کارشناس ارتباطات فرهنگی:


تاثیر روشنفکران در بی حجابی بیشتر از رضاخان است/ تنبلی فرهنگی به گفتمان حجاب ضربه زد
 
<span style='color:;background-color:;font-family:tahoma;font-size:12px;font-weight:normal;'>نسخه چاپی</span>

کارشناس ارتباطات فرهنگی:

تاثیر روشنفکران در بی حجابی بیشتر از رضاخان است/ تنبلی فرهنگی به گفتمان حجاب ضربه زد


سید محمد رضا اصنافی با اشاره اینکه رضا خان با اجباری کردن بی حجابی در این فرآیند موثربوده است گفت: به نظرم تاثیر روشنفکران دوران رضا خان و ماقبل آن از مشروطه به بعد بسیار بیشتر است.

 

به گزارش بسیج پرس؛ تغییر سریع پوشش زنان در جامعه ی امروز یا همان مسئله حجاب موضوعی است که کمتر رسانه ای پیدا می شود که به نوعی آن را دست مایه تهیه خبر، گزارش یا مصاحبه نکرده باشد از سویی دیگر موضوع پوشش زنان در جامعه ی امروز علت بسیاری از بحث ها و اختلاف نظرهاست تا جایی که محلی برای گرم شدن تنور اختلاف سیاسیون و سوء استفاده برخی از آن ها از موضوع پوشش است؛ بررسی معناشناسی پوشش زنان در جامعه امروز عنوان پایان نامه ای است که دلیل مصاحبه ی ما با سید محمد رضا اصنافی دانش آموخته ی رشته تبلیغ و ارتباطات فرهنگی از دانشگاه سوره در مقطع کارشناسی ارشد است؛ او که سابقه فعالیت در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد، نهاد کتابخانه های عمومی کشور و مدیریت واحد رسانه های برخط مرکز رسانه های دیجیتال را در کارنامه دارد معتقد است در این پایان نامه پوشش زنان به عنوان یک ارتباط آئینی بررسی شده که پیش از او شخص دیگری به آن نپرداخته است و حاوی نکاتی است که می تواند در بهبود وضعیت حجاب در کشور موثر باشد. 

بسیج پرس: به عنوان سوال نخست در مورد علت و  نحوه پرداختن به موضوع حجاب در طرح پژوهشی خودتان توضیح بفرمائید.

اصنافی: باید بگویم این طرح از تلاقی چند موضوع در یک نقطه ایجاد شد. یعنی به عبارتی می توان آن را از چند زاویه نگاه کرد؛ اولین زاویه موضوع مهندسی فرهنگی بود، از زمانی که رهبر انقلاب موضوع مهندسی فرهنگی را مطرح کردند این موضوع  برایم جالب بود. خوب عده ای معتقد هستند فرهنگ قابل مهندسی نیست. بعد از ایشان هم کسی سر نخ این موضوع را نگرفت و آن را باز نکرد. رهبر نیز خیلی روی موضوع توضیح ندادند. بالاخره به این نتیجه رسیدم مراد از مهندسی فرهنگی این است که ما ابتدا باید مجموعه عوامل تاثیر گذار بر یک پدیده فرهنگی را احتساب کنیم سپس اگر می خواهیم آن پدیده را کنترل کنیم یا تغییر بدهیم می بایست عوامل تاثیر گذار را تحریک کنیم. به نظر من این توضیح مهندسی فرهنگی بود.
پس یک زاویه، مهندسی فرهنگی موضوع بدحجابی بود. یعنی می خواستم بدون اینکه کار آماری کنم و میزان تاثیر گذاری متغیرها را بسنجم فقط مسائل تاثیر گذار را پیدا کنم. در واقع می توانم بگویم این کار نقشه مهندسی موضوع حجاب است.

زاویه بعدی بحث ارتباطات بود. در موضوع حجاب و پوشش بسیار کار شده، از زاویه مذهبی تا روانشناختی موضوع بررسی شده است، حتی آمایش هم انجام شده ولی تا به حال کسی بدحجابی را به عنوان یک پدیده ارتباطی در ارتباط با محیط بررسی نکرده است. با اینکه اصل موضوع حجاب اساسا در ارتباط با محیط معنا پیدا می کند.

زاویه بعدی زاویه آیین بود. کتاب ارتباطات آیینی یک دریچه تازه در تحلیل پدیده های ارتباطی در ذهنم ایجاد کرد. با مطالعه ی کتاب متوجه شدم بسیاری از عوامل ارتباطی تاثیر گذار بر پوشش قابلیت تحلیل آیینی دارند. چون به غیر از این کتاب منبع دیگری در این زمینه نبود کار بسیار مشکل بود.

زاویه بعدی روش مردم نگاری بود، در جایگاه انتخاب روش تحقیق به مشکل برخورده بودم چرا که نمی دانستم  این همه پدیده را که فرض می کنم بر موضوع تاثیر گذار باشد چطور و با چه مکانیزمی تحلیل و فرضیه ام را رد یا تایید کنم. البته کتاب "نشت نشا" آقای امیر خانی هم که سال ها پیش خوانده بودم و تجربه مردم نگاری در میان یک قبیله آمریکایی بود تحولی عمیق در نگاهم به مسائل فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرده بود.

 برای بررسی پدیده های اجتماعی باید از اتاق کار بیرون رفت

احساس کردم دوران فرم و پرسشنامه و ... در تحقیق عمیق فرهنگی به سر آمده، ما با پدیده انسانی روبرو هستیم و بررسی آن توسط متغییر های کمی تحقیر وتقلیل پدیده های انسانی وفرهنگی است. به نظرم برای بررسی پدیده اجتماعی باید از اتاق کار بیرون رفت و پدیده را در محل رخداد و به عنوان یک کنشگر احساس کرد.

به نظرم درکنار صدها مشکل اساسی در موضوع بد حجابی ریشه همه این مشکل ها عدم تفهم است. یعنی اینکه ما به عنوان یک فرد بیرونی بفهمیم بد حجاب چگونه به موضوع می نگرد. همیشه بیرون نشسته ایم و برای کسی که گمان می کنیم بیمار است نسخه می پیچیم. تا زمانی که نفهمیم بد حجاب به پوشش چطور می نگرد هر برنامه و راهبردی که ارائه بدهیم ناقص است. خاصیت مردم نگاری همین است نمی گوید تنها مشاهده کن بلکه می گوید مشارکت کن، خود را درگیر پدیده و انسان های پدیده کن تا آن ها را درک کنی.

در آغاز به همین خاطر خیلی ها مخالفت کردند. گفتند این موضوعی است که باید محققش زن باشد. اتفاقا نظرم این بود که حجاب درمقابله با مرد معنا پیدا می کند. اوایل کار تحقیق و پژوهش سخت بود. بالاخره ظاهر و فضای گفتمانی مانع پژوهش بود ولی به مرور زمان موضوع حل شد.

بسیج پرس: شما معتقدید در کارهای فرهنگی و اقداماتی که این روزها در حوزه حجاب وجود دارد خلأی به نام تفهم وجود دارد در این باره بیشتر توضیح می دهید؟

اصنافی: خیلی واضح است وقتی شما نمی دانید طرف مقابلتان یک پدیده را چطور می بیند، چگونه می خواهید نگاهش را عوض کنید؟ علاوه بر اینکه این موضوع باعث می شود اصلا دو طرف فهم مشترکی از موضوع نداشته باشند و تقابلشان مدام به نزاع بیانجامد و متاسفانه اصرار بر این روش غلط باعث تعمیق شکاف شناختی طرفین از موضوع شده و نفرت طرفین در حال تعمیق است. در این حالت است که طرفین اصلا همدیگر را درک نمی کنند و گاها ارزشهای یکدیگر را به سخره می گیرند منشا همه این ها همین عدم تفهم است.

بسیج پرس: حجاب  یا رفتار آئینی چیست و چه نکات مثبت و منفی دارد؟

اصنافی: آیین یک چگونگی رفتار است. یک رفتار نیست یک صفت رفتاری است. مثلا فرض کنید ما وارد یک محیط علمی می شویم طرز حرف زدنمان و  پوششمان تغییر می کند. یعنی خودمان را متناسب محیط می کنیم. این رفتار آیینی است. تقلید نیست عادت هم نیست. مثلاً وقتی با دوستی روبرو می‌شویم زنجیره ای از کلمات و جملات را استفاده می‌کنیم. جملاتی که منظور از آن‌ها معنای جمع کلمات بیان شده در جمله نیست بلکه منظور بیان خود جمله است. کلمات «خوبی؟»، «سلامتی؟» جز اولین کلماتی است که در مواجهه با دوستان خود آن‌ها را بیان می‌کنیم و این بیان احتمالاً به منظور کسب اطلاع از وضعیت روحی و جسمی طرف مقابل نیست بلکه یک رفتار آیینی است یا به عبارت ساده تر این کلمات جزیی از آیین «سلام کردن» است. اگر دقت کنیم می بینیم بسیاری از مشاغل، محل ها و جمع هایی که با آن مواجه هستیم این آیین های ارتباطی را دارند.  همه آیین ها دارای یک اجبار نانوشته اجتماعی هستند که از آنها محافظت می کند. یعنی وقتی شما می خواهی رفتار آیینی را نقض کنی باید هزینه اجتماعی بدهی. این هزینه های متفاوت هستند ولی هستند.

بد حجابی از مرحله ضد ارزش بودن خارج شده و در حال تبدیل به یک آیین ارتباطی است

 

به نظر من در موضوع حجاب، بد حجابی دربسیاری از مشاغل، محیط ها و شرایط  آیینی شده است. این خطرناک است. یعنی بد حجابی از مرحله ضد ارزش بودن خارج شده و در حال تبدیل به یک آیین ارتباطی است. مثلا بعضی رشته های خاص دانشگاهی بد حجابی آیین ارتباطی آن رشته شده. در دانشگاه بین دانشجو ها معروف است. مثلا بچه های فلان رشته فلان تیپ را دارند. مثلا رشته های هنری.این بد حجابی به عنوان یک رفتار ارتباطی آیینی شده. یا بر فرض بعضی شغل های خاص،اما به نظرم تاثیر گذارترین آیین ارتباطی که بر تقویت بد حجابی موثر است آیین زیبایی و آیین پیشرفت است. البته ریشه این آیین سازی ها به پس از دوران مشروطه باز می گردد اما انقلاب اسلامی در این آیین سازی وقفه ایجاد کرد و آنرا دچار سکته کرد. اینکه زن زیبا یعنی زن بد حجاب یعنی زن بی حجاب زن امروزی و پیشرفته یعنی زن بد حجاب. این ریشه در فعالیت فرهنگی پهلوی دوم دارد ولی خب امروز هم تقویت شده است.

زن زیبایی دوست است و وقتی آیین زیبایی در جامعه ای تغییر کرد دیگر نمی شود با فطرت زن جنگید. البته طبیعی است که برهنگی در زن جذابیت ایجاد می کند ولی باید برای زن زیبایی چند وجهی تعریف کرد که یکی از آن زیبایی ظاهر است. وقتی زن زیبایی ظاهر را در تضاد با دهها زیبایی دیگر دید آن را کنترل می کند. قطعا ما نمی توانیم و نباید هم این کار را بکنیم که بخواهیم زن را از جذابیت منع کنیم بلکه باید به زن قدرت کنترل و هدایت این فطرت را داد. آیینی شدن بد حجابی به عنوان آیین اصیل و برتر زیبایی برای زنان چیزی است که اتفاق افتاده. برای ترویج حجاب باید موقعیت های که حجاب در آن آیین است را تقویت کرد. مثل مسجد و هیات های مذهبی.

بسیج پرس: پس از انجام تحقیقات با ملاحظاتی که ذکر کردید مهمترین عوامل ارتباطی موثر بر پوشش چه بود ؟ در این تحقیق به چه نتایجی رسیدید؟

اصنافی:  آیین زیبایی آیین اصلی است و البته آیین های دیگری را نیز ساخته است مثلا آیین پوشش مناسب در خانواده بسیار موثر است. برداشت خانواده از حجاب، ذهنیت ساز فرد از حجاب است. موضوع غیرت، ازدواج و تاثیرش بر پوشش همه این ها مهم است. حجاب به عنوان یک رفتار آیینی از دین اسلام بسیار بر موضوع تاثیر گذار است. وقتی می خواهی به پوشش اسلامی در جامعه برسید باید نهاد ها و گزاره های دینی را در جامعه گسترش دهید. جامعه وقتی دینی شد حجاب هم به عنوان یک رفتار دینی نهادینه می شود. نمی شود در جامعه ای عدالت نباشد، ریا باشد، بانکداری اش اسلامی نباشد، سازمان هایش اسلامی نباشند بعد انتظار رفتار دینی در موضوع پوشش از زن آن جامعه داشت. همه اینها بهم متصل است. وقتی نماز در یک جامعه تقویت شد آن وقت اصلاح حجاب هم راحت تر می شود.

اجبار برای پاسداری از فرهنگ مسلط لازم است اما برای مسلط سازی یک فرهنگ ناکارآمد است

بسیج پرس: در صحبت هایتان به نقش دوران حکومت پهلوی در موضوع حجاب اشاره کردید آیا در زمان رضا خان مبارزه با حجاب کلید خورد؟

اصنافی: رضا خان با اجباری کردن بی حجابی در این فرایند به نظرم موثر بوده است اما تأثیرش آنقدر زیاد نبود. به نظرم تاثیر روشنفکران دوران رضا خان و ما قبل آن از مشروطه به بعد بسیار بیشتر از رضا خان است. فعالیت آن هاست که بخشی از طبقه شهری را متقاعد می کند حجاب نشانه عقب ماندگی است. دین عامل عقب ماندگی است. رضا خان فکر کرد حالا که بی حجابی به عنوان یک رفتار آیینی پیشرفت در خودش نهادینه شده با زور  در بقیه کشور هم می تواند نهادینه شود. به نظرم رضا خان اشتباه کرد اگر کمی صبر کرده بود روشنفکران مانند شاعران و نویسندگان تازه از فرنگ برگشته چند سال بعد خواسته او را با هزینه کمتر حداقل در شهر ها پیدا می کردند.  

 بعد از رضا خان، محمدرضا در تلاش برای نهادینه سازی بی حجابی بهتر عمل می کند. البته بهتر از نظر هدف شوم خودشان! در واقع اجبار و قانون، فرهنگ ساز و رفتار ساز هست اما باید اول زمینه فرهنگی اش ایجاد شود. اجبار برای پاسداری از فرهنگ مسلط لازم است اما برای مسلط سازی یک فرهنگ صد در صد ناکارآمد است.

همین انتخاب دختر شایسته در زمان خودش واقعا کار آیین سازی بوده است. یک شبکه گسترده از دانشگاه گرفته تا مدارس همه یک شبکه می سازند تا دختر شایسته دبیرستان، بعد شهر، بعد استان، بعد کشور انتخاب کنند. خوب بدیهی است دختر شایسته بی حجاب است. بی حجابی جزئی از آیین دختر امروزی است. این یک مقوله ارتباطی است. ببینید پیامی که به وسعت جامعه زنان تحصیل کرده یا علاقه مند به تحصیل ایجاد می کند چقدر عمیق و تاثیر گذار است. این تاثیر قطعا تا امروز باقی مانده است.

بسیج پرس: انقلاب اسلامی چه تاثیری بر پوشش و موضوع حجاب داشته است؟

اصنافی : به نظرم اولین تأثیر انقلاب اسلامی، گسترش سریع گرایش به حجاب به واسطه تغییرات اعتقادی است. در واقع یکی از دلایل وقوع انقلاب زنده شدن مجدد باورهای مذهبی در جامعه ایرانی است. البته این به این معنی نیست که جامعه ایرانی قبل از انقلاب به کل خالی از اصول مذهبی بوده است بلکه به این معنی است که علاوه بر بخشی که پس از انقلاب هم همانند گذشته اعتقادات خود را داشتند، عده ای هم تحت تأثیر انقلاب واقعاً دچار تغییر در اندیشه و عمل شدند. فارغ از مسائل اعتقادی واقعا نفس مسیحایی امام خمینی(ره) را واقعا نمی شود در این موضوع ندیده گرفت. یکی از نمادهای زنده شدن مجدد باور های دینی، نمایش این باورها در نمادها بود که بهترین و واضح‌ترین آن در بین زنان، گرایش به حجاب اسلامی است.

این تغییر و بروز نمادین به دو صورت اتفاق افتاد. اول کسانی که اعتقادات خود را از دست داده بودند و انقلاب، به بازسازی اعتقادی آن‌ها پرداخت و دوم قشری که به حجاب به عنوان رفتار آیین مسلمانی نگاه نمی‌کردند. یعنی مسلمان بودند و اکثر واجبات را رعایت می‌کردند اما حجاب نداشتند. در واقع حکومت پهلوی توانسته بود آیینی از مسلمانی ارائه دهد که حجاب جزء آن نیست و انقلاب توانست تا حدودی این تصور را بشکند.

دومین تغییر که ناشی از تغییرات اعتقادی عمیق نبود، ناشی از گرایش جمعی و قلبی مردم به سمت انقلاب بود. انقلاب اتفاق خرسند کننده ای بود که مردم ایران آن را راهی برای نجات از استبداد و خودباختگی می‌دانستند؛ در نتیجه انقلاب محبوب بود. از آنجا که این انقلاب دارای ریشه های مذهبی بود و حجاب به عنوان نماد مذهبی شناخته می‌شد به مرور زمان حجاب تبدیل به نمادی برای انقلاب شد. در واقع چادر جزئی از آیین زن انقلابی شد و گروه های بسیاری از مردم از شوق انقلاب به سمت چادر آمدند.

بسیج پرس: با توجه به تأثیر انقلاب بر حجاب چرا پس از انقلاب نتوانستیم آن را نهادینه کنیم؟

اصنافی: به نظرم ما از میراث انقلاب و نفس مسیحایی امام (ره) درست پاسداری نکردیم. به نظرم موضوع عمده در بحث حجاب پس از انقلاب اجباری شدن حجاب بود. بحث واقعا مفصل است با یک سوال و توضیح نمی شود جمع اش کرد. اما اگر بخواهم خلاصه اش کنم این است که توانی که جمهوری اسلامی در موضع حجاب در جایگاه قهریه و الزام خرج کرد با توانش در فرهنگسازی حجاب اصلا تناسب ندارد. این عدم تناسب یک وضعیت کاریکاتوری از تلاش حاکمیت برای با حجاب کردن مردم ایجاد می کند.

تلاش یک سویه بر اجبار بدون زمینه سازی فرهنگی و اقناع صحیح موثر نبود

به عنوان مثال اینکه یک تعریف مورد قبول همه ارکان نظام از حجاب هیچ وقت وجود نداشته است. بالاخره حجاب مطلوب حاکمیت چیست؟ چادر است یا مانتو هم هست. حاکمیت از تریبون اصلی می گوید مانتو هم هست بعد بدنه اجتماعی مدافع حاکمیت غیرچادررا اصیل نمی داند. اینها تضاد است.

این یک طرف قضیه است. طرف دیگر این است که خوب عده ای با انقلاب با حجاب نشدند و عده ای دیگر با حجاب شدند اما این حجاب عقبه ایدئولوژیک و مذهبی نداشت. حاکمیت تلاشی  به آن صورت برای تعمیق این رفتار دینی و تبدیل آن به باور دینی نکرد.
ازهمه مهم تر خود اجباری شدن حجاب بود. اول اینکه بدیهی است چیزی که اجباری شود برای کسی که قبولش ندارد خوشایند نیست. طرف مقابل از آن برداشت توهین هم ممکن است بکند. بدیهی است که باید آن را قانع کرد.

تصویری از حجاب ارائه شد که این معنا را در ظاهر منتقل می کرد که استفاده از اجبار برای پوشش ضعف ایدوئولوژیک است با اینکه اینطور نبود. همان گونه که عرض کردم تلاش یک سویه بر اجبار بدون زمینه سازی فرهنگی و اقناع صحیح موثر نبود.

قدرت قهری و حاکمیتی پس از انقلاب باعث شده بود جبهه فرهنگی اعمال سیاست‌های فرهنگی در غالب‌های  حاکمیتی را راحت‌تر، سریع‌تر، کم هزینه تر و محسوس‌تر بیابد و در نتیجه از فعالیت نرم فرهنگی غافل شود.

 تنبلی فرهنگی به گفتمان و آئین حجاب ضربه زد

تلاش‌های فرهنگی به مرور زمان و تجهیز شدن حاکمیت دینی به قدرت‌های سخت، کم رنگ شد و جای آن را بخش نامه‌ها، قانون‌ها و ابلاغ‌های پلیسی گرفت. در واقع زمانی که گفتمان انقلاب اسلامی در مقابل الزامات قدرت قرار گرفت، نتیجه دهی اقدامات انتظامی را  سریع‌تر، کم هزینه تر و راحت‌تر از اقدامات فرهنگی دید. من اسم این اتفاق را تنبلی فرهنگی می گذارم. این باعث می شود اگر نیروی انتظامی به وظیفه قهری اش عمل نکرد ده ها تریبون صدایشان دربیاید ولی هیچ کس یقه دهها دستگاه فرهنگی را نمی گیرد که کالای فرهنگی تو در زمینه حجاب کجاست؟ چرا؟ چون تولید فرهنگی زمان می برد، هزینه می خواهد و از همه مهم تر خلاقیت می خواهد.

 این تنبلی به سه صورت به گفتمان مدافع حجاب ضربه زد. یکی اینکه گفتمان انقلاب که مدافع حجاب بود. در میدان جنگ فرهنگی اصولاً از ابزاری استفاده می‌کرد که از جنس این مبارزه فرهنگی نبود و بدیهی است که نتیجه این مبارزه شکست است.

از جنبه دوم عادت به دفاع سخت افزاری از دیدگاه مورد قبول، نوعی از ضعف منطقی و استدلالی را در میان مدافعان نسل‌های بعدی ایجاد کرده و آن‌ها را نه تنها برای مبارزه منطقی و فرهنگی آموزش نداده است، بلکه به واسطه راحت طلبی ایجاد شده، از آن‌ها مدافعانی نفوذ پذیر ساخته که ممکن است در صورت قرار گرفتن در فضای جدید و احیاناً متفاوت با فضای محافظت شده قبلی، نه تنها نتواند مدافعی برای آرمان‌های خود باشد بلکه آرمان‌های خود را نیز از دست بدهد.

این اقدام یک نتیجه تلخ دیگر در زمینه حجاب در پی داشت. زمانی که حاکمیت برای دفاع از گفتمان اسلامی خود به رفتارهای مبتنی بر نیروی قهریه روی آورد، بخش زیادی از جامعه به خصوص قشر جوان جامعه نظاره کننده جنگ فرهنگی حاکمیت به عنوان مدافع حجاب و دیگران به عنوان مهاجمان فرهنگی به کشور بود. مهاجمان از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کردند، از ایجاد شبه فقهی گرفته تا تشکیک در اصالت حجاب، از ترویج محصولات فرهنگی مغایر با حجاب تا تلاش بی شمار برای عادی سازی روابط بین دو جنس.

این قشر که نظاره گر این میدان است نا خودآگاه متوجه این می‌شود که حاکمیت به عنوان یک طرف این مبارزه فرهنگی، تنها از ابزار های غیر فرهنگی و قهری استفاده می‌کند و به جای اقناع به سراغ اجبار رفته است. این منظره به طور طبیعی به مخاطب این موضوع را منتقل می‌کند که گفتمان حجاب از نظر استدلال منطقی دارای ضعف است که برای برتری خود دست کمک به ابزار غیر فرهنگی دراز کرده است.

بسیج پرس: چه نهادها یا سازمان هایی باید کار می کردند و نکردند یا به زعم شما دچار تنبلی فرهنگی شدند؟

اصنافی: به نظرم اینکه نهادها چه کرده اند مهم است اما نکته مهم تر این است که ما چه کرده ایم. من اساسا به تاثیر گذاری نهاد و سازمان بدون واسطه گری انسان مشکوکم. یعنی اینکه تاثیر روی یک پدیده فرهنگی از طریق انسان صورت می پذیرد. انسان بر انسان می تواند تاثیر بگذارد. حالا کار نهادها و سازمانهای چیست اینها باید بیایند آدم هایی که حرف دارند یعنی خودشان منبع فرهنگی اند را جمع کند انسان های دیگر را هم در مدار مغناطیسی آنها قرار دهد تا از آن منبع تاثیر بپذیرند و آنها هم به منبع فعال فرهنگی تبدیل شوند.

اصالت با انسان فرهنگی است نه سازمان فرهنگی

 حالا این مدار مغناطیسی چیست برای یکی می تواند فیلم باشد برای یکی کتاب، برای یکی رمان و شعر برای یکی هم منبر؛ اما اصالت با انسان فرهنگی است نه سازمان فرهنگی. این مغناطیس همان کالای فرهنگی است که توسط انسان فرهنگی تولید شده و بر انسان تاثیر می گذارد. وقتی این را می گوییم می شود فهمید هر کدام از ما به عنوان نیروهای مدافع انقلاب نظام و ارزشش ها چه نقشی در فرآیند تاثیر گذاری فرهنگی داریم. قطعا همه ما نقش داریم ولی بعضی کم است و بعضی زیاد باید تلاش کرد توانایی های تولید فرهنگیمان را بالا ببریم. و همینطور کیفیت محتوایمان را بالاتر ببریم.

در جریان این تحقیق موردی نبود که خانم بد حجابی خاطره ای از برخورد بد یک خانم محجبه برایم تعریف نکند. تماما از یک خاطره بد و یک نفرت و ذهنیت منفی سخن می گفتند. جالب است خودشان نسخه می دانند که  برای جذب ما باید اینطوری بکنند و آنطوری رفتار نکنند. این یعنی این آدم تشنه جذب است تشنه راه است. ولی ما چه کار کردیم .

خیلی ها با رفتارشان و خیلی ها با کلامشان. نگاه کنید به همین بحث های اخیر در مورد حجاب از منبر ها. یکی می گوید باید خون ها ریخته شود یکی می گوید باید تو دهنی زد. به همین تصویری که این صحبت ها به جامعه بد حجابی منعکس می کند فکر کنید. چقدر این تصویر خشن است. اینطوری نمی شود مسئله حجاب را حل کرد.

بسیج پرس: با توجه به نتایجی که از پایان نامه دریافت کردید و وضعیت امروز جامعه،آینده پوشش را چگونه پیش بینی می کنید؟

اصنافی: با رویش نسل جدید انقلاب که به نظرم نگاه نسل جدید بسیار منطقی تر و دقیق تر است و با قدرت گیری بیشتر نسل جدید به نظرم بهتر می شود. اما مسئله این است که این نسل حمایت نمی شود یعنی کار هنوز دست این نسل نیست.

اما نباید فراموش کنیم که زمانی  بیماری وارد شهر می شود، با جدا سازی و درمان و میتوان کنترلش کرد ولی وقتی بیماری عمومی شد، همه گیر شد باید چاره دیگری اندیشید. به نظرم ادامه تلاش تک بعدی در بخش فعالیت های قهری فضا را بدتر متشنج تر و نفرت را تعمیق می بخشد. هر چه نگاه می کنیم می بینیم بین نگاه فرهنگی رهبر انقلاب با دیگر مسولین فرهنگی فرسنگ ها فاصله است. مسئولین  فرهنگی و تریبون دارها و با نفوذ ها باید نگاه ایشان را مرور کنند. متاسفانه باید  بپذیریم در بخش عظیمی از جامعه شهری بد حجابی ضد ارزش نیست. پس باید اول به ضد ارزش تبدیلش کنیم. این به این معنا نیست که مردم از دین گریزان شده اند. من این گزاره را قبول ندارم با اینکه در همین موضوع هم نگرانی هایی هست ولی هنوز تاثیر گذار ترین مولفه اجتماعی در ایران دین است ولی از آنطرف هم باید بپذیریم بد حجابی در حال فراقشری شدن است. دیگر محدود به یک محله و یک آیین محلی نیست و این نگران کننده است.

بسیج پرس: برای برون رفت از این وضعیت چه راهکارهایی پیشنهاد می کنید؟

اصنافی: بحث مفصلی است ولی اشاره وار اگر بخواهم بگویم باید اول کارهای را که در خلال مصاحبه اشاره شد انجام بدهیم که مهم ترینش تفهم است بعد هم یکسری کارها را نباید بکنیم که اشاره ای هم به آن کردیم. اما عملیاتی اش این است که در چند زمینه بر اساس دسته بندی مخاطب و نوع تفهمش از حجاب به سرعت تولید محتوا کنیم. مثلا برای کسی که به خاطر شبهات روی خوش به حجاب نشان نمی دهد. نسبت حجاب و دین را مشخص کنیم و شبهات را رفع کنیم. مثلا اینکه حجاب اصلا در اسلام بوده یا بعدا اضافه شده؟ آیا حجاب برای امروزه کاربرد دینی دارد یا نه؟

مسئله دوم تقویت بنیه دینی است بسیاری از افراد بد حجاب می دانند کارشان غلط است این افراد معمولا کاهل هستند. به قول حضرت آقا نقض ظاهر دارند. باید انسان های فرهنگی را تقویت و تکثیر کرد و غالب مردم را در معرض مدار آن ها قرار داد. این دسته از بد حجاب ها مشکل عقیدتی ندارند مشکل رفتار دارند باید رفتار دینی را عمیق کر دکه این امر توسط انسان فرهنگی اتفاق می افتد توسط روحانی مسجد اتفاق می افتد. اینجا صد ها حاج آقا مجتبی تهرانی می خواهیم. مسجد باید پاتوق فرهنگی باشد. البته مسجد در تراز دهه چهارم انقلاب که خودش بحث مفصلی است. من متخصص اینکار نیستم ولی به نظرم حوزه و دانشگاه امروز متناسب با نیاز امروز جامعه نیرو تربیت نمی کنند یا اگر تربیت می کند کنشگری روحانی یا دانشگاهی با جامعه کم است. کم سطح است، عمیق و متنوع نیست. به طور خلاصه حاکمیت باید زمینه فعالیت انسان فرهنگی را فراهم کند به شرطی که انسان فرهنگی با مختصات امروز جامعه تربیت شده باشد و مبانی فعالیتش مشخص شده باشد.

 

بسیج پرس: خود شما زمانی که در وزارت ارشاد مسئولیت داشتید برای حجاب چه کارهایی انجام دادید؟

اصنافی: متأسفانه کار در وزارت ارشاد بیشتر از این که فرهنگی باشد دکوری است. مدیر وزارت ارشاد به جای اینکه با آدم فرهنگی سر و کار داشته باشد بیشتر با دکور ساز و مجری و بنا و تیر و تخته سر و کار دارد. البته همه نهاد های فرهنگی همین طور است. همه کار نهادها در نمایشگاه و جشنواره خلاصه شده است چون قابلیت خروجی دادن و آمار دادن دارد. مسئله این است که مثلا در همین موضوع حجاب وقتی می خواهی برای حجاب کار کنی اصلا مخاطبت نباید احساس کند داری برای حجاب کار می کنی. کار فرهنگی ظریف است. زمانبر است ممکن است در ده سال جواب دهد. اما  کار در نهاد فرهنگی یعنی اگر یک ریال پول خرج می کنی مدیر مربوطه باید به ماه نرسیده قیچی افتتاحش را بزند یا پرده برداریش بکند. این است که کسی برای کار اصیل فرهنگی هیچ برنامه و هزینه ای ندارد. مدیریت های نهایتا چهار ساله همین است.

خلاصه کلام اینکه بد حجابی امروز حاصل برنامه ریزی حدود صد ساله دشمن است حاصل سی و پنج سال کار نکردن است یک شبه حل نمی شود. خیلی هنر کنیم و جهادی کار کنیم بیست سال زمان نیاز دارد برای رسیدن به یک جامعه نرمال از نظر پوشش.  نرمال منظورم اسلامی نیست. نرمال یعنی اینکه به وضعی برسیم که وقتی یک خارجی به ایران آمد از این همه خود نمایی، آرایش و پوشش تحریک آمیز تعجب نکند !


سید محمد رضا اصنافی با اشاره اینکه رضا خان با اجباری کردن بی حجابی در این فرآیند موثربوده است گفت: به نظرم تاثیر روشنفکران دوران رضا خان و ماقبل آن از مشروطه به بعد بسیار بیشتر است.

 

به گزارش بسیج پرس؛ تغییر سریع پوشش زنان در جامعه ی امروز یا همان مسئله حجاب موضوعی است که کمتر رسانه ای پیدا می شود که به نوعی آن را دست مایه تهیه خبر، گزارش یا مصاحبه نکرده باشد از سویی دیگر موضوع پوشش زنان در جامعه ی امروز علت بسیاری از بحث ها و اختلاف نظرهاست تا جایی که محلی برای گرم شدن تنور اختلاف سیاسیون و سوء استفاده برخی از آن ها از موضوع پوشش است؛ بررسی معناشناسی پوشش زنان در جامعه امروز عنوان پایان نامه ای است که دلیل مصاحبه ی ما با سید محمد رضا اصنافی دانش آموخته ی رشته تبلیغ و ارتباطات فرهنگی از دانشگاه سوره در مقطع کارشناسی ارشد است؛ او که سابقه فعالیت در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد، نهاد کتابخانه های عمومی کشور و مدیریت واحد رسانه های برخط مرکز رسانه های دیجیتال را در کارنامه دارد معتقد است در این پایان نامه پوشش زنان به عنوان یک ارتباط آئینی بررسی شده که پیش از او شخص دیگری به آن نپرداخته است و حاوی نکاتی است که می تواند در بهبود وضعیت حجاب در کشور موثر باشد. 

بسیج پرس: به عنوان سوال نخست در مورد علت و  نحوه پرداختن به موضوع حجاب در طرح پژوهشی خودتان توضیح بفرمائید.

اصنافی: باید بگویم این طرح از تلاقی چند موضوع در یک نقطه ایجاد شد. یعنی به عبارتی می توان آن را از چند زاویه نگاه کرد؛ اولین زاویه موضوع مهندسی فرهنگی بود، از زمانی که رهبر انقلاب موضوع مهندسی فرهنگی را مطرح کردند این موضوع  برایم جالب بود. خوب عده ای معتقد هستند فرهنگ قابل مهندسی نیست. بعد از ایشان هم کسی سر نخ این موضوع را نگرفت و آن را باز نکرد. رهبر نیز خیلی روی موضوع توضیح ندادند. بالاخره به این نتیجه رسیدم مراد از مهندسی فرهنگی این است که ما ابتدا باید مجموعه عوامل تاثیر گذار بر یک پدیده فرهنگی را احتساب کنیم سپس اگر می خواهیم آن پدیده را کنترل کنیم یا تغییر بدهیم می بایست عوامل تاثیر گذار را تحریک کنیم. به نظر من این توضیح مهندسی فرهنگی بود.
پس یک زاویه، مهندسی فرهنگی موضوع بدحجابی بود. یعنی می خواستم بدون اینکه کار آماری کنم و میزان تاثیر گذاری متغیرها را بسنجم فقط مسائل تاثیر گذار را پیدا کنم. در واقع می توانم بگویم این کار نقشه مهندسی موضوع حجاب است.

زاویه بعدی بحث ارتباطات بود. در موضوع حجاب و پوشش بسیار کار شده، از زاویه مذهبی تا روانشناختی موضوع بررسی شده است، حتی آمایش هم انجام شده ولی تا به حال کسی بدحجابی را به عنوان یک پدیده ارتباطی در ارتباط با محیط بررسی نکرده است. با اینکه اصل موضوع حجاب اساسا در ارتباط با محیط معنا پیدا می کند.

زاویه بعدی زاویه آیین بود. کتاب ارتباطات آیینی یک دریچه تازه در تحلیل پدیده های ارتباطی در ذهنم ایجاد کرد. با مطالعه ی کتاب متوجه شدم بسیاری از عوامل ارتباطی تاثیر گذار بر پوشش قابلیت تحلیل آیینی دارند. چون به غیر از این کتاب منبع دیگری در این زمینه نبود کار بسیار مشکل بود.

زاویه بعدی روش مردم نگاری بود، در جایگاه انتخاب روش تحقیق به مشکل برخورده بودم چرا که نمی دانستم  این همه پدیده را که فرض می کنم بر موضوع تاثیر گذار باشد چطور و با چه مکانیزمی تحلیل و فرضیه ام را رد یا تایید کنم. البته کتاب "نشت نشا" آقای امیر خانی هم که سال ها پیش خوانده بودم و تجربه مردم نگاری در میان یک قبیله آمریکایی بود تحولی عمیق در نگاهم به مسائل فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرده بود.

 برای بررسی پدیده های اجتماعی باید از اتاق کار بیرون رفت

احساس کردم دوران فرم و پرسشنامه و ... در تحقیق عمیق فرهنگی به سر آمده، ما با پدیده انسانی روبرو هستیم و بررسی آن توسط متغییر های کمی تحقیر وتقلیل پدیده های انسانی وفرهنگی است. به نظرم برای بررسی پدیده اجتماعی باید از اتاق کار بیرون رفت و پدیده را در محل رخداد و به عنوان یک کنشگر احساس کرد.

به نظرم درکنار صدها مشکل اساسی در موضوع بد حجابی ریشه همه این مشکل ها عدم تفهم است. یعنی اینکه ما به عنوان یک فرد بیرونی بفهمیم بد حجاب چگونه به موضوع می نگرد. همیشه بیرون نشسته ایم و برای کسی که گمان می کنیم بیمار است نسخه می پیچیم. تا زمانی که نفهمیم بد حجاب به پوشش چطور می نگرد هر برنامه و راهبردی که ارائه بدهیم ناقص است. خاصیت مردم نگاری همین است نمی گوید تنها مشاهده کن بلکه می گوید مشارکت کن، خود را درگیر پدیده و انسان های پدیده کن تا آن ها را درک کنی.

در آغاز به همین خاطر خیلی ها مخالفت کردند. گفتند این موضوعی است که باید محققش زن باشد. اتفاقا نظرم این بود که حجاب درمقابله با مرد معنا پیدا می کند. اوایل کار تحقیق و پژوهش سخت بود. بالاخره ظاهر و فضای گفتمانی مانع پژوهش بود ولی به مرور زمان موضوع حل شد.

بسیج پرس: شما معتقدید در کارهای فرهنگی و اقداماتی که این روزها در حوزه حجاب وجود دارد خلأی به نام تفهم وجود دارد در این باره بیشتر توضیح می دهید؟

اصنافی: خیلی واضح است وقتی شما نمی دانید طرف مقابلتان یک پدیده را چطور می بیند، چگونه می خواهید نگاهش را عوض کنید؟ علاوه بر اینکه این موضوع باعث می شود اصلا دو طرف فهم مشترکی از موضوع نداشته باشند و تقابلشان مدام به نزاع بیانجامد و متاسفانه اصرار بر این روش غلط باعث تعمیق شکاف شناختی طرفین از موضوع شده و نفرت طرفین در حال تعمیق است. در این حالت است که طرفین اصلا همدیگر را درک نمی کنند و گاها ارزشهای یکدیگر را به سخره می گیرند منشا همه این ها همین عدم تفهم است.

بسیج پرس: حجاب  یا رفتار آئینی چیست و چه نکات مثبت و منفی دارد؟

اصنافی: آیین یک چگونگی رفتار است. یک رفتار نیست یک صفت رفتاری است. مثلا فرض کنید ما وارد یک محیط علمی می شویم طرز حرف زدنمان و  پوششمان تغییر می کند. یعنی خودمان را متناسب محیط می کنیم. این رفتار آیینی است. تقلید نیست عادت هم نیست. مثلاً وقتی با دوستی روبرو می‌شویم زنجیره ای از کلمات و جملات را استفاده می‌کنیم. جملاتی که منظور از آن‌ها معنای جمع کلمات بیان شده در جمله نیست بلکه منظور بیان خود جمله است. کلمات «خوبی؟»، «سلامتی؟» جز اولین کلماتی است که در مواجهه با دوستان خود آن‌ها را بیان می‌کنیم و این بیان احتمالاً به منظور کسب اطلاع از وضعیت روحی و جسمی طرف مقابل نیست بلکه یک رفتار آیینی است یا به عبارت ساده تر این کلمات جزیی از آیین «سلام کردن» است. اگر دقت کنیم می بینیم بسیاری از مشاغل، محل ها و جمع هایی که با آن مواجه هستیم این آیین های ارتباطی را دارند.  همه آیین ها دارای یک اجبار نانوشته اجتماعی هستند که از آنها محافظت می کند. یعنی وقتی شما می خواهی رفتار آیینی را نقض کنی باید هزینه اجتماعی بدهی. این هزینه های متفاوت هستند ولی هستند.

بد حجابی از مرحله ضد ارزش بودن خارج شده و در حال تبدیل به یک آیین ارتباطی است

 

به نظر من در موضوع حجاب، بد حجابی دربسیاری از مشاغل، محیط ها و شرایط  آیینی شده است. این خطرناک است. یعنی بد حجابی از مرحله ضد ارزش بودن خارج شده و در حال تبدیل به یک آیین ارتباطی است. مثلا بعضی رشته های خاص دانشگاهی بد حجابی آیین ارتباطی آن رشته شده. در دانشگاه بین دانشجو ها معروف است. مثلا بچه های فلان رشته فلان تیپ را دارند. مثلا رشته های هنری.این بد حجابی به عنوان یک رفتار ارتباطی آیینی شده. یا بر فرض بعضی شغل های خاص،اما به نظرم تاثیر گذارترین آیین ارتباطی که بر تقویت بد حجابی موثر است آیین زیبایی و آیین پیشرفت است. البته ریشه این آیین سازی ها به پس از دوران مشروطه باز می گردد اما انقلاب اسلامی در این آیین سازی وقفه ایجاد کرد و آنرا دچار سکته کرد. اینکه زن زیبا یعنی زن بد حجاب یعنی زن بی حجاب زن امروزی و پیشرفته یعنی زن بد حجاب. این ریشه در فعالیت فرهنگی پهلوی دوم دارد ولی خب امروز هم تقویت شده است.

زن زیبایی دوست است و وقتی آیین زیبایی در جامعه ای تغییر کرد دیگر نمی شود با فطرت زن جنگید. البته طبیعی است که برهنگی در زن جذابیت ایجاد می کند ولی باید برای زن زیبایی چند وجهی تعریف کرد که یکی از آن زیبایی ظاهر است. وقتی زن زیبایی ظاهر را در تضاد با دهها زیبایی دیگر دید آن را کنترل می کند. قطعا ما نمی توانیم و نباید هم این کار را بکنیم که بخواهیم زن را از جذابیت منع کنیم بلکه باید به زن قدرت کنترل و هدایت این فطرت را داد. آیینی شدن بد حجابی به عنوان آیین اصیل و برتر زیبایی برای زنان چیزی است که اتفاق افتاده. برای ترویج حجاب باید موقعیت های که حجاب در آن آیین است را تقویت کرد. مثل مسجد و هیات های مذهبی.

بسیج پرس: پس از انجام تحقیقات با ملاحظاتی که ذکر کردید مهمترین عوامل ارتباطی موثر بر پوشش چه بود ؟ در این تحقیق به چه نتایجی رسیدید؟

اصنافی:  آیین زیبایی آیین اصلی است و البته آیین های دیگری را نیز ساخته است مثلا آیین پوشش مناسب در خانواده بسیار موثر است. برداشت خانواده از حجاب، ذهنیت ساز فرد از حجاب است. موضوع غیرت، ازدواج و تاثیرش بر پوشش همه این ها مهم است. حجاب به عنوان یک رفتار آیینی از دین اسلام بسیار بر موضوع تاثیر گذار است. وقتی می خواهی به پوشش اسلامی در جامعه برسید باید نهاد ها و گزاره های دینی را در جامعه گسترش دهید. جامعه وقتی دینی شد حجاب هم به عنوان یک رفتار دینی نهادینه می شود. نمی شود در جامعه ای عدالت نباشد، ریا باشد، بانکداری اش اسلامی نباشد، سازمان هایش اسلامی نباشند بعد انتظار رفتار دینی در موضوع پوشش از زن آن جامعه داشت. همه اینها بهم متصل است. وقتی نماز در یک جامعه تقویت شد آن وقت اصلاح حجاب هم راحت تر می شود.

اجبار برای پاسداری از فرهنگ مسلط لازم است اما برای مسلط سازی یک فرهنگ ناکارآمد است

بسیج پرس: در صحبت هایتان به نقش دوران حکومت پهلوی در موضوع حجاب اشاره کردید آیا در زمان رضا خان مبارزه با حجاب کلید خورد؟

اصنافی: رضا خان با اجباری کردن بی حجابی در این فرایند به نظرم موثر بوده است اما تأثیرش آنقدر زیاد نبود. به نظرم تاثیر روشنفکران دوران رضا خان و ما قبل آن از مشروطه به بعد بسیار بیشتر از رضا خان است. فعالیت آن هاست که بخشی از طبقه شهری را متقاعد می کند حجاب نشانه عقب ماندگی است. دین عامل عقب ماندگی است. رضا خان فکر کرد حالا که بی حجابی به عنوان یک رفتار آیینی پیشرفت در خودش نهادینه شده با زور  در بقیه کشور هم می تواند نهادینه شود. به نظرم رضا خان اشتباه کرد اگر کمی صبر کرده بود روشنفکران مانند شاعران و نویسندگان تازه از فرنگ برگشته چند سال بعد خواسته او را با هزینه کمتر حداقل در شهر ها پیدا می کردند.  

 بعد از رضا خان، محمدرضا در تلاش برای نهادینه سازی بی حجابی بهتر عمل می کند. البته بهتر از نظر هدف شوم خودشان! در واقع اجبار و قانون، فرهنگ ساز و رفتار ساز هست اما باید اول زمینه فرهنگی اش ایجاد شود. اجبار برای پاسداری از فرهنگ مسلط لازم است اما برای مسلط سازی یک فرهنگ صد در صد ناکارآمد است.

همین انتخاب دختر شایسته در زمان خودش واقعا کار آیین سازی بوده است. یک شبکه گسترده از دانشگاه گرفته تا مدارس همه یک شبکه می سازند تا دختر شایسته دبیرستان، بعد شهر، بعد استان، بعد کشور انتخاب کنند. خوب بدیهی است دختر شایسته بی حجاب است. بی حجابی جزئی از آیین دختر امروزی است. این یک مقوله ارتباطی است. ببینید پیامی که به وسعت جامعه زنان تحصیل کرده یا علاقه مند به تحصیل ایجاد می کند چقدر عمیق و تاثیر گذار است. این تاثیر قطعا تا امروز باقی مانده است.

بسیج پرس: انقلاب اسلامی چه تاثیری بر پوشش و موضوع حجاب داشته است؟

اصنافی : به نظرم اولین تأثیر انقلاب اسلامی، گسترش سریع گرایش به حجاب به واسطه تغییرات اعتقادی است. در واقع یکی از دلایل وقوع انقلاب زنده شدن مجدد باورهای مذهبی در جامعه ایرانی است. البته این به این معنی نیست که جامعه ایرانی قبل از انقلاب به کل خالی از اصول مذهبی بوده است بلکه به این معنی است که علاوه بر بخشی که پس از انقلاب هم همانند گذشته اعتقادات خود را داشتند، عده ای هم تحت تأثیر انقلاب واقعاً دچار تغییر در اندیشه و عمل شدند. فارغ از مسائل اعتقادی واقعا نفس مسیحایی امام خمینی(ره) را واقعا نمی شود در این موضوع ندیده گرفت. یکی از نمادهای زنده شدن مجدد باور های دینی، نمایش این باورها در نمادها بود که بهترین و واضح‌ترین آن در بین زنان، گرایش به حجاب اسلامی است.

این تغییر و بروز نمادین به دو صورت اتفاق افتاد. اول کسانی که اعتقادات خود را از دست داده بودند و انقلاب، به بازسازی اعتقادی آن‌ها پرداخت و دوم قشری که به حجاب به عنوان رفتار آیین مسلمانی نگاه نمی‌کردند. یعنی مسلمان بودند و اکثر واجبات را رعایت می‌کردند اما حجاب نداشتند. در واقع حکومت پهلوی توانسته بود آیینی از مسلمانی ارائه دهد که حجاب جزء آن نیست و انقلاب توانست تا حدودی این تصور را بشکند.

دومین تغییر که ناشی از تغییرات اعتقادی عمیق نبود، ناشی از گرایش جمعی و قلبی مردم به سمت انقلاب بود. انقلاب اتفاق خرسند کننده ای بود که مردم ایران آن را راهی برای نجات از استبداد و خودباختگی می‌دانستند؛ در نتیجه انقلاب محبوب بود. از آنجا که این انقلاب دارای ریشه های مذهبی بود و حجاب به عنوان نماد مذهبی شناخته می‌شد به مرور زمان حجاب تبدیل به نمادی برای انقلاب شد. در واقع چادر جزئی از آیین زن انقلابی شد و گروه های بسیاری از مردم از شوق انقلاب به سمت چادر آمدند.

بسیج پرس: با توجه به تأثیر انقلاب بر حجاب چرا پس از انقلاب نتوانستیم آن را نهادینه کنیم؟

اصنافی: به نظرم ما از میراث انقلاب و نفس مسیحایی امام (ره) درست پاسداری نکردیم. به نظرم موضوع عمده در بحث حجاب پس از انقلاب اجباری شدن حجاب بود. بحث واقعا مفصل است با یک سوال و توضیح نمی شود جمع اش کرد. اما اگر بخواهم خلاصه اش کنم این است که توانی که جمهوری اسلامی در موضع حجاب در جایگاه قهریه و الزام خرج کرد با توانش در فرهنگسازی حجاب اصلا تناسب ندارد. این عدم تناسب یک وضعیت کاریکاتوری از تلاش حاکمیت برای با حجاب کردن مردم ایجاد می کند.

تلاش یک سویه بر اجبار بدون زمینه سازی فرهنگی و اقناع صحیح موثر نبود

به عنوان مثال اینکه یک تعریف مورد قبول همه ارکان نظام از حجاب هیچ وقت وجود نداشته است. بالاخره حجاب مطلوب حاکمیت چیست؟ چادر است یا مانتو هم هست. حاکمیت از تریبون اصلی می گوید مانتو هم هست بعد بدنه اجتماعی مدافع حاکمیت غیرچادررا اصیل نمی داند. اینها تضاد است.

این یک طرف قضیه است. طرف دیگر این است که خوب عده ای با انقلاب با حجاب نشدند و عده ای دیگر با حجاب شدند اما این حجاب عقبه ایدئولوژیک و مذهبی نداشت. حاکمیت تلاشی  به آن صورت برای تعمیق این رفتار دینی و تبدیل آن به باور دینی نکرد.
ازهمه مهم تر خود اجباری شدن حجاب بود. اول اینکه بدیهی است چیزی که اجباری شود برای کسی که قبولش ندارد خوشایند نیست. طرف مقابل از آن برداشت توهین هم ممکن است بکند. بدیهی است که باید آن را قانع کرد.

تصویری از حجاب ارائه شد که این معنا را در ظاهر منتقل می کرد که استفاده از اجبار برای پوشش ضعف ایدوئولوژیک است با اینکه اینطور نبود. همان گونه که عرض کردم تلاش یک سویه بر اجبار بدون زمینه سازی فرهنگی و اقناع صحیح موثر نبود.

قدرت قهری و حاکمیتی پس از انقلاب باعث شده بود جبهه فرهنگی اعمال سیاست‌های فرهنگی در غالب‌های  حاکمیتی را راحت‌تر، سریع‌تر، کم هزینه تر و محسوس‌تر بیابد و در نتیجه از فعالیت نرم فرهنگی غافل شود.

 تنبلی فرهنگی به گفتمان و آئین حجاب ضربه زد

تلاش‌های فرهنگی به مرور زمان و تجهیز شدن حاکمیت دینی به قدرت‌های سخت، کم رنگ شد و جای آن را بخش نامه‌ها، قانون‌ها و ابلاغ‌های پلیسی گرفت. در واقع زمانی که گفتمان انقلاب اسلامی در مقابل الزامات قدرت قرار گرفت، نتیجه دهی اقدامات انتظامی را  سریع‌تر، کم هزینه تر و راحت‌تر از اقدامات فرهنگی دید. من اسم این اتفاق را تنبلی فرهنگی می گذارم. این باعث می شود اگر نیروی انتظامی به وظیفه قهری اش عمل نکرد ده ها تریبون صدایشان دربیاید ولی هیچ کس یقه دهها دستگاه فرهنگی را نمی گیرد که کالای فرهنگی تو در زمینه حجاب کجاست؟ چرا؟ چون تولید فرهنگی زمان می برد، هزینه می خواهد و از همه مهم تر خلاقیت می خواهد.

 این تنبلی به سه صورت به گفتمان مدافع حجاب ضربه زد. یکی اینکه گفتمان انقلاب که مدافع حجاب بود. در میدان جنگ فرهنگی اصولاً از ابزاری استفاده می‌کرد که از جنس این مبارزه فرهنگی نبود و بدیهی است که نتیجه این مبارزه شکست است.

از جنبه دوم عادت به دفاع سخت افزاری از دیدگاه مورد قبول، نوعی از ضعف منطقی و استدلالی را در میان مدافعان نسل‌های بعدی ایجاد کرده و آن‌ها را نه تنها برای مبارزه منطقی و فرهنگی آموزش نداده است، بلکه به واسطه راحت طلبی ایجاد شده، از آن‌ها مدافعانی نفوذ پذیر ساخته که ممکن است در صورت قرار گرفتن در فضای جدید و احیاناً متفاوت با فضای محافظت شده قبلی، نه تنها نتواند مدافعی برای آرمان‌های خود باشد بلکه آرمان‌های خود را نیز از دست بدهد.

این اقدام یک نتیجه تلخ دیگر در زمینه حجاب در پی داشت. زمانی که حاکمیت برای دفاع از گفتمان اسلامی خود به رفتارهای مبتنی بر نیروی قهریه روی آورد، بخش زیادی از جامعه به خصوص قشر جوان جامعه نظاره کننده جنگ فرهنگی حاکمیت به عنوان مدافع حجاب و دیگران به عنوان مهاجمان فرهنگی به کشور بود. مهاجمان از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کردند، از ایجاد شبه فقهی گرفته تا تشکیک در اصالت حجاب، از ترویج محصولات فرهنگی مغایر با حجاب تا تلاش بی شمار برای عادی سازی روابط بین دو جنس.

این قشر که نظاره گر این میدان است نا خودآگاه متوجه این می‌شود که حاکمیت به عنوان یک طرف این مبارزه فرهنگی، تنها از ابزار های غیر فرهنگی و قهری استفاده می‌کند و به جای اقناع به سراغ اجبار رفته است. این منظره به طور طبیعی به مخاطب این موضوع را منتقل می‌کند که گفتمان حجاب از نظر استدلال منطقی دارای ضعف است که برای برتری خود دست کمک به ابزار غیر فرهنگی دراز کرده است.

بسیج پرس: چه نهادها یا سازمان هایی باید کار می کردند و نکردند یا به زعم شما دچار تنبلی فرهنگی شدند؟

اصنافی: به نظرم اینکه نهادها چه کرده اند مهم است اما نکته مهم تر این است که ما چه کرده ایم. من اساسا به تاثیر گذاری نهاد و سازمان بدون واسطه گری انسان مشکوکم. یعنی اینکه تاثیر روی یک پدیده فرهنگی از طریق انسان صورت می پذیرد. انسان بر انسان می تواند تاثیر بگذارد. حالا کار نهادها و سازمانهای چیست اینها باید بیایند آدم هایی که حرف دارند یعنی خودشان منبع فرهنگی اند را جمع کند انسان های دیگر را هم در مدار مغناطیسی آنها قرار دهد تا از آن منبع تاثیر بپذیرند و آنها هم به منبع فعال فرهنگی تبدیل شوند.

اصالت با انسان فرهنگی است نه سازمان فرهنگی

 حالا این مدار مغناطیسی چیست برای یکی می تواند فیلم باشد برای یکی کتاب، برای یکی رمان و شعر برای یکی هم منبر؛ اما اصالت با انسان فرهنگی است نه سازمان فرهنگی. این مغناطیس همان کالای فرهنگی است که توسط انسان فرهنگی تولید شده و بر انسان تاثیر می گذارد. وقتی این را می گوییم می شود فهمید هر کدام از ما به عنوان نیروهای مدافع انقلاب نظام و ارزشش ها چه نقشی در فرآیند تاثیر گذاری فرهنگی داریم. قطعا همه ما نقش داریم ولی بعضی کم است و بعضی زیاد باید تلاش کرد توانایی های تولید فرهنگیمان را بالا ببریم. و همینطور کیفیت محتوایمان را بالاتر ببریم.

در جریان این تحقیق موردی نبود که خانم بد حجابی خاطره ای از برخورد بد یک خانم محجبه برایم تعریف نکند. تماما از یک خاطره بد و یک نفرت و ذهنیت منفی سخن می گفتند. جالب است خودشان نسخه می دانند که  برای جذب ما باید اینطوری بکنند و آنطوری رفتار نکنند. این یعنی این آدم تشنه جذب است تشنه راه است. ولی ما چه کار کردیم .

خیلی ها با رفتارشان و خیلی ها با کلامشان. نگاه کنید به همین بحث های اخیر در مورد حجاب از منبر ها. یکی می گوید باید خون ها ریخته شود یکی می گوید باید تو دهنی زد. به همین تصویری که این صحبت ها به جامعه بد حجابی منعکس می کند فکر کنید. چقدر این تصویر خشن است. اینطوری نمی شود مسئله حجاب را حل کرد.

بسیج پرس: با توجه به نتایجی که از پایان نامه دریافت کردید و وضعیت امروز جامعه،آینده پوشش را چگونه پیش بینی می کنید؟

اصنافی: با رویش نسل جدید انقلاب که به نظرم نگاه نسل جدید بسیار منطقی تر و دقیق تر است و با قدرت گیری بیشتر نسل جدید به نظرم بهتر می شود. اما مسئله این است که این نسل حمایت نمی شود یعنی کار هنوز دست این نسل نیست.

اما نباید فراموش کنیم که زمانی  بیماری وارد شهر می شود، با جدا سازی و درمان و میتوان کنترلش کرد ولی وقتی بیماری عمومی شد، همه گیر شد باید چاره دیگری اندیشید. به نظرم ادامه تلاش تک بعدی در بخش فعالیت های قهری فضا را بدتر متشنج تر و نفرت را تعمیق می بخشد. هر چه نگاه می کنیم می بینیم بین نگاه فرهنگی رهبر انقلاب با دیگر مسولین فرهنگی فرسنگ ها فاصله است. مسئولین  فرهنگی و تریبون دارها و با نفوذ ها باید نگاه ایشان را مرور کنند. متاسفانه باید  بپذیریم در بخش عظیمی از جامعه شهری بد حجابی ضد ارزش نیست. پس باید اول به ضد ارزش تبدیلش کنیم. این به این معنا نیست که مردم از دین گریزان شده اند. من این گزاره را قبول ندارم با اینکه در همین موضوع هم نگرانی هایی هست ولی هنوز تاثیر گذار ترین مولفه اجتماعی در ایران دین است ولی از آنطرف هم باید بپذیریم بد حجابی در حال فراقشری شدن است. دیگر محدود به یک محله و یک آیین محلی نیست و این نگران کننده است.

بسیج پرس: برای برون رفت از این وضعیت چه راهکارهایی پیشنهاد می کنید؟

اصنافی: بحث مفصلی است ولی اشاره وار اگر بخواهم بگویم باید اول کارهای را که در خلال مصاحبه اشاره شد انجام بدهیم که مهم ترینش تفهم است بعد هم یکسری کارها را نباید بکنیم که اشاره ای هم به آن کردیم. اما عملیاتی اش این است که در چند زمینه بر اساس دسته بندی مخاطب و نوع تفهمش از حجاب به سرعت تولید محتوا کنیم. مثلا برای کسی که به خاطر شبهات روی خوش به حجاب نشان نمی دهد. نسبت حجاب و دین را مشخص کنیم و شبهات را رفع کنیم. مثلا اینکه حجاب اصلا در اسلام بوده یا بعدا اضافه شده؟ آیا حجاب برای امروزه کاربرد دینی دارد یا نه؟

مسئله دوم تقویت بنیه دینی است بسیاری از افراد بد حجاب می دانند کارشان غلط است این افراد معمولا کاهل هستند. به قول حضرت آقا نقض ظاهر دارند. باید انسان های فرهنگی را تقویت و تکثیر کرد و غالب مردم را در معرض مدار آن ها قرار داد. این دسته از بد حجاب ها مشکل عقیدتی ندارند مشکل رفتار دارند باید رفتار دینی را عمیق کر دکه این امر توسط انسان فرهنگی اتفاق می افتد توسط روحانی مسجد اتفاق می افتد. اینجا صد ها حاج آقا مجتبی تهرانی می خواهیم. مسجد باید پاتوق فرهنگی باشد. البته مسجد در تراز دهه چهارم انقلاب که خودش بحث مفصلی است. من متخصص اینکار نیستم ولی به نظرم حوزه و دانشگاه امروز متناسب با نیاز امروز جامعه نیرو تربیت نمی کنند یا اگر تربیت می کند کنشگری روحانی یا دانشگاهی با جامعه کم است. کم سطح است، عمیق و متنوع نیست. به طور خلاصه حاکمیت باید زمینه فعالیت انسان فرهنگی را فراهم کند به شرطی که انسان فرهنگی با مختصات امروز جامعه تربیت شده باشد و مبانی فعالیتش مشخص شده باشد.

 

بسیج پرس: خود شما زمانی که در وزارت ارشاد مسئولیت داشتید برای حجاب چه کارهایی انجام دادید؟

اصنافی: متأسفانه کار در وزارت ارشاد بیشتر از این که فرهنگی باشد دکوری است. مدیر وزارت ارشاد به جای اینکه با آدم فرهنگی سر و کار داشته باشد بیشتر با دکور ساز و مجری و بنا و تیر و تخته سر و کار دارد. البته همه نهاد های فرهنگی همین طور است. همه کار نهادها در نمایشگاه و جشنواره خلاصه شده است چون قابلیت خروجی دادن و آمار دادن دارد. مسئله این است که مثلا در همین موضوع حجاب وقتی می خواهی برای حجاب کار کنی اصلا مخاطبت نباید احساس کند داری برای حجاب کار می کنی. کار فرهنگی ظریف است. زمانبر است ممکن است در ده سال جواب دهد. اما  کار در نهاد فرهنگی یعنی اگر یک ریال پول خرج می کنی مدیر مربوطه باید به ماه نرسیده قیچی افتتاحش را بزند یا پرده برداریش بکند. این است که کسی برای کار اصیل فرهنگی هیچ برنامه و هزینه ای ندارد. مدیریت های نهایتا چهار ساله همین است.

خلاصه کلام اینکه بد حجابی امروز حاصل برنامه ریزی حدود صد ساله دشمن است حاصل سی و پنج سال کار نکردن است یک شبه حل نمی شود. خیلی هنر کنیم و جهادی کار کنیم بیست سال زمان نیاز دارد برای رسیدن به یک جامعه نرمال از نظر پوشش.  نرمال منظورم اسلامی نیست. نرمال یعنی اینکه به وضعی برسیم که وقتی یک خارجی به ایران آمد از این همه خود نمایی، آرایش و پوشش تحریک آمیز تعجب نکند !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




برچسب ها :