آموزش اصول و فنون مداحى(6) بخش هفتم: فنون مداحى اين بخش از نظر آموزشى بسيار مهم و ارزشمند است. و لذا در خواست داريم كه به دقت مطالعه و در مجالس به كار برده شود. تا همه دريابيم با رعايت نكات فنى در مداحى مجالس اهل بيت (عليهم السلام) زيبا و جذاب خواهد بود. و هيئتها از بى نظمى و پريشانى نجات پيدا خواهند كرد. اين خواسته استعمار است كه در جلسات روضه هر كس هر شكلى خواست مداحى كند هر چيزى دلش مىخواهد بخواند. ما معتقديم اهل بيت (عليه السلام) منشأ و بنيانگذار نظم و برنامه هستند. از وصاياى مهم اميرالمونين على (عليه السلام) نظم است. فنون مداحى يكى از امتيازات آن نظم بخشيدن به جلسات مداحى و روضه و در نتيجه منظم شدن هئيت مىشود. و هر جا كه نظم حاكم شد يادگيرى و شعور بالا خواهد رفت. در اين بخش بر آنيم تا فنون زير را تشريح نمائيم. 1) فن مجلس خوانى )مجلس شاعرانه و مجلس عالمانه( 2) فن بين المجلس خوانى 3) نوحه خوانى 4) دم خوانى 5) واحد خوانى 6) بحر طويل خوانى 7) زمينه خوانى 8) شور خوانى 9) شرر پاشى يا تكه خوانى 10) قصيده خوانى 11) مثنوى خوانى 12) دكلمه خوانى 13) مرصع خوانى 14) خود خوانى 15)رديف خوانى 16) غريب خوانى 17) چارپايه خوانى 18) تازه خوانى 19) فن گريز يا پل سازى 1) مجلس خوانى همانطور كه در مقدمه اين بخش ذكر شد مجلس خوانى دو گونه است. الف: مداحى شاعرانه بعد از اينكه مداح موضوع مداحى را انتخاب كرده كه در چه موضوع يا محورى مدح و مرثيه يا شعر و سخنى اجرا كند به مرحله اجرا، مىرسد. مداحى شاعرانه از اول با شعراست و موضوعات مهم و جالب و ادبى مورد توجه قرار مىگيرد. و اجراى شعر با شواهد داستان و صحنه سازى و معنى كردن و مثال آوردن، تفسير آميخته با هنرها و شاهكارها و مضامين و زيبايىهاى ادبى بوده و موضوعات در ادبيات شعر گاهى در هر مصراع پراكنده و مختلف است. به انتخاب بيان، تفهيم، حسن سليقه بسيار ديده و شنيدهايم. كه مداحى با بيان جذاب يك موضوع و شعر و مضمون حساس و آتشين داشته ولى به علت عدم جذابيت بيان نتوانسته است تاثير بگذارد. و لذا به همين علت مضمون را هم ضايع ساخته است. ب: مداحى عالمانه در اينگونه مداحى شروع مجلس بيشتر با استفاده از دعا، زيارت، خطبه، يا اشعار عربى يا روايات ولايى يا احاديث متناسب موضوع آغاز مىشود. در اين بخش از روايات جذاب استفاده مىشود وقتى به روضه مىرسيم. حالات و عواطف و احساسات به حد شورانگيز مىرسد. در مداحى عالمانه بيان و تاثير و انتخاب زيبايىهاى گفتارى بيشتر پيرامون محورهاى علمى، تاريخى، روايى و اخبارى بوده و رساندن معارف و پيام و درس مكتبى در نظر مداح است كه با زبان شعر و مرثيه بيان مىشود. در مرثيه بيشتر از مقاتل عربى هستند استفاده مىشود. مضامين بايد بر گرفته از روايات، احاديث، اخبار تاريخى باشد. در مداحى شاعرانه مداح راحتر و آزاداتر است ولى در مداحى عالمانه مداح بايد در احاديث و اخبار و روايات كم و زياد يا غلو نكند. از معصومين (عليهم السلام) سخنى بدون مدرك و شبهه ناك نقل نكند و قدرت استنباط داشته باشد. در مداحى شاعرانه اگر مداح مطالعه و سرمايه معلوماتى در مقاتل نداشته باشد با توضيح شعر مرثيه مىتواند مجلس دارى نمايد. اما در مداحى عالمانه گفتهها عميقتر و تحقيقى و كاملتر بيان شده و از حدى كه در شعر به آن اشاره شده فراتر مىرود. وقتى سخن به اين جايگاه مىرسد بايد بگوئيم كه مداحى يك مكتب است كه معرفى آن هنر و هنرمند مىخواهد. 2) فن بين المجلس خوانى همانطور كه از عنوان بحث مشخص مىشود در اين قسمت مداح خود آغاز كننده نيست. بلكه بين مجلس از مداح يا سخنران مجلس را تحويل مىگيرد. و چند درجه دارد. الف( بلافاصله بعد از واعظ اگر مجلس گرم و آماده است و سخنران روضه خوان و مرثيه خوان قهار باشد ديگر نياز به مقدمه چينى نيست و بايد در همان حال مجلس را اداره كند. ب( در بين دعا يا زيارت با ترجمه قسمتى از آن شعر يا روضه مناسب آن را انتخاب كرده كه با شور و حال خاص خوانده مىشود. ج( بعد از مداح ديگرى مجلس را تحويل گرفته به همان شكل بند الف بايد ادامه دهد. اگر واعظ يا مداح قبلى مجلس را به حد اوج شور و حال نرساندهاند در اينجا اگر مداح مىتواند با فرود آمدن مجلس را گرمى بخشد مقدمه چينى آن هم با شعر خوب مانعى ندارد. د( بعد از مداحى مجلس را تحويل ميگيريم كه وارد نوحه شده ما در اينجا بايد واحد را شروع كنيم يا اگر نوحه به همان سبك داريم. يك يا دو بند و سپس واحد را ادامه دهيم. ه( مداح قبل واحد را شروع مىكند مداح بعد بايد به همان سبك واحد بخواند كه البته در اين خصوص در رديف خودى بيشتر بحث خواهيم كرد. و( مداح قبل تمام مجلس را خود اداره مىكند يعنى شروع، مرثيه، زمينه، نوحه، واحد و شور. سپس مداح بعد وارد مىشود اينجا بايد بسيار كوتاه در سه تا پنج دقيقه در شور و حال و اشعار طوفانى مجلس را ادامه و سريع به دعا ختم شود. چون معمولاً بعد از روضه و سينه زنى و شور كمتر افراد به روضه پايان مجلس توجه دارند البته اين در همه مجالس يكسان نمىباشد. برخى از مجالس مثل بازار هيئتهاى قديمى بيشتر به روضه آخر مجلس علاقه دارند. تذكر 1: بندهاى مذكور در مجالس مدح هم كارائى دارد. و عزيزان بايد در مولودى خوانى هم اين قواعد را سر لوحه قرار دهند. تذكر 2: مداحان كار كشته در هر كه مجلس را به آنها تحويل دهيم با خواندن چند بيت يا با سخنى يا شورى مجلس را به دلخواه به اوج يا فرود مىآورد. كه اين كار هر كسى نيست. 3) فن نوحه سرائى و نوحه خوانى يكى از مواردى كه در مجالس اهل بيت از ديرباز مرسوم بوده نوحه خوانى بوده و نوحه خوانى در محرم بسيار گسترده مىشود و هر كس با هر تيپ و سليقه و سطح سواد حتى از افراد بى سواد نوحه هائى را با گوش دادن حفظ و مىخواندند. و مشاهده مىشده كه برخى از نوحه از مضامين بسيار ضعيف و بعضاً از تحريف برخوردار بود. و يا هر سال تكرار مىشد. گرچه تكرار برخى از نوحه نه تنها ايرادى ندارد بلكه در پوست و خون مردم است و انصافاً دل و قلب هر مستمعى را به خود جذب مىكند مثل: امشب شهادت نامه عشاق امضاء مىشود. گلى گم كردهام مىجويم او را، اى ساقى لب تشنگان اى جان جانانم. و از اين قبيل نوحه كه بستگى به عيار اخلاص نوحه سرا و نوحه خوان دارد. به بركت انقلاب و دفاع مقدس و توجه ويژه شعراى مذهبى امثال حضرات آقايان حاج غلامرضا سازگار، حاج سيد رضا مؤيد حاج على انسانى، نوحهها هر سال از رشد كمى و كيفى خوبى برخوردار بوده است. و مضامين ضمن برخوردارى از روح ادبى از امتيازات ديگر مثل برانگيختن احساس و عاطفه استفاده از مقتل و روضه و زبان حالهاى بسيار جذاب و شورانگيز استفاده مىشود. و هر سال هم از سبكها و وزنهاى جديد استفاده مىشود. اما در چند سال اخير متاسفانه برخى از كتب و جزوات به جاى تقويت اين مهم به جمع آورى شورهاى با مضامين بسيار ضعيف و برخى هم دون شان اهلبيت و اهانت به ذوات مقدسه اهلبيت (عليه السلام). تشبيه كردن خاندان آل محمد )صلى الله عليه وآله( به گل و بلبل و گياه و قنارى و استفاده از سبكهاى مبتذل غربى و آهنگهاى مبتذل آوازه خوانهاى قبل از انقلاب به بهانه جذب چند جوان و استفاده از عبارات شركآميز حسين اللهى، رقيه اللهى، زينب اللهى، انا عبدالرقيه، هر چه بادا باد على پرستم من، روى آوردهاند و كتب و جزوات هم با كيفيت بسيار پائين و قيمت گزاف به فروش مىرسد. و اسمش را مىگذارند ترويج فرهنگ حسينى يا علوى يا فاطمى پناه مىبريم به خدا. البته انتقاد در اين خصوص به نوشتن يك كتاب نياز دارد. اما اميدواريم عزيزان مداح به اين مهم توجه كنند. و عنايت داشته باشند كه نوحه خوان واقعى كيست. استاد ارجمند حاج على انسانى در يكى از نوحههاى جانسوز و نغز اينگونه سرودهاند. برسى نى سر تو - پاى نى خواهر تو د دختران سينه زنان - نوحه خوان مادر تو د اولين كسى كه براى اباعبدالله نوحه خوانى كرد. حضرت زهرا (س) بوده و لذا به ارزش اين موضوع بايد پى برد. و نوحه خوان ضمن برخوردارى از اخلاص و صلاحيت اخلاقى و عملى و ظاهرى بايد به كيفيت و مضامين نوحه توجه نمايند. اما چند نكته راجع به فن نوحه خوانى 1) نوحهها بايد از مضامين جانسوز برخوردار بوده و دم )پاسخى كه مستمعين مىدهند( هر چه كوتاهتر باشد براى يادگيرى بهتر است و زودتر مجلس نوحه به اوج خود مىرسد. 2) استفاده از تحرير و تكرار برخى از مضامين باعث حزن و اندوه مىشود و برخى از محافل هم مبدل به گريه و روضه مىشود. مثال در يكى از نوحههاى جانسوز راجع به حضرت رقيه (س) زد ز راه كين عدو )زخم قلبم را نمك( (3) تكرار قسمت دوم از خط اول مستمع را آماده مىكند براى شنيدن مصراع دوم زد ز راه كين عدو زخم قلبم را نمك - نام تو مىبردم و او مرا مىزد كتك د (3) يا در نوحه حضرت زهرا (س) تو فتادى من نشستم، تو خميدى من شكستم، از خجالت ديده بستم مستحضريد تكرار مضامين مذكور اوج مصائب و دردهاى دل مولا اميرالمومنين (عليه السلام) مىباشد و باعث شدت حزن مردم مىشود. 3) براى تسلط بر نوحه خوانى نوحه را بايد چند بار قبل از مجلس مرور كرد. 4) جدا از نوحههايى كه شائبه هتك حرمت اهل بيت (عليهم السلام) است و يا از سبكها و آوازهاى مطرب استفاده مىشود خوددارى شود. 5) متناسب با مضامين و موضوع نوحه بايد واحد خوانده شود. 6) اوج و فرود در نوحه خوانى باعث زيبايى نوحه مىشود. 7) در برخى از نوحهها و بعضى از شبها مثل شام غريبان، شب شهادت برخى از ائمه اطهار (عليه السلام) در پاسخ و يا بعضى از بندهاى نوحه از مستمع خواسته شود دو دست بر روى سر بياورند كه در تقويت حزن نوحه خوانى موثر و مفيد است. ادامه بحث نوحه و دم خوانى با توجه به اهميت نوحه و دم خوانى و پيشنهاد يكى از دوستان در صدد برآمديم. راجع به اين دو عنوان از فنون كمى تخصصىتر بحث نمائيم. و مناسب ديدم از مباحث ارزشمند حاج على انسانى خوشه بچينيم و لذا مطالب ذيل از گفتار ايشان با مقدارى دخل و تصرف مناسب حال اين نوشتار از نظر مخاطبان محترم مىگذرد. و با اين تك بيت آغاز مىنمائيم. دل حسينيه نفس نوحه، طپش سينه زنى است - دم بگيريم كه عمر همه يك دم باشد د در رابطه با كلمه دم و نوحه كه معمولا هر دو با هم و مترادف هم مىآورند. اما هر كدام معناى خاص خود را دارد. و دو معقولهاى جداى از هم است. دم را مىشنوند و معمولا مستعمين آن را تكرار مىكنند و پاسخ مىدهند. ولى نوحه به معناى زارى كردن است در اصطلاح كلمه دم در لغت نامه دهخدا معانى گوناگونى دارد. كه به بعضى اشاره مىشود. م به معناى نفس و هواى است كه با حركت آلات تنفس در ششها داخل و خارج مىشود و به آن دم و بازدم مىگويند. ذكر من هر دم يا حسين هر بازدم يا زينب است سعدى مىفرمايد: هر تنفس كه فرو مىرود ممد حيات است و چون برآيد مفرح ذات. دم به معناى كلام و صدا نيز آمده مثل خجسته دم، فسرده دم. دلش پر غم و درد بينم همى - لبش خشك و دم سرد بينم همى د )فردوسى( دم ز خواهش چون مصفا شد دم عيسى شود - دست چون شد از طمع كوته يد بيضا شود د )صائب( دم به معناى لحظه دمى به آسايش برآوردن - هر دم از اين باغ برى مىرسد د )سعدى( دم به معناى دعوت، ادعا و لاف و در محاوره مىگويند فلانى دم از مردانگى مىزند. بيهوده چرا هر كه زند لاف تجرد - هر بى پدرى عيسى مريم شدنى نيست د )صابر همدانى( دم در لسان عرب به معناى خون است. در نتيجه دم به چند كلام در وزنهاى مختلف عروضى مىگويند كه مداح براى عزاداران و سينه زنان با نواى خاصى مىگويند و با همان شيوه و آهنگ كه مىشنوند به صورت جمعى جواب مىدهند. گاهى ديده شده كه دم در دستههاى عزادارى آنچنان توجه را جلب مىكند كه در كوچه و بازار و خيابان اشخاص رهگذر را هم تحت تاثير قرار داده و به آنها پيوستهاند و دم مىتواند محور نظم و يكپارچگى از مبدا تا مقصد باشد. اگر در سرودهها دقت شود نتايج مثبت فراوانى را به همراه خواهد داشت. اما نوحه در فرهنگ نوحه به معناى بيان مصيبت و گريه كردن با آواى بلند آمده در لغات هم به معناى آواز ماتم و شيون و گاهى به معناى ندبه، مويه گرى و زارى در عزاى عزيز از دست رفته آمده است. چرخ گردون بسى بر آورده است. نوحه و نوحه گر ز معدن سور گر بود در مجلسى صد نوحه گر - آه صاحب درد را باشد اثر د )عطار( كوتاه سخن اينكه دم كار ذاكر است و مداح و نوحه كار مستمع و اگر در چارچوب باشد. شنونده به نوحه كردن تشويق و ترغيب مىشود. و اگر از زاويه حماسى و مكتبى و فخامت زبان كم رنگ باشد اما خاصيت تاثير گذارى بر عواطف داشته باشد كوشش لازم را به فخامت آن مىدهد. يك مرد مانده بود و كران تا كران عدو - يك تير مانده بود و جهان تا جهان نشان د در پايان شايسته است تا آنجا كه ادب و آداب مىطلبد در اينگونه سرودهها از تعابير تحقيرآميز و موهن مطالبى كه در شأن عزيزان خدا نيست پرهيز شود. در غير اين صورت عمر سرودهها كوتاه خواهد بود و سراينده آن بى پايگاه. 4) فن دم خوانى دم خوانى يعنى مداح شعرى آهنگين و موزون را بخواند و مستمع يا با او هم خوانى كند يا با يك مصراع و يك جمله و يا كلمه يا اسم و ذكرى به او پاسخ دهند. 1) جانم على اى جان جانانم على. مستمع اين ذكر را مىگويد و مداح شروع كند بندهايى را در همين وزن مىخواند. 2) شرف معيار و ايثار حسين است. هدف آمال و افكار حسين است در اينجا مستمع آخر شعر را )حسين است( تكرار مىكند. 3) نشر حقايق را ببين قرآن ناطق را ببين. مادر بيا مادر بيا احوال صادق را ببين واويلتا، واويلتا. در اين قسمت مستمع با ذكر واويلتا به كمك مداح مىشتابد. 4) گل رنگ بو ندارد آبى به جوى ندارد روكن به هر كه خواهى گل پشت رو ندارد يابنالحسن يابنالحسن مستمع فقط ذكر يابنالحسن را تكرار مىكند البته موارد زيادى از انواع دم وجود دارد كه ما به همين چهار مورد بسنده مىكنيم. چند خاصيت دم خوانى 1) در بين المجلس خوانى بسيار استفاده مىشود و مفيد هم واقع مىگردد. 2) يكى از موفقيت مداح اين است كه بتواند از ابتدا مجلس دل و زبان مستمع را با خود همراه كند يعنى از مستمع كار بكشد. و در صحنه مداحى بوده و حواسشان جاى ديگر نباشد. بهترين روش دم خوانى است كه موقعيت را به وجود مىآورد. 3) براى مداحان تازه كار و نوجوان كه معمولاً اضطراب دارند بسيار مفيد است صداى مردم با صداى مداح ادغام شده و يك هم خوانى ايجاد مىشود تا مداح تازه كار به تدريج مسلط شود. و در مواقع سكوت با شجاعت و بدون اضطراب به كار خود ادامه دهد. 4) حسن ديگر اين است تا مردم پاسخ يا ذكر را مىگويند مداح در اين فاصله تنفس نموده و براى ادامه مجلس آمادگى لازم را كسب مىكند بايد توجه داشت اشعارى كه براى دم خوانى انتخاب مىشود. بايد ساده، روان، همه فهم و زود فهم باشد. تا بلافاصله مستمع آن را ياد بگيريد و با مداح بخواند و لذا بايد مواظب بود در دم خوانى اشعار سنگين الفاظ و تشبيهات مبهم و كلمات خشن و غير عاطفى نباشد در اينجا روح عاطفى و احساسى بايد بيشتر از روح ادبى باشد البته مطلقا از الفاظ ضعيف استفاده نشود. 5) فن واحد خوانى واحد معمولا بعد از نوحه خوانده مىشود. و بايد از ويژگيهاى ذيل برخوردار باشد. الف( شعر واحد آتشين و جانسوز و داراى روح حماسى باشد. ب( معمولا اشعار در قالب مثنوى بيشتر در واحد خوانى كارايى دارد. ج( استفاده از ميان دار مجرب در واحد بسيار موثر است. واحد خوانى معمولا سه شكل است. 1) مداح چند بيت را مستمر خوانده و بعد از چند بيتى با آهنگ مناسب و به مقتضاى حال مجلس سينه زنى پاسخ از مستمع مىگيرد. 2) مداح هر مصراع يا بيتى را خوانده بدون فاصله مستمع پاسخ مىدهد. 3) مداح شعرى را به طور كامل اجرا مىكند و در پايان متناسب با وزن همان شعر وارد شور مىشود. در واحد خوانى هم فنون بين المجلس خوانى بايد مراعات شود. تذكر: اگر مستمع خوب و سرحال بود خوب است شعر مرثيهاى و داراى معانى مقتل خوانده شود تا بين سينه زنى اشك هم باشد اگر غير از اين باشد نبايد شعر مرثيهاى خوانده شود و بيشتر از اشعار مدحى و ساده استفاده شود. 6) فن بحر طويل خوانى بحر طويل خوانى از فنون قديمى در مداحى به شمار مىرود. كه مداحان قوى و بر جسته قديمى بيشتر استفاده مىكردند زيرا حفظ كردن و خواندن بحر طويل تبحر خاصى مىخواهد. كه معروفترين آن شير سرخ عربستان وزير شه خوبان كه در پايان مراسم سينه زنى خوانده مىشد و سينه زنان پاسخ مىدادند شه با وفا ابوالفضل صاحب لقا ابوالفضل متاسفانه به جاى اينكه روز به روز فنون ما شكل بهترى پيدا كند به آفتى گرفتار شديم كه بهتر است نام آن را سبك گرائى و سبكپردازى بگذاريم. به هر حال بحر طويل امروز خيلى كم اجرا مىشود. مگر توسط ميانداران قديمى و مداحان قديمى كه امروز شورهاى بى محتوا جاى آن را گرفته است. براى استفاده عزيزان يك نمونه كامل از بحر طويل را در اينجا مىآوريم. بحر طويل راجع به حر عليه الرحمه از غلامرضا سازگار در صف و كرب و بلا لشگر شيطان چو مصمم شدى از جور و جفا در پى قتل پسر احمد مختار بهين حجت دادار ولى الله ابرار يگانه پس حيدر كرار در آن مرحله حر بود گرفتار فتاده به تنش لرزه در آن عرصه پيكار به دل داشت زغم آه شرر بار گهى بخت به جنت كشدش گه بسوى نار سرشكش به رخ و گفت كه اى قادر جبار، من و جنگ حسين ابن على رهبر احرار به ذات احد داور غفار كه هرگز نكنم رو بسوى نار، به ناگاه چو خون يكسره جوشيد و خروشيد همه هستى خود باخت فرس تاخت بسوى حرم يوسف زهرا و به لب داشت بسى ذكر و دعا را حسين جان توبه كردم بيا دور بگردم د تويى درمان و دردم د پسر فاطمه فرمود كه اى حر رياحى تو دگر حر حسينى يار ام الحسينى تو بريرى تو زهيرى تو على اكبر و عباس رشيدى تو همه صدق و صفايى تو همه شور ونوايى تو دگر از شهدايى تو گل سرسبد كرب و بلايى تو دگر توبه نمودى تو به ما چهره گشودى زهى از حسن ختامت زهى از قدر و مقامت زهى از شور كلامت زهى از مشى و مرامت چه شود تا كه بيايى به برما و بينى كرم و عفو خطا را - صفا آوردى اى حر د چها آوردى اى حر د حر چو ديد آنهمه لطف و كرم و بخشش و احسان و عطا گفت: كهاى شمس هدى نور خدا سيد خيل شهداء لحظهاى آرام نگيرم ابدا تا كه شود از بدنم روح برون راس جدا اذن كرم كن كه روم جانب ميدان و به راه تو دهم جان، و شوم كشته در اين دشت بلا با لب عطشان من اگر راه تو بستم دل زار شكستم به خدا از تو و از زينب و عباس و سكينه خجل استم بلكه جبران كنم از داد جان جرم و خطا را حسين جانم فدايت بميرم من برايت - فداى خاك پايت د چون گرفت اذن در آن دشت بلا گشت پر از نور و لا تاخت به سوى يم لا داد بر آن قوم ندا گفت كه اى قهر خداوند جزاتان بنشيند همه مادر به عزاتان كه دل فاطمه شكسته و به روى پسرش آب ببستند شما كافر و پستيد شما كفر پرستيد من امروز دگر حر فداكار حسينم به خدا يار حسينم كه به ناگاه يكى نعره كشيد از جگر و تيغ كشيد از كمر و گشت سراپا شرر و ريخت تن و دست و سرو داد نداى ظفر و رفت كه نابود كند يكسره آن قوم دغا را شجاعت زنده گرديد وفا پاينده گرديد - عدو شرمنده گرديد د دشمنان يكسره گفتند كه احسن به چنين غيرت و انى همت و اين عزت و اين صولت و اين هيبت و اين قدرت و اين نيرو اين بازو اين عزم و صلابت كه به هم ريخت بسى ميمنه و ميسره را خصم فرارى شده با خفت و خوارى همه با شيون و زارى فلك انگشت به لب ماند و ملك نعره تكبير زد و تا كه شد از زخم فراوان تن پاكش چو زره تاب زتن داد و فتاد از سرزين خواند شه ارض و سما را حسين جان كنم قبولم ببخشا به بتولم - به اولاد رسولم د يوسف فاطمه آمد سوى ميدان سر حر را زوفا بر سردامن بگرفت و نگه از لطف و كرم كرد بر آن كشته آزاده دلداد و فرمود كه اى حر تو دگر شهيدى چه نكو مادر تو نام تو حر گفت دگر همدم مايى شريك غم مايى تو هم محرم و هم محرم مايى و تو همه صدق و صفايى تو سفير شهدايى تو دگر پاك زهر جرم خطايى زتو گيرند دگر اهل وفا درس وفا را تو ديگر حر مايى شهيد كربلايى - همه صدق و صفايى د 7) فن زمينه خوانى زمينه خوانى معمولا براى آمادگى بيشتر سينه زنى قبل از نوحه خوانده مىشود. و مداح آرام آرام شروع به خواندن مىكند تابه تدريج سينه زنى شكل بگيرد. در اين حالت مستعمين نشسته سينه مىزنند. رعايت چند نكته در اين قسمت الزامى است. 1) ذكرهايى زمينه كوتاه باشد تا مستمع بلافصله ياد گرفته و جواب دهد اگر مطلب و دم طولانى باشد هم مستمع هم مداح به مشقت افتاده و از هدف يعنى آماده سازى و زمينه چينى سينه زنى دور مىافتد. 2) استفاده از اشعار جانسوز كه حتى در بين زمينه حالت حزن و اندوه و همراه با گريه باشد. خيلى مناسب است. 8) فن شور خوانى شورخوانى از قديم مرسوم و معمول بوده ولى بعد از انقلاب به لحاظ برپايى محافل شهدا اعم از تشيع شهدا به ويژه شهداى برجسته انقلاب مثل حوادث هفتم تير، هشتم شهريور شهادت شهداى محراب، رواج بيشترى يافته و به شكلها و آهنگها و سبكهاى مختلف خوانده مىشود. شور خوانى بعد از نوحه و واحد اجرا مىشود. و سينه زنى تند و در برخى از موارد. از حال و هواى طبيعى خارج شده و غرق ذكر مىگردند كه عموما جوانان عزيز بيشتر به اين بخش علاقهمند هستند. اما امكانات مهمى در شورخوانى وجود دارد كه بايد حتما مراعات شود. 1) حتما بعد از نوحه و واحد خوانده شود. 2) جدا از مضامين موهن و شرك آميز )حسين الهى، على الهى، انا عبدالرقيه يا الفاظى كه احساس لات منشى و كوچه بازارى مىرود مثل باهاتم، چشاتم، پرهيز شود. 3) حتما شورخوان خودش در اوج شور و حال باشد. 4) مضامين مورد استفاده در شور با معنوى، عاطفى و احساسى داشته باشد تا به حزن و اندوه فراوان شورخوانى صورت پذيرد. 5) سينه زدن طورى نباشد كه مورد وهن قرار بگيرد. بايد ميان دارانى تربيت كرد كه كنترل سينه زنى بخصوص در قسمت شورخوانى را به دست بگيرند. 6) البته دردهاى فراوانى در زمينه شورخوانى وجود دارد چون مبناى ما در اين انتقاد نيست و بيشتر آموزش است لذا از ذكر آن پرهيز مىنماييم. )خلاصه كلام اينكه شور بايد همراه با شعور باشد(. 9) فن شررپاشى يا تكه خوانى اين فن از فنون بسيار مشكل، دشوار، استادانه و هنرمندانه است و اگر كسى به ويژگيها و خصوصيات آن آشنا نباشد مجلس گرم را به سردى مىكشاند. زيرا فن تكه خوانى يا شررپاشى بايد موجب گرمى و افزايش شور و حال مجلس شود. در شررپاشى يا تكه خوانى به موارد ذيل بايد توجه شود. 1) مداحى در حال خواندن شعرى است كه مداح استاد و كاركشته و با تجربه به تناسب و مقتضاى حال و مضمون و مرثيه و گفتارى خوانده مىشود. گفتهاى داغتر و يا زيباتر با سبك و حال خاصى بيان مداح را قطع نموده و به شكل جذاب باعث دگرگونى محفل مىشود. مثلا مداحى در حال خواندن اين شعر است: اى زجمالت فروغ حق متجلى - خاك مزارت بهشت اهل تولى د سينه و دست تو بوسه گاه پيمبر د اينجا مداح استاد كه در مجلس حضور دارد مىگويد پس ميخ دور تازيانه دشمن آنجا چه مىخواست. پس شيطان در بيت حى تعالى چه مىكرد. يادم نمى رود در محفلى مرحوم محمد على مردانى كه وارد محفل شد. چون پيرومرد بود. مداحى كه در حال اجراى برنامه بود اعلام كرد كه حاضرين راه را باز كنند آقاى مردانى تشريف بياورند جلو. مداح استادى سخن را قطع كرد و گفت يا فاطمه يك پير غلام وارد مجلس شد مىگويند راه را باز كنيد. اى كاش يك نفر در مدينه بود مىگفت راه را باز كنيد تا دختر پيامبر عبور كند. و صدها موارد از اين قبيل محافل كه حتما دوستان يا ديدهاند و يا شنيدهاند. 2) مواردى در تكه خوانى يا شررپاشى دخالت دارد. مستمع شناسى، حالت شناسى، شعرشناسى، قدرت بيان، لحن و آهنگ مناسب، زمانشناسى، جايگاه و پايگاه مداح در مستمع، روان بودن و گرم بودن گفتار يا شعر، مطالب و اشعار كوتاه و جانسوز و آتشين. 3) در بعضى از هيئتها و شهرستانها اين موضوع براى مردم تازگى دارد. و اجراى اين فن شايد اثرات منفى داشته باشد. 4) برخى از شررپاشى و يا تكه خوانى به حالت نمايش است. مثلا آوردن گهواره و يا بچه شش ماهه در روضه حضرت على اصغر، حضور دختر بچه سه ساله محجبه در محفل حضرت رقيه (س) حضور پدر شهيد در روضه حضرت على اكبر (عليه السلام). 10) فن قصيده خوانى قصيده خوانى يكى از فنون برجسته مداحى است و مداحان قديمى بيشتر به اين مسئله مىپرداختند. و عموما قصيده خوانى مورد نظر و تائيد ائمه اطهار عليهم السلام بوده است. زيرا در شعر شعراى بزرگ مثل سيد حميرى، فرزدق حسان بيشتر قصيده را مشاهده مىنمائيم. قصيده خوانان از مداحان پر مايه محسوب مىشوند. زيرا شاعر در قصيده سعى دارد به موضوعات اخلاقى، سياسى، فرهنگى، اجتماعى، حماسه، معارف، داستان و فضائل و مدايح و مناقب اهل بيت عليهم السلام بپردازد و مستمع شنيدن يك قصيده آنچه نياز دارد به او مىرسد. براى نمونه قصيده غديريه حاج غلامرضا سازگار را در جلد 1، نخل ميثم، قصيده مديحه حضرت زهرا (س) را در كتاب جلوههاى رسالت سيد رضا مؤيد با مطلع اول دفتر به نام خالق اكبر - آنكه سزد نام او در اول دفتر د مطالعه نمائيد تا بر اين ادعا مهر صحه بنهيد. و اما ويژگيها و نكات مورد نياز در قصيده خوانى 1) در قصيده خوانى مجلس زودتر به مقصد و نتيجه نزديك مىشود و نيازى به مقدمه و مؤخره نمىباشد. همه كار با شعر انجام مىشود و توضيح و روضه هر موضوع با همان شعر انجام مىشود و توضيح و روضه هر موضوع با همان شعر ادا مىشود. 2) مستمع مطالب بيشترى را مىفهمد و به بيراهه نمى رود و در واقع منحرف نمىشود. 3) مداح بايد براى پياده كردن قصيده به مضامين دقت كند اگر حماسى است محكم بخواند اگر عاطفى است ملايم بخواند. استفاده از حركات دست در قصيده خوانى زودتر مشتمع را به محتوى قصيده آشنا مىنمايد. 4) چون قصيده طولانى است بايد شعر را طورى خواند كه مستمع احساس كسالت و خستگى نكند. 5) اگر قصيده پيوسته است و موضوعى است نبايد ابيات آن حذف شود. در آخر بايد متذكر شد كه قصيده خوانى مطلوب است كه متأسفانه به فراموشى سپرده شده است و كمتر مداحى قصيده خوانى مىكند
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :