گزارشی از دور جديد فعاليت حاميان اشاعه فسق:
«ناجا» آماج «پدرسوخته‌بازي» رسانه‌اي
قوه قضائيه و وظيفه «درآوردن پدرِ» پدرسوخته‌ها
 
 
اساسا «پدرسوخته بازي» رويه اي است كه هرگاه حزب‌الله يا نهادهاي حكومتي اراده اي براي برخورد با منكرات يا هر تحرك معاند با ارزشهاي اسلامي و انقلابي به خرج مي دهند مي دهند آغاز مي شود. لذا به نظر مي رسد بايد با شناسايي بازيگران اين پروژه «پدرشان را درآورد» تا دست از پدرسوخته بازي بردارند...

پایگاه خبری انصارحزب الله: «پدر سوخته» واژه اي است كه فرهنگ دهخدا آن را مصداق کسی (پدری) مي داند که «سوخته» شده باشد ، ولی این سوختگی از آتش یا گرما نیست، بلکه سوخته به معني باخته یا بازنده در یک بازی یا یک مبارزه است.

ما در ابتداي اين نوشتار واژه «پدر سوخته» را معني كرديم چون گزارش پيش رو يكي از مصاديق عيني براي درك مفهوم «پدر سوختگي» است. از طرفي در همين ابتدا سنگ خود را با جماعت «پدر سوخته» واكنديم تا فردا نگويند «يالثارات» به ما فحاشي كرد.

همچنين يك فرض سوم هم براي ما مطرح بود و آن اينكه شايد عده اي ندانند كه تا چه اندازه «پدرسوخته» هستند و لذا با آگاهي از تعريف «پدر سوختگي» و مصاديق آن «شير فهم» شده ، شاید به اصلاح روي آورده و آب توبه بر فرق مبارك ريزند.
خب! القصه ...

سوراخ در سوراخ

۱- ماجرا از آنجا آغاز شد كه هشتم شهريور ماه سال جاري ، رئیس پلیس اماکن ناجا اعلام كرد كه براساس قانون اشتغال و تردد زنان در قهوه خانه‌ها ممنوع است و چون کافی شاپ ها هم ذيل همين قانون قرار مي گيرند لذا اشتغال زنان در «كافي شاپ» نيز ممنوع است. اعلام اين خبر در حكم «ثلمه اي» (سوراخ) بر تارك ليبرال مسلكان و كاروان رسانه اي آنان بود كه در صدد پر كردن آن برآمدند تا مبادا پاي زنان از اين «سوراخ هاي تنگ و تاريك و مرموز» بريده شود.

«كافي شاپ» را از آن جهت «سوارخ تنگ و تاريك و مرموز» ناميديم كه روزنامه «اعتماد» در ستون «پيدا و پنهان» خود در روز سوم آذر ۱۳۸۸ يعني همان روزهاي جولان فتنه گران ، خبر از دستگيري ۶ جرثومه فتنه چي در روز ۲۸ آبان همان سال در يكي از كافي شاپ هاي تهران داده بود كه ظاهرا گعده اي ضد امنيتي گرفته بودند.

اما همين روزنامه كه يد طولايي در سوژه سازي براي ضد انقلاب دارد روز پنجم مهر ماه سال جاري نيز با انتشار گزارشي درباره پلمپ «سوراخ هاي تنگ و تاريك و مرموز» در لواسان جريان ساز شد.

اعتماد در مطلع گزارش خود كه از سوي ساير «پدرسوخته ها» گرته برداري شده بود نوشته بود: «مدت دو هفته مي‌شود كه به گفته كسبه اين شهر ون‌هاي پليس هر شب اقدام به پلمپ رستوران‌ها و كافه‌ها مي‌كنند. بيشتر اين اخطار‌ها يا پلمپ‌ها به كافه‌هاي اين شهر است و با دلايلي از جمله بدحجابي ، سد معبر و فساد اين مغازه‌ها بسته مي‌شوند. وارد لواسان كه شويد از ابتدا تا انتهاي آن شبيه بلواري است كه در دو طرف اين بلوار مغازه‌هاي مختلفي وجود دارد اما بيشتر اين اتفاق‌‌ها در انتهاي لواسان رخ مي‌دهد ، البته مغازه‌هايي كه براي افراد مشهوري از قشر ورزشكار يا هنرمند است از خطر پلمپ در امان است و به گفته خودشان تا امروز براي آنها مشكلي به وجود نيامده است. «اعتماد» در گفت‌وگو با معاونت اجتماعي ناجا ماجرا را از آنها جويا شد كه آنها تاكنون پاسخي به ما ندادند.»

و بر اين اساس مي توان گفت كه پروژه «سوراخ بر سوراخ» براي جبران باخت (پدرسوختگي) از سوي طيف «پدر سوخته» در دستور كار قرار گرفت كه تيتر «زنجيره اي» آن عبارت بود از: «پلمپ زنجیره‌ای کافه‌های لواسان»

«پدرسوخته بازي» ، «اعتماد» در حالي بود كه خبرگزاری «آسوشیتدپرس» در گزارشي كه ۲۴ اسفند سال۹۲ منتشر نموده بود یکی از ویژگی‌های کافه‌ها و کافی شاپ‌های تهران را حضور شانه به شانه و صمیمانه! دختران و پسران در کنار یکدیگر عنوان کرده و از استعمال سیگارهای آمریکایی و پخش موسیقی‌های غربی و استفاده از تصاویر و نمادهای غربی در کافه‌های تهران ابراز تعجب نموده و نوشته بود:«اکثر مشتریان کافه‌های تهران، حامیان روحانی هستند.»

«آسوشیتدپرس» ، همچنين نوشته بود كه طی دو سال گذشته تعداد کافی شاپ‌ها در ایران به طور قارچ‌گونه رشد کرده است. خبرنگار اين خبرگزاري هم‌چنین در گفتگويي با دختران و پسران حاضر در این کافه ها از قول آنان علت حضور در این مکان‌ها را آزادی موجود در آنجا برای استعمال سیگار و ارتباط با جنس مخالف عنوان كرده بود و برهمين اساس در پایان گزارش خود مهم‌ترین عامل رشد کافی شاپ‌ها در تهران را آزادی موجود در آنها نسبت به روابط پسر- دختری دانسته بود.

كافه‌دارهاي پدرسوخته

۲- اما وظيفه پيشين در دور جديد اقدامات «پدرسوخته مابانه» از سوي روزنامه شهروند در روز اول آذر ماه سال جاري آغاز شد. اين روزنامه با انتشارگزارشي كه دستمايه طيف متبوعش قرار گرفته بود با اشاره به اتفاقات هفته ماقبل آن نوشته بود: «هفته‌ای که گذشت برای کافه‌نشینهای تهرانی ، هفته خوبی نبود؛ تعداد زیادی از آنها در هفته گذشته، بنا به عادتشان به کافه همیشگی‌شان رفتند اما در آن را بسته دیدند و پلمپ. آنطور که صاحبان چند کافه به «شهروند» می‌گویند در هفته گذشته ٢٦ کافه در تهران پلمپ شده است.»

اين روزنامه به نقل از كافه نشين ها نوشته بود: «آنها می‌گویند این بی‌سابقه‌ترین موج پلمپ کافه‌ها در تهران است. محمد ، صاحب یک کافه در خیابان کریمخان به «شهروند» می‌گوید شنبه هفته گذشته ماموران پلیس اماکن به کافه تحت مدیریت او مراجعه کرده و گفته‌اند که به دلیل «رعایت نکردن بعضی شئونات» کافه آنها پلمپ می‌شود: «کافه ما یک‌سال و دو ماه است که افتتاح شده و تا به حال هیچ تذکری به ما داده نشده بود اما شنبه هفته گذشته از پلیس اماکن فاتب مرکزی به کافه ما آمدند و گفتند که کافه‌مان پلمپ می‌شود.»

شهروند درضجه و مويه خود براي كافه نشين ها در ادامه نوشته بود:«این نخستین‌بار نیست که پلمپ کافه‌ها و حتی قهوه‌خانه‌ها در تهران خبرساز می‌شود ولی این بار به نظر می‌رسد کافه‌هایی در تهران پلمپ شده‌اند که جزو معروفترین و پرمشتری‌ترین کافه‌ها در تهران بوده‌اند. کافه‌های «گندم ، مون ، لورکا، کیوسک ، آوانسن ، هیچ و ...» جزو این کافه‌ها بوده‌اند.»

در ادامه اجراي پروژه پدرسوخته بازي ، صاحب یکی دیگر از کافه‌های پلمپ‌شده به «شهروند» می‌گوید: «سه‌شنبه هفته گذشته ماموران پلیس اماکن حکم پلمپ کافه‌مان را آوردند.هر چند قبلا هم ما تذکراتی را از پلیس اماکن گرفته بودیم اما این بار گفتند که باید کافه پلمپ شود. من شخصا آمار ٢٦ کافه را از همکارانم شنیده‌ام که پلمپ شده‌اند.» شهروند در ادامه به نقل از اين «كافه دار پدرسوخته» مي نويسد: «او هم رعایت نکردن حجاب ، کشیدن سیگار و کنار هم نشستن دختران و پسران را از دلایل پلمپ کافه تحت مدیریتش اعلام می‌کند. پلمپ گسترده کافه‌های تهران درحالی اتفاق می‌افتد که همین دوماه پیش، پلمپ بیش از١٠ کافه و قهوه‌خانه در لواسان هم خبرساز شد.»

«پدرسوخته‌بازي» رسانه‌اي

۳- البته فاز سوم پدرسوختگي كه پس از آتش تهيه شهروند آغاز شد عبارت است از ارائه تحليل و ساخت وصله براي سوراخ ايجاد شده از سوي ناجا.

در اين رابطه نوشتار «ابطحی» ، همان فتنه چي سابق كه مدتهاست به لطف رافت اسلامي ، «ول» مي گردد در صفحه فیسبوکش ، دستمايه رسانه‌هاي طيف «پدرسوخته» شد. او در نوشتار كوتاهي با عنوان «چرا حمله به کافی شاپ؟» نوشته است: «حمله به کافی شاپ ها، نتیجه اش کشانده شدن آدم ها به مکان های خلوت تر است. فوق فوقش ،کافی شاپ ها جای حرف است و گفتگو و دود سیگار و قهوه. حکومتی که واقعا بخواهد به نسل جوانش برای صیانت اخلاقی کمک کند ، باید حمایت همه جانبه از مراکزی مثل کافی شاپ ها کند تا راه رسیدن به مکان های خلوت و بی ضابطه ناهموار باشد. نا امن کردن محیط های گفتگویی و حمله به کافی شاپ ها،‌ که این روزها در تهران اتفاق افتاد، واقعا به نفع اخلاق نیست. به مردممان حرمت بگذاریم. به جوانانمان رحم کنیم ...»

- بر اين اساس پايگاه اطلاع رساني روزنامه «بهار» كه فعلا براي چندمين بار پياپي در توقيف به سر مي برد با استناد به اباطيل ابطحي نوشته است:«در تاييد اين سخن (منظور همان نوشتار ابطحي است) ، بايد افزود: بسياري از اقدامات در حال انجام در كشور و تازه‌ترين آن يعني بستن کافی شاپ‌ها، نشان دهنده‌ مبارزه‌اي فراگير با پست مدرنیته است. شرایط پست مدرن همه چیز را زیر سوال می‌برد ؛ تمامی ساختارها ، ارزشها ، قوانین ، و به طور خلاصه – چنانکه مارشال برمن می آموزد- تمامی آنچه سخت و استوار است. دستور مبارزه و سرمایه گذاری برای آن ، ممکن است مظاهر پست مدرنیسم را از بین ببرد ، در جامعه مظاهر مدنیت کاهش یابد و جایی برای همنشینی و رد و بدل کردن افکار و ایده ها نباشد ، افراد نتوانند از بی ساختاری به لزوم ساختار برسند ، و به طور خلاصه تکثر جای خود را بدهد به تعریف شدن در ساختارهای خاص مورد تایید گفتمان غالب ، ولی حقیقت آن است که تمامی ساختارهای سخت و استوار مدتهاست که برای بسیاری زیر سوال رفته و رد شده است و برای بسیاری دیگر به لرزش در آمده است و این روند ادامه نیز خواهد یافت.

حال سوال اینجاست که پیامد نپذیرفتن این حقایق برای جامعه ما چیست. گمان می رود پیامد آن از سالیان پیش آغاز شده است و در صورت عدم تسلیم گفتمان غالب در برابر واقعیات ، ادامه نیز خواهد یافت.

- خب ! «پدرسوخته» به اين «پررويي» هم نوبر است! البته اين صراحت خودش نوعي حسن است. پايگاه خبري اين روزنامه توقيفي ديگر با چه زباني بايد بگويد پلمپ كافي شاپ ها يعني بستن سوراخ هايي كه در حال به چالش كشيدن ارزش ها و قوانين استوار حاكم بر جامعه است. اين عضو جامعه «پدر سوخته» چطور بايد پدرسوختگي خود را در فتنه ۸۸ فرياد بزند؟ در حالي كه نوشته: «حقیقت آن است که تمامی ساختارهای سخت و استوار مدتهاست که برای بسیاری زیر سوال رفته و رد شده است و برای بسیاری دیگر به لرزش در آمده است و این روند ادامه نیز خواهد یافت.»

لزوم تمشيت پدرسوخته‌ها

به نظر مي رسد وقت نتيجه گيري و ارائه راهكار است!

۱- پليس اماكن براساس وظيفه قانوني خود ، برخي كافه‌ها را به دليل تخلف كه عبارت بوده از اشاعه فسق ، پلمپ كرده است.

۲- حاميان اشاعه فسق طبق معمول از يك رخداد كه براساس اجراي وظايف ذاتي نيروي انتظامي حادث شده يك جريان ساخته و روي آن سوار شدند تا به روند اشاعه فسق كمك كنند.

۳- همين طيف در قضيه اسيد پاشي ، نقش تعيين كننده و جريان ساز داشتند. آنان قصد داشتند از آن پديده از يك سو به عنوان دست آويزي براي متوقف كردن گروههاي امر به معروف و نهي از منكر استفاده كنند و از سوي ديگر روند تصويب طرح حمايت از آمران به معروف را تحت تاثير قرار دهند كه با ورود تشر گونه رئيس محترمقوه قضائيه «لال» شدند.

۴- حالا هم همان روند در قبال مسئله ديگري آغاز شده ، با اين تفاوت كه مورد پيشين ، طرف حساب جريان رسانه اي پدرسوخته، دستگاه قضائي بود و حالا ناجا.

راهكارها:

الف- به نظر مي رسد براي پايان دادن به پدرسوختگي يك جريان خاص ، رياست محترم قوه قضائيه بايد باز هم به مسئله ورود پيدا كنند چون بالاخره خداي ناكرده ، ناجا ضابط همين قوه است و احتمالا مامور وزارت خارجه يا شهرداري نيست! كما اينكه ايت الله آملي لاريجاني در تعيين حدود و ثغور و خط قرمزهاي هسته اي سخنان درخورد توجهي ادا فرموده اند.پس ضرر ندارد اين بار هم در حمايت از ضابط دستگاه خود ، توپ و تشري به جريان پدرسوخته رسانه اي بزنند.

ب- هرچند به نظر مي رسد راه صواب اين باشد كه جريان ساز اصلي را به اتاق تمشيت احضار كنند تا تفحصي صورت گيرد. چون ممكن است اساسا ساخت جريان پدرسوخته بازي ، يك پروژه امنيتي باشد. كما اينكه به نظر مي رسد در مورد مسئله اسيد پاشي هم اگر مامورين اطلاعاتي سروقت ايسنا يا خبرنگار آن به عنوان رسانه جريان ساز اصلي مي رفتند و زحمت يك بازجويي كارشناسي را مي كشيدند احتمالا به سرنخ هاي مهمي دست مي يافتند. كه البته هنوز هم در اين رابطه دير نشده و باب كشف باز است.

ج- اساسا «پدرسوخته بازي» رويه اي است كه هرگاه حزب الله يا نهادهاي حكومتي اراده اي براي برخورد با منكرات يا هر تحرك معاند با ارزشهاي اسلامي و انقلابي به خرج مي دهند مي دهند آغاز مي شود. لذا به نظر مي رسد بايد با شناسايي بازيگران اين پروژه «پدرشان را درآورد» تا دست از پدرسوخته بازي بردارند.

در چرايي كاربرد اين واژه نيز بايد گفت بر اساس تعريف فرهنگ دهخدا ، فلسفه «پدر درآوردن» اين است كه در مصر باستان اگر کسی از کسی پولی وام می‌گرفت و بدهکار می‌شد ضمانت بدهی، جسد مومیایی پدرش بود و اگر نمی‌پرداخت طلبکار حق داشت مومیایی پدر را از تابوت درآورد و بسوزاند. به همين دليل ما هم پيشنهاد مي كنيم قوه‌قضائیه براي پايان دادن به فرايند «پدر سوختگي» چنين كند و پدر اين جريان را از گور درآورد تا درس عبرتي باشد براي سايرين.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




برچسب ها :