پایگاه خبری انصارحزب الله: روزهاي دهه فجر بيش از هرچيز يادآور امام راحل براي ماست. يادآور مواضع شفاف و آرمانهاي بلندش که در دل و جان نسلهاي ايراني نشست و نه تنها انقلاب اسلامي را رقم زد بلکه آينده آنرا نيز تضمين کرد. هم او بود که با بردن نامش؛ مفاهيمي همچون استکبار ستيزي، اسلام ناب، خدمتگزاري به مردم، شيطان بزرگ بودن آمريکا و ضرورت توجه به مستضعفين به اذهان خطور مي کند.
آرمان امام خميني(ره) اما از همان روزگاران دشمنان خودش را هم داشت؛کساني در طول تاريخ ما که يکي با تفکر و فلسفه مخالف بود و ديگري با آمريکا ستيزي و نفر بعدي با خوداتکايي و استقلال.
کساني که اگرچه هريک در نقش و لباسي متفاوت، اما در هدف يکسان بودند و آن مخالفت با منش و ممشاي ترسيمي امام روحالله(ره) بود.
کار آنها به جايي رسيد که حتي شخص امام(ره) نيز بارها و بارها در سخنانی از درد تحجّر و کينهي آنها شکايت کرد و البته در کنار اين شکايت ها، باز هم از اين گفت که بر راه و آرمانش استوار است و از اين خط تخطي نميکند.
و زمان گذشت و دست تطاول ايام، روزهاي بيحضور حضرت روح الله را نيز براي ما رقم زد. اکنون صداهايي به گوش مي رسد که در اشاره به ضرورت صلح و مذاکره با آمريکا از «صلحطلبي امام»! ميگويند. کساني که از اين ميگويند که اگر امام هماکنون زنده بود؛ اصلاحطلب! ميشد.
آنهايي که ميگويند پيشرفت هاي تکنولوژيک کشور، چاه ويلي است که مانع منافع کشور شده است! و کساني که بي هيچ خجالت و آزرمي از مسخره بودن «خودکفايي» سخن ميگويند! آنها حتي از اين گفتهاند که امام طرفدار کم شدن غذاي مردم نبود و با اين سخن در ظاهر درست اما در باطن غلط؛ در حال القاي اين مطلب هستند که امام راحل از هزينه پرداختن و تحمل مصائب در راه آرمانهاي اسلام، خوف داشت!
تأملي در اين صحبتها و مواضع، به روشني حکايت از آن دارد که عدهاي ميخواهند راه امام و کلام امام را تحریف کنند. قصد دارند امامي متفاوت با سيدروح الله موسوي خميني(ره) را به آستان نسلهاي نو معرفي کنند که نه با واقعيت که با خواستههاي قلبي خودشان تطابق دارد.
امامي که در لحظه لحظه روزهاي عمر خود دست از دشمني با استکبار و آمريکا برنداشت و همه در اقصي نقاط جهان نيز او را به مخالفت و ضديت با آمريکا ميشناسند؛ اکنون در سخنان اين افراد؛ کسي معرفي ميشود که گويي بنا به اقتضا، از شيطان بزرگ بودن آمريکا سخن ميگفته...
آنها ميخواهند امامي را به مردم و جهان معرفي کنند بلکه نه با اسلام ناب که با «دهکده جهاني» تطابق دارد. چه اينکه از نظر آنها عملکرد کساني همچون گاندي و ماندلا در تعامل با جهان، لابد بهتر از امام راحل ما بوده است.
و البته اسلاف همين عده بودهاند که در بحث فتواي امام پيرامون واجب بودن قتل سلمان رشدي مرتد؛ نيز معترض آن فتوا شده و تأکيد مي کردند که «اينگونه نميشود با جهان تعامل کرد»!
اين افراد امروز به خيال اينکه ديگر کسي حوصله ورق زدن تاريخ و آگاهي از مواضع و آرمانهاي امام راحل را ندارد به ميدان آمده و قصد کردهاند امام طرفدار جهاد و شهادت را کسي جلوه دهند که از «کم شدن وعدههاي غذايي» ميترسيد.
امام آنها بيش از خدا و اسلام، بر مردم تأکيد دارد، اصراري بر حجاب و عفاف ندارد و مبناي مورد نظرش براي انقلاب اسلامي نه براندازي رژيم ستمشاهي که اصلاح رژيم شاه بود... اما از آنرو که شاه قابل اصلاح نبود! انقلاب اسلامي شکل گرفت...
اين عده حتي پا را از اين هم فراتر گذاشته و اسلام ناب امام(ره) را هم مورد خدشه قرار ميدهند و از آنجا که تئوريسينهاي آنها در کتابهاي خود از اين نوشتهاند که تا اين اسلام بر ايران جاري باشد، از ليبراليسم و پيشرفت لاحق آن هم خبري نخواهد بود؛ به صحنه آمده و از چيزي به نام «اسلام رحماني» سخن به ميان آوردهاند.
اسلامي رحماني که طيف اصلاحطلب بهعنوان جريان شکل دهنده فتنه و براندازي در ايران، مروّج آن است و خصلتهايي دارد مثل علاقه به کرنش در مقابل آمريکا، دست دادن نامحرمان با يکديگر، بي حسّي در مقابل آوازه خواني زنان براي مردان، معتقد به جهانيسازي و پذيرش کدخداگري آمريکا و معتقد به عدم ايفاي نقش ايران اسلامي در خارج از مرزهاي خود.
دهه فجر از راه رسيده است اما براي دوستداران و دلسوزان و انقلابيون، دردهاي سترگي بر دل نشسته است. چه دردي بالاتر از اين که امروز برخي از چهرههاي جريان اصلاحطلب و مدعي خط امام اذعان کردهاند که ديگر دلي در گرو امام راحل ندارند و به رفتارهاي امام انتقاد دارند. ضمن آنکه خاطرات ناخوشي را از انقلاب سال ۵۷ با خود حمل ميکنند؟!
چه دردي از اين بالاتر که عدهاي بعضاً نشسته بر مساند امور؛ به عمد يا از روي سهو، تلاش مي کنند تا امام راحل، اسلام نابش و انقلابش را با مفاهيمي جعلي، نادرست و ناراست مقابل قرار دهند و معنايي غير اصيل را در اين زمينه به ذهن افکار عمومي در داخل و خارج ايران متبادر کنند.
شکستخوردگان نبرد با حقيقت!
اما اين عده به جنگ حقيقت آمدهاند. آنها حتي نميتوانند منش و ممشاي امام راحل را در خارج از ايران تحريف کنند چه برسد به داخل ايران و ساحت مردمي که نفس قدسي امام(ره) بر جسم و جان آنها دميده شده است.
مگر ميشود کسي خميني کبير را بدون مبارزه با آمريکا تصوّر کند؟! مگر ميتوان خميني بت شکن و خلف صالح او، آيتالله سيدعلي خامنهاي را در زمره خوشبينهاي به استکبار جهاني و در اصطلاح عمومي، کشورهاي ۱+۵ فرض و معرفي کرد؟!
کسي مگر از اين افراد باور ميکند که امام معتقد به پرداخت هزينه نبود و از کم شدن غذا و بذل جان بهخاطر اسلام و آرمانش ميترسيد؟! جهان اين افراد اگرچه آمريکا و سنگاپور و کره جنوبي است اما همه مي دانند که جهان امام راحل جايي بود که مردم انقلابي باشند و احکام خدا و اسلام بر جامعه جاري باشد.
دهه فجر در عين حال اما نويدبخش هم هست. نويدبخش آنکه حقيقت را هيچگاه نميتوان به مسلخ کشاند و کساني که دنيازدگي و ترس و تمايل به کرنش آنها، شهره عام و خاص شده و عالمگير است؛ نميتوانند تصويري از امام راحل به افکار عمومي مخابره کنند که با واقعيتها ناسازگار و ناراست است. «امام خميني، يک حقيقت هميشه زنده تاريخ است»...
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :