آموزش اصول و فنون مداحى(2) 9) آشنايى با زبان و ادبيات عربى شخصى كه مداحى مىكند در شعر و سخن و دعا و مقاتل و كتب مربوطه به لغات و عبارات و جملاتى مواجه مىگردد كه از زبان عربى وارد شده و در اين شرايط اگر مداح با زبان عربى آشنا نباشد نه آن كلمه يا جمله را درك مىكند و نه مىتواند صحيح آن را تلفظ كند. لذا بر يك مداح لازم است با قواعد و ترجمه و مقدارى صرف و نحو آشنا شود تا بداند كجا بايد ابوالفضل بگويد و كجا ابالفضل يا فرق كَ و كِ السلام عليك بداند. و اگر اعراب را رعايت نكند در معانى تغيير و اختلافات فاحش پيش مىآيد پس شايسته است كه همه مداحان مختصرى از علم صرف و نحو و ترجمه عربى را فرا بگيرد. 10) آشنائى با قواعد قرائت قرآن بسيار مشاهده مىشود. كه برخى از مداحان، قرآن كريم را حتى از رو به زحمت و غلط مىخوانند. هزاران بيت شعر حفظ كردهاند. ولى در زمينه قرآن مشكل دارند. و يك دوره ترجمه تحت الفظى و تفسير قرآن را هنوز نياموختهاند. يا قرآن را هم به آهنگ و صوت و لحن مرثيه و مداحى مىخوانند. هر كلمه و حرفى را كه دوست دارند مد مىدهند و هر كجا دوست دارند وقف مىكنند و برخى آنقدر به مداحى و شعر و مرثيه اهميت مىدهند به ادب و رعايت شئونات قرائت قرآن كريم مخصوصاً در مجالس ختم توجه ندارند. لذا هر مداح و شاعرى لازم است كه بيشتر از شعر و مرثيه به قرآن كريم اهميت بدهد. و فرا گرفتن قرآن مجيد را در اولويت قرار دهد. و آيات قرآن را با قواعد مربوطه بخواند و قرآن را بهتر و بيشتر از شعر حفظ باشد. 11) رعايت آداب ادعيه و زيارت دعا خوانى و زيارت خوانى يكى از جذابترين و پر محتواترين برنامههاى ذاكرين است و آنچه در اين باره لازم است بيان شود. بحث در پيرامون دعا و زيارت و شرح آن بوده، بلكه مهمتر از همه آداب و وظايف دعا خوانان است بسيار مشاهده مىشود كه مداحان در مجالس گوناگون دعا و زيارات را، طوطىوار گاهى هم غلط مىخوانند و لابلاى آن ذكر مصيبت و شعرهاى طولانى مىخوانند. به همين مناسبت دعاخوانان و زيارت خوانان لازم است آداب و نكاتى را رعايت كنند كه اهم آنها عبارتند از: 1) حتماً در مرحله اوليه يك دوره ادعيه و زيارات را از لحاظ مرور خوانى و صحيح خوانى الفاظ و عبارات تعليم ديده، و با معانى و تفسير آنها آشنا شوند. 2) در جلسات دعا و زيارت خوانى كه افراد مجرب و با سواد و اهل ذوق اداره مىكنند و مىخوانند شركت كرده و از محضر آنان بهرهمند شوند. 3) دعا را با حالت فرياد نخوانند. و با حالت تضرع و زارى و جذاب بخوانند شان و ادب كلام و فرازهاى دعا را كه بيشتر آن از معصومين (عليهم السلام) رسيده است رعايت و حفظ كند. 4) از خود به كلمات و جملات ادعيه و زيارات اضافه و كم نكند و با سليقه خود معانى آنها را جابجا نكند همان طورى كه دستور داده شده و سفارش شده قرائت كنند. چون دعا اگر به شكلى كه آورده شده قرائت نشود مورد پذيرش قرار نمىگيرد فرمودند: )الدعا مخ العباده( دعا مغز عبادت است. و برخى عرفا دعا را به گنج تشبيه مىكنند، مثلاً اگر گفته شده جملهاى را سه بار بگوييد، كمتر يا بيشتر نشود. مثل اين است كه به فردى بگوييم وقتى از درب خانه وارد مىشوى سه قدم بردار زير پايت گنج است و آن فرد بگويد من حال پيدا كردهام مىخواهم ده قدم بردارم يقيناً بر گنج مقصود نخواهد رسيد. لذا در تكرار و تعداد اذكار اسرارى است كه بر اهل ظاهر پوشيده است. ادله و شواهد و مستندات زيادى داريم كه نبايد به گفتار معصومين عليهم السلام اضافه يا كم گردد. 5) دعا را به اندازهاى بايد خواند كه مستمعين حال پذيرفتن و شنيدن آن را دارند. لازم نيست دعا را حتماً تا آخر بخوانند. بايد فهميد كه در دعا چه گفته مىشود و چه مىخوانيم. آن وقت تأثير آن بيشتر خواهد بود. مثلاً اگر در دعاى كميل خوانده مىشود اللهم اغفرلى الذنوب التى تغير النعم يعنى خدايا ببخش آن گناهانى كه نعمتها را بر ما تغيير مىدهد. با شكل جالب و آهنگ مناسب توضيح داده شود. كه چه گناهانى نعمتها را تغيير مىدهد. گناهانى كه نعمتها را تغيير مىدهد به فرموده امام سجاد (عليه السلام) عبارتند از: 1) ستم كردن بر مردم 2) دست بر داشتن از عادات خير 3) بىاعتنايى به معروف 4) كفر نعمت و ناسپاسى 5) ترك شكر گزارى 6- اگر قرار است در مجلسى دعا خوانده شود. به روح و روان و سطح فكر و فرهنگ و سواد و موقعيت و غم و شادى و خستگى و سر حال بودن مستمع توجه كنند. مثلاً اگر مجلس ترحيم و ياد بود است و بانى اصرار دارد دعا خوانده شود اينجا صلاح نيست بايد مجلس با پند و شعر و روضه اداره شود. 7) اهميت و جايگاه دعا را بيشتر از جايگاه سخنرانى و مداحى بداند زيرا قرآن كريم مىفرمايد اگر دعاهاى شما نبود به شما اعتنا نمىكرديم. اين مناسب و شايسته نيست كه دعاخوانى تحت الشعاع برنامههاى ديگر قرار گيرد. يعنى طورى شود كه همه منتظر سخنرانى يا مداحى باشند و زمان خواندن دعا و زيارت در مجلس حاضر نشوند مخصوصاً در هيئتها. مثلاً سخنران و مداح چه مىخواهد بگويد كه ارزش و بار علمى و معنوى و فرهنگى آن از دعا يا زيارت بالاتر باشد. 12) تسلط بر دواوين شعرا و مطالعه آنها 1) بدهى است به مصداق و ما ارسلنا رسولاً الابلسان قومه كسى كه مبلغ است لازم است كه زبان و ادبيات خود را بداند و با تفكر ادبى زمان خود آشنا باشد. متأسفانه جايگاه درسى و ادبيات فارسى طوريست كه هر دانش آموزى كه در رشتههاى ديگر امتياز نياورده باشد به سراغ ادبيات فارسى مىرود. در صورتى كه بايد اين هم در رديف رشتههاى ضرورى و مهم قرار گيرد. شعر بعنوان يكى از قديمىترين و قوىترين رشته در ادبيات فارسى است و مردم ايران زمين با شعر و شاعرى عجين شدهاند. بسيارى از شعراى زمان هاتف اصفهانى را كسبه و بازاريان تشكيل مىدادند و شعر خوانى در قديم به يك سنت در آمده بود. و بيشتر پيشينيان اشعار سعدى، حافظ، مولوى، و فردوسى و بسيارى از شعراى بزرگ ايران را حفظ هستند و به راحتى قرائت مىنمايند. در اين ميان شعرائى كه به اشعار مذهبى و در مدح و ثناى اهل بيت (عليهم السلام) يا اشعار عرفانى روى آوردهاند بيشتر مورد توجه قرار گرفتهاند مثل محتشم كاشانى، صائب، عمان سامانى، شهريار و... البته در زمان خودمان هم نهضت ادبى به بركت انقلاب اسلامى با همه عروج و فرودش و پيدايش شخصيتهاى برجسته ادبى نواقص و مشكلاتى به چشم مىخورد كه از گذشته به ارث رسيده است و هنوز در حال بررسى و اقدام و اصلاح است. شايسته است مداح با فنون و سخنورى فن شعر، داستان، آشنا گردد تا بتواند در سطح قابل قبول و بالاترى مدح و مرثيه سرايى و تبليغ شعائر مذهبى و عقايد حقه مذهبى انجام دهد. 2) بسيار مشاهده شده است. برخى از مداحان شعرى را مىخوانند ولى نمىدانند از كدام شاعر است. عزيزان بايد توجه داشته باشند كه شعرا با چه مشقتى شعر مىسرايند. لذا بايد هم حق شعر را ادا كرد هم حق شاعر را، در برخى از جاها حتى گفتن تخلص شاعر و ياد آورى اسم شاعر نوعى قدردانى است. فاذا عجز الانسان عن شكر منعم - فقال جزاك اله خيرا فقد كفى د 3) در برخى از مجالس هم ديده شده است. اشعار شعراى بزرگ را بدون حساب و كتاب و بدون آشنائى با فنون شعر و صنايع و آرايههاى ادبى جابجا و كم و زياد مىكنند گر چه در اصل مسئله جابجايى اشعار سخن زياد است آيا چنين مجوزى هست يا نه؟ بحث امانتدارى مطرح مىگردد. ليكن اين وضع بدون علم و اطلاع از مقررات شعرى فاجعهاى بسيار بزرگ و خيانت و شعر و شاعرى است. به قول استاد ملك الشعراى بهار شعر دانى چيست؟ مرواريدى از درياى عقل - شاعر آن افسون گرى كاين طرفه مرواريد سفت د شعر آن باشد كه خيزد از دل و جوشد زلب - تا كه در دلها نشيند هر كجا گوشى شنفت د 4) مداحان براى تسلط بر اشعار بايد اكثر دواوين شعراى ايران اعم از حماسهسراها، مثل فردوسى، انورى، خاقانى، عارفانهها مثل: حافظ، صائب، مذهبىها مثل عمان سامانى، شهريار و ساير غالبها و محتواهاى شعرى را در اختيار داشته و براى مطالعه آنها وقت بگذارند كه تسلط بر اشعار خواص زيادى است. كه يكى از آنها آشنايى با فن سرودن اشعار مىباشد. 5) اكنون كه بازار شعر مذهبى و مداحى و مرثيه خوانى اوج گرفته بايد دقت كرد كه شعر همانى باشد كه اهل بيت (عليهم السلام) معيارهاى آن را تعيين فرمودهاند در اين جايگاه شايسته است از رهنمودهاى مقام معظم رهبرى استفاده كنم كه فرمودند: سنت شعر خوانى براى اهل بيت (عليهم السلام) يك حركت بزرگ در مقابل يك انحراف بزرگ تاريخى است. اگر به شعرايى مثل سيد حميرى، فرزدق، دعبل، كميت و ديگر شعراى مذهبى توجه كنيم مىبينيم كه سطح شعر مذهبى در گذسته خيلى بالاتر بوده و در نوع خود سختترين و محدودترين شعر بوده است و هر شاعرى توانايى سرودن اين نوع شعر را بدون كسب سرمايه لازم علمى و معنوى نداشته است. اين دردآور است كه هر كس در گوشه أى كوس انا المحتشم را مىزند. و هر كجا مىرويم نظمهايى را مىشنويم كه پر از سرقت مضامين و تكرار تشابيه مىباشد. آشنايى با تاريخچه شعر و مطالعه احوالات شاعر و دواوين شعرا اين امكان را به مداحان مىدهد كه از اشعار قوى استفاده نمايند البته در اين خصوص در فصل اصول مداحى در قالب محتوا و پيام صحبت خواهيم كرد ليكن براى روشن شدن ذهن به اين سخن مقام رهبرى توجه مىنماييم. جامعه مداحان بايد از زبان خوب و شعر عالى و محكم و گويا و محتواى اخلاقى، تاريخى و اعتقادى كه برگرفته از توحيد، نبوت، و ولايت است بهره بگيرد و در بيان ديگر فرمودند سطح فكر مردم را بالا ببريد 13) احترام به پيشكسوتان و هم نوعان در اين باب سخن بسيار است و دردها فراوان احترام به پيشكسوت معلم و مربى در اسلام آنقدر سفارش شده است كه احترام آنها به اندازه والدين مىباشد. اين حديث معروف را هم شنيدهايد: اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: من علمنى حرفا فقد صيرنى عبدا يا در جاى ديگر مىفرمايند: الابائه ثلاثه ابا يولدك، ابا يزوجك و ابا يعلمك مقام معلمى كمتر از مقام انبياء نيست بالاخره هر كسى براى آموختن علمى يا مستقيماً يا غير مستقيم به بزرگى اقتدا مىكند و از آن الگو مىگيرد. و اين حق معلمى است بر گردن متعلم. در مداحى هم اين مقوله مستثنى نمىباشد. ليكن چقدر اين مهم در قاطبه مداحان مراعات مىشود. قضاوت با خود برادران عزيز مداح. اما يك نكته قابل ذكر است. احترام به مداحان و پيش كسوتانى كه توان مداحى را از دست دادهاند از ارزش و اعتبار زيادى برخوردار است. ولى متأسفانه بسيارى از برادران مداح جوان به اين مقوله كم توجه و در برخى از جاها بىتوجه هستند. البته اين احترام بايد متقابل باشد. بزرگان و يا به عبارتى پيرغلامان هم بايد الگوهايى مناسب براى مداحان جوان باشند تا مردم تصور نكنند كه اين قشر با هم اختلاف دارند. چند تذكر: 1) خد را برتر از مرثيه خوانهاى بزرگتر و ساير مداحان ندانيم و در مقابل بزرگان و پيش كسوتان متواضع باشيم. 2) از تحقير مداحان ديگر جدا خوددارى نماييم بارها ديده شده است كه عنوان شده كه مثلاً روى فلان مداح را كم كردم. 3) تجربيات و آموزههاى خود را در اختيار ديگران قرار دهيم و در اين مورد سخاوتمند باشيم كه خير و بركت نزد خداوند است. كه زكوه العلم نشره برخىها براى در اختيار قرار دادن يك بيت شعر هم دريغ مىنمايند گمان مىكنند فقط خودشان هستند و بس. 4) همانطور كه از ديگران انتظار احترام داريم بايد به ديگران احترام كنيم. موارد متعددى مشاهده شده است كه ذاكر اباعبدالله جواب سلام حتى بزرگتر از خودش را هم نمىدهد و با بىحرمتى از كنار احترام مردم مىگذرد. 5) اگر در مجلسى نشيستهايم كه مدحى در حال اجراى برنامه است ما بيشتر از همه با حديث )او بكاء او يبكاء او تباكى را عمل كنيم( بنده فيلم مستند در اختيار دارم يكى از مداحان پيش كسوت كه اتفاقاً هم از صدا و هم از سوز كافى برخوردار بوده و همه مستمعين گريه مىكردند ولى سه تن از هم قطارانمان از اول تا آخر مجلس يا مشغول حرف زدن هستند يا خنديدن. خدا شاهد است كه بعد از آن چقدر به ما رجوع و از اين عمل ناپسند گلايه و شكوه داشتند همان مستمع ديگر در مجلس آن آقايان نمىنشيند يا بىتفاوت بودهاند ببينيد چقدر ضرر دارد. 6) از غلو در مورد اشخاص و ذكر القاب نامأنوس جداً پرهيز نماييم. 14) انصاف در نقل مطالب و انصاف در توسل و روضه منظور از انصاف در نقل مطالب و مصائب و مناقب اهل بيت (عليهم السلام) خوددارى از افراط كه همان اغراق و غلو است و شديداً مورد نكوهش حضرات معصومين (عليهم السلام) است و تفريط كه همان گفتارهاى مادون شئونات محمد و آل محمد است يعنى اينكه نه آنان را در حد الوهيت كه خاص پروردگار است بدانيم و نه آنان را آنقدر پايين بياوريم كه با موجودات ديگر تشبيه و تمثيل بياوريم و نبايد اعتقادات مؤمنين را راجع به اهل بيت (عليهم السلام) بر شك و وسوسه بياندازيم كه ندانند بالاخره راجع به اهل بيت (عليهم السلام) كدام حد را بپذيرند. امام حسين (عليه السلام) روز عاشورا در آخرين وداع فرمودهاند اى اهل بيت من پس شكوه مكنيد و چيزى بر زبان نياوريد كه ارزش شما را بكاهد و در شأن شما نباشد. اين هشدار درس مهمى است كه مداحان، شعرا و خطباى محترم بايد آن را فراموش نكنند. يكى از موارد انصاف در روضه اين است كه شهادت آن بزرگواران ضعف تلقى نشود زيرا خود امام (عليهم السلام) مىفرمايند اميدوارم آنچه خدا براى ما اراده فرموده است خير باشد چه كشته شويم و چه پيروز گرديم. لذا بىانصافى است كه كسى آنقدر نا آگاه باشد كه با معلومات كم بخواهد در بيان و توصيف و ذكر و مديحه و مرثيه تفريط يا افراط نمايد. انصاف در نقل مطالب شناخت حدود آداب و مقام و شئونات و مراتب اهل بيت (عليهم السلام) است اينكه كسى در حق آنان غلو نكند. و حسين الهى و زينب الهى و اكبر الهى بگويد نه آنقدر آنان را پايين بياورند كه با پرنده و گل و گياه كه همه خلقت براى آنها خلق شده آنان را قياس و تشبيه كنند. حضرت امير (عليه السلام) مىفرمايد: آل محمد را با هيچ احدى ابداً مقايسه نكنيد. وقتى قياس اهل بيت عليهم السلام حتى با فردى غير از امام صحيح نيست. آن وقت نبايد آنها را با ساير موجودات قياس نمود. چه زيبا گفت شاعر: ديشب جمال رويت تشبيه ماه كردم - تو به ز ماه بودى من اشتباه كردم د اما انصاف در توسل و روضه: معمولاً در بسيارى از جلسات اعم از ايام مواليد و وفيات اهل بيت (عليهم السلام) ، ختم، مجالس دعا و هيات هفتگى بويژه در شهرهاى بزرگ بالاخص تهران بزرگ معمولاً تعداد مداحان زياد است. بارها ديده شده است براى يك دقيقه بيشتر خواندن برخى از آقايان مداح با هم مقابل چشم صدها نفر نزاع مىكنند. لازمه رعايت اين مهم طهارت نفس، اخلاص در عمل، ادب و شعور بالاست. برادرم چه عيبى دارد اگر مداحى در كنار شما نشسته به او احترام كنيد پس از مقدمه و مختصر روضه مجلس را واگذار كنيد. اگر عميق فكر كنيم مىبينيم لذتى كه در گريه كردن و گوش دادن است در خواندن نيست. بارها شنيده شده بسيارى از مقامات به خاطر نرفتن منبر اعطا شده است. در احوالات نظام رشتى نقل كردهاند كه روضه خوان بسيار قهارى بوده است در بستر احتضار افتاده است. و سخت گريه مىكند سؤال كردند چرا اينقدر گريه مىكنى شما اين همه اشك براى ابا عبدالله و اهل بيت (عليهم السلام) از مردم گرفتهايد فرمودند گريه من براى اين است كه اين گريه گرفتن براى چه بوده است. براى شهرت بود يا خدا، براى خودنمايى بود يا اخلاص. يا در احوالات شيخ ذبيح الله محلاتى گفته شده است. بعد از روضه يكى از مداحان جوان در روز تاسوعا كه روضه كه روضه ابوالفضل (عليه السلام) خوانده بود و به قول ما مجلسش نگرفته بود آقا روضه موسى بن جعفر خواندند و مردم همه گريه كردند. ولى همگى سؤال برايشان بود كه چه اتفاقى افتاده در لحظات آخر عمرش سؤال كردند. فرمودند براى اينكه آن مداح جوان ناراحت نشود، براى اينكه او خراب نشود من دست به اين عمل زدهام و مزد اين عمل را هم گرفتهام. بعضى از مداحان آنقدر شهوت دارند كه اگر ده نفر مداح هم نشسته باشند دريغ از يك تعارف مردم براى همه حركات و سكنات ما تحليل دارند. يا برخى ديگر بعد از اينكه بىانصافى مىكنند و همه مجالس را به تنهايى اداره مىكنند بعداً ديده شده كه تعريف مىكنند رفتم فلان مجلس چند نفر مداح بودند حال همه آنها را گرفتم مجلس را ريختم به هم به شكلى كه هيچ كس جرأت نداشت بعد از من مداحى كند. تو را به خدا آيا اين اعمال، كردار و رفتار نزد اهل بيت عليهم السلام ارزش دارد آيا اين گونه حركات مرضى امام زمان (عليه السلام) است. البته در اين باب حرف زياد است ولى چون بناى ما به خلاصه گويى است به همين قدر بسنده مىنمائيم. 15) احترام و روابط نزديك با مراجع و علماى دينى در كتاب خاطرات )همفر( جاسوس انگليسى در ممالك اسلامى ديدهام. كه يكى از برنامههاى استعمار براى از بين بردن اسلام بر هم زدن رابطه دوستى مردم با علما و مراجع دينى است در جاى ديگر از مشكلات استعمار را دل بستگى و علاقه شديد مردم به عالمان دين بر بنيان عقيده و ايمان مىداند. در ادامه اشاره مىكند در كتاب )چگونه اسلام را نابود كنيم( دستور العملهايى آمده كه يكى از اين دستورات اين است. بايد اساس هر گونه رابطه مردم با علماى دين و اساس هر گونه جماعتى را با اشاعه اتهاماتى به علما و مراجع و ائمه جماعات و جمعه بر هم زنيم. و از استقبال و احترام مردم به اين جامعه كاست مخصوصاً لازم است دلايلى بر فسق و فجور علما ارائه داد تا هر گونه رابطهاى بين آنها و مردم به سبب سوء زن و دشمنى با آنها از ميان برود. لذا با توجه به اهميت موضوع توجه عزيزان را به موارد ذيل جلب مىنمايم. حضور مداحان در پاى منابر وعظ و نصحيت حداقل چند دقيقه آخر بسيار اثر گذار است. متأسفانه مداحان وقتى وارد جلس مىشوند ابتدا به آبدارخانه مىروند وقتشان را براى گفتن لطيفه و مزاح و شوخى مىگذارنند ولى حاضر نيستند حتى يك قال الصادق و قال الباقر بشنوند ما اگر تابع ولايتيم مگر نمىبينيد مراجع ما امام ما، رهبر ما پاى منبر شاگردان خود مىنشيند. از اول منبر تا آخر منبر. پس ما چطور نمىتوانيم مگر در مواقعى كه واقعاً وقت مداح محدود است و دير به منبر مىآيد. 2) وقتى علماى دينى مخصوصاً مراجع و بزرگان اين قافله در مجلس حضور دارند براى مداحى يا بايد ايستاد يا حتى المقدور بر منبر نبايد نشست. روى صندلى باشد و اگر منبر است پله اول را انتخاب نمائيم. 3) مجلسى كه منبرى روضه مىخواند و انصافاً برخى خوب هم مىخوانند با مقدمه چينى بىجا مجلس ساخته شده را خراب نكنيم. 4) هنگام ختم جلسه براى دعا حتماً به هر روحانى كه در مجلس نشسته تعاريف كنيم. گر چه اكثر وعاظ اينقدر بزرگوار هستند كه احترام مىكنند و قبول نمىكنند. 5) همانطور كه بسيارى از علما و روحانيون و حتى رهبر انقلاب و مراجع پاى منبرهاى مداحان كه خيلىها فقط سواد خواندن و نوشتن دارند مىنشينند. اين بايد متقابل باشد. 6) بايد هر مداحى حداقل ماهى يك بار به ديدن مرجع تقليد خود برود و از او كسب فيض نمايد. 7) يكى از دلايلى كه مردم بر مداحان قديم مثل مرحوم اكبر ناظم، مرحوم علامه حاج احمد شمشيرى، و مداحان فعلى حاج غلامرضا ساز كار، حاج على انسانى و... احترام مىكنند بخاطر رابطه آنها با علما و مراجع است اكثر علما و وعاظ تهران در مجمع الذاكرين حسينى كه با مديريت داعينه برادر ارزشمندمان حاج غلامرضا سازگار است در ماه مبارك رمضان در فاطميه و غيره شركت مىكنند. 8) احترام و رابطه متقابل علما و وعاظ و مداحان باعث رونق مجالس اهل بيت و خنثى شدن توطئه بد خواهان مىشود كه الان اين شايعه وجود دارد كه وعاظ و مداحان چشم ديدن يكديگر را ندارند. 9) تأكيد بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران در رابطه با علماى دين اين اهميت را دو چندان مىكند. 10) يكى از جاهايى كه عمر انسان تباه مىشود بىاحترامى به علماى دين است كه در كتاب ارزشمند معادشناسى علامه فقيد محمد حسين حسينى طهرانى رضواناله در جلد چهارم در حديث معروف سلمان، پيامبر فرمود يا سلمان يكى از علائم آخرالزمان اين است كه مردم احترام بزرگان و عالمان دينى را پاس نمىدارند. و در حديثى ديگر مىفرمايند: بىاحترامى بر عالمان دين باعث كوتاه شدن عمر مىشود. بخش اول آداب مداحى به پايان رسيده است گرچه آداب مداحى در اين چند بند خلاصه نمىشود و براى ذكر همه آداب و اعمال و رفتار مداحى اهل بيت عليهم السلام بايد به طور مستقل چند جلد كتاب نوشته شود اما چون وعده و بناى ما خلاصهگويى است انشاءالله همين چند مورد اگر توجه و مراعات شود بسيارى از مشكلات حل خواهد شد و اميدواريم عزيزان علاقهمند پيرامون اين فصل يعنى آداب و اخلاق مداحى بيشتر مطالعه نمايند.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :