منوي اصلي
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

اگر از سرهایمان کوه ها بسازند هرگز در کتاب های تاریخ نخواهند خواند "خامنه ای" تنها ماند... ------------------------------------ امام خامنه ای (مدظله العالی) : ای جوانان و ای بسیجیان عزیز ، در هر جای کشور که هستید ، این بصیرت را روز به روز افزایش دهید .
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1327
بازدید دیروز : 629
بازدید هفته : 1327
بازدید ماه : 6030
بازدید کل : 71483
تعداد مطالب : 735
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

روزشمار محرم عاشورا ساعت فلش مذهبی سوره قرآن مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار فاطمیه
دعای فرج اوقات شرعی ذکر روزهای هفته ذکر روزهای هفته آیه قرآن پخش زنده حرم حدیث موضوعی
پیج رنک گوگل
دعای فرج
زیارت عاشورا
ابر برچسب ها


[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]

[ Designed By Ashoora.ir ]

سعید قاسمی در گفت و گو با شریان نیوز

سعید قاسمی: مبادا بخواهیم مختار زمان باشیم
 
طبق فرموده رهبرعزیز انقلاب فعلا باید بصیرت داشت و نباید اتحادمان را از دست دهیم و اینکه مبادا خدای نکرده بخواهیم بجای بودن در کنار امام خود مختار زمان باشیم.
 
سعید قاسمی در گفت و گو با خبرنگار  شریان نیوز گفت: باید بگویم رسیدگی به این موارد ضروری است و بعضی ها نمیخواهند این کار انجام شود،مدام در انجام و اجرای آن تاخیر می اندازند و متاسفانه دشمنان و برخی ها میخواهند ما را بازی دهند، بدون هرگونه اطلاعی میگویند لباس شخصی ها، اسیدپاش ها، قتل های زنجیره ای و یا ازاین قبیل اتهامات تا بدینوسیله قضایای دیگر را پیش بگیرند و ما باید مراقب باشیم.

وی گفت: حواستان باشد فریب دشمنان را نخورید، خداراشکر که نیروی انتظامی ما و نیروهای بسیج ما آنقدر توان و قدرت دارند که بتوانند عوامل این قضایا را پیدا کنند. پس نباید نگران امنیت و آرامش جامعه بود، اینها بازی هایی است که دشمنان به راه انداخته اند تا نفاق و تفرقه به راه اندازند.


22368_5Y0IGDY1_pic.JPG (575×376)

وی در خصوص جریان مربوط به رفع حصر فتنه گران و اظهار نظر مسئولین تصریح کرد: طبق فرموده رهبرعزیز انقلاب فعلا باید بصیرت داشت و نباید اتحادمان را از دست دهیم و اینکه مبادا خدای نکرده بخواهیم بجای بودن در کنار امام خود مختار زمان باشیم. 




برچسب ها :

موشک‌های «اسرائیل‌زن» سپاه را بشناسید/ سه‌گانه ایران برای نابودی صهیونیست‌ها
 
در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، وقتی پروژه شهاب ۳ توسط متخصصان داخلی به صورت کاملاً بومی به ثمر نشست، یکی از آرزوهای دیرینه‌اش تحقق یافت.
 گزارش را با یک خاطره از شهید حسن طهرانی مقدم آغاز می‌کنیم؛ کسی که وصیت کرد روی سنگ قبرش بنویسند: «اینجا مدفن کسی‌ست که می‌خواست اسرائیل را نابود کند.»

 

 

 

این خاطره را یکی از همرزمان نزدیک پدر موشکی ایران، اینگونه روایت می‌کند:

«پس از ایام دفاع مقدس ما فقط سامانه موشکی اسکاد B را داشتیم که وارداتی بود و موشک نازعات که آن هم برای عملیاتی شدن کاملش نیاز به یک مقداری کار داشت تا به آن مرحله برسد.

برای آشنایی با موشک اسکاد B اینجا ا کلیک کنید.

در این شرایط، سردار مقدم دست به طرح‌ریزی برنامه‌ای زد که برای خود ما و حتی تعدادی از بچه‌ها بیشتر شبیه یک رویا بود.

چند ماه که گذشت، ایشان (شهید مقدم) گفت که آرزوی من این است و روزی خیالم راحت می‌شود که به سامانه‌ موشکی دست پیدا کنیم که رژیم غاصب اسرائیل را مورد هدف قرار دهیم.

این، زمانی بود که ما موشک اسکاد 300 کیلومتری آن هم وارداتی غیر بومی داشتیم و حتی داشتن موشک اسکاد C که دارای 500 -600 کیلومتر برای ما یک هدف بسیار بزرگی بود که اگر ما به این سامانه دست پیدا می‌کردیم، چه کار بزرگی انجام دادیم.

اینجاست که سردار مقدم آرزویی می‌کند که قاعدتا باید موشک با 1200-1300 کیلومتر بُرد داشته باشد که بتواند به طور جدی مقابل رژیم صهیونیستی بایستد.

در آن دوران به موازات موشکهای سوخت جامد زلزال، به موشک‌های شهاب1 و شهاب 2 نیز دست یافتیم.

دیگر کاملا آن موشکهای اسکاد با تولید و طراحی و ساخت موشکهای شهاب 1و2 کاملا بومی شدند یعنی این قدم ها با آن تلاشهای بی وقفه‌ای که انجام می‌شد، یکی یکی به ثمر می‌نشست.

در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 وقتی پروژه شهاب 3 توسط متخصصین داخلی به صورت کاملاً بومی به ثمر می‌نشیند، یکی از آرزوهای دیرینه‌اش تحقق پیدا می‌کند.

من خودم شاید تصورم این بود که خب ما به موشک شهاب3 دست پیدا کردیم. برد مناسبی که بتواند اسرائیل را تحت پوشش قرار بدهد و در حقیقت یک هدف بزرگ تامین شده، پس دیگر کار تمام است اما کار برای حاج حسن تمام نشده بود.

به خاطر داریم آن زمانی که اعلام شد جمهوری اسلامی ایران صاحب سامانه موشکی شهاب3 شد، در اردوگاه دشمن چه اوضاعی پیش آمد.

در هر مقطعی که فنآوری سامانه‌های موشکی پیشرفته‌تر می‌شد، این رعب و وحشت در دل دشمن بیشتر گسترش پیدا می‌کرد.»

* نامدارترین موشک‌های ایرانی از شهاب تا قدر

خانواده «شهاب» را باید نامدارترین نسل موشک‌های ایرانی بنامیم که در 3 رنج شهاب1،2 و3 تولید شدند.

در واقع جمهوری اسلامی ایران در اولین گامهای خود برای تولید موشک در داخل، شهاب 1 را با بُرد 300 کیلومتر از روی موشک اسکادB ساخت و حدود 2 سال بعد، موشک شهاب 2 با بُرد 500 کیلومتر ساخته شد.

بعد از آن بود که با الگوبرداری از روی موشک اسکاد C، اولین موشک جمهوری اسلامی ایران با هدف اصابت به سرزمین‌های اشغالی با نام «شهاب 3» تولید شد.

 

شلیک موشک شهاب 3

این موشک بُردی در حدود 1150 کیلومتر داشت که برای اصابت به سرزمین‌های اشغالی می‌بایست از مرزهای غربی کشور نظیر گیلانغرب شلیک می‌شد.

پس از آزمایش موشک شهاب 3 در سال 1377 و اعلام مشخصات آن از جمله بُرد، نگاه دشمنان به توانایی موشکی ایران تغییر کرد زیرا ارائه نمونه‌های جدیدتر، دوربُردتر و دقیق‌تر از خانواده موشکهای شهاب نشان دهنده رسیدن ایران به سطوح بالای فناوری موشکی بود که نوید محصولات مخوف‌تری را در آینده می‌داد.

نمونه‌های مختلفی از شهاب3 تولید و به خدمت نیروهای مسلح کشور درآمد که از نظر بُرد و زیرسامانه‌ها ارتقاء یافته‌اند اما همگی یک مرحله‌ای سوخت مایع بوده و از سامانه هدایت اینرسیایی برخوردارند.

از جمله می‌توان به نمونه‌ پیشرفته‌تر شهاب 3 با نام «قدر» با قابلیت بهره‌گیری از کلاهک‌های Multi War Head (بارانی)، تولید و تحویل رده های عملیاتی گردیده که قابلیت هدف‌گیری تا بُرد 2هزار کیلومتر را دارند.

 

شلیک موشک قدرF

قدر البته در 2 نوع قدر F و قدر H تولید شد که بُرد این موشک در نوع دوم آن چیزی در حدود 1650 کیلومتر است.

 

موشک های قدرH در رژه نیروهای مسلح

موشک‌های سوخت مایع با توجه به نیاز به شارژ شدن سوخت در مخازن پیش از پرتاب، زمان آماده‌سازی زیادی دارند. در این حالت امکان شناسایی موشک پیش از پرتاب وجود دارد. برای رفع این مشکل از سالها پیش سیلوهای زیرزمینی برای پرتاب موشک‌های بالستیک در نقاط مختلف کشور ساخته شده که می‌توان موشک شارژ شده و آماده شلیک را تا چند ماه در آنها نگاه داشت.

جدول مقایسه‌ای مشخصات شهاب3 و قدرF
نام بُرد طول وزن مسلح وزن سرجنگی نوع سوخت قطر جدایش ماموریت
شهاب3 1150 کیلومتر 15.54 متر 15360 کیلوگرم 670 کیلوگرم مایع 125 سانتیمتر یک مرحله ای زمین به زمین
قدرF 1950 کیلومتر 15.86 متر 17460 کیلوگرم 650 کیلوگرم مایع 125 سانتی متر یک مرحله ای زمین به زمین

 

با دستیابی ایران به موشک 2هزار کیلومتری سوخت مایع -بردی که تاکنون از سوی فرماندهان نیروهای مسلح به عنوان سقف تعیین شده برای موشک های زمین به زمین ایرانیست- این بُعد از نیازهای موشکی برآورده شد. اما از آنجا که در این صنعت، 2 فاکتور «دقت» و «قدرت» نیز به اندازه «بُرد» تاثیرگذار است، صنعت موشکی با تدبیر شهید طهرانی مقدم به طی مجدد مسیر گذشته پرداخت اما این بار با هدف تامین دقت و قدرت تخریب بیشتر موشک‌ها.

یکی از هدف‌گذاری‌ها در نسل های پس از شهاب و قدر، استفاده از «سوخت جامد» در موشک های دوربُرد بود. سوختی که البته در موشک های کوتاه بُرد فاتح با برد 300 کیلومتر نیز بکار رفته اما حالا باید این سوخت به موشک هایی تزریق شود که ماموریت اصلی آنها نابودی بزرگترین دشمن انقلاب اسلامی در منطقه است.

البته باید این را هم در نظر داشت که استفاده از سوخت جامد اگرچه توانمندی ها را در حوزه های مختلفی نظیر قدرت، سرعت افزایش می دهد اما خطرپذیری و ریسک بالایی نیز دارد.

* سجیل؛ غول 23 تُنی ایران برای نابودی اسرائیل

موشک «سجیل»همانند موشک قدر (مدل پیشرفته و ارتقا یافته شهاب3 با برد حدود 2هزار کیلومتر) در نیمه دوم دهه 80.ش معرفی شد که برخی آنرا برترین موشک بالستیک ایرانی می‌دانند.

این موشک (محصول پروژه عاشورا)، اولین موشک دوربُرد سوخت جامد ایران، به سرعت و تنها ظرف چند دقیقه آماده پرتاب شده و پس از شلیک نیز پرتابگر آن به سرعت محل را ترک می‌کند. این ویژگی باعث کاهش احتمال نابودی موشک قبل از پرتاب می‌شود.

همچنین به دلیل شتاب بسیار بالای سجیل، امکان ردگیری آن در فازهای اولیه پرتاب بسیار کم و عملآً شانس دشمن برای انهدام این موشک در طی پرواز را ناچیز می‌کند.

بُرد سجیل 2000 کیلومتر عنوان و تاکنون در 2 نمونه سجیل 1 و 2 معرفی شده است.

این موشک از نوع دو مرحله ای بوده که پس از اتمام سوخت مرحله اول، این بخش از موشک جدا شده و مرحله دوم روشن می شود. با اینکار، بخشی از جرم بدنه که خالی شده و بار اضافه محسوب می‌شود، از موشک جدا شده و به افزایش بُرد کمک می‌کند.

سجیل با خروج از جو و طی مسیر در چنین ارتفاعی به داخل جو بازگشته و با سرعت حدود 13 ماخ (حدود4300 متر بر ثانیه) به سوی هدف سرازیر می‌شود که انهدام آنرا برای تمام سامانه‌های دفاع هوایی موجود «ناممکن» کرده است.

فناوری سوخت جامد مرکب که در این موشک استفاده شده نیز علاوه بر ویژگی‌های رانشی مطلوب، عمر انبارداری بالایی را نیز برای آن به دنبال دارد.

شلیک موشک سجیل

سامانه های هدفگیری ناوبری و هدایت سجیل دقت بسیار بالایی را برای آن به ارمغان آورده اند که برای این موشک ارزش عملیاتی زیادی را ایجاد کرده است.

موشک سجیل 2 نیز از سوخت جامد استفاده می‌کند که نسل جدیدتری از سوخت موشک به شمار میرود. همچنین این موشک از سرعت و دقت بیشتری در برخورد با هدف بهره برده و از عملکرد منحصر به فردی در سیستم ناوبری به نسبت دیگر موشکهای زمین به زمین ایران برخوردار است.

مشخصات موشک سجیل
نام برد طول وزن مسلح وزن سرجنگی نوع سوخت قطر جدایش ماموریت
سجیل 2000 کیلومتر 17.9 متر 23540 کیلوگرم 650 کیلوگرم جامد 125 سانتیمتر دو مرحله‌ای زمین به زمین

 

بنابر این با توجه به اخبار و گزارش‌های رسمی اعلام شده از سوی نیروهای مسلح، تا امروز باید سه‌گانه «شهاب»، «قدر» و «سجیل» را نامزدهای اصلی نابودی اسراییل دانست، موشک‌هایی که از فاصله دور به سمت سرزمین های اشغالی شلیک می‌شوند و البته اینها به جز موشک‌های پیشرفته‌ایست که امروز در اختیار مقاومت اسلامی منطقه قرار دارد.




برچسب ها :

اظهارات پدر و عموی پاشایی پس‌از دفنش
 
حضور عاشقانه مردم که از شهرهای دور و نزدیک با عشق در مراسم تشییع و تدفین "مرتضی پاشایی" شرکت کردند، باعث شد نتوانیم در زمان برنامه‌ریزی شده تدفین کنیم.
به گزارش شریان نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، مراسم تشییع پیکر مرتضی پاشایی روز گذشته یکشنبه ۲۵ آبان باشکوه برگزار شد و عصر‌‌ همان روز در بهشت زهرا در قطعه هنرمدان به خاک سپرده شد که با ناصر پاشایی پدر مرتضی پاشایی  و عموی وی گفتگویی انجام دادیم.
 
ناصر پاشایی پدر مرحوم "مرتضی پاشایی" خواننده محبوب کشورمان که روز گذشته با حضور با شکوه مردم پیکرش تشییع و در قطعه هنرمندان آرام گرفت، در خصوص این مراسم گفت: من وقتی که در مراسم تشییع پیکر فرزندم حاضر شدم، فهیمدم که مرتضی فقط متعلق به من نیست، بلکه متعلق به تمام ملت ایران است.
 
وی بیان کرد: من وقتی ابراز علاقه و احساسات مردم را دیدم فرزندم را به ملت ایران تقدیم کردم و از همه عزیزانی که در مراسم تشییع و تدفین فرزندم عاشقانه عزاداری کردند تشکر می‌کنم.
 
همچنین عموی "مرتضی پاشایی" ضمن تشکر از حضور مردم در مراسم تشییع و تدفین پیکر "مرتضی پاشایی" گفت: من از همه طرفداران عزیز تشکر می‌کنم و زبان من در مقابل صحنه‌هایی که ما در مراسم تشییع دیدیم قاصر است. عشق و علاقه طرفداران مرتضی بسیار ستودنی است.
 
وی ادامه داد: ما شرمنده طرفداران مرتضی که از شهرهای دور و نزدیک آمده بودند، شدیم. زیرا ما به خاطر ازدحام جمعیت این امکان را نداشتیم که در ساعات برنامه ریزی شده پیکر مرتضی عزیز را تدفین کنیم.
 
عموی "مرتضی پاشایی" عنوان کرد: ما زمانی که راهی بهشت زهرا شدیم به دلیل ازدحام جمعیت از برنامه‌هایمان عقب افتادیم و امکان اینکه آمبولانس‌ وارد قطعه هنرمندان شود، نبود و در نهایت من همراه پدر مرتضی و یکی از اقوام که جانباز شیمیایی است وارد قطعه شدیم تا ارزیابی کنیم برای دفن مرتضی که ازدحام جمعیت باعث شد تا حال فامیل ما که جانباز شیمیایی بود، بد شود، و ما نگران شدیم در زمان تدفین پیکر خطر جانی برای ده‌ها نفر از طرفداران پیش آید و به همین دلیل تصمیم گرفتیم که زمان تدفین را جابجا کنیم و ما شرمنده آنها شدیم.
 
وی افزود: طرفداران مرتضی عزیز آمده بودند تا با سوز و گداز شاهد تدفین باشند، اما به هیچ وجه این میسر نبود و ما ناچار شدیم از این عزیزان بخواهیم تا بهشت زهرا را ترک کنند و مجبور شدیم در ساعات عصر پیکر "مرتضی پاشایی"   را تدفین کنیم، اما درخواست ما از هواداران این است که با حضور در مزار وی با قرائت قرآن برای آرامش روح مرتضی و تسکین خودشان دعا کنند و واقعا عاشقانه دوستشان داریم.
 
عموی "مرتضی پاشایی" در پایان گفت: من تشکر ویژه از نیروهای امنیتی و انتظامی دارم که صمیمانه همکاری کردند و امیدواریم که درمراسم ترحیم مرتضی هم با همین آرامش و متانت که طرفداران از خود نشان دادند، با آبرومندی برگزار شود.



برچسب ها :

بنیامین، محمدرضا گلزار، امین حیایی و جمعی از ستارگان در مراسم تشییع پیکر مرتضی پاشایی
 
جمع گسترده‌ای از ستارگان دنیای موسیقی و سینما با حضور مقابل تالار وحدت برای آخرین بار مرتضی پاشایی را همراهی کردند.
 
http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-12503702442.jpg

                                            محمد رضا گلزار

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-125257702445.jpg

                                                 فرزاد حسنی

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-125323702474.jpg

                                                    لیلا بلوکات

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-125343702449.jpg

                                              بنیامین بهادری

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-12545702392.jpg

                                                    امیرمحمد

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-125427702460.jpg

                                                   امین حیایی

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-125447702405.jpg

                                               محمد علیزاده



برچسب ها :

توضیح بهشت زهرا درباره دفن مرتضی پاشایی
 
روابط عمومی سازمان بهشت زهرا(س)، دفن شبانه «مرتضی پاشایی» خواننده پاپ را تأیید کرد و گفت: این اقدام به خواست والدینش و با اجازه از مراجع تقلید، انجام گرفت.
 رضا پورناصرانی در گفت‌وگو با «آنا»، گفت: روز یکشنبه به علت ازدحام جمعیت طرفداران این خواننده پاپ، خانواده مرحوم پاشایی از دفن وی در بهشت زهرا ممانعت کردند و بر همین اساس یکشنبه شب با کسب اجازه از مراجع تقلید و درخواست خانواده، این مرحوم در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد و مراسم خاکسپاری تا ساعت 10 شب به پایان رسید.

 

وی در پاسخ به این پرسش که "چرا تاریخ دفن مرتضی پاشایی در سایت بهشت زهرا (س) 24 آبان ثبت شده است؟" تاکید کرد: «مرتضی پاشایی» در روز 24 آبان، تطهیر و در روز 25 آبان ماه یعنی شب گذشته در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. پرتال سازمان از یک ماه پیش در دست تعمیر است و وضعیت این پرتال هیچ ارتباطی به مرگ مرحوم پاشایی و مراجعه طرفداران این خواننده پاپ ندارد.

 

به گفته پورناصرانی، از ساعت 6 صبح امروز، تعمیرات لازم روی نرده‌های اطراف قطعه هنرمندان که روز گذشته بر اثر ازدحام جمعیت آسیب دیده، انجام گرفته و سنگ قبر این مرحوم جانمایی شده است. همچنین عده‌ای از هنرمندان و طرفداران وی نیز از صبح بر سر مزار این خواننده پاپ حاضر و در حال سوگواری هستند.

 

بر اساس این گزارش، روز گذشته خبری در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد که توضیح داده در سامانه اینترنتی بهشت زهرا (س) وقتی اسم مرتضی پاشایی را وارد می‌کنید، تاریخ دفن فردی با همین نام، فرزند ناصر در روز 24 آبان یعنی روز شنبه، نشان داده می‌شود. این در حالی است که مراسم تشییع پاشایی یکشنبه 25 آبان برگزار و شبانه نیز به خاک سپرده شد.

 

مراسم با شکوه تشییع و تدفین مرتضی پاشایی خواننده پاپ روز گذشته برای ساعاتی خیابان‌های منتهی به مراسم را در تالار وحدت و بهشت زهرا(س) مسدود کرد که مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است.




برچسب ها :

دلایل رواج ازدواج سفيد همه افرادی که این نوع رابطه را انتخاب کرده‌اند از یک سنخ نیستند و نمی‌توان برای همه آنان داوری مشترکی داشت. اين نوع ازدواج ناشي از علل و زمينه‌هايي است؛ يكي از اين زمينه‌ها افزايش استقلال نسبي جوانان اعم از دختر و پسر از خانواده و بالارفتن سن ازدواج آنان است مصطفی عابدی در شهروند نوشت: مدتي است كه برخي از دست‌اندركاران جامعه، نسبت به افزايش ازدواج‌هاي سفيد در جامعه ابراز نگراني مي‌كنند. منظور ازدواج‌هايي است كه طرفين در هيچ محضري نسبت و نوع رابطه خود را با يكديگر به صورت رسمي ثبت و تعريف نكرده‌اند و زن و شوهر محسوب نمي‌شوند، ولي عملاً در يك خانه با يكديگر زندگي مي‌كنند. اين نوع زندگي مشترك را شاید بتوان شكلي از ازدواج موقت دانست، كه ميان برخي از جوانان رايج شده است، ولي فقط محدود به جوانان نيست، بلكه افراد ميانسال هم درحال تجربه اين شيوه از زندگي هستند. شيوه‌اي كه در مورد جوانان ممكن است منجر به ازدواج شود ولي در مورد افراد ميانسال و حتي نزديك به سالمند حالت متفاوتي دارد، آنان طلاق مي‌گيرند، سپس به اين روش با يكديگر زندگي مي‌كنند و در مواردي هم اطرافيان متوجه ماجرا نمي‌شوند! دليل نگراني نسبت به اين نوع هم‌خانه شدن يا ازدواج موقت يا هر اسم ديگري كه بخواهيم روي آن بگذاريم هرچه باشد، بايد نسبت به اصل ماجرا تحليل و درك درستي داشت. اين يادداشت در پي آن است كه به برخي از دلايل رواج اين نوع ازدواج بپردازد، ولي پيشاپيش بايد اذعان كرد كه به دلايل گوناگون، هنوز مطالعات كافي در اين زمينه انجام نشده است و هرگونه اظهارنظر و تحليل بر شواهد معدودي متكي است، و بايد با احتياط تلقي شود. بنابراین پیش از ورود به بحث بر ضرورت مطالعه این پدیده تأکید می‌شود. این مطالعه نباید متاثر از ارزش‌گذاری پیش از مطالعه باشد زیرا این امر موجب بد یا کج‌فهمی پدیده خواهد شد. در این زمینه باید متذکر شد که همه افرادی که این نوع رابطه را انتخاب کرده‌اند از یک سنخ نیستند و نمی‌توان برای همه آنان داوری مشترکی داشت. اين نوع ازدواج ناشي از علل و زمينه‌هايي است؛ يكي از اين زمينه‌ها افزايش استقلال نسبي جوانان اعم از دختر و پسر از خانواده و بالارفتن سن ازدواج آنان است كه موجب مي‌شود دختران و پسران، راحت‌تر بتوانند چنين روابطي را برقرار كنند. البته فراموش نشود كه از منظر شرعي و قانوني، اين نوع زندگي مشترك برحسب این‌که چگونه توافق کرده باشند حالت‌های گوناگونی می‌تواند داشته باشد، و شاید در قالب ازدواج موقت قابل درك باشد، که در این صورت حقوق طرفين نيز در اين نوع ازدواج معلوم است، ولي مشكلي كه وجود دارد، ضعف ساختار حقيقي ايران در استيفاي حقوق مربوط به زنان در اين نوع روابط است، موضوعي كه در كشورهاي توسعه‌يافته حل شده است، چراكه در برخي از اين كشورها بيش از ٢٥‌درصد از زندگي مشترك زن و مرد در اين قالب است، و مقررات آن تدوين و تنظيم شده و ضمانت اجراي لازم را هم دارد ولي در ايران استيفاي اين حقوق به سادگي امكان‌پذير نيست. نکته دیگر این‌که برخی افراد برای مخالفت با این نوع زندگی مشترک کوشیده‌اند که با متصف کردن آن به صفات ناپسند و بررسی آن از منظر ارزش‌های شخصی خود آن را به‌شدت رد و محکوم کنند درحالی‌که اگر این پدیده مبتنی بر واقعیت‌هایی اجتماعی باشد با زدن چنین برچسب‌هایی نمی‌توان مانع از بروز آن شد و حتی ممکن است مسأله را پیچیده‌تر کنند. ولي فارغ از اين زمينه مقدمتاً چند علت را مي‌توان براي رواج اين نوع ازدواج‌ها برشمرد. -گريز از مراسم سنتي ازدواج و تعهدات مادی و غیرمادی بسياري كه اين نوع ازدواج‌ها بر جوانان بار مي‌كند، از عوامل موثر بر گرايش به اين شيوه از زندگي در كنار يكديگر است. يكي از اين تعهدات، رفت‌وآمدهاي خانوادگي و فاميلي است كه از هر نظر براي زوج‌هاي جوان سخت است. هم‌چنين تبعات اقتصادي مراسم ازدواج و زندگی بعد از آن است که جوانان را به گريز از ازدواج‌هاي سنتي و روي آوردن به اين نوع روابط تشويق مي‌كند. -عامل ديگر، ترس از طلاق و ناهمخواني اخلاقی و رفتاری دختر و پسر است. به‌ويژه در شرايطي كه آمار طلاق بالا رفته، برخي از جوانان ترجيح مي‌دهند كه به معرفي نزديكان يا دوستان از فرد مورد نظر برای ازدواج كفايت نكنند. اين مسأله حتي براي دختران اهميت بيشتري دارد، زيرا آنان بيش از پسران بر اثر طلاق لطمه مي‌بينند. شايد گفته شود حتي با پذيرش اين استدلال انتخاب اين شيوه كه از چاله درآمدن و به چاه افتادن است. در پاسخ بايد گفت كه از منظر دختر و پسر اين طور نيست. با پذيرش ازدواج، شرايطي پيش مي‌آيد كه هزينه جدايي را بسيار سنگين مي‌كند، در حالي كه مسأله در ازدواج سفید قدري فرق مي‌كند. نکته مهم این است که چرا دختران چنین نوع از زندگی مشترک را انتخاب می‌کنند درحالی‌که به‌ظاهر هزینه وارد شدن در این رفتار برای آنان بیشتر است؟ -يك عامل مهم ديگر كه ممكن است كمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، اين است كه با اين شيوه قانون خانواده و شرايط حاكم بر آن دور زده مي‌شود! اين مسأله براي افرادي كه ازدواج كرده‌اند و سپس طلاق مي‌گيرند اهمیت بيشتری دارد. در ساختار اغلب خانواده‌ها و براساس حقوق موجود، مرد رئيس خانواده است، هرچند از اين جمله مي‌توان برداشت‌هاي گوناگون كرد، ولي برخي از مردان با وضعيتي كه در خانه ايجاد مي‌كنند، به نوعي شيوه سلطه بر زن را برمي‌گزينند، و برخي از خانم‌ها هم كه نمي‌خواهند چنين سلطه‌اي را پذيرا شوند، اقدام به طلاق مي‌كنند، و پس از طلاق حاضر مي‌شوند بدون رابطه حقوقي رسمي دائمي و فقط در قالب صيغه با يكديگر و در زير يك سقف زندگي كنند و تسلط مرد را نپذیرند طبيعي است كه در اين شرايط مرد قدرت ناشي از رياست خانواده را در اختيار ندارد. بنابراين اگر گمان مي‌كنيم كه اين نوع ازدواج براي جامعه مفيد نيست، و عوارضي دارد، بيش از هر اعتراضي بايد نسبت به رفع موانع ازدواج رسمی و دوام آن پرداخت. تعهدات دست‌وپا گير ازدواج‌هاي سنتي، ناكارآمدي شيوه‌هاي انتخاب همسر و از همه مهم‌تر نامتوازن بودن حقوق خانواده با شرايط اجتماعي زنان، در گرايش به اين نوع زندگي مشترك تأثير دارند.


برچسب ها :

هوای تهران باز هم در شرایط ناسالم قرار گرفت شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳ به گزارش خبرنگار «نسیم»، شرکت کنترل کیفیت هوای تهران امروز شاخص ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون در هوای تهران را عدد ۱۱۱ اعلام کرد و به این ترتیب تعداد روزهای ناسالم در هوای تهران باز هم افزایش یافت. این سومین روز متوالی است که هوای تهران در شرایط "ناسالم" برای گروه‌های حساس است. شرایطی که سالمندان، کودکان، زنان باردار، بیماران قلبی و ریوی و دیگر گروه‌های در معرض خطر را بیشتر ناچار می‌کند در منزل بمانند یا کمتر در اماکن عمومی حاضر شوند. حشمت‌الله بسطامی، سخنگوی شرکت کنترل کیفیت هوای شهر تهران روز گذشته نیز با اعلام شرایط ناسالم برای پایتخت اعلام کرد: با توجه به پایداری‌های جوی که سازمان هواشناسی پیش‌بینی کرده است، انتظار می‌رود در روز‌های آینده یعنی اوایل هفته جاری نیز این شرایط ناسالم هوای تهران تداوم یابد. با این پیش‌بینی سازمان هواشناسی باید منتظر بالا رفتن شاخص‌های آلودگی هوا در هفته پیش‌رو باشیم و از هم‌اکنون خود را برای روزهای سیاه تهران آماده کنیم. روزهایی که پایتخت‌نشینان چندان با آن بیگانه نیستند و طی سالیان گذشته به طور متوالی به ویژه در ماه‌های سرد سال با آن دست به گریبان هستند. هفته گذشته هم تهران چند روزی را در هوای آلوده گذراند. هفته پیش از آن هم همین‌طور. وارونگی هوا در نیمه دوم سال همواره کابوس شهروندانی است که ناامید از اقدام موثر مسئولان شهری و محیط زیست دست به دامان "باد" می‌شوند تا بلکه با وزش آن هوای سالم‌تری را تنفس کنند. ابزاری که در دوره‌های گذشته در کنار تعطیلی مدارس و ادارات در روزهای تشدید آلودگی، تنها مرحم ریه‌های خسته تهرانی‌ها بود. آلودگی هوای امسال یک تفاوت عمده با سال‌های گذشته دارد و آن "حذف بنزین پتروشیمی‌ها" از چرخه سوخت کشور است. اقدامی که با پیگیری سازمان محیط زیست به نتیجه رسید و وعده بهبود هوای تهران را در ذهن و زبان شهروندان جاری کرد. در نخستین روزهای تابستان امسال، معصومه ابتکار در درخواستی که برای حذف بنزین پتروشیمی از وزارت نفت داشت، تاکید کرد: "به آقای زنگنه گفتم اگر امروز تولید بنزین پتروشیمی‌ها را قطع کنید امکان اینکه چند بچه کمتر مبتلا به بیماری شوند وجود دارد که خوشبختانه وی نیز به طور جدی وارد شد و این موضوع همچنان ادامه دارد." رئیس سازمان حفاظت محیط زیست همچنین آماری اعلام کرد که نشان می‌داد با کاهش توزیع بنزین پتروشیمی در جایگاه‌های سوخت در بهار امسال، پایتخت ۸۰ روز سالم، هفت روز ناسالم و شش روز پاک را تجربه کرده است. این آمار اگرچه نشان از افزایش ۲ یا ۳ روزی هوای پاک تهران را خبر می‌دهد اما به طور قطع بانوی محیط زیست ایران به خوبی می‌داند عیار کار با فرا رسیدن روزهای سرد و زور گرفتن غول "وارونگی" است که مشخص می‌شود. حدود یک ماه قبل در بیست و ششمین روز از فصل پاییز معصومه ابتکار سرخوش از موفقیت سازمان متبوعش در اقناع دولت و وزارت نفت در حذف بنزین پتروشیمی گفت: بنزین پتروشیمی کاملاً از نظر ما تمام شده است و در سطح کشور هیچ‌گونه عرضه پتروشیمی نداریم. وی همچنین از توزیع بنزین یورو ۴ در تهران و کلان‌شهرها خبر داد و ادامه داد: در حال حاضر بنزین یورو ۴ در اصفهان، تهران، اراک، کرج و تبریز توزیع می‌شود و به زودی نیز بنزین یورو ۴ در مشهد عرضه خواهد شد. چند روز پیش از این هم ابتکار از تهیه گزارشی در خصوص آلایندگی بنزین پتروشیمی اطلاع داده بود: "گزارش نهایی محیط زیست که در یک جلد کتاب با تمام پیوست‌ها و مستندات به مجلس و دولت داده شده است." ادعای "تاثیر بنزین پتروشیمی بر آلودگی هوا" غیرعلمی است گزارشی که برخی اعضای کمیسیون انرژی مجلس بر مهمترین بند آن یعنی ادعای "تاثیر بنزین پتروشیمی بر آلودگی هوا" ایراد گرفته و آن را غیر علمی دانستند. نتیجه بررسی‌های کمیسیون بهداشت هم تفاوت چندانی میان بنزین پتروشیمی با بنزین‌هایی که امروز توزیع می‌شود نشان نداد. گزارش کمیسیون بهداشت بهبود نسبی هوای تهران در بهار امسال را بی‌ربط به حذف بنزین پتروشیمی و جایگزینی بنزین یورو ۴ اعلام کرد و آورد: به دو دلیل کاهش آلایندگی هوای تهران در فصل بهار قابل رد است؛ ابتدا اینکه، بنزین پتروشیمی‌ها تا اردیبهشت‌ماه یعنی تا زمان اجرای مصوبه هیئت وزیران در کشور توزیع می‌شد. دیگر اینکه بنزین وارد شده تا زمان ارسال گزارش کمیسیون بهداشت به هیأت رئیسه مجلس مطابق با استاندارد یورو ۴ نبوده است. در این میان مسئولان سابق وزارت نفت نیز ارتباط بنزین پتروشیمی با آلودگی هوا را نفی می‌کنند. در همین رابطه مسعود میرکاظمی وزیر اسبق نفت با تاکید بر اینکه نوع برخورد محیط زیست این برداشت را تقویت می‌کند که یک کار سیاسی در حال انجام است، اضافه کرد: وقتی افراد سیاسی به مسئولیت محیط زیست یا نفت گمارده می‌شوند، کارها را سیاسی می‌کنند و این به نظر ما درست نیست. اگر سلامتی مردم مهم است مسئولان محیط زیست روی گازوئیل توزیعی در کشور حساسیتی ندارند چنان که رسما اعلام شده دلیل اصلی آلایندگی در کشور نفت گاز است و سهم آن در آلایندگی قطعا از بنزین بیشتر است. وی افزود: محیط زیست و استاندارد هیچ گونه آزمایشی روی بنزین‌ها انجام نداده‌اند و ادعای آلایندگی بنزین پتروشیمی درست نیست. طوفان ادعاهای سازمان محیط زیست اگرچه با افزایش روزهای ناسالم در هوای تهران اندکی فروکش کرده و افکار عمومی منتظر بررسی گزارش سازمان محیط زیست در مجلس است، با جمع‌بندی نظرات کارشناسی ارائه شده از دو طرف دعوی که پرداختن بیش از حد به آن فایده چندانی ندارد، به نظر می‌رسد تقصیر بنزین پتروشیمی در آلودگی هوا آنقدر بزرگ نیست که چنین فضای تبلیغاتی را روی آن سوار کرد. پایه‌های چنین ادعایی هم به اندازه‌ای قوی نیست که بتواند مردم و مجلسی‌ها را قانع کند. در نبود سیاست جامع و اصولی برای کاهش آلودگی هوای تهران و دیگر کلان‌شهرهای کشور، متشکل از همکاری و همفکری همه نهادهای مسئول و دلسوز، شهرداری، دولت، مجلس و ... هنوز هم باید دلخوش به وزش نسیمی باشیم تا هوا اندکی بهتر شود. در همین چند روز از آغاز فصل سرد سال، هوا دوباره آلوده شده است، پیش از آغاز توزیع بنزین پتروشیمی هم شرایط همینطور بود و در صورت ادامه سیاست‌های فعلی، سال آینده و سال‌های آینده هم چنین خواهد بود. بهتر است مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست بدون درگیر شدن با اتفاقات گذشته و مقصریابی که هیچ سودی برای مردم ندارد و تنها اسباب تسویه حساب‌های شخصی و حزبی را فراهم می‌کند، به آینده بی‌اندیشند و به ریه‌های کودکانی که در همین هوای آلوده قد می‌کشند و شاید با شیطنت منتظر افزایش آلودگی هوا و تعطیلی مدارس، نگاهشان به آسمان دودی پایتخت است.


برچسب ها :

بیمارستان‌هایی که از ساعت ۲۲ به بعد بی‌حجاب می‌شوند وقتی بی‌عفتی ملاکی برای گزینش می‌شود!! تکخوانی زنان در شأن یک کشور اسلامی نیست متأسفانه هم‌اکنون در فیلم‌های تولیدی داخل کشور نگاه نامحرم آموزش داده می‌شود، به گونه‌ای که بسیاری از خانواده‌ها دغدغه این را دارند که فرزندانشان فیلم‌های داخلی را نیز زیاد نگاه نکنند چرا که عادی‌سازی روابط بین نامحرمان... به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، هم‌زمان با فعالیت بیستمین دوره نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری‌ها، نشست بررسی موانع اجرایی قانون عفاف و حجاب با حضور فرشته روح‌افزا معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان و سهیلا کوشا استاد دانشگاه و کارشناس امور زنان و خانواده در غرفه فارس برگزار شد. در این نشست به بررسی موانع اجرایی شدن قانون عفاف و حجاب پرداخته شد و کارکرد دستگاه‌ها و وزارتخانه‌های مرتبط مورد ارزیابی قرار گرفت. نکات آموزنده عفاف و حجاب در قرآن نهج البلاغه و نهج الفصاحه مظلوم واقع شده‌اند/ استفاده از نرم افزارهای نوین ارتباطی در جهت ترویج عفاف و حجاب در ابتدای این نشست، سهیلا کوشا با بیان اینکه علاوه بر حجاب ظاهر باید به حجاب باطن و چشم هم پرداخته شود، گفت: متأسفانه و هم‌اکنون وقتی در دانشگاه‌ها در مورد بسیاری از فواید رعایت عفاف و حجاب سخن می‌گوییم بسیاری از دانشجویان نسبت به آنها آگاهی ندارند و متأسفانه نکات آموزنده عفاف و حجاب در قرآن، نهج‌البلاغه و نهج‌الفصاحه مظلوم واقع شده است. وی ادامه داد: در مجلات، مراکز آموزشی، سایت‌ها و حتی پایگاه‌های خبری باید به موضوعات مرتبط با عفاف و حجاب پرداخته شود و حتی از نرم‌افزارهای نوین ارتباطی نیز می‌توان در این مسیر استفاده‌های خوبی داشت. کوشا با بیان اینکه نرم‌افزارهای نوین ارتباطی به عنوان یک بد افزار وارد جامعه شده‌اند، گفت: می‌توان با انتشار پیام‌های اخلاقی و مذهبی در این شبکه‌ها تا حد زیادی از کارکرد منفی آنها کاست و آنها را به عنوان یک سلاح در جامعه مدرن امروز در اختیار گرفت. این استاد دانشگاه تصریح کرد: نرم‌افزارهای نوین ارتباطی در دنیای کنونی می‌تواند در دو جنبه مثبت و منفی در زندگی افراد تأثیرگذار باشند، مانند یک چاقو که می‌تواند در دست یک جراح به درمان یک بیمار کمک کند و یا مانند یک چاقو باعث بریده شدن دست یک فرد شود. بنابراین، باید به کارکردهای مثبت این شبکه‌ها پرداخته شود. گسترش فرزندسالاری یکی از آسیب‌های جامعه کنونی است کوشا ادامه داد: نکته دیگری که می‌توان در دنیای امروز به آن اشاره کرد فرزندسالاری است، چرا که متأسفانه جایگاه پدران و مادران نسبت به سال‌های گذشته دچار تنزل شده است و مقبولیتی که در گذشته والدین برای فرزندان داشتند هم‌اکنون وجود ندارد و برای از بین بردن این خلل باید والدین خود را به روز کنند تا بتوانند همراه فرزندان خود باشند. وی اظهار داشت: ارتباطات خانوادگی بسیار کمرنگ شده است و می‌توان گفت به زودی میهمانی‌ها نیز در فضای مجازی برگزار خواهد شد و رسانه‌ها در این زمینه می‌توانند نقش مهم و تأثیرگذاری داشته باشند. کم کاری دستگاه‌های فرهنگی و اجرایی کشور در نهادینه کردن عفاف و حجاب در ادامه این نشست، فرشته روح‌افزا با بیان لزوم نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه گفت: در بحث نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب در اذهان مردم، دستگاه‌های فرهنگی و اجرایی ما کم گذاشته‌اند و کارهایی که لازم بوده است را انجام نداده‌اند. وی ادامه داد: رسانه‌ها، مطبوعات، مجلات و بروشورها تا جایی که باید نتوانستند در این مورد اقدام مؤثری را انجام دهند و هیچ اثر فرهنگی هم‌اکنون وجود ندارد که منجر شود فرزندان ما با حجاب آشنا شوند و برنامه‌ای برای آموزش حجاب متأسفانه وجود نداشته است. روح‌افزا ادامه داد: هیچ فرایند صحیحی در مورد فرهنگ عفاف تعریف نشده است، ما نمی‌گوییم قانونی در این زمینه وجود ندارد،‌قانون داریم اما هیچ کدام از دستگاه‌های اجرایی آن را اجرا نمی‌کنند و ما هم حتی به عنوان یک نهاد نظارتی به درستی نظارت خود را انجام نداده‌اند و متأسفانه گزارش‌هایی که از دستگاه‌های اجرایی به ما داده می‌شود هیچ کدام بیانگر عملی که قانع‌کننده باشد نیست. گزارش عملکرد وزارتخانه‌ها تنها گزارش برگزاری همایش و سخنرانی‌است/ آموزش و پرورش معتقد است در درون مدارس مشکل عفاف و حجاب وجود ندارد معاون شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان افزود: وزارت آموزش و پرورش در گزارش‌های عملکرد خود می‌گوید ما همایش هایی در این زمینه برگزار کرده‌ایم و وقتی با مسئول این حوزه صحبت می‌کنیم می‌گوید که ما در آموزش و پرورش در بحث عفاف و حجاب مشکلی نداریم و مشکلات اصلی در بیرون از مدرسه است. اما این نکته بسیار واضح است که در درون مدارس ما تفکیک جنسیتی صورت گرفته است، بنابراین اصلاًٌ مسئولان مشکل را تشخیص نداده‌اند و اینگونه گزارش عملکرد ارائه دادن از زیر کار شانه خالی کردن است. در ادامه این نشست، کوشا با بیان اینکه مشکل اصلی اینجاست که موضوع عفاف و حجاب برای دانش‌آموزان نهادینه نشده است، خاطرنشان کرد: اگر دانش‌آموزان به درستی به فواید عفاف و حجاب پی می‌بردند، قانع می‌شدند که باید حجاب خود را در خارج از مدرسه و در محیط اجتماعی نیز رعایت کنند. روح‌افزا با تأیید این مطلب گفت: مسئول آموزش و پرورش باید اینگونه بگوید که ما در میان دانش‌آموزان مشکل عفاف و حجاب داریم یا خیر، و یا مسئول وزارت علوم زمانی که می‌خواهد گزارش عملکرد در حوزه عفاف و حجاب ارائه دهد می‌گوید: ما نمی‌توانیم از این کارها در وزارت علوم انجام دهیم و من نمی‌دانم چرا در کشورهای غربی که به عفاف و حجاب اعتقادی ندارند روی این موضوع کار و بررسی می‌کنند، اما در دانشگاه‌های داخلی کشور ما به عنوان یک کشور اسلامی هنوز اساتید در این موضوع متقاعد نشده‌اند. وی افزود: هم‌اکنون نشریاتی که علیه حجاب در جامعه منتشر می‌شود، در مقایسه با نشریاتی که به ترویج حجاب می‌پردازد بسیار بیشتر است و نشریاتی که در مورد ازدواج سفید که حقیقت آن سیاهی محض است پرداخته‌اند متأسفانه همچنان به فعالیت‌ های خود ادامه می‌دهند. روح‌افزا اظهار داشت: ازدواج‌های سفید که در حقیقت سیاهی محض است، نمی‌تواند خوشبختی خانواده‌ها را به دنبال داشته باشد، چرا که وقتی یک مرد با رعایت مراسم و سنت‌ها ازدواج می‌کند، انتهایش به جدایی و طلاق می‌رسد، چه برسد به این نوع از زندگی‌ها که هیچ تعهدی برای طرفین ایجاد نمی‌کند و چکش آن همیشه بر سر خانم‌ها خواهد بود. وی اظهار داشت: نشریاتی که با مجوز ارشاد این مدل از زندگی را در جامعه ترویج می‌کنند، باید پاسخ بدهند که آیا به این جنبه از این موضوع نمی‌اندیشند که اگر عده‌ای از جوانان ما این نوع زندگی را برای خود انتخاب کنند، چه کسی پاسخگوی عواقب در انتظار آنها خواهد بود. مسئولان دغدغه عفاف و حجاب ندارند/ صدا و سیما پخش اذان را عملکرد خود در زمینه عفاف و حجاب می‌داند معاون شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان افزود: متأسفانه هیچ‌کدام از مسئولان ما دغدغه عفاف و حجاب ندارند، یکی دیگر از نهادهایی که باید گزارش عملکرد خود را در خصوص عفاف و حجاب ارائه می‌داد سازمان صدا و سیما بود که در گزارش عملکرد خود به زمان‌های پخش اذان اشاره کرده و می‌گوید هنگام اذان، اذان به صورت مستقیم از تمام شبکه‌های تلویزیونی و صدا پخش می‌شود و در گزارش عملکرد خود به سخنرانی‌های مذهبی اشاره می‌کنند. کوشا استاد دانشگاه و کارشناس امور زنان و خانواده با تأیید این مطلب و عملکرد ضعیف صدا و سیما در زمینه ترویج عفاف و حجاب اشاره کرد و گفت: در ایام محرم و تاسوعا و عاشورای امسال هیچ فیلمی از سوی صدا و سیما در این زمینه پخش نشد و حتی تاکنون هیچ فیلمی در خصوص ارتباط فرهنگ عاشورا و حجاب پخش نشده است. در ادامه این نشست، روح‌افزا ادامه داد: نمی‌توان به آمار سخنرانی های مذهبی به عنوان گزارش عملکرد در زمینه گسترش عفاف و حجاب در جامعه اشاره کرد، چرا که نمی‌توان آمار مشخصی داد که چند درصد از جوانان به این سخنرانی‌ها گوش می‌دهند. روح‌افزا در پاسخ به اینکه آیا مطالباتی از سازمان صدا و سیما و سایر نهادها و وزارتخانه‌ها در خصوص ترویج عفاف و حجاب صورت گرفته است یا خیر؟ گفت: درخواست‌ها به صورت مرتب از این نهادها انجام می‌شود، اما متأسفانه وقتی می‌خواهند گزارش عملکرد ارائه دهند آمار سخنرانی‌ها و همایش‌های خود را ارائه می‌دهند. عملکرد ضعیف رسانه ملی در ترویج عفاف و حجاب/ فیلم‌های داخلی نگاه به نامحرم و عادی سازی روابط بین نامحرمان را ترویج می‌دهد وی ادامه داد: متأسفانه هم‌اکنون در فیلم‌های تولیدی داخل کشور نگاه نامحرم آموزش داده می‌شود، به گونه‌ای که بسیاری از خانواده‌ها دغدغه این را دارند که فرزندانشان فیلم‌های داخلی را نیز زیاد نگاه نکنند چرا که عادی‌سازی روابط بین نامحرمان بسیار در این فیلم‌ها تعریف می‌شود و کودکی که در سن بلوغ است با دیدن این فیلم‌ها نه تنها چیزی از عفاف و حجاب یاد نمی‌گیرد بلکه ممکن است آموزه‌های بدی نیز برای آنها داشته باشد. معاون شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان همچنین به عملکرد آموزش و پرورش در ترویج عفاف و حجاب اشاره کرد و گفت:‌متأسفانه در هیچ‌کدام از کتاب‌های درسی ما به دخترانی که در سن بلوغ هستند تأثیرات نگاه نامحرم آموزش داده نمی‌شود و به آنها گفته نمی‌شود که نگاه به نامحرم در آینده بر زندگی او چه تأثیری خواهد داشت و در هیچ‌کجا حتی به آقایان گفته نشده است که وقتی بی‌پروا به نامحرم نگاه می‌کنند در آینده در صحنه صحنه زندگی خود مقایسه انجام می‌دهند و همین عامل باعث اختلاف در میان خانواده‌ها می‌شود. روح‌افزا در پاسخ به اینکه چه کسی یا چه نهادی باید این آموزش‌ها را برای کودکان در نظر بگیرد؟ گفت: دستگاه‌های فرهنگی و رسانه‌ای ما باید این کار را انجام دهند، اما متأسفانه در غفلت مسئولان شاهد اینگونه از آموزش‌ها نیستیم. معیارهای استخدام نیرو در شرکت‌های هواپیمایی باید بازنگری شود/ گم شدن عفاف و حجاب در معیارهای استخدامی وی همچنین به عملکرد شرکت‌های خصوصی و سازمان‌های هواپیمایی اشاره کرد و گفت: این سازمان‌ها در استخدام خود معیارهایی را در نظر می‌گیرند که نه تنها عفاف و حجاب در آنها کاملاً نادیده گرفته می‌شود، بلکه بی‌عفتی ملاکی برای گزینش آنها در نظر گرفته می‌شود. روح‌افزا گفت: وقتی از مسئولان صدا و سیما می‌خواهیم که فیلم‌هایی در خصوص عفاف و حجاب و ترویج آن در جامعه تولید کنند می‌گویند برای ما فیلمنامه‌نویس و کارگردان متعهد بیاورید، در صورتی که اگر قرار بود این چنین جامعه اداره شود، همه چیز دچار آشفتگی می‌شد. هنوز اساتید دانشگاه و مسئولان در زمینه عفاف و حجاب توجیه نشده اند/ وزارت علوم برای اساتید خود کلاس‌های توجیهی بگذارد در ادامه این نشست سهیلا کوشا با بیان اینکه به اعتقاد من پدرها و مادرها نیز باید در این زمینه توجیه شوند گفت: حتی بسیاری از معلم‌ها و اساتید دانشگاه نیز هنوز در خصوص رعایت عفاف و حجاب توجیه نشده‌اند و این اتفاق باید از ابتدا و دوران کودکی در خانواده‌ها رخ می‌داد که حالا با محقق نشدن این موضوع در خانواده‌ها باید در جامعه به دنبال ترویج آن باشیم. روح‌افزا همچنین به عملکرد وزارت علوم اشاره کرد و گفت: وزارت علوم باید برای اساتید خود کلاس‌های علمی برگزار کند و صرف یک جمله که بروید و حجاب خود را رعایت کنید نمی‌تواند مردم و اساتید را توجیه کند، در صورتی که اگر فواید حجاب توضیح داده شود تا افراد قانع شوند می‌توانند در این مسیر گام‌های خوبی بردارند، اما متأسفانه هم‌اکنون نوع نگاه به عفاف و حجاب غلط است. نشریاتی که هم اکنون در جامعه منتشر می‌شود بی حجابی را ترویج می‌کند/ مراسم تکخوانی زنان در شأن یک کشور اسلامی نیست/ وزیر ارشاد باید پاسخگو باشد وی ادامه داد: وزارت ارشاد نیز در این زمینه بسیار کوتاهی داشته است و نشریاتی که منتشر می‌شود پایه‌گذار بی‌حجابی در جامعه هستند. باید مسئول وزارت ارشاد در این رابطه پاسخگو باشد و من از خود وزیر سؤال می‌کنم که چرا باید مراسم تک‌خوانی زنان در یک جامعه اسلامی راه‌ اندازی شود، ایشان باید در این رابطه جواب دهند که البته می‌گویند چنین مراسمی وجود نداشته است و ما باید بگوییم پس آن مراسمی که ما بلیت آن را تهیه کردیم و در آنجا حضور داشتیم چه بوده است؟ تعدادی از بیمارستان‌ها از ساعت ۲۲ به بعد حجاب را رعایت نمی‌کنند روح‌افزا در خصوص عملکرد وزارت بهداشت نیز گفت: متأسفانه هم‌اکنون بیمارستان‌هایی وجود دارد که حتی می‌توانیم از آن نام ببریم که از ساعت ۲۲ یا ۲۳ به بعد پرسنل آن بی‌حجاب هستند و مشخص است که این افراد اعتقادی به حجاب ندارند، در صورتی که اگر به پرونده‌های طلاق در قوه قضائیه در شمال شهر واقع شده است بررسی کنیم متوجه می‌شویم که بیشتر این طلاق‌ها به دلیل روابط غلط و رابطه نادرستی است که همسران افراد برقرار می‌کنند. وی ادامه داد: به ما گزارش داده شده است که در یکی از بیمارستان‌های تهران در بخش سی‌سی‌یوی خانم‌ها کارهای خدمات را آقایان انجام می‌دهند و این نشان‌دهنده عدم دغدغه مسئولان ما در حوزه حجاب است. اصلاً می‌توان گفت ما پذیرفته‌ایم که جامعه باید در همین منوال پیش برود و ما مسائل مهمتری داریم در حالی که اگر عفاف و حجاب حل شود مسائل مهمتر نیز حل خواهد شد. ۹۰ درصد خانم‌ها در تهران موبایل همسرانشان را چک می‌کنند معاون شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان گفت: در یک پژوهش کوچک که در تهران انجام شده بود متوجه شدیم که نزدیک به ۹۰ درصد خانم‌ها موبایل همسرانشان را چک می‌کنند و این به این معناست که به همسران خود اطمینان ندارند و تا چه حد این محیط ناامن می‌تواند به استحکام خانواده‌ها لطمه وارد کند و چرا ما فقط در عملکرد خود به سخنرانی عده‌ای محدود بسنده می‌کنیم. روح‌افزا ادامه داد: برای نهادینه کردن حجاب یک دستگاه به تنهایی نمی‌تواند کار کند و باید تمامی دستگاه‌ها متقاعد شوند. وقتی آموزش و پرورش می‌گوید من مشکلی ندارم، شرایط جامعه این چنین می‌شود، چرا که ما یک برنامه‌ریزی منظم و از یک تا صد در این زمینه نداریم و در مورد چگونگی اجرای آن هم کسی برنامه مشخصی ارائه نمی‌دهد. محیط کار برای زنان کارگر تا چه حد بر اساس موازین عفاف و حجاب است؟ وی همچنین به وظایف وزارت صنعت، معدن و تجارت اشاره کرد و گفت: تا چه حد زنان کارگر ما در محیط کارخانه حجاب و عفاف خود را رعایت می‌کنند؟ و آیا محیط کار برای کارگران زن و مرد در کارخانه‌ها جدا شده است؟‌ متأسفانه هنوز این احساس نیاز در جامعه ایجاد نشده است و خود مسئولان نیز باید متقاعد شوند که باید حجاب در جامعه نهادینه شود. روح‌افزا ادامه داد: باور اساتید دانشگاه ما را چه کسی باید اصلاح کنند؟ روابط آلوده برای قشری لذت‌بخش است و به دنبال آن نیز می‌روند. ما هم‌اکنون متأسفانه یک پارک با محیط سالم، یک رستوران با محیط سالم و حتی یک کافی‌شاپ با یک محیط سالم نداریم که زنان بتوانند در آنجا به راحتی حضور پیدا کنند. زنان عفیف و محجبه باید با حضور حداکثری در فضاهای اجتماعی و عمومی فضای موجود را اصلاح کنند سهیلا کوشا با انتقاد از این موضوع گفت: به اعتقاد من نباید به دلیل اینکه محیط بسیاری از فضاهای عمومی مناسب نیست، زنان با حجاب از حضور در این محیط‌ها منع شوند، چرا که باید با حضور حداکثری خود، فضاها را اصلاح کنیم، چرا که اگر زنان و مردان عفیف در این محیط‌ها حضور پیدا نکنند فضا بدتر می‌شود. آموزش رقص در مهدهای کودک توجیهی ندارد معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان ادامه داد: به اعتقاد من این محیط‌ها امن نیست و نباید مسئولان را از این موضوع مبرا کرد، هم‌اکنون که تمام مسئولان از دفاع از حقوق زنان دم می‌زنند، چرا حقوق عاطفی زنان را دنبال نمی‌کنند؟ مگر یک دختر محصل حق شرکت در سالن‌های ورزشی را ندارد که در سالن‌ها آهنگ‌های غربی گذاشته می‌شود و حتی در برخی مهدهای کودک ما رقص آموزش داده می‌شود و در صورتی که کسی نخواهد به گناه آلوده شود به راحتی به آنها گفته می‌شود می‌توانید از حضور در این ورزشگاه انصراف دهید. روح‌افزا افزود: آیا افرادی که مدعی دفاع از حقوق زنان هستند به این فکر نمی‌کنند که اگر یک خانم که همسرش به او خیانت می‌کند چه آینده‌ای در انتظار او خواهد بود و مسئولان مخابرات که معتقد هستند نباید سایت‌ها فیلتر شوند و به پهنای باند اعتقاد دارند، آیا عواقب آن را نیز در نظر می‌گیرند؟ و به این فکر می‌کنند که از این پهنای باند در چه مسیری استفاده می‌شود؟ عکس روی جلد بعضی از کتاب‌ها و مجلات تنها جلوه گری زنان است روح‌افزا افزود: ما از فرزندانمان می‌خواهیم وارد لجن بشوند و بعد به آنها می‌گوییم مراقب باشید لباس‌تان آلوده نشود، اما هم‌اکنون شرایط عفاف و حجاب در کجای جامعه مهیاست؟ حتی عکس روی جلد بعضی از کتاب‌ها نیز در شأن یک کشور اسلامی نیست. من گناه را برای قشر جوان جامعه نمی‌دانم، بلکه کوتاهی از مسئولان است. کوشا با تأیید این مطلب گفت: چرا تاکنون از افراد موفق جامعه که با حجاب کامل خود در جامعه حضور داشته‌اند فیلمی تهیه نشده است؟ اگر بخواهیم این فیلم‌ها را بشماریم، حتی تعداد آنها از تعداد انگشتان دست نیز کمتر است. آگهی‌های تبلیغاتی رسانه ملی در شان کشور اسلامی ما نیست وی با بیان اینکه نباید تولیدکنندگان فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی تنها به دنبال جذب مخاطب باشند گفت: آیا تحریک اجتماعی برای جذب مخاطب راهکار درستی است؟ حتی آگهی‌های تبلیغاتی تلویزیون ما نیز بسیاری از حقوق عفاف و حجاب را رعایت نمی‌کنند. ما سم را به بدن فرزندان تزریق می‌کنیم و بعد می‌گوییم مواظب باش سم در بدنت اثر نگذارد. روح‌افزا افزود: تمام دستگاه‌ها باید هر کاری که می‌خواهند در رابطه با بحث اقتصادی انجام دهند به بحث فرهنگی آن نیز توجه کنند و باید تمام این اقدامات سند فرهنگی داشته باشد. کوشا نیز با تأیید این مطلب گفت: حتی ساختمان‌سازی‌ها نیز باید پیوست فرهنگی داشته باشد چرا که هم‌اکنون بسیاری از خانه‌ها مشرف به یکدیگر ساخته شده‌اند و زن محجبه ما نمی‌تواند در حیاط خانه خود نیز امنیت داشته باشد. وی ادامه داد: علاوه بر اینکه تمام دستگاه‌ها و اساتید و معلمان در این زمینه مسئولیت دارند، گفت: باید از ابزارهایی که دراختیار داریم در جهت ترویج عفاف و حجاب استفاده کنیم، به عنوان مثال نرم‌افزارهای نوین ارتباطی مانند وایبر، ویچت و واتس‌آپ در اختیار اکثر جوانان قرار دارد و می‌توانیم از این طریق نکاتی را در خصوص ترویج عفاف و حجاب از زبان خود جوان‌ها به آنها انتقال دهیم. روح افزا تصریح کرد: در موضوع عفاف و حجاب ما و تمام مسئولان مقصر هستند و متأسفانه هیچکدام از دستگاه‌ها وظایف خود را در این زمینه به درستی انجام نداده‌اند، تمام اقداماتی که انجام می‌شود باید پیوست فرهنگی داشته باشد و مسئولان توجه داشته باشند که خانواده‌های خود نیز درگیر این موضوع هستند و نباید با بی توجهی از کنار آن بگذرند و دستگاه‌های نظارتی نیز باید وظایف خود را در این زمینه دقیق تر ععمل کنند و در قبال این موضوع احساس مسئولیت داشته باشند.


برچسب ها :

تحلیل”اسیدپاشی عاشقانه“ از دیدگاه فمینیسم‌دینی آن چه موقعیت زنان را در مقابل مردان تجاوزگر و اسیدپاش تقویت می‌کند، اتکاء آن ها به قدرت خدا که فراتر از مردسالاری است، و اقدام فعال آنان علیه همه مظاهر «قدرت بشری» است که در مقابل «قدرت الهی» قد علم می‌کنند. حامد حاجی حیدری در یادداشتی اختصاصی برای تسنیم با عنوان تحلیل اسیدپاشی عاشقانه از دیدگاه فمینیسم دینی نوشت: ░▒▓ قضیه ● یک قربانی دیگر «اسیدپاشی عاشقانه»... ● ساعت چهارده و سی دقیقه دوشنبه، نوزدهم آبان نود و سه، برادر ۳۵ ساله خانم «آمنه بهرامی نوا»، خود را از طبقه بیستم یکی از برج‌های شهر تهران به پایین پرتاب کرد و فوت شد. خانم آمنه بهرامی نوا، قربانی اسیدپاشی هولناک عاشق مردود خود، در سال ۱۳۸۳ بوده است، که پس از تهاجم کوبنده رسانه‌های خارجی و امتدادهای داخلی آنان، از قصاص چشم صرف نظر کرد؛ هر چند که امروز، با گسترش این پدیده، از این عزل نظر، پشیمان است. ● اکنون، در حالی که سالانه قریب صد مورد اسیدپاشی عاشقانه در کشور رخ می‌دهد (غیر از اسیدپاشی به اتومبیل و اموال و...)، مطبوعات و روشن‌فکران ما، این موضوع را به عنوان یک سوژه سیاسی، از هر نوع ریشه یابی عمیق به دور داشته‌اند. آن ها، روزی از قصاص اسیدپاش تبری می‌جویند و هم صدا با دولت‌های خارجی فریاد حقوق بشر مدافع اسیدپاش سر می‌دهند، و روز دیگر، اشد مجازات برای اسیدپاش را می‌خواهند، و این تلون و رنگ به رنگی، نشان از فقدان درک عمیق راجع به موضوع دارد. حتی کار به جایی می‌رسد که روشن‌فکر غرب زده، از موضوع اسیدپاشی حربه‌ای علیه امر به معروف و نهی از منکری می‌سازد که تنها امید ما برای خروج از این وضع است. اگر کسی مانند شهید علی خلیلی نباشد که در موقعی که «م. حدادی» قصد اسیدپاشی به روی خانم «بهرامی نوا» را دارد، احساس مسؤولیت اجتماعی کند و از باب نهی از منکر، حتی به قیمت جان خود، به دفاع از خانم «بهرامی نوا» برخیزد، بی تفاوت‌های میدان کاج، تنها از این صحنه با موبایل خود فیلم بر می‌دارند، تا صفحه اینستاگرام خود را پر فروغ سازند! ● در این وانفسا، پرسش‌های اصولی مطرح نمی‌شوند، و وجه المصالحه زد و بندهای سیاسی قرار می‌گیرند؛ این پرسش که چرا در دل برخی از مردمان، تا این اندازه قساوت ریشه دوانده است؟ چگونه اسیدپاشی و زجر آفرینی، تا این اندازه برای عشاق مردود، سهل و ساده شده است؟ چرا «موفقیت» تا این اندازه بر «انسانیت» رجحان یافته است؟ چرا عاشق دل خسته‌ای که در تسخیر معشوق توفیقی نمی‌یابد، موفقیت خویش را در نابود کردن معشوق می‌جوید؟ شاید جامعه و تاریخ، با انتشار ایده موفقیت دنیوی به هر قیمت، در وقوع این نحو جرایم، بخشی از تقصیر را به گردن دارد، و باید از مسیری که تا این اندازه خسارت بار است بازگردد؟ ● سخن شنیع اسیدپاش عاشق این است که دیگی که برای من نجوشد، می‌خواهم سر کلب در آن بجوشد. موضوع اسیدپاشی عاشقانه، در عمق، یک موضوع معرفتی ناشی از مدرن شدن است. نحوی جایگزینی اراده مسلط شدن به جای محبت ورزیدن. ░▒▓ ریشه یابی قضیه ● تیموتی مک درموت (Timothy McDermott) بر آن است که در معرفت شناسی مدرن، رابطه‌ای نزدیک، بین دانش و قدرت وجود دارد؛ چرا که شناخت جهان، نه در پی فضیلت، بلکه برای کنترل و تسلط بر اشیاء جهان است. این دانش، دانش شیء جوست. و از این قرار، همه چیز را همچون شیء می‌بیند که باید بر آن مسلط شد، تشریح نمود، و نهایتاً استثمار کرد. ● دانش مدرن به قدرت اختصاص یافت، و علاقه و عشق، به دین و اخلاق و فرهنگ عامه احاله شد؛ و بدین ترتیب، رفته رفته مبادله تاریخی بین دانش از یک سوی، دین و اخلاق و فرهنگ عامه قطع گردید. این تقسیم موجب شده است تا گفتگوی دانش و دین و اخلاق و فرهنگ متوقف شود. ملهم از برداشت مک درموت، می‌توان این طور نژندی‌هایی از آن جنس که ما امروز در پدیده اسید پاشی می‌بینیم را توضیح داد که نحو نگاه مدرن ما دین و فرهنگ را به حاشیه رانده، و پول و قدرت را اولویت بخشیده است. ● از نظر تیموتی مک درموت «قلب آرام ناشی از تهذیب نفس»، محل انتشار سکون و تسکین و سکینه است. آن چه امروز کمیاب شده است، «قلب آرام ناشی از تهذیب نفس» است، و راه رسیدن به این قلب که نه تنها خود آرام است، بلکه آرامش را به اطراف و اطرافیان منتشر می‌کند، «عبادت»، به عنوان وقوف و تمرکز متفکرانه قلب در تلاش برای تفسیر جهان به عنوان جلوه باری تعالی است. تار و پود جهان از عشق، آفریده شده است، و ذهنی که عشق را درک کند، بدون خواست تسلط، بر عالم مسلط می‌شود و زندگی میسر و شیرینی هم خواهد داشت. از این دیدگاه، جوهر و گوهر ما در درجه اول، در پی خیر و نیکی هستیم، نه دنبال مسلط شدن. انگیزه زیربنایی هستی ما، علی‌الاصول، عشق است، نه اراده قدرت. نشان به آن نشان که عشق در جهان کارسازتر است تا قدرت. ░▒▓ یک سطح کاوش وسیع تر... ● بخشی از مشکل هم بر می‌گردد به این که گاه، تحصیل کردگان مدرن، در ردیف فیلسوف مدرنی همچون امانوئل کانت، «خدا» را بدون «عبادت» و «شریعت» باور دارند؛ در حالی که برای رسیدن به ایمان، و «قلب آرام»، عبادت و دعوت مستمر خداوند به جزئیات زندگی ضروری است. اِلِن فاکس (Ellen Fox) بر آن است که «عبادت» و «شریعت» تنها راه برای پیدا کردن کورمال کورمال آرامش است؛ انسان‌هایی که به هر بهانه‌ای «عبادت» را ترک می‌کنند، «آرامش» را از دست می‌دهند، و نه تنها «آرامش» خود را از کف می‌دهند، بلکه برای دیگران نیز آرامش و سلم و سلامتی نخواهند داشت. ما باید از طریق «عبادت» و «تهذیب»، قلب خود را با خدا تنظیم کنیم، و برای این منظور، «صبر» لازم است. عبادت از مسیرهای اصولاً شناخته و فروعاً ناشناخته، ما را به تهذیب و آرامش موفق می‌دارد. ● سارا کواکلی (Sarah Coakley)، ملهم از مفهوم «کنوزیس» مسیحی [kenōsis]، بر اهمیت «تخلیه و انکار نفس» برای ایمان به خدا و حس استحکام درونی تأکید می‌ورزد. «عبادت»، با حاکم نمودن اراده الهی بر زندگی، نفس سرکش که علت اصلی زندگی ناآرام ماست را مهار می‌کند، و زمام آن را به دست خدا می‌سپارد. ● روش ادیان ابراهیمی، برای رساندن انسان ها به آرامش، در اصل، مهار نفس سرکش و به قول سارا کواکلی نفس «قلدر» است که رأس کل خطایاست. با انکار نفس، انسان بی قدرت نمی‌شود، بلکه متکی به قدرتی می‌گردد که مایه‌ای عمیقاً اخلاقی دارد. انسان مؤمن، از دیدگاه مردمان مدرن بسیار مطمئن و متکی به نفس، و در عین حال، بسیار خویشتن‌دار و خوددار به نظر می‌رسد. درک جمع این دو ویژگی «دیونیزوسی» و «آپولونی» برای انسان سکولار دشوار است؛ ولی خود انسان مؤمن، خوب می‌داند که او متکی به نفس نیست، بلکه متکی به حق است. بنا بر این، وقتی در راه حق حرکت می‌کند، بسیار نیرومند و مستحکم و مصمم به نظر می‌رسد، و وقتی به مرزهای حق می‌رسد، حد نگه می‌دارد، و بسیار با طمأنینه به نظر می‌رسد. پس، «انکار نفس» مؤمن، با انسان سکولار «فاقد اعتماد به نفس» متفاوت است. انسان مؤمن به طرز اسرارآمیزی مستحکم و قاطع و در عین حال، محتاط است؛ این، مضمون مفهوم «کنوزیس» در تقریر سارا کواکلی است. ● در واقع، مفهوم مهم «تهذیب نفس» در فمینیسم دینی، که با «عبادت» به دست می‌آید، قدرت الهی را در مقابل قدرت انسانی قرار می‌دهد، و راه برقراری موازنه انسانی بین زنان و مردان، و جلوگیری از قربانی شدن زنان را رفض و انکار «قدرت بشری» و جایگزین ساختن «قدرت الهی» می‌شمرد. «عبادت»، بازتاب عشق به خدا، و حاوی تأمل منطقی ما در این جهان و جایگاه ما در آن است. ● آن چه موقعیت زنان را در مقابل مردان تجاوزگر و اسیدپاش تقویت می‌کند، اتکاء آن ها به قدرت خدا که فراتر از مردسالاری است، و اقدام فعال آنان علیه همه مظاهر «قدرت بشری» است که در مقابل «قدرت الهی» قد علم می‌کنند. ریشه اساسی ستم‌هایی که می‌شود، چه مردانی که به زن ها ستم می‌کنند و چه زنانی که بر زنان دیگر ستم می‌ورزند، در این است که حب نفس، جای تزکیه نفس را در دنیای مدرن گرفته است. خدا سالاری، هر نوع سالاری دیگر و از جمله مردسالاری را، یا هوس سالاری یا پول سالاری را، به چالش می‌طلبد؛ اگر ریشه این سالاری ها در جامعه با ترویج عبادت حق خشکانده شود، زنان هم می‌توانند از آزادی و و عدالت خدا داده بهره‌مند شوند، در زندگی اجتماعی حاضر شوند، و این چنین، هدف تعدی قرار نگیرند. ░▒▓ و باز یک سطح کاوش وسیع تر... ● سوزان پارسنز (Susan Parsons) و مری مک‌کلینتاک فوکرسن (Mary McClintock Fulkerson) درباره هوس سالاری مدرن، و نسبت کمتر تحلیل شده بین هوس و قدرت و دانش مدرن تحقیقی صورت داده‌اند. علم مدرن، به اراده قدرت انسان برای کنترل، و دست‌کاری جهان طبیعی به هدف کامکاری نفس، پر و بال می‌دهد. علم مدرن، برای دستیابی به فضیلت یا سعادت آموخته نمی‌شود، بلکه برای کنترل و کامکاری تولید و آموخته می‌شود. ● نکته بدیع مورد توجه پارسنز و فوکرسن، این است که دانش پیشامدرن، به دنبال کسب «سعادت» بود، که تنها بخشی از آن به سعی متعلم بستگی داشت، و بخش مهم دیگر، به تفضل ربوبی منوط بود. از این قرار، علم آموزی، مستلزم نحوی زیست معنوی و روحانی هم بود. بلافاصله نکته بدیع دوم مد نظر پارسنز و فوکرسن این است که دریافت دانش پیشامدرن، اغلب روندی طولانی و توأم با ثبات قدم و صادقانه بود. علم و فضیلت علم، تنها به کسانی از سوی خداوند اعطا می‌شد که در طولانی مدت و با صبر و صادقانه، زیست معنوی و روحانی و استحقاق خود برای کسب سعادت را احراز می‌کردند. ● امروز، نیک بنگرید که چرا این نحو روان نژندی ها در میان طلاب علوم دینی یا بچه‌های مسجد و هیأت کمتر اتفاق می‌افتد؟ مگر آن ها جواب رد از طرف ازدواج خود دریافت نمی‌کنند؟ چرا کمتر می‌شنویم که در بین آنان اسیدپاشی عاصی بر آید؟ ● ماحصل پاسخ پارسنز و فوکرسن این است که، نظام آموزشی مدرن، افراد را درون ریل‌هایی می‌اندازد که در آن، همه چیز را برای کنترل و کامکاری می‌خواهند، نه سعادت. افرادی که در این نظام آموزشی، پرورش می‌یابند، موفقیت را حتی اگر مغایر سعادت باشد هم می‌خواهند، و برای سعادت و زیست معنوی و روحانی ارزش اندکی قایل اند، یا اساساً ارزشی قایل نیستند. نهایتاً این که این افراد، کامکاری و تسلط را هم فوراً، و بدون طی مراحل می‌خواهند. مجموع این همه خصال منفی، اسیدپاش‌های مدرن را پدید می‌آورد. ░▒▓ و باز یک سطح کاوش وسیع تر... ● در همین راستا، پاملا سو اندرسن (Pamela Sue Anderson) معتقد است که اساساً رابطه بین خدا و انسان که در «عبادت» تبلور می‌یابد، با مدل‌های سلطه و قدرت و سرکوب، سازگار نیست؛ و اگر در یک جامعه، سلطه و قدرت و سرکوب فراگیر شد، می‌توان ریشه‌های آن را در زوال رابطه «عبادت» و رابطه زیست جهانی و صمیمی انسان ها با خدا جست. ● این که این روزها تمایل به یک «عشق منطقی» رنگ «حسرت» به خود گرفته است، به این بر می‌گردد که انسان ها «عبادت» را کنار گذاشته‌اند، و تنها به فکر سلطه بر طبیعت و کسب قدرت و اعمال سرکوب و حصول «موفقیت» هستند. این حسرت عشق در جامعه، بیش از مردان، زنان را آزار می‌دهد؛ شاید از آن رو که آن ها قربانیان تاریخی سلطه و قدرت و سرکوب هستند. نکته مهم این است که زنان، قربانیان اصلی رخت بر بستن معنویت از جامعه هستند، و روند تاریخی به این شکل بوده است که نیاز زنان به یک محیط معنوی بیش از مردان است. از نظر پاملا اندرسن، زنان بیش از مردان باید به «عبادت» و «ترویج عبادت» اصرار بورزند. ● بحث جالب دیگر پاملا اندرسن در رابطه با «زبان عبادت» است. از نظر او، «زبان عبادت»، متضمن نحوی از عقلانیت است که با عقلانیت علم مدرن بسیار متفاوت است. «زبان عبادت»، هم شامل رضایت معنوی است و هم مستلزم گزاره‌های اعتقادی. «زبان عبادت»، در عین آن که کم یا بیش، شامل دلایل فلسفی هم هست، اما در ارکان خود، به نحوی، مستلزم بیداری عشق به خدا یا یک دیگری متعالی هم هست. «عبادت»، نحوی «فلسفه عشق» است. در «زبان عبادت»، عقل به خدمت ایمان در می‌آید، و البته ایمان، هم به عقل پر و بال می‌دهد، و او را توانمند می‌کند، که با جسارت بیشتری به بررسی فرض‌های ممکن بپردازد. ذهن با ایمان، ذهن جسور و خلاقی است، و این کار را به مدد «فلسفه عشق» مندرج در «عبادت» به دست می‌آورد. در این تلقی پاملا اندرسن، فمینیسم دینی تلقی پیچیده‌ای از واقعیت جهان ارائه می‌دهد که برای داشتن یک زیست سالم و کامل باید آن را شناخت و رفتار را بر مبنای آن تنظیم کرد. ● به زعم اندرسن، در دیدگاه ادیان ابراهیمی، میل به خدا تبلورهای متعددی دارد که یکی از آن ها میل به درک و شناخت است، و در این چهارچوب، شناخت و تجربه، نحوی آشوب نیست، بلکه اتحادی با سایر ابعاد خدایی جهان است که صلح با دنیا و محیط زیست و انسان ها با یکدیگر را به بار می‌آورد. ● از نظر اندرسن، «عبادت»، به راستی، دریایی از نور است، برای تغذیه روح انسان؛ دریایی صلح آمیز، ابدی، و مستمر. خدا، در «زبان عبادت»، اغلب به عنوان «رب» / تربیت کننده خوانده می‌شود، و این دال مرکزی در زبان عبادت، زبان عبادت را از زبان علم که در آن، محور بر روی کنترل و سیطره و سرکوب است متمایز می‌کند. «زبان عبادت»، زبان جبرگرایانه علمی نیست، که در آن هر چه قانون شد، لاجرم تحقق می‌یابد، و انسان نقشی جز قربانی این ارابه آهنین را نمی‌تواند بر عهده بگیرد. عبادت، یک زبان دو جانبه است که یک سوی آن عبادت کننده است، و سوی دیگر آن خداوند قادر متعال است. خدا، همیشه و در همه جا، با به رسمیت شناختن ما، و در میان ما، ما را از بردگی قوانین جبری عالم معاف می‌دارد، و ما در این رابطه ژرف، می‌توانیم در گرم و خشک‌ترین روزهای سال، از خدا باران بطلبیم. یعنی «زبان عبادت»، زبانی رهایی بخش است. نکته این است که «زبان عبادت» تا چه اندازه روح انسان را توانمند، و در عین حال، عاشقانه بار می آورد که وی را از هر گونه قدرت قاهر حاکم، و هر گونه بت پرستی خلاص می‌کند، در عین حال که این قدرت بزرگ که قوانین عالم را به زیر می‌کشد، دست تعدی نمی‌گشاید، و خاشع و فروتن است. چنین ذهنیتی از اسیدپاشی سر در نمی‌آورد. ░▒▓ و باز یک سطح کاوش وسیع تر... ● به عنوان نتیجه و ملهم از نظر نیکولا اِسلی (Nicola Slee) می‌توانیم این طور جمع بندی کنیم که اگر «عبادت» غور و تعمق در رمز و راز سکوت ژرف نهفته در عشق و شیدایی به خدا، در سایه «تخلیه و انکار نفس» باشد که هست، آن گاه، دقت در برخی از صورت‌های عبادت انحرافی در برخی ادیان رسمی چون مسیحیت کاتولیک و همچنین بودیسم و شبه دین‌های جدید، به ما هشدار می‌دهد که در نفس «عبادت» دقت لازم است؛ این که «زبان عبادت» هم باید خدا داده باشد، نه بشرزاد. ● اگر همان طور که اِلِن فاکس گفته بود و ما در سطور فوق نقل کردیم، «عبادت» و «شریعت» تنها راه برای پیدا کردن کورمال کورمال آرامش باشد، ما نمی‌توانیم به اتکاء دانش یا تجربیات انسانی ضوابط آن را کشف کنیم، یا در آن دخل و تصرف نماییم. ● اساساً برخی از شبه دین‌های جدید، و همین طور بودیسم، جذابیت خود را در نحوی از رواداری های جنسیتی می‌یابند، که آن هم به طرز خطرناکی به استثمار از زنان می‌انجامد و هر از گاهی جنجال‌هایی پیرامون رسوایی جنسی رهبران دینی بر می خیزد. «عبادت»، علی الاصول نباید موجب انفعال، و خود ضعیف پنداری شود، بلکه باید انسان را از درون، به نحوی متکی به خدا نماید که او در قیاس با افراد مدرن به اصطلاح «متکی به نفس»، مستحکم تر فکر و عمل نماید. این با تسلیم زنان به رهبران فرقه‌های دینی سازگار نیست. از این قرار، نیکولا اِسلی معتقد است که ما باید با سر افراشته، و امتناع از تعظیم در قبال اسقف اعظم، کشیش یا پاپ، و با چشمان باز به «شریعت» و «عبادت» بپردازیم. «زبان عبادت» در ادیان ابراهیمی، متضمن نحوی هستی شناسی است که در آن، ارتباط ما با دنیای مادی، فقط در جهت دستیابی به یک جهان فراتر مجاز است. اما این کار مستلزم برقراری موازنه‌ای دقیق بین ایده و عمل، ایمان و تدبیر، وابستگی و اجتهاد، و... است و ملاک این موازنه، بی گمان «شریعت» حق خواهد بود (توأم با برداشت‌های آزاد از تیموتی مک درموت، اِلِن فاکس، سارا کواکلی، سوزان پارسنز، مری مک‌کلینتاک فوکرسن، پاملا سو اندرسن، نیکولا اِسلی و تینا بیتی). ■ هوالعلیم


برچسب ها :

نقش خاله‌ها وعموهای سیما درتربیت فرزندان اگرچه تلویزیون را نمی توان یک ابزار مناسب برای تربیت فرزندان در نظر گرفت، اما آموزش هنجارهای اجتماعی و آموزش های ابتدایی به کودکان و همچنین سرگرم کردن آنها برای مدتی کوتاه می تواند توسط برنامه های کودک و نوجوان صورت بگیرد. به گزارش فرهنگ نیوز، این روزها برنامه‌های تلویزیونی کودک و نوجوان که از شبکه‌های سیما پخش می‌شوند، تا حدودی توانسته‌اند جای خود را در سبد فرهنگی خانواده‌ها باز کنند. این برنامه‌ها با رویکرد آموزشی و سرگرمی ساخته می‌شوند و با بازی‌های کودکانه و شعر سعی دارند مفاهیم و هنجارهای اجتماعی را به کودکان بیاموزند. درباره چگونگی و ارزیابی کمیت و کیفیت برنامه‌های رسانه ملی، مرتبط با قشر کودک و نوجوان، با دکتر ابراهیم فیاض به گفت و گو نشستیم. ابراهیم فیاض پژوهشگر حوزه جامعه شناسی و استادیار گروه انسان‌شناسی دانشگاه تهران می باشد. وی مدرک کارشناسی را در رشته پژوهشگری از دانشگاه تهران کسب کرد و مدرک کارشناسی ارشد را در رشته مردم شناسی از همین دانشگاه و همچنین مدرک دکترای خود را در رشته فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه امام صادق (ع) اخذ کرده است. رسانه نقش تاثیرگذار و مهمی در تربیت فرزندان بازی می‌کند * جناب آقای محمد عشقی زاده، نقش رسانه‌ای مانند: تلویزیون در تربیت فرزندان به چه میزان است؟ قطعاً رسانه نقش تاثیرگذار و مهمی در تربیت فرزندان بازی می‌کند، چرا که کودکان امروز در معرض تهدیدات فرهنگی فراوانی قرار دارند که اهم آن‌ها از سوی رسانه‌های غربی وارد می‌شود. برای مثال: می‌توان به کارتون‌ها و بازی‌های رایانه‌ای اشاره کرد که کودکان زمان زیادی در طول روز را به آن‌ها اختصاص می‌دهند. یک برنامه آموزشی و مفرح که بتواند کودک را پای تلویزیون نگه دارد، قطعاً می‌تواند نقش بسزایی در آموزش او ایفا کند. برای مثال: کارتونی مثل «فرار مرغی» با محتوای اسرائیلی، به آسانی در میان کودکان جا باز می‌کند و بین آن‌ها منتشر می‌شود بدون اینکه والدین و حتی مسئولان به فحوای آن دقت کنند. * رسانه ملی ما چه میزان توانسته خلأ موجود در این زمینه را پر کند؟ به نظر می‌رسد تا حدودی در این کار موفق بوده است. برنامه‌هایی مثل: عمو پورنگ و خاله‌های تلویزیون و عموهای فیتیله‌ای توانسته‌اند مخاطب خود را جذب کنند و کودک و نوجوان را پای تلویزیون بنشانند. از طرفی، نویسندگان و تهیه‌کنندگان این برنامه‌ها نیز، با مطرح کردن هنجارهای اجتماعی و آموزش به خوبی توانسته‌اند این قشر را تغذیه کنند. اما قطعاً هیچ کاری ۱۰۰ درصدی نیست و قطعاً خلأ هایی هم در آن وجود دارد. برای مثال: گاهی پوشش‌های این عموها و خاله‌ها و صحبت‌های آن‌ها می‌تواند برای کودکان بدآموزی داشته باشد. کودک و نوجوان ما باید بداند که در جامعه نمی‌تواند با پوشش‌های رنگی به این شکل که مجریان برنامه از آن استفاده می‌کنند ظاهر شود. اما بازهم می‌گویم، این قشر توانسته‌اند آن‌طور که باید جای خود را باز کنند و به‌حق کارهایشان هم آموزنده است و نمی‌توان از آن‌ها خورده گرفت. * منظورتان از هنجارهای اجتماعی و آموزش چیست؟ بدین معنی که کودک چه مسائلی را باید در خلال برنامه تفریحی بیاموزد؟ بررسی این موضوع و آوردن مصداق برای آن بسیار ساده است. به عنوان مثال: وقتی یکی از مجریان برنامه در شروع آن از نوجوانان سؤال می‌کند که آیا تکالیفشان را انجام داده‌اند یا خیر. و یا به کودکان می‌گوید: فاصله‌شان را تا تلویزیون رعایت کنند، در حال آموزش به آن‌هاست. امروز کودکان ما بسیار باهوش‌تر از نسل‌های قبلی هستند و لازم نیست به آنان بابت رفتارها و وظایفشان تذکر داد. به راحتی می‌توان با طرح سؤال از آن‌ها، این قشر را متوجه کرد که باید کارهایشان را انجام دهند. یا در مواردی دیگر می‌بینید مجریان تلویزیونی با اجرای سرودی در مورد مسواک زدن و یا رعایت نظافت، به سادگی این موضوعات را برای آن‌ها و در ذهنشان نهادینه می‌کنند. مصداق این موارد بسیار است. چیزهایی که حالا به ذهن من می‌رسد، جزئی از کلیات است. این برنامه‌ها در قالب فعالیت‌های تلویزیونی، هنجارهای اجتماعی و آموزش‌های زندگی را به کودک و نوجوان ما می‌دهند و در خلال سرگرم کردن، نقش مهمی در آموزش و تربیت آن‌ها ایفا می‌کنند. اما همان‌گونه که این برنامه می‌توانند مؤثر باشند، احتمال اثر معکوس هم دارند. برای مثال: اگر در برنامه‌ای موضوعی به اشتباه منعکس شود، می‌تواند در ذهن کودک و یا نوجوان باقی بماند. این مسئله در مورد همه مسائل صادق است. اینکه ما بخواهیم رسانه تاثیرگذاری مثل تلویزیون را با خرده‌گیری از احتمال اشتباهات محکوم کنیم، کار درستی نیست. به هر صورت با همه محدودیت‌های موجود و هجمه رسانه‌های غربی، این رسانه به خوبی توانسته جای خود را باز کند و مخاطبش را پای تلویزیون بنشاند. به همین دلیل، نمی‌توان اشتباهات سهوی آنان را بزرگ کرد و پای خسارت‌های آموزشی نوشت؛ چرا که به قول معروف، دیکته نانوشته غلط ندارد و هر کاری در اجرا می‌تواند اشتباهاتی را به همراه داشته باشد. قدرت کپی برداری کودکان بالاست * اگر بخواهید محتوایی برای یک برنامه معین کنید، روی چه موضوعاتی تمرکز می‌کنید؟ موضوعات متنوعی در زمینه کودک و نوجوان وجود دارد. مقتضیات این گروه سنی و تربیت آن‌ها آن‌قدر گسترده است که اگر بخواهیم، می‌توانیم تمام برنامه‌های تلویزیون را به آنان اختصاص دهیم؛ اما در جواب سؤال شما باید نکته‌ای را ذکر کنم که حائز اهمیت است و برنامه‌سازان ما باید به آن دقت داشته باشند. ببینید. وقتی کودکی کاری را در خانه و یا اجتماع انجام‌می‌دهد و یا حرفی را می زند که جزو آموزش‌های خانواده نیست و به نوعی تعجب خانواده را برمی‌انگیزد، همه کنجکاو می‌شوند که او این حرف و رفتار را از کجا یاد گرفته است. کودک با شهامت در پاسخ به این سؤال که این موضوع را از کجا شنیده است و یا این کار را از کجا یاد گرفته است، می‌گوید: فلان عمو یا فلان خاله در تلویزیون این حرف را زد یا این کار را کرد. موضوعی که بسیار حائز اهمیت است، قدرت کپی برداری کودکان است. آن‌ها هرچیزی را که ببینند و یا بشنوند کپی می‌کنند و از آن استفاده می‌کنند. اگر بخواهیم با این رویکرد به برنامه‌های تولید سیما نگاه کنیم خیلی از برنامه‌ها تولیدی آن‌ها اشاعه فرهنگ غلط است. درست است. متاسفانه امروز در رسانه ملی شاهد این هستیم که برخی برنامه‌ها ساخته می‌شوند بدون اینکه توجه شود مخاطب تلویزیون عام است و کودک و نوجوان هم این برنامه را می‌بیند. شما می‌بینید در یک سریال کمدی، بازیگران برای خنداندن مردم به هر ابزاری دست می‌برند و مدتی نمی‌گذرد که حتی شوخی‌های آن‌ها با هم ذکر دهان کودکان و نوجوانان می‌شود. این مسئله باید دقت شود که رسانه ملی با وجود گستردگی بالایی که دارد، کار سختی انجام می‌دهد و بیش از پیش باید در تولیدات خود دقت کند. تلویزیون رسانه اول من است * به عنوان سؤال آخر، اگر بخواهید رسانه‌ها را در آموزش و تربیت کودکان دسته‌بندی کنید، گزینه اول شما کدام رسانه است؟ قطعاً تلویزیون رسانه اول من است. این رسانه با گستردگی بالا از نظر پخش و مجانی بودن، تفریح همه کودکان و نوجوانان است و به راحتی می‌تواند در تربیت یک کودک از جنوبی‌ترین نقطه کشور تا شمالی‌ترین نقطه آن تأثیر بگذارد. رسانه ملی به دلیل فراگیر بودن و تبعیض ناپذیر بودنش، برد فراوانی دارد و این موضوع بسیار با اهمیت است.


برچسب ها :

جوری می‌خواندیم که بافتنی را رها می‌کردند و گریه می‌کردند فقط ۳ بار «یا حسین» می‌گفت و مردم جان می‌دادند پیشکسوت شاعری و ذاکری اهل بیت(ع) می‌گوید: این عمل برای شیطان است که مداح خودش را آماده کند تا برای پول روضه‌های دروغ بخواند. کسی که تقوا داشته باشد قبل از ماه محرم خودش را برای «عاشورا» آماده می‌کند. به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، در روزهای بیماری و کسالتِ نوکر و پیرغلام خاک‌خورده مهربان و رئوف اهل‌بیت(ع) که حق استادی و پدری برگردن جامعه مداحی و ستایشگری کشور دارد، به محضرش رسیدیم تا هم جویای حال و احوالش شویم و هم از توصیه‌ها و نصیحت‌های استادانه‌اش بهره ببریم و پای صحبت‌هایش درباره تجربه‌های گرانقدرش از شاعری و مداحی‌ چندین و چند ساله‌اش بنشینیم. «حاج علی آهی» ۸۶ سال سن دارد. از ۱۰ سالگی به مداحی پرداخته و در کنار آن به تحصیل اشتغال داشته است. اما به دلایلی به سرودن شعر و اصلاح مسائل عقیدتی اشعار مبادرت می‌ورزد و در این خصوص نزد اساتیدی به تلمُّذ پرداخته است. در لابه‌لای صحبت‌های شیرینش از خاطرات خود و توفیق حضور در محضر بزرگانی چون آیت‌الله خوئی، آیت‌الله سیدمحمدهادی میلانی ، سیدمحمدرضا گلپایگانی ، میرزاجوادآقای تهرانی ، مرحوم حاج شیخ محمد جواد خراسانی، حاج شیخ علی نمازی شاهرودی، حاج شیخ حسین وحید خراسانی، سیدرضی شیرازی، سیدعبدالحسین دستغیب و... می‌گوید که از وجودشان کسب فیض کرده است.این بخشی از گفت‌وگوی تفصیلی تسنیم با حاج علی آهی است: حاج آقا بیشترین استفاده‌ای که شما از استادانتان کردید در چه زمینه‌ای بوده است؟ چه چیزهایی از بزرگان یاد گرفتید؟ از منبرشان استفاده می‌کردم، غیر از اینکه با برخی بزرگواران درس خصوصی هم داشتیم؛ ایشان شرح قرآنی داشتند و از لحاظ نوشتن هم چیزهایی به ما می‌آموختند. برای برخی هم که خط خوبی یا خوانایی نداشتند می‌نوشتم. مرحوم آیت‌الله میلانی می‌فرمود: فلانی (آهی) که می‌آید یکسره بیاید پیش من! روزی خدمت ایشان رسیدم. گفتم: آقا من می‌خواهم یک شعر خدمتتان بخوانم. پسرش مرحوم آقا سیدمحمدعلی به مزاح گفت: همه از پدرم فقه و اصول می‌پرسند، تو می‌آیی شعر می‌پرسی؟ گفتم: آقا فقه و اصول در کتابها زیاد است. اینکه من می‌پرسم، در هیچ کتابی نیست. بعد شعر فؤاد کرمانی درباره حضرت زهرا(س) را خواندم: چو نورش در بسیط فرش از عرش برین آمد خدا را هرچه رحمت گفت نازل بر زمین آمد وقتی شعر تمام شد آیت‌الله میلانی پیشانی‌اش مکدر شد و اخم کرد و فرمود: این کفر است. اگر رحمت واسعه الهی فقط زمین بیاید پس کرات و موجودات دیگر چه می‌شود؟ پس اینکه دعای کمیل می‌گوید: «اللهم إنِّی أَسْئلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء» یعنی چه؟! عرض کردم من این گونه اصلاحش می‌کنم: چو نورش در بسیط فرش از عرش برین آمد خدا را رحمت مخصوص نازل بر زمین آمد بعد ایشان فرمودند: این دیگر اشکال را برطرف می‌کند چرا که وجود مقدس حضرت زهرا (س) رحمت مخصوص الهی است. بنده در محضر اساتیدی که داشتم، شعر می‌گفتم و برایشان می‌خواندم آنها هم شعر می‌دانستند و شاعر بودند. روزی در مجلس یکی از اساتید منبر می‌رفتم و مسئله می‌گفتم، در کنار آن جمعیت استاد به من گفت: «نشد!». من احساس کردم که مسئله را اشتباه بیان کردم، گفتم آقا مسئله را اشتباه گفتم؟ گفتند: خیر، تو داری وضو می‌گیری آستین‌هایت را بزن بالا و عملاً بر منبر وضو بگیر تا مردم ببینند، یا وقتی احکام غسل می‌گویی روی پایت بایست و به همه نشان بده. سطحی نگو و برو. خیلی از این مطالب وجود دارد. کسی را که نمی‌خواهم نامی از او ببرم، کتابی علیه اهل‌بیت(ع) نوشته بود که خودش هم جزو سادات بود، حاج‌آقا میلانی جوابش را در اعلامیه بزرگ دادند، من این مطلب را شعری کردم و در جمعیت نزدیک ۲ هزار نفری بر منبر ایستادم و قبل از آنکه سخنرانی شروع شود شعر را خواندم. شعر اینگونه آغاز می‌شد که: این نکته شنو ز مکتب ایمانی در شان ائمه(ع) گفته‌ی میلانی بی‌واسطه مجرای فیوضات حق‌اند نسبت به جمیع عالم امکانی ... و الی آخر. خدا می‌داند وقتی شعر خوانی‌ام تمام شد و از منبر پایین آمدم، آیت‌الله میلانی به خاطر خواندن آن شعر لب‌های مرا بوسید. برای ماه محرم مداحان و مخاطبان و واعظان چه آمادگی‌هایی باید داشته باشد؟ در ماه محرم و صفر برنامه‌ها و دستوراتی داریم، بعضی‌ها مقتل را از کتاب می‌خوانند بعضی‌ها دهن می‌گیرند. مثلاً یک بنده خدایی در جلسه‌ای گفت: امام‌حسین(ع) صورت به صورت دو نفر گذاشت یکی علی‌اکبر(ع) بود و دیگری غلام سیاه. وقتی از منبر پایین آمد، به او گفتم: آن چیزی که من نمی‌دانم دلیل بر این نیست که نباشد ولی شما درک و فهم این گفته‌ای که عرض کردید در کدام منبع و کتاب دیدید؟ خدا می‌داند آمد به من گفت: من از دهن گرفتم. گفتم: امام‌حسین(ع) صورت به صورت غلام ترک که قاری قرآن بود، گذاشت. ببینید اگر راست بگوییم می‌توانیم از آن استفاده کنیم. چرا امام‌حسین(ع) صورت به صورت دیگر غلامان نگذاشت؟ زیرا غلامان زیادی در آنجا بودند از جمله غلام سیاه. برای اینکه این غلام ترک قاری قرآن بود و این موضوع می‌تواند اهمیت قرآن را بگوید. در آن زمان با صحیح بودن گفته‌ها می‌توان از اینجا به مجلس یزید هم گریزی بزند ولی وقتی دروغ بگوید، گریزهایش هم دروغ می‌شود. واعظ باید تاریخچه دهه عاشورا را بداند. باید بداند اول ماه، دوم ماه و سوم ماه یا قبل از محرم قافله‌ای که در راه بودند چه مصیبت و مشکلاتی داشتند باید تمام این موضوعات و اتفاقات را بداند و برای مردم توضیح دهد و روشنگری نماید. مثلا امام‌حسین(ع) در بین راه بود. کسی قد و بالای اهل‌بیت(ه) را که ندیده است، از اینجا می‌تواند به مجلسی که اسیر شدند گریز بزند. چون اگر تاریخ بخوانند می‌توانند با علم و یقین وارد شوند؛ مرو بی‌اذان موذن به مسجد که مهمان ناخوانده عزت ندارد اگر کسی نداند و بدون اطلاعات تاریخی وارد دهه عاشورا شود هم خودش را خراب می‌کند و هم افکار مردم را خراب می‌کند. لذا مداح یا واعظ باید قبل از محرم برای ورود به این ماه آمادگی کامل داشته باشد. مثل اینکه ما می خواهیم نماز بخوانیم مقدمه و آداب دارد، مقدمه‌اش این است که وضو بگیرم یا تیمم کنیم یا اگر غسل مهم است، غسل کنیم. مداحان باید کتاب‌های تاریخی و مقتل را مطالعه کند که با معلومات وارد ماه محرم شوند. غیر از اینکه خدا می‌داند ما هر وقت منبر می‌رفتیم، وضو می‌گرفتیم، بی‌وضو بالای منبر نمی‌رفتیم. همواره به یاد خدا بودیم. حال مداح باید قبل از محرم خودش را برای عزای امام‌حسین(ع) آماده کند. باید خالی الذهن از پول باشد این کار چون شغلش نباشد که وقتی داخل ماه محرم شد، بگوید: محرم این مقدار پول هم گیر ما آمد. این عمل برای شیطان است که خودش را آماده کند که برای پول روضه‌های دروغ بخواند ولی کسی که تقوا دارد و متقی است خودش را قبل از ماه محرم برای عاشورا آماده می‌کند. برای همین است که وقتی نماز می‌خوانیم وضو می‌گیریم، بی‌وضو که نمی‌توان نماز خواند. باید مقدمه نماز را که وضو و غسل است، انجام دهیم. مداح و سخنران باید متن گفته و سخنرانی خود را قبل از خواندن آماده کند و بخواند تا در محرم هر وقایعی را که اتفاق افتاده است، با شعر بازگو کند. درست است که بعضی‌ها دروغ می‌خوانند اما دروغ آنها اثر وضعی خودش را در جامعه می‌گذارد ولو اینکه اشکی بریزند. چون مردم نمی‌دانند که این دروغ می‌گوید. اینها واقعاً برای خود امام‌حسین (ع) گریه می‌کنند. مداحی هست که صدای خوبی دارد ولی استاد ندیده است، اما پیرمرد نوکر اباعبدالله داریم که صدایش می‌لرزد اما وقتی یا حسین می‌گوید مجلس به‌هم می‌ریزد. دلیل این تاثیر چیست؟ من که عرض کردم، یک فردی بود در هیئت می آمد ۳ بار «یا حسین» می‌گفت و از منبر پایین می‌آمد و مردم گریه می‌کردند و جان می‌دادند. این تقوا، خلوص و امام‌شناسی که فرد سخنران داراست، در سخنش اثر دارد. اگر تقوا نداشته باشد، گفته‌هایش اثر ندارد. در دعای ندبه آمده «و کلامکم نور» (کلام شما نور است) آنچه تاریخ صحیح باشد مداح بخواند آن کلام از قول امام(ع) برای مردم است و روشنگری آنان نور است. در بعضی از خانه‌ها که برای روضه می‌رفتیم، عده‌ای بلد نبودند و صوت نداشتند اما وقتی می‌خواندند همه گریه می‌کردند نه برای صوت و صدای آن، بلکه به خاطر تقوای آنان، مردم تحت تاثیر قرار می‌گرفتند. با این گفته‌ها اشک نعمت مهمی در فرهنگ دینی ما محسوب می‌شود؛ در روایتی از امام‌صادق(ع) هست که می‌فرمایند: "اگر ۳ بار ذکر «یا حسین» دلتان را لرزاند بدانید که شیعه ما هستید". چه‌کار کنیم که این نعمت نصیب ما شود؟ این موضوع بر دو قسم استوار است: یک، هدف اشک باشد دو، هدف اهل‌بیت(ع) باشد. اگر هدف اهل‌بیت(ع) باشد مصیبت را بخوانیم این اثر خوبی در قلب‌های مردم می‌گذارد. اگر هدف برای اشک و پول باشد، درست است که مردم گریه می‌کنند اما اثر خوبی ندارد. زیرا تقوا در آن نیست. بلکه هدف شغل می‌شود. اگر اشک از روی تقوا باشد اثرگذاری بیشتری در جامعه دارد. حال بعضی از آقایان که در جامعه شهرت پیدا کردند عده‌ای از آنان افراد خوبی هستند و متدین‌اند. عده‌ای هم هستند تدین ندارند و برای پول بالای منبر می‌روند. افرادی داریم که اسم نمی‌برم، نماز شبش قطع نمی‌شود و وقتی بالای منبر می‌رود و می‌خواند قلب را می‌لرزاند زیرا متدین است و تقوا دارد و وصل به خداست؛ زیرا ائمه و امام‌صادق(ع) می‌فرمایند: حدیث من از علی‌بن حسین(ع) از حسین‌بن علی(ع) از امیرالمومنین(ع) و پیامبر(ص) و از خود الله است، یعنی سخن من از پدرم سخن پدرم از پدرش و پدرش از جدش و از خداست یعنی وصل به وحی است؛ یعنی اگر من درست بخوانم و درست مطالعه کنم سخن‌هایم وصل به اهل‌بیت(ع) می‌شود و اهل بیت(ع) هم وصل به وحی الهی است. آنچه فرمودید مربوط به مداحان است، مخاطب چگونه باید خود را آماده کند؟ کسی که گناه و معصیت کرده، اشکش بر دو قسم است: زمانی در جلسه‌ای بودیم که در یک طرف خانم‌ها نشسته بودند و در طرف دیگر آقایان قرار گرفته بودند. در آن زمان حدیث یا مسئله‌ای می‌گفتم، خانم‌ها زیر چادر بافتنی می‌بافتند. وقتی مصیبت می‌گفتیم بافتنی را کنار می‌گذاشتند و گریه می‌کردند. پس سخن ما باید به گونه‌ای باشد که فرد را جذب کند و بافتنی را کنار بگذارد. بعضی‌ها بدون مطالعه سخنرانی می‌کنند، که هیچ اثری در مخاطب نخواهد گذاشت. زیرا فردی که در جلسه نشسته است قبل از مصیبت‌خوانی با کسی که در کنارش نشسته، صحبت می‌کند بعد از اینکه مداح وارد مصیبت می‌شود به آن فرد می‌گوید: باقی را بعد می‌گویم و دست خودش را بر پیشانی می‌گذارد. این گریه نیست حالت گریه یا همان «تباکی» است. درست است امام‌صادق (ع) فرمود: درباره ما اگر کسی اشکش جاری نمی‌شود تباکی کنند. اما این در صورتی است که قلبش با تباکی یکی باشد نه متناقض. آیا درست است که می‌گویند روضه در لحظه به ذهنم رسید و می‌خواهم بخوانم؟ در مجالس گاهی اول مداح می‌خواند گاهی اول منبری می‌خواند. بستگی به قلب و نیت‌ دارد، یک وقتی می‌خواهم قبلی را خرد کنم، یک چیزی می‌بافم و می‌گویم به ذهنم رسید. خدا حاج مقدس تهرانی را رحمت کند، روزی ایشان می‌خواستند بالای منبر بروند که قبل از آن آقایی بالای منبر رفته بود، بعد پای منبر حاج آقا نشست. حاج مقدس تهرانی به آن فرد فرمود: آقا بلند شو و برو. آن شخص اصرار داشت بنشیند، اما حاج آقا گفت: خیر برو. بالاخره آن فرد رفت. وقتی حاج آقا از منبر پایین آمد، از او پرسیدم: چرا او را بیرون کردید؟ گفت: برای اینکه اگر می‌خواندم، صدای گریه‌ها زیاد بود او خراب می‌شد و اگر هم صدای گریه کم بود بر علیه من خوشحال می‌شد. در اینجا تقوا خیلی دخالت دارد. بدبخت آن کسی که تقوا نداشت و عمری دم از امام حسین (ع) زد ولی دم مرگ هیچ چیز به دادش نمی‌رسد. حاج آقا در خانه خودتان هم روضه دارید؟ در خانه برای خودم می‌خوانم. بیشتر به چه کسانی متوسل می‌شوید؟ به دو بزرگوار بیشتر متوسل می‌شوم: حضرت‌محسن(ع) پسر حضرت زهرا(س) و دیگر عبدالله رضی در کربلا؛ آن طفل شیرخواری که تازه دادند دست امام که اذان در گوشش بگویند ولی تیر به حلقوم بچه آمد. این دو بزرگواران بیشتر من را منقلب می‌کنند. همیشه درود و صلواتی که می‌فرستم برای عبدالله(ع) و مادرش و حضرت محسن(ع) و مادرش حضرت زهرا(س) است. بعد از این دو بزرگواران به چهارده‌ معصوم(ع) متوسل می‌شوم؛ مخصوصاً به امام زمان(عج) خیلی ارادات دارم. از اهل‌بیت(ع) چه چیزهایی گرفتید؟ من در جوانی مبتلا به مرضی شدم و دکترها گفتند: باید عمل کنی! پول هم نداشتم! شب‌های سه‌شنبه هیئتی در محل خودمان داشتیم، وقتی می‌خواستند سینه‌زنی را شروع کنند با حالت بدی که داشتم وارد اتاق شدم. وقتی هیئت را شروع کردند از حضرت اباالفضل(ع) خواندند، من گریه کردم و گفتم: «آقا من نوکرم، نه پول دارم نه چیزی، اگر هم پول داشتم به شما کاری نداشتم، می‌رفتم عمل می‌کردم و پولش را هم می‌دادم. پس خودت به دادم برس!». من را به خانه بردند، وضو گرفتم و رو به قبله خوابیدم، طولی نکشید که دیدم در حرم حضرت‌ اباالفضل(ع) در کربلا هستم، آقای بلندبالایی از پشت ضریح آمد و فرمود چه می‌خواهی؟ بگو: دیدم یک کُره در جعبه شیشه‌ای به دستم داد، دیدم این کره گشت و گشت و روی مکه ایستاد! از خواب پریدم، دیدم آن درد دیگر نیست و به واسطه همان کرامت حضرت(ع) نزدیک ۷۰ سفر حج و عمره رفتم و یک سفر حج هم برای حضرت اباالفضل(ع) مُحرم شدم.


برچسب ها :

درباره دفاع متعصبانه میلانی از اربابان دلار به دست جشنواره‌ها سیرک حیوانی در غرب و تبلیغ آن از تلویزیون! رئیس جدید سازمان باید تکلیف افراد، برنامه ها و چنین مهمانانی را یک‌بار برای همیشه معلوم و مشخص کند که مخاطبان بدانند برنامه ای را که دارند مشاهده می کنند متعلق به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است یا شبکه معاند و ضد انقلاب!... در برنامه «هفت» و بر روی آنتن زنده رسانه ملی: دفاع متعصبانه میلانی از اربابان دلار به دست جشنواره‌ها پایگاه خبری انصارحزب الله: گاه با دیدن برخی برنامه های تلویزیون که در آنها علیه نظام و انقلاب و دین صحبت می‌شود، اگر آرم و لوگوی شبکه را نبینیم گمان می رود که نظاره‌گر شبکه بی بی سی ، صدای آمریکا یا دیگر شبکه های ماهواره‌ای هستیم. این برنامه «هفت» نیز با دعوت از برخی افراد معلوم الحال و خودباخته در مقابل هیمنه پوک اما متورم فرهنگ غربی ، خود زنی هایی می کند که اگر برنامه رسانه ملی جمهوری اسلامی نبود می‌شد گفت یکی از شبکه های ضد ایرانی اسلامی ماهواره ای است. برنامه جمعه شب ۹ آبان «هفت» با حضور تهمینه میلانی، یکی از کارگردان های شیفته فمینیسم و برابری جنسیتی؛ به صحنه لجن پراکنی بر علیه معتقدات و باورهای دینی و فرهنگی مردم شریف و مسلمان کشورمان گردید. او با تحقیر حیای زن مسلمان ایرانی و پرهیز ذاتی او از اختلاط در جمع مردان نامحرم، رفتار جامعه متدین را یک جمود در برابر مدرنیته معنا کرده و می‌ گوید: «ما سنت هایی داریم که دلایل وجودی شان از بین رفته است. اینکه زن را مخفی می‌کنند. خیلی از خانواده‌ها در خیلی از شهرستان ها یا حتی در همین تهران هم این کار را می‌کنند. اینها هیچ کدام نمی‌دانند دلیل اینکه زن مخفی می شده چه بوده است. دلایلش خیلی علمی و درست بوده است. زمانی بوده که تاتار، مغول و قوم های دیگر حمله می‌کردند و آذوقه را می بردند. زن را می بردند برای کنیزی، بچه ها را می‌بردند برای غلامی. بیشتر ساختمان های ما بخصوص در زنجان اگر تشریف ببرید می بینید که دیوارهای دو پوسته وجود دارد. و موقع حمله، زن و بچه و آذوقه را در میان دیوار می گذاشتند تا بتوانند یک سال دیگر با آن زندگی کنند. این شکل شیوه جنگ عوض شد. الان بمب می اندازند روی سر مردم ولی هنوز آن شیوه ادامه پیدا کرد. یعنی خیلی ها هنوز زن و بچه شان را مخفی می‌کنند. دلایل وجودی اش از بین رفت ولی خود این هنوز مانده است.» این کارگردان زن با این اظهارات فرو دستانه و سخیفش که نشان از سطح فکر و اندیشه اش دارد که نقش تببین کننده شیدایی او نسبت به تفکر غرب بخصوص در حوزه نگاه به زن را دارد ، شاید گمان کرده هنوز در منهتن و خیابانهای سرشار از صحنه های زننده و حیوانی آنجا تنفس می کند و قرار است درباره همپالکی های خودش حرف بزند که چنین عبارتهایی را بر زبان جاری کرد. درجای دیگری از این برنامه که تبدیل به جولانگاه شبه روشنفکران سینه چاک غرب شده است با ادامه دادن به سقوط در منجلاب و متعفن تفکراتش می گوید::«فیلم سیاه بی معنی است. من فیلمسازم و کار خودم را دارم می کنم. فیلم سازی هست که می‌خواهد فیلم اجتماعی سیاه بسازد. بگذارید بسازد. چرا فکر می‌کنید فستیوال ها از ما استفاده یا سوء استفاده می‌کنند. من اصلا با این حرف کاملا مخالفم. مگر بیکارند که به ما توجه کنند. برای چی اینقدر دشمن می‌پرورانیم. من با این کلمه دشمن مشکل بسیار جدی دارم. شما می‌دونید اساس این‌که ما اینقدر دشمن خیالی می‌سازیم چیه؟ ما دائما در رسانه می‌گوییم فرهنگ غربی به ما حمله کرد. دشمن منتظر است از ما آتو بگیرد و اینها. حالا اگر دشمن بفهمد ما چند تا ایدزی داریم در جامعه چه استفاده ای از این می‌کند؟... بعد می گویند غربیها نمی گذارند ما درست زندگی بکنیم. آیا غربی ها به شما می‌گویند شما با خانم تان درست صحبت نکنید؟ میگ‌ویند دندان تان را مسواک نزنید؟ می‌گویند حمام نکنید؟ می‌گویند زبان آلمانی یاد نگیرید؟ می گویند در شغل تان رشد نکنید؟ ببینید اینها همه افسانه است. من نمی‌دانم چرا دائما این نگرش را در جامعه باب می‌کنند.... من مشکل جدی با کلمه آبرو دارم. آبرو روزگار ما را سیاه کرده است» هر چند این خانم مستظهر به دلارهای غربی حرفی از برهنگی ، زن بارگی ، ترویج فاحشه گری و بردگی مدرن جنسی موجود در غرب که حتي خود غربی ها نیز منکر آن نیستند نمی زند ؛ اما به معنای واقعی کلمه مزدور و سرسپرده بودن به یک تفکر و جبهه ضد اسلامی ایرانی را در حد اعلا درجه خود به منصه ظهور و برو گذاشته است. شاید متبحر ترین لفاظان و حرافان غربی نیز نتوانند به این خوبی از دنیا یا به کلام دقیقتر سیرک حیوانی که به اسم آزادی در غرب به راه انداخته اند ، تبلیغ بکنند! دو نکته اینجا تذکارشان محل توجه و تدقیق است، اول اینکه رئیس جدید سازمان باید تکلیف افراد، برنامه ها و چنین مهمانانی را یک‌بار برای همیشه معلوم و مشخص کند که مخاطبان بدانند برنامه ای را که دارند مشاهده می کنند متعلق به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است یا شبکه معاند و ضد انقلاب! نکته دوم اینکه خانم میلانی به خوبی می داند که در اتوپیای متظاهر و غربی اش می توان تنها با چند دلار یک زن را خریداری کرد و او را به بردگی جنسی گرفت! به نظرم همین یک مورد که خود غربی ها نیز منکر آن نیستند برای تمام جنگولک بازی های او بر روی آنتن زنده کافی باشد. حتما خود خانم میلانی نیز زیاد مایل نیست ابعاد واقعی و حقیقی دیگری از کیفیت زندگی حیوانی غرب گفته شود چه اینکه خود ایشان مفتخر به زندگی در چنین محیطی هست! منبع:هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع)


برچسب ها :

مونته سوری در ایران وجود دارد یا نه؟! خطرناک‌ترین آموزه‌های انحرافی غربی در مهدهای کودک هیچ کدام از «مراکز تربیت مربی مونته سوری» در کشور تاکنون تعطیل نشده و دوره‌های برخی از این موسسات تا دی ماه سال جاری نیز پر شده است. عضو گیری به صورت آزاد در فضای مجازی، در قالب سایت‌های اینترنتی در حال انجام است... پایگاه خبری انصارحزب الله - گزارش جدید و تکان‌دهنده این شماره در حوزه مهدکودک‌ها را با اجابت درخواست سازمان بهزیستی کل کشور آغاز می‌کنیم. «همایون هاشمی» رئیس سازمان بهزیستی، پس از افشای جریان مرموز و علنی بروز یافته در مجموعه بزرگی از مهدهای کودک کشور؛ با اشاره به اینکه تاکنون آموزش مونته سوری در مهدهای کودک برگزار نشده است (!) به باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود: «بر خلاف گزارش سایت‌ها و روزنامه‌ها، آموزش مونته سوری (آوازه‌خوانی، رقص مختلط) در مهدهای کودک وجود ندارد و شهروندان در صورت مشاهده می‌توانند به مسئولان گزارش دهند تا برخورد قانونی با این تخلف انجام شود. وی افزود: از ابتدای مهر امسال ۷ مهد کودک نه به دلیل تخلفات آموزشی، بلکه به دلیل تخلفات ساختمانی، عدم رعایت بهداشت در استان‌ها تعطیل شده است. رئیس سازمان بهزیستی تاکید کرد: همکاری لازم با ستاد اقامه نماز انجام شده و تمام ظرفیت‌های خود را به کار بسته‌ایم تا به صورت جدی و در صورت مشاهده با این تخلف در مهدهای کودک برخورد کنیم. هاشمی خاطر نشان کرد: «تخلف شاید به صورت مقطعی در برخی مهدهای کودک وجود داشته باشد اما اجازه ادامه تخلف را به صورت دائمی در مهدهای کودک نمی‌دهیم و در صورت مشاهده با این تخلف برخورد می‌کنیم.» جهت اطلاع آقای رئیس! در پاسخ به فراخوان رئیس محترم سازمان بهزیستی باید گفت که دست کم سه مرکز مهم به صورت رسمی به تربیت مربی مهدکودک با روش آموزشی مونته سوری در کشور اشتغال دارند. بنا بر اطلاعات به دست آمده در گفت وگو با برخی از مدیران این مراکز، مدیران بهزیستی از ارتباطات بسیار خوبی با موسسات مذکور برخوردار بوده و تنها پس از انتشار خبر ویژه «کشف دیرهنگام مونته سوری» در روزنامه، از جانب بهزیستی و برخی از مراکز حوزوی با تذکری نه چندان جدی مواجه شده‌اند. آنچه مهم می‌نماید ذکر این نکته است که هیچ کدام از «مراکز تربیت مربی مونته سوری» در کشور تاکنون تعطیل نشده و دوره‌های برخی از این موسسات تا دی ماه سال جاری نیز پر شده است. عضو گیری به صورت آزاد در فضای مجازی، در قالب سایت‌های اینترنتی در حال انجام است اما بنا بر متن خبر منتشر شده، ریاست سازمان بهزیستی به عنوان ناظر بر سیستم مذکور در انتظار تماس‌های مردمی برای گزارش تخلفات است! ۱-مجتمع آموزشی مهدوی: مرکز مذکور مدعی تاسیس اولین پیش دبستانی مونته سوری در سال ۱۳۸۳ است. ارائه مدرک تربیت مربی مونته سوری در مجتمع مهدوی با ارائه مدرک از مرکز مونته سوری تورنتو (TMI) صورت می‌گیرد. زنی به نام «وندی آگنیو» از مربیان بین‌المللی مونته سوری در سفر به ایران آموزش مربیان این مرکز را عهده‌دار بوده است. مروری کوتاه در اسناد منتشر شده توسط این مرکز از فعال بودن مجتمع مذکور در امر آموزش مونته سوری خبر می‌دهد. به نحوی که هم اکنون مدارک ارائه شده توسط این مرکز و موارد مشابه به عنوان رزومه کاری در دفتر کار مدیران بسیاری از مهدهای کودک کشور به صورت رسمی قابل مشاهده است. ۲- مرکز آموزشی جواهری برای فردا: این مجموعه مدعی است اولین مرکز آموزش تربیت مربی مونته سوری در کشور به شمار می‌رود. مدارک ارائه شده در این موسسه از مرکز مونته سوری کانادا (CMTI) ارائه می‌گردد. در سایت موسسه جواهری برای فردا ذکر شده که برگزاری امتحانات دوره‌های مونته سوری به زبان انگلیسی یا فرانسه صورت می‌گیرد و در صورت مسلط نبودن داوطلبین به زبان خارجی، امتحانات با حضور مترجمین معتمد مرکز برگزار خواهد شد. ۳- موسسه نام آوران آموزش فردا: این موسسه نماینده کالج SEGI مالزی است و از مرکز مونته سوری انگلیس (MCI) مدرک پایان دوره را ارائه می‌دهد. فردی به نام «یدالله سعیدنیا» کوتاه‌ترین دوره تربیت مربی مونته سوری را برگزار می‌کند. وی در توصیف خود می‌گوید: » از سال ۱۳۷۴ مطالعه روی روش مونته سوری را آغاز کردم. در سال ۲۰۰۷ در کنار تحصیل در دانشگاه یو ام در مالزی در رشته دکترای آموزش، یک کورس تحصیلی مونته سوری در دانشگاه SEGI مالزی گذراندم. این دانشگاه نماینده رسمی موسسه ام سی آی انگلیس است و کلیه دوره‌های مونته سوری را با تایید و نظارت آن انجام می‌دهد. در سال ۱۳۸۶ با امضای تفاهم نامه با این دانشگاه، اجرای کارگاه‌های مونته سوری در ایران با حضور اساتید این دانشگاه آغاز شد. دوره اول و دوم با همکاری مجتمع مفید اجرا شد. دو کارگاه دیگر با همکاری موسسه مرآت تشکیل شد. متاسفانه از سال ۸۸ به دلیل مسایل سیاسی و تغییرات قیمت دلار امکان اجرای این کارگاه‌ها از میان رفت.» جالب توجه است که «دنیل جوتراس» مربی مرکز جواهری برای فردا نیز پس از فتنه ۸۸ حاضر به حضور در ایران نشد و پس‌از آن دوره‌های این مرکز به صورت «آنلاین» برگزار می‌شود. هزینه برگزاری دوره‌های مذکور از ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان متغیر است و مکان برگزاری دوره‌ها نیز در تمامی آگهی‌های منتشر شده در فضای مجازی درج شده است. ضعف ساختاری حوزه آموزش تجارت در فضای آموزشی کشور در شرایطی که مراکز مدیریتی دولتی از ضعف ساختاری در حیطه عمل به وظایف خود رنج می‌برند، به رویه هوشمندانه‌ای تبدیل شده است و در این میان نمی‌توان مدیران مراکز مذکور را سرزنش کرد. چرا که در حقیقت به جز سیستم‌های متناظر بر رفرنس‌های تربیت کودک غربی متاسفانه «نظام آموزشی بومی» برای ارائه در مهدهای کودک وجود ندارد. هر چند نمی‌توان از تلاش‌های گسترده و سازمان یافته مجموعه نهادهای بین‌المللی از جمله یونسکو در ترویج روش تربیتی فرویدی «مونته سوری» در کشورمان غافل شد. بدیهی است هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که حتی امور خیریه و خداپسندانه، بدون صرف هزینه فراوان از جانب مدیریتی واحد به صورت «خودجوش» در فاصله‌ای کوتاه تا این حد در کشور پهناوری همچون ایران همه گیر نمی‌شوند چه رسد به روش آموزش مونته سوری که هم اکنون در روستامهدهای دور افتاده‌ترین شهرستان‌های کشور نیز تدریس می‌شود! به این ترتیب بهزیستی هرگز نمی‌تواند منکر اطلاع از برگزاری چنین دوره‌های گسترده‌ای در طول ۱۰ سال گذشته در زیرمجموعه خود شود. به جای چاره اندیشی! در برابر این شواهد آشکار و تکان‌دهنده که به سادگی در فضای مجازی قابل دسترسی است و سال هاست روح و جان فرزندان معصوم ما را به خطرناک‌ترین آموزه‌های انحرافی غربی می‌آلاید، سازمان بهزیستی به جای برخورد مسئولانه با موضوع، با ارسال جوابیه‌ای مقالات و گزارس‌های پیشین کیهان را رد کرده و منکر چنین مسائلی شده است! پاسخ بخشی از آن جوابیه را خوانده اید اما برای پاسخگویی به سایر موارد مطرح شده از جانب مدیران بهزیستی لازم است سطور جوابیه بهزیستی را مرور کنیم: ۱-«ادعای نویسنده محترم مبنی بر آموزش رقص، مسائل جنسی و هواداری از فرق ضاله و همجنس گرایی در بزرگ‌ترین مجموعه همکار غیردولتی این سازمان که مطمئنا فاقد استنادات متقن و احتجاجات معقول است خود مایه تشویش افکار عمومی و نگرانی خانواده هاست. بدیهی است در صورت عدم ارائه مستندات قانونی از ناحیه آن جریده محترم موضوع از طریق مجاری قضایی قابل پیگیری است. ۲- بی‌اطلاعی نگارنده محترم از ساز و کار اخذ مجوز فعالیت برای مهدکودک مایه تاسف است زیرا که به استناد نظامات اداری مصوب موجود کلیه مدیران مسئول، مدیران داخلی و حتی مدیران مهدکودک از طریق سیستم گزینش دولتی بررسی صلاحیت می‌شوند. ۳- برخورد با مهدکودک‌های متخلف از وظایف قانونی این سازمان است و حسب مستندات موجود علاوه بر اخطار به تعدادی از مهدهای کودک کشور که بعضا تخلفاتی مرتکب شده‌اند، در اسرع وقت و با فوریت با آنها برخورد قانونی شده است. ۴- ایراد نویسنده محترم مبنی بر اینکه اقلیت‌های دینی پذیرفته شده در قانون اساسی تنها می‌توانند اقدام به پذیرش کودکان غیرمسلمان نمایند تامل برانگیز است زیرا براساس اصل سیزدهم قانون اساسی اقلیت‌های دینی شناخته شده در حدود قانون در تعلیمات دینی خود آزادند بر طبق آئین خود عمل نمایند. ۵- اتهام بهائیت به مجموعه بزرگی از مهدهای کودک به واسطه فعالیت شبکه الکترونیکی بهزیستی و سکولار خواندن اساتید دانشکده بهزیستی جفا و اتهامی نابخشودنی است . ۶- نگارنده محترم «آموزش برای صلح» را ضد ارزش دانسته و با انزجار از این نوع آموزش یاد کرده است غافل از اینکه اسلام دین صلح و رحمت است و اصولی‌ترین ارزش در دین اسلام صلح است و آنان که قرائت داعشی از دین اسلام دارند در قاموس دین مبین اسلام و این نظام جایی ندارند چه رسد به عرصه نظام بین المللی. ۷- در پایان ضمن استقبال از نقد سازنده و راهگشا ضمن درخواست ارائه کلیه مستندات ادعایی آن جریده محترم تقاضا دارد نشستی تخصصی با هیئت تحریریه آن جریده برگزار، ابهامات موجود مرتفع و از دل نگرانی‌های مردم کاسته شود. پاسخ کیهان مهم‌ترین و جالب‌ترین نکته در جوابیه ارسالی از جانب بهزیستی عدم تطابق صدر و ذیل آن با یکدیگر است. اگر بهزیستی بنا بر بند یک جوابیه از فقدان استنادات متقن و احتجاجات معقول کیهان اطمینان دارد چرا در ذیل بند هفت خواهان ارائه کلیه مستندات و برگزاری نشست تخصصی با تحریریه روزنامه شده است؟! عجیب‌تر آن که کیهان پیش‌از درخواست بهزیستی خواهان برگزاری جلسه مذکور بود که تاکنون پاسخی از جانب مدیران این سازمان دریافت نکرده است! درخصوص ساز و کار گزینش مربیان و مدیران مهدهای کودک در گزارش کیهان، عینا به متن آیین نامه بهزیستی استناد شده است و در این زمینه باید پرسید آیا اعتراض این سازمان به متن آیین نامه منتشره می‌باشد؟! درخصوص استناد بهزیستی به اصل سیزدهم قانون اساسی با موضوع اقلیت‌های دینی لازم به ذکر است که این موضوع هیچ ارتباطی با امکان دهی به مدیران سیستم جهانی یونسکو برای نقش آفرینی در حیطه آموزش نسل آینده ساز کشور حساس و مهمی همچون ایران ندارد. علاوه بر آن فرقه ضاله بهائیت، یک حزب سیاسی ساخته انگلیس است و کوچک‌ترین ارتباطی با ادیان آسمانی و محترم شمرده شده در قانون اساسی ندارد. در خصوص فعالیت مجموعه مهدکودک‌های فاقد مجوز فعال در حوزه ترویج مسیحیت در کشور و تیم‌های زنان بهائی دستگیر شده تحت عنوان «فعالین حقوق کودک» در روستاها و شهرستان‌های مختلف کشور نیز به مدیران سازمان بهزیستی پیشنهاد می‌کنیم جلسه‌ای با کارشناسان اطلاعاتی کشور برگزار کنند. هر چند پرسش و تحقیق ارتباط گیری حداقلی سازمان بهزیستی به عنوان ناظر سیستم با والدین کودکانی که به برگزاری «جشن کریسمس» و «مراسم هالووین» و «بالماسکه» و آموزش اجباری «رقص باله«، «مراسم شرم آور و غیرقابل تشریح شب به یاد ماندنی» و «آموزش کیهانی مونته سوری» معترض بوده‌اند و حتی مروری کوتاه بر اخبار رسمی منتشر شده در این حوزه در رسانه‌ها، کفایت می‌کرد. تلاش برای تحریک مدیران شبکه الکترونیک مهدهای کودک در شرایطی که کیهان زیرساخت ارتباطی مذکور را «مفید» و «آینده نگرانه» توصیف کرده است حقیقتا حرکتی غیراخلاقی محسوب می‌شود. خصوصا اینکه به واسطه ورود به‌موقع مدیران شبکه مذکور، بلافاصله پس از انتشار خبر کیهان، بخش‌هایی از این سیستم که متناظر بر مفاهیم مشکوک و آموزش صلح بود از دسترس خارج شد و این موضوع خود نشانه‌ای از تعهد مدیران سامانه مذکور است. اهمیت این سیستم در امکان ارتباطی بی‌نظیر آن است به نحوی که هم‌اکنون به واسطه اتصال به شبکه «EMAHD» دسترسی به مفاهیم منتشر شده در سایت هر یک از مهدهای کودک کشور، برای سایرین مقدور است. هر چند شوربختانه باید گفت در اثر کم کاری‌های مسئولان بهزیستی در تدوین دکترین ایرانی- اسلامی، همین سامانه در همه گیری جزوات مونته سوری در کشور تاثیر به سزایی داشته است. در حقیقت همه انتقادات وارده در این حوزه متوجه «سازمان بهزیستی» است چرا که با غفلت از تبیین جزوات آموزشی متناظر بر فرهنگ ایرانی- اسلامی و یاری طلبیدن از حوزه و دانشگاه و نهادهای مهمی همچون «شورای عالی انقلاب فرهنگی» راه را بر همه‌گیری فرویدیسم مونته سوری باز گذارده است. علاوه بر آن انعقاد قرارداد شبکه مذکور با یونسکو نیز موضوعی است که باید توسط سازمان بهزیستی پیگیری می‌شد چرا که نفس چنین همکاری‌هایی طبیعتا دارای منافعی برای طرف خارجی است، در حالی که شرکت مذکور به تنهایی برای اتخاذ چنین تصمیماتی، از پتانسیل علمی، اطلاعاتی و جامع نگرانه‌ای برخوردار نیست. درخصوص «آموزش صلح و حل تعارض» به عنوان اصل هفتم روش آموزش تئوسوفیستی مونته سوری و برنامه جهانی سازمان ملل، لازم به ذکر است که مفاهیم مذکور توسط اربابان تروریست‌های داعش و مدیران تبیین‌کننده «نظم نوین صهیونیستی» در جهان تهیه و تنظیم شده است! خلط واقعیات موجود با تمسک به «مفاهیم و آموزه‌های اسلامی» موضوعی است که عزم بهزیستی در برخورد با انحرافات و آموزه‌های ضد اسلامی را دچار خدشه تئوریک می‌سازد و نشان می‌دهد که عده‌ای به جای تلاش برای حل مشکل به ساده‌ترین روش یعنی پاک کردن صورت مسئله روی آورده‌اند. در حال حاضر به واسطه طرح «آموزش صلح و حل تعارض» در سرزمین‌های اشغالی، مجموعه کتب درسی، داستانی و تاریخی کودکان فلسطینی تحریف شده است در حالی که سیستم آموزشی یهودیان اشغالگر فلسطین مملو از مفاهیم «نفرت افزایی» همچون «عرب ستیزی» و «نژادپرستی» است. ۱۰۰ سال تلاش سرشار! برای اطلاع مدیران سازمان بهزیستی ذکر این نکته الزامی است که هم اکنون مدیریت بخشی از مجموعه سازمان‌های مردم نهاد مروج «فرهنگ صلح» در مهدهای کودک و برخی مدارس کشور بر عهده گروه بدنامی از شاگردان مدیران دوره پهلوی است که نویسنده بزرگ کشورمان «محمدرضا سرشار» در سال ۱۳۶۷ در قالب کتاب «بیست سال تلاش» ماهیت آنها را افشا کرده بود. اکنون این نگرانی وجود دارد که نوه – نتیجه‌های امثال آقای سرشار ناچار شوند در سال‌های آتی کتاب‌هایی مشابه درخصوص فعالیت نسل‌های بعدی همین گروه، تحت عنوان «۱۰۰ سال تلاش!» منتشر کنند. چرا که ظاهرا نهادهای ناظر در جمهوری اسلامی ایران از دقت کافی در پایش عملکرد نهادهایی که آشکارا بر ضد اهداف انقلاب و اسلام تحت عناوین قابل تاملی همچون «صلح» و «حقوق کودکان» فعالیت می‌کنند برخوردار نیستند! خداپسندانه‌تر است اگر اندکی فارغ از درگیری‌های بیهوده برآمده از حس قبیله گرایی به آینده ایران بیندیشیم. آینده‌ای که رقم زدن آن حق طبیعی «فرزندان انقلاب» است نه مجموعه سازمان‌های بین‌المللی که هم اکنون مشتاقانه در صف پیش خرید اختیارات نهادهای حاکمیتی به نام «خصوصی سازی» و دخالت دادن «مردم» در امر آموزش(!) ایستاده‌اند. اغلب پدران و مادران نگران فعلی که از قدرت کنترل آنچه به کودکان شان در مهدهای کودک و برخی مدارس غیردولتی آموزش داده می‌شود، برخوردار نیستند حتی با شرح وظایف یونسکو به عنوان نهادی که متولی «آموزش همگانی جهانی» است نیز آشنایی ندارند. این وظیفه حاکمیت است که با نظام‌سازی دقیق، محیطی امن و کم دغدغه را برای شهروندان خود فراهم سازد. لطفا از این وظیفه مهم شانه خالی نکنید! منبع:کیهان


برچسب ها :

نامه دبیران فرهنگی انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های کشور به وزیر فرهنگ: آقای‌جنتی عملکردتان بسیار نگران‌کننده وسوال‌برانگیز است کمکی به جریان غیرمتعهد انقلاب نکنید دبیران فرهنگی انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های کشور با صدور نامه‌ای خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه هیچگونه کمکی به جریان غیرمتعهد انقلاب نکنید، عنوان کردند: سیاست و برنامه شما برای حمایت از آثار متعهد فاخر و ارزشمند سینما چیست؟ به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، دبیران فرهنگی انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های کشور با صدور نامه‌ای خطاب به جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کردند: سیاست و برنامه شما برای حمایت از آثار متعهد فاخر و ارزشمند سینما چیست؟ و در صحنه جنگ نرم که خود بیان می‌کنید بدان معتقدید صرف این میزان نیرو و هزینه برای فیلم‌های «چون قصه‌ها»، «عصبانی نیستم» و «خانه پدری» چه توجیهی عقلانی می‌تواند داشته باشد؟ متن نامه به شرح ذیل است: «جناب آقای جنتی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی سلام علیکم در این روزها که اخبار مربوط به اکران برخی فیلم های مسئله دار در خبرگزاری ها در حال گردش است، نگرانی از رویکرد جنابعالی در صحنه مدیریت فرهنگی علی‌الخصوص سینما ما را بر آن داشت که نکاتی را به جنابتان متذکر شویم که البته شما بهتر از ما بدان آگاهید. در باب اهمیت فرهنگ باید یادآور شویم فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه است. در مهندسی فرهنگ همه انواع فرهنگ باید مهندسی شوند. انواع فرهنگ عبارتند از فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی، فرهنگ سازمان. قطعا خوب می‌دانید که مقصود ما از فرهنگ؛ فرهنگ انقلابی و اسلامی است؛ فرهنگی که وامدار مجاهدت های عظیمی چون واقعه کربلاست. در طی تاریخ هزار و ۴۰۰ ساله اسلام، آزادگان بسیاری بر سر حفظ این مکتب و فرهنگ از تمام هستی خویش گذشته اند و در حال حاضر نیز این مسیر بی‌نیاز از تیزبینی و مدیریت متعهدانه مسئولان و مجاهدت و تلاش بی وقفه فعالین حوزه فرهنگ نیست. قطعا به ما حق می‌دهید در این مسیر بیش از همه از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی توقع مدیریتی عالمانه و متعهد به جبهه انقلاب اسلامی را داشته باشیم که دشمن در جبهه باطل خود سخت و با انگیزه در تلاش است. و اما سینما به عنوان یکی از مهمترین ابزارها در جریان سازی در عرصه فرهنگ ملی و هدایت افکار عمومی توسط مکاتب و جریان‌های فکری در حال بکارگیری است. تا جایی که رئیس جمهور آمریکا شخصا سفارش ساخت فیلمی چون «آرگو» را می‌دهد و «آلن ایر» سخنگوی فارسی‌زبان وزارت خارجه آمریکا در پیامی اعطای جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره ونیز به فیلم سراسر سیاه نمایی «قصه‌ها» را تبریک می‌گوید. نیازی به گفتن نیست که یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین ابزارهای آمریکا برای صدور سبک زندگی غربی به کشورهای دیگر سینماست. حال سوال اینجاست که برنامه وزارت فرهنگ و ارشاد در حوزه فرهنگ ایران اسلامی چیست و قرار است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کدام سو حرکت کند و خادم کدام جبهه باشد؟ قطعا پاسخ مشخص است. ما هیچگاه به خودمان اجازه نمی‌دهیم که گمان کنیم خدای نکرده شما میل به یاری نکردن جبهه فرهنگ اسلامی داشته باشید چه رسد به لطمه زدن به آن. اما جناب آقای جنتی عملکرد دور از انتظار جنابعالی برای ما بسیار نگران کننده و سوال برانگیز است. به خاطر بیاورید جمله مقام معظم رهبری را که فرمودند «اجازه حمایت از جبهه غیر متعهد به انقلاب را ندارید» اما چگونه است که ما شاهد حمایت سفت و سخت شما و گروه مدیریتی‌تان از اکران فیلم هایی هستیم که اتفاقا مقامات آمریکای هم ساخت این فیلم ها را اتفاق مبارکی می‌دانند و سخن گوی فارسی زبان کاخ سفید برای کارگردان ایرانی فیلم پیام تبریک می فرستد. شما پشت چه فیلمی ایستاده اید و از آن دفاع می‌کنید؛ آیا «قصه‌ها» و «عصبانی نیستم» فیلم‌های هستند که به لحاظ فنی و محتوای و ساختار در سطح بالای قرار دارند؟ و قرار است خدمتی به فرهنگ ملت و سینمای ایران بکنند؟ کافی است کمی سواد سینما داشته باشیم تا دریابیم در «قصه‌ها» قصه مرده است و شما داستانی نمی‌بینید. برخلاف ادعای کارگردان بر اجتماعی بودن «قصه‌ها» ما فقط یک اثر سیاسی به بن بست رسیده، فاقد کارکرد اجتماعی را می‌بینیم که نه تنها قادر به ارائه تعریف درست از جامعه ایران و دردهایش نیست حتی راه حلی برای دردهای مصنوعی که نشان می‌دهد هم ندارد. «عصبانی نیستم» فقط عصبانی است در دورانی که تلاش ما اتحاد و یکپارچگی و همدلی در جامعه است بر طبل افراط و عصبیت می‌کوبد و در تلاشی مضحک تمام سعی خود را برای شکستن تابوهای اخلاقی فرهنگ و سینما به کار می گیرد و تلاش غیر قابل انکار هر دو فیلم در رفت و برگشتی مداوم به سال ۸۸ بیانگر غلبه عمیق سیاست بر دغدغه های اجتماعی سازندگان این فیلم‌ها است. آقای جنتی؛ همان گونه که قبل‌تر گفته شد از شما انتظار می‌رود هیچگونه کمکی به جریان غیر متعهد به انقلاب نکنید اما سوال اینجاست با چه منطقی سازمان سینمای تمام توان خود را برای صدور مجوز اکران فیلم های مذکور به کار می‌برد در حالی که بسیارند آثاری که با وجود ساختار و روایت بسیار عالی و نزدیکی مفهومی فوق‌العاده به فرهنگ جامعه نادیده گرفته می‌شوند و اقدام مورد انتظار از مسئولین فرهنگی برای حمایت از آنان هیچگاه صورت نمی‌گیرد و فیلمی چون آرایش غلیظ در بی‌مهری رسانه‌های سیاست زده اکران می‌شود در حالی که هر روز تیتری تازه برای اثر بی فروغی چون قصه‌ها دارند. وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ سوالمان را این بار جزئی‌تر می‌پرسیم. سیاست و برنامه شما برای حمایت از آثار متعهد فاخر و ارزشمند سینما چیست؟ و در صحنه جنگ نرم که خود بیان می‌کنید بدان معتقدید صرف این میزان نیرو و هزینه برای فیلم‌های «چون قصه‌ها»، «عصبانی نیستم» و «خانه پدری» چه توجیهی عقلانی می‌تواند داشته باشد؟ قطعا ما منتظر دیدن پاسخ سوالتمان در عملکرد شما هستیم نه صرفا در کلامتان.»


برچسب ها :

ترسناک ترین چهره «قاسم سلیمانی» برای «شیطان بزرگ»+عکس
 
غربی ها و خصوصا یانکی ها، درست همین چهره‌ی «حاج قاسم» را نمی شناسند و به همین برایشان مرموز و رعب انگیز است. برای کابوی های آمریکایی، مصداق فرمانده نظامی، یا «ژنرال رومل» است یا «ژنرال آیزنهاور».

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از مشرق، «قاسم سلیمانی» در اسفند ماه سال ۱۳۳۵ شمسی، در روستای «قنات ملک» از توابع «رابر» در استان کرمان متولد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران ملحق شد و به مشیت الهی، پس از طی ۳۰ سال زندگی جهادی، نامش در صدر فهرست دشمنان «شیطان بزرگ» قرار گرفت. 

تا پنج سال قبل، کم‌تر سیاستمدار و نظامی غربی بود که نام «قاسم سلیمانی» را شنیده باشد اما جنگِ طولانی در «سوریه» و منازعاتِ «عراق»، شهرت این فرمانده ی ۵۷ ساله را عالم‌گیر کرد. حالا غربی ها، با کابوسی متفاوت از خیال پردازی های هالیوودی مواجه بودند که هم مورد نفرتشان بود و هم چاره ای جز تحسینش نداشتند. «جان مگوایر» افسر سابق سازمان سیا در عراق می‌گوید «او قوی‌ترین مأمور مخفی در خاورمیانه است ... و هیچ‌کس او را نمی‌شناسد.». 
اما ما، حاج قاسم را می شناسیم.
 
او هم‌رزم خاکی و بی ادعای «حاج همت»، «مهدی باکری» و «علی هاشمی» است. سردارانی که در اذهان مردم ایران، خلق و خویشان، تنه به تنه فرشته‌گان می زند و در مرز اسطوره‌گی قرار دارند. سردارنی که در حافظه ی تاریخی ملت مسلمان ایران، نامشان با «جهاد اکبر» بیشتر از «جهاد اصغر» پیوند خورده است. 

«حاج قاسم» برای ایرانیان، از همان زمره و یادگار آنان به شمار می رود و به همین دلیل، طی چند سال گذشته، به شخصیتی ملی تبدیل شده است. 

غربی ها و خصوصا یانکی ها، درست همین چهره‌ی «حاج قاسم» را نمی شناسند و به همین برایشان مرموز و رعب انگیز است. برای کابوی های آمریکایی، مصداق فرمانده نظامی، یا «ژنرال رومل» است یا «ژنرال آیزنهاور». این دو به لحاظ الگوهای نظامی تفاوت زیادی با هم ندارند، به جز آن که جبهه هایشان متفاوت است.
 
اما «قاسم سلیمانی» با نبوغ نظامی حیرت انگیزش، زمانی که دست به سوی آسمان بلند می کند و به نماز می ایستد، از تمامی ژنرال های شناخته شده‌ی تاریخ نظامی گری مدرن، متمایز می شود. در منطق کابوی ها، او هیچ تعریفی ندارد. انگار که از دنیایی دیگر آمده است. او یک وحشتِ محض و یک کابوس است. باید «بتمن» و «سوپرمن» و «اسپایدرمن» به جنگش بروند. آن ها هم که اوهامی بیش نیستند.
 
و این جا است که آینده ی تاریخ، به گونه ای متفاوت از تمامی محاسبات، ورق می خورد. آینده ای که بنده گی و نماز، اصلی ترین استراتژی نظامی خواهد بود. البته هستند بسیاری که این جملات را شعاری و تبلیغاتی خواهند دانست اما چه باک؟ بگذار هر چه می خواهند بگویند و ببافند کنند. تا این جای کار، این سردار نمازخوانِ ما بوده است که پوزه شیطان را با همه ناوگان و شکوه آهنینش، به خاک مالیده. 

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

 
 



برچسب ها :

در یادداشت صادق خرازی آمده است:
نام او در كانون سياست و قدرت و درجهان اسلام، اميخته با رشادت و ازاديبخشي و رهايي بخشي است. قاسم سرمايه جاودانه جهان اسلام و هديه بي نظير خداوند به همه ایرانیان و محرومان جهان اسلام است.
به گزارش مشرق، صادق خرازی سفیر پیشین ایران در لندن و سازمان ملل در مطلبی که در صفحه فیسبوک منتشر کرده نقل قولی از اوباما و جان کری رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا درباره قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس آورده است که متن این یادداشت را می خوانید:

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بنام خدا
خواستم امروز در مورد وجودی عزیز و دُرِّ یگانه ای بنویسم.

باخود گفتم اورا با عنوان "سردار" خطاب کنم ، دیدم سپاهیان "قدرتمند" و باصلابت وشایسته برخوردار از این عنوان کم نیستند.خواستم برایش از پیشوند "آقا " استفاده کنم ،دودل شدم چرا که بازهم هستند فرزانگانی که زیبنده آنند.

عنوان دیگری جستم.با خود گفتم او کسی است که بسیاری از "سیاست پیشگان" و"سیاست سازان"در حوزه پیرامونی مان از او دراندیشه ولرزانند. امروزه او بسیاری از مرزهای عالم اسلام یعنی از یمن گرفته تا دشت قبچاق وسرزمین اویغورها، از مدیترانه و دجله و وفرات هلال خصیب تا رود سند و کشمیر ، وبا عشق به ایران و ایرانیت،اسلام و ائمه اطهار سلیمان وار بر قالیچه باور و شهادت و جهاد سوار، وهفت اقلیم را در می نوردد.

بقول ملک الشعرای بهار:
وز پس اسلام رو وانگه ببینی بی خلاف // "کز حلب تا کاشغر میدان سلطان سنجر است"
این همان ملک است کاندر باستان بینی در او // داریوش از مصرتا پنجاب فرمان گستر است
از خدا غافل مشو یک لحظه در هر کارکرد // چون تو باشی با خدا هرجا خدایت یاور است

او همان كسي است كه اوباما ريس جمهور ايالات متحده درباره او به العبادي نخست وزير جديد عراق گفته است:" او دشمن من است ولي من براي او احترام ويژه اي قايل هستم".یااینکه جان کری وزیرخارجه امریکا به دکتر جواد ظریف وزیرامورخارجه ایران اسلامی گفته است که اگر برای یکبارهم شده مایل است او را به بیند.

ولی با همه این اوصاف این سرباز وطن اسلامی خود را "سیاستمدار" نمیداند.

او روستا زاده ای نجیب و مهربان ودرد کشیده ای ازطبقات فرودست خطه کرمان است.با اینکه عنوان رسمی او "سردار سرلشگر قاسم سلیمانی " است و موجب عزت جمهوري اسلامي ایران نیز هست، ولی مردم کوچه و بازار و همرزمانش اورا بنام "حاج قاسم " میشناسند.چرا که او انسان "مخلص "و "مردمی" است.ولی خوب در این دور و زمانه تعداد"حاجیان" هم کم نیستند.

پس چه کنم؟ چه بنامم اورا ؟ با چه صفاتی و چگونه خطابش کنم؟... ولی مثل اینکه زیاد هم مشکل لاینحلی نیست. بگذارید صفات اور اکه بر شمردم ردیف کنم.او "قوی وقدر"است.او "آقا"است. او "سردار" و "سپهسالار" ودر عین حال "سیاستمدار"است.او "مخلص" و "مردمی" است.اگر حروف اول این صفات را که او متصف به آن است سرهم کنم مشکل حل میشود.
آری قاسم قاسم است.به عنوان و لقب و صفت نیاز ندارد.

قاسم محسنات بسیار زیادتری هم دارد. او به هیچ خط و سیاستی وابسته نیست.
انسانی مستقل وهوشمند و کامل است.
چون او در سایه خانواده دهقانی پرورش یافته بخوبی رمز و راز پیوند و قلمه زدن و تکثیر نهال و درخت را میداند.
اکنون او خود را تکثیر کرده است.بدان معنی که هزاران هزار نهال قاسم سربدار در زیر دست او بدرختان تنومندی بدل گشته اند که امروزه در جهان اسلام آماده جانفشانی هستند.
 
سلامتي و عزت و موفقيت او ارزوی همه انسان هاي فرهيخته و دلسوز عالم است.

نام او در كانون سياست و قدرت و درجهان اسلام، اميخته با رشادت و ازاديبخشي و رهايي بخشي است.
 
قاسم سرمايه جاودانه جهان اسلام و هديه بي نظير خداوند به همه ایرانیان و محرومان جهان اسلام است.

پس سلام بر قاسم. خدا نگهدارت قاسم
 



برچسب ها :

 ماجرای هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله (ع) در شهر ری + تصاویر
پیگیری فرهنگ نیوز درباره یک شایعه:

ماجرای هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله (ع) در شهر ری + تصاویر

طبق اعلام منابع آگاه این مراسم جشن توسط تعدادی تبعه افغانی برگزار شده است که همه آنها نیز توسط نیروی انتظامی دستگیر شده اند.
 

 

 روز گذشته خبری در شبکه های اجتماعی منتشر شد مبنی بر اینکه "پنج شنبه15 آبان ماه، حدود ساعت 10 شب در محله "باروتکوبي" (صفائيه – شهر ري) در يک سوله متروکه انبار مواد غذايي، عده اي از پيروان فرقه ضاله وهابيت اقدام به برپايي جشن کردند.

پس از اينکه اهالي محل بخصوص جوانان مؤمن و عاشق اهل بيت عليه السلام از اين ماجرا اطلاع يافته، در محل حاضر شده و تلاش کردند از برگزاری جشن ممانعت به عمل آورند و در نهايت به درگيري شديد منجر شد.

پس از انجام اقدامات لازم از سمت اهالي محل و جوانان هيئتي، مأموران آگاهي و يگان ويژه در محل حاضر شده و اقدامات لازم را انجام دادند. حدود ساعت 5 صبح اين محله مملو از جمعيت شده و مأموران با برقراري نظم، محل حادثه را در کنترل گرفته و تعداد 58 نفر از وهابيون را بازداشت کردند.

در این زمینه شایعات دیگری نیز مطرح شد که به عنوان نمونه  می توان از فرار 15 نفر از وهابيون که محل آنان تا به اين لحظه مشخص نشده است و مرگ چند نفر از وهابيون در درگيري ها نام برد.

با پیگیری خبرنگار فرهنگ نیوز درباره این شایعات مشخص گردید : پنج شنبه شب گذشته در منقطه صفائیه شهر ری تهران (جنوب دولت آباد) در یک سوله متروکه ، مراسم جشن و پایکوبی( به همراه سرو مشروبات الکلی )توسط تعدادی تبعه افغانی برگزار شده است .

یک مقام مسئول در نیروی انتظامی در گفتگو با فرهنگ نیوز اظهار داشت: این اتفاق در شب سوم شهادت امام حسین ، باعث برانگیخته شدن خشم عزاداران حسینی و اهالی مومن منطقه صفائیه شد و با مطلع شدن اهالی منطقه و بسیج محل در محکومیت این اقدام تجمع بزرگی در مقابل این مکان صورت گرفت که همه عوامل برگزاری و حاضران در جشن که تبعه افغانستان هستند با حضور فرماندار شهرری و عوامل ناجا به پلیس امنیت منتقل شدند.

این مقام مسئول ضمن رد برخی شایعات منتشر شده در شبکه های اجتماعی ، اجاره این سوله توسط تبعه های افغانی و برنامه ریزی قبلی برای برگزاری جشن ، برخی زد و خوردهای محدود ، حضور مردم عصبانی و  در نهایت تشکر مردم از نیروی انتظامی بابت دستگیری این افراد را از حواشی حادثه پنج شنبه شب ذکر کرد.

طبق اظهارات مقامات مسئول در نیروی انتظامی تهران بزرگ ، نیت این افراد از برگزاری این مراسم جشن و پایکوبی هنوز مشخص نبوده و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد و مسئولین امر اعلام کرده اند به زودی گزارش کامل این واقعه را به سمع و نظر مردم خواهند رساند.

 
 ماجرای هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله (ع) در شهر ری + تصاویر
 
 ماجرای هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله (ع) در شهر ری + تصاویر
 
 ماجرای هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله (ع) در شهر ری + تصاویر
 
انتهای پیام



برچسب ها :

در تاريخ حضرت اباعبداللّه الحسين عليه السّلام در بيان ولادت حُسين بْن عَلى عليهماالسّلام و برخى از فضائل آن حضرت فصل اول : در ولادت با سعادت حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام مشهور آن است كه ولادت آن حضرت در مدينه در سوم ماه شعبان بوده ، وشيخ طوسى رحمه اللّه روايت كرده كه بيرون آمد توقيع شريف به سوى قاسم بن عَلاءِ همدانى وكيل امام حسن عسكرى عليه السّلام كه مولاى ما حضرت حسين عليه السّلام در روز پنجشنبه سوّم ماه شعبان متولّد شده ، پس آن روز را روزه دار و اين دعا را بخوان (:اَللّهَمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِ الْمَوْلوُدِ فى هذَا الْيَوْم (1)...) و ابن شهر آشوب رحمه اللّه ذكر كرده كه ولادت آن حضرت بعد از ده ماه و بيست روز از ولادت برادرش امام حسن عليه السّلام بوده و آن روز سه شنبه يا پنجشنبه پنجم ماه شعبان سال چهارم از هجرت بوده ، و فرموده روايت شده كه ما بين آن حضرت و برادرش فاصله نبوده ،مگر به قدر مدّت حمل و مدّت حمل ،شش ماه بوده است (2). و سيّد بن طاوس و شيخ ابن نما و شيخ مفيد در(ارشاد)نيز ولادت آن حضرت را در پنجم شعبان ذكر فرموده اند،(3)و شيخ مفيد در(مقنعه ) و شيخ در (تهذيب ) و شهيد در (دروس )،آخر ماه ربيع الاوّل ذكر فرموده اند،(4) و به اين قول درست مى شود روايت (كافى ) ازحضرت صادق عليه السّلام كه ما بين حسن و حُسين عليهماالسّلام طُهرى فاصله شده و ما بين ميلاد آن دو بزرگوار شش ماه و ده روز واقع شده (5) واللّه العالِم . و بالجمله ؛ اختلاف بسيار در باب روز ولادت آن حضرت است. امّا كيفيت ولادت آن جناب شيخ طوسى رحمه اللّه و ديگران به سند معتبر از حضرت امام رضا عليه السّلام نقل كرده اند كه چون حضرت امام حسين عليه السّلام متولد شد، حضرت رسول صلى اللاه عليه و آله و سلّمَّسْماء بنت عُمَيْس را فرمود كه بياور فرزند مرا اى اَسْماء، اَسْماء گفت : آن حضرت را در جامه سفيدى پيچيده به خدمت حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلّم بردم ، حضرت او را گرفت و در دامن گذاشت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت ، پس جبرئيل نازل شد و گفت : حق تعالى ترا سلام مى رساند ومى فرمايد كه چون على عليه السّلام نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسى عليه السّلام پس او را به اسم پسر كوچك هارون نام كن كه شبير است و چون لغت تو عربى است او را حسين نام كن . پس حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم او را بوسيد وگريست و فرمود كه ترا مصيبتى عظيم در پيش است خداوندا! لعنت كن كشنده او را پس فرمود كه اَسْماء،اين خبر را به فاطمه مگو. چون روز هفتم شد حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه بياور فرزند مرا، چون او را به نزد آن حضرت بردم گوسفند سياه وسفيدى از براى او عقيقه كرد يك رانش را به قابله داد و سرش را تراشيد و به وزن موى سرش نقره تصدّق كرد و خلوق بر سرش ماليد، پس او رابر دامن خود گذاشت و فرمود:اى ابا عبداللّه ! چه بسيار گران است بر من كشته شدن تو، پس بسيار گريست . اَسماء گفت : پدر و مادرم فداى تو باد اين چه خبر است كه در روز اوّل ولادت گفتى و امروز نيز مى فرمائى و گريه مى كنى ؟! حضرت فرمود: كه مى گريم بر اين فرزند دلبند خود كه گروهى كافر ستمكار از بنى اميّه او را خواهند كشت ، خدا نرساند به ايشان شفاعت مرا، خواهد كشت او را مردى كه رخنه در دين من خواهد كرد و به خداوند عظيم كافر خواهد شد، پس گفت : خداوندا! سئوال مى كنم از تو در حقّ اين دو فرزندم آنچه راكه سئوال كرد ابراهيم در حقّ ذُريّت خود، خداوندا! تو دوست دار ايشان را و دوست دار هر كه دوست مى دارد ايشان را و لعنت كن هر كه ايشان را دشمن دارد لعنتى چندان كه آسمان و زمين پر شود.(6) شيخ صدوق و ابن قولويه و ديگران از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده اند كه چون حضرت امام حسين عليه السّلام متولّد شد حقّ تعالى جبرئيل را امر فرمود كه نازل شود با هزار ملك براى آنكه تهنيت گويد حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم را از جانب خداوند و از جانب خود، چون جبرئيل نازل مى شد گذشت در جزيره اى از جزيره هاى دريا، به ملكى كه او را (فطرس ) مى گفتند و از حاملان عرش الهى بود.وقتى حق تعالى او را امرى فرموده بود و او كندى كرده بود پس حقّ تعالى بالش را در هم شكسته بود و او را در آن جزيره انداخته بود پس فطرس هفتصد سال در آنجا عبادت حق تعالى كرد تا روزى كه حضرت امام حسين عليه السّلام متولّد شد. و به روايتى ديگر حقّ تعالى او را مخيّر گردانيد ميان عذاب دنيا و آخرت ، او عذاب دنيا را اختيار كرد پس حقّ تعالى او را معلّق گردانيد به مژگانهاى هر دو چشم در آن جزيره و هيچ حيوانى در آنجا عبور نمى كرد و پيوسته از زير او دود بد بوئى بلند مى شد چون ديد كه جبرئيل با ملائكه فرود مى آيند از جبرئيل پرسيد كه اراده كجا داريد؟ گفت : چون حقّ تعالى نعمتى به محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كرامت فرموده است ، مرا فرستاده است كه او را مبارك باد بگويم ، ملك محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كرامت فرموده است ، مرا فرستاده است كه او را مبارك باد بگويم ، ملك گفت : اى جبرئيل ! مرا نيز با خود ببر شايد كه آن حضرت براى من دعا كند تا حقّ تعالى از من بگذرد. پس جبرئيل او را با خود برداشت و چون به خدمت حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد تهنيت و تحّيت گفت و شرح حال فطرس را به عرض رسانيد. حضرت فرمود كه به او بگو كه خود را به اين مولود مبارك بمالد و به مكان خود بر گردد. فطرس خويشتن را به امام حسين عليه السّلام ماليد،بال برآورد و اين كلمات را گفت و بالا رفت عرض كرد: يا رسول اللّه ! همانا زود باشد كه اين مولود را امّت تو شهيد كنند و او را بر من به اين نعمتى كه از او به من رسيد مكافاتى است كه هر كه او را زيارت كند من زيارت او را به حضرت حسين عليه السّلام برسانم ، و هر كه بر او سلام كند من سلام او را برسانم ، و هر كه بر او صلوات بفرستد من صلوات او را به او مى رسانم .(7) و موافق روايت ديگر چون فطرس به آسمان بالا رفت مى گفت كيست مثل من حال آنكه من آزاد كرده حسين بن علىّ و فاطمه و محمّدم عليهماالسّلام .(8) ابن شهر آشوب روايت كرده كه هنگام ولادت امام حسين عليه السّلام فاطمه عليهاالسّلام مريضه شد و شير در پستان مباركش خشك گرديد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم مُرضِعى طلب كرد يافت نشد پس ‍ خود آن حضرت تشريف آورد به حجره فاطمه عليهاالسّلام و انگشت ابهام خويش را در دهان حسين مى گذاشت و او مى مكيد. بعضى گفته اند كه زبان مبارك را در دهان حسين عليه السّلام مى گذاشت و او را زقه مى داد چنانچه مرغ جوجه خود را زقه مى دهد تا چهل شبانه روز رزق حسين عليه السّلام را حقّ تعالى از زبان پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم گردانيده بود، پس روئيد گوشت حسين عليه السّلام از گوشت پيغمر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ، و روايات به اين مضمون بسيار است .(9) و در (علل الشّرايع ) روايت شده كه حال امام حسين عليه السّلام در شير خوردن بدين منوال بود تا آنكه روئيد گوشت او ازگوشت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و شير نياشاميد از فاطمه عليهاالسّلام و نه از غير فاطمه .(10) برگرفته از:منتهي الامال جلد اول منابع: 1- (مصباح المتهّجد) ص 572. 2- (المناقب ) ابن شهر آشوب 4/84. 3- (سوگنامه كربلا) ترجمه لهوف ابن طاوس ، ص 34، (مثير الا حزان ) ابن نما، ص 16 ، (ارشاد) شيخ مفيد 2/27. 4- (تهذيب الاحكام )6/39،(دروس ) شهيد اوّل 2/8. 5- (الكافى ) ،1/464،حديث دوم . 6- (امالى شيخ طوسى )ص 367،مجلس 13،حديث 781. 7-(امالى شيخ صدوق ) ص 200، مجلس 28، حديث 215، (كامل الزيارات ) ابن قولويه ص 64، باب بيستم ، حديث اول . 8-(بحار الانوار) 43/245. 9- (مناقب ) ابن شهر آشوب 4/57. 10-(علل الشرايع ) ص 243، باب 156، حديث سوم . *********************************************************** خبر از شهادت امام حسين (ع ) قبل از تولد او آغاز هجرت بود، هنوز امام حسين (ع )، به دنيا نيامده بود، جبرئيل نزد پيامبر(ص ) آمد و عرض كرد(اى محمد! خداوند تو را به نوزادى از فاطمه (س ) بشارت مى دهد، كه به دنيا مى آيد، و امت تو بعد از تو او را مى كشند) پيامبر(ص ) از اين خبر نگران شد... بار ديگر جبرئيل نازل گرديد و همين خبر را داد، باز پيامبر (ص ) نگران شد. جبرئيل به آسمان صعود كرد و سپس بازگشت ، عرض كرد :(اى محمد! پروردگارت سلام مى رساند و مژده مى دهد كه مقام امامت و ولايت را در ذريه او قرار دادم .(. پيامبر(ص ) از نگرانى بيرون آمد و گفت :) راضى شدم(. پيامبر(ص ) همين مطلب را به فاطمه (س )، خبر داد، فاطمه (س ) نگران شد، وقتى پيامبر(ص ) به فاطمه (س ) فرمود: )خداوند، مقام امامت را در ذريه او قرار مى دهد)، فاطمه (س ) شاد شد و گفت : (خشنود شدم(.(216) گفتار امام حسين (ع ) به مرد كوفى پيرامون علم امامان (ع) )امام حسين (ع ( با كاروان خود از حجاز به سوى كوفه رهسپار بود، در همان سفرى كه در كربلا به شهادت رسيد) در سرزمين )ثعلبيه ) (يكى از منزلگاههاى بين كوفه و مكه ) يك نفر از اهالى كوفه نزد امام حسين (ع ) آمد و سلام كرد، امام حسين (ع ) جواب او را داد و به او فرمود: )از اهل كجا هستى؟.( او گفت : از اهل كوفه هستم . امام حسين :( كه مى خواست حجت را بر او تمام كند، و گويا او از كوفه فرار كرده بود و لازم بود كه نصيحت شود) به او فرمود(:سوگند به خدا اى برادر كوفى ، اگر در مدينه تو را ديده بودم ، جاى پاى جبرئيل را در خانه ما به تو نشان مى دادم و محلى كه جبرئيل بر پيامبر(ص) در آن محل نازل مى شد، مشاهده مى كردى ، اى برادر كوفى ! با اينكه سرچشمه علم مردم در نزد ما است ، آيا مردم ، عالم شدند و ما جاهل مانديم ، اين از مطالبى است كه هرگز پذيرفته نيست )(217) مهدى (عج )، انتقام گيرنده خون حسين (ع) هنگامى كه امام حسين (ع ) با آن وضع جانسوز به شهادت رسيد، صداى گريه و ناله فرشتگان بلند شد، و گفتند:( اى خدا! با حسين (ع )، برگزيده تو و پسر پيامبر تو اين گونه رفتار كنند؟.) خداوند سايه و شبح حضرت قائم (عج ) را به آنها نشان داد و فرمود: بهذا انتقم لهذا: (با اين (قائم ) انتقام خون حسين (ع ) را مى گيرم). (218) داستان شير و فضه در كربلا هنگامى كه امام حسين (ع ) در كربلا به شهادت رسيد، دشمنان خواستند بدن اطهرش را زير سم ستوران قرار دهند، فضه كنيز حضرت زهرا(س ) در كربلا بود، جريان را به زينب (س ) خبر داد، و سپس گفت (:اى بانو من (سفينه ) غلام آزاد شده ، رسول خدا(ص ) سوار بر كشتى شده بود، و به سفر مى رفت ، كشتى شكست ، و خود را (به كمك امواج دريا) به جزيره اى رسانيد، در آنجا شيرى ديد، هراسان شد و به شير گفت (:من غلام پيامبر(ص ) هستم.) شير براى او فروتنى كرد، تا آنجا كه (او را سوار بر پشت خود كرد و) به جاده راهنمائى نمود، اكنون همان شير در ناحيه اى (از اين دشت ) است ، به من اجازه بده نزد او بروم و جريان را به او بگويم (تا همانگونه كه آن شير، سفينه را از نگرانى خارج ساخت ، ما را نيز از نگرانى بيرون آورد). فضه نزد آن شير رفت و گفت (آيا مى دانى كه مى خواهد بدن اطهر امام حسين (ع ) را زير سم ستوران قرار دهند؟.) شير برخاست و به قتلگاه آمد، دستهاى خود را روى جسد امام حسين (ع ) نهاد، سواران به طرف بدن مطهر آمدند، هنگامى كه آن شير را ديدند، عمر سعد گفت :(فتنه و بلائى ديده مى شود، تا خاموش است آن را بر نينگيزيد، باز گرديد و پراكنده شويد) سواران ، ترسيدند و بازگشتند (219)به اين ترتيب ، آن شير به قدر توان خود از امام حسين (ع ) حمايت كرد سوگوارى رباب براى امام حسين (ع) هنگامى كه امام حسين (ع ) به شهادت رسيد، يكى از همسران او كه از طايفه كلبيه بود(يعنى رباب مادر سكينه ) براى مصائب آن حضرت مجالس ‍ سوگوارى بپا كرد، او گريه مى كرد و خدمتكاران و حاضران گريه مى كردند، به طورى كه اشك چشمانتان خشك و تمام شد، در آن هنگام يكى از كنيزان همچنان گريه مى كرد و اشك مى ريخت ، رباب او را طلبيد و فرمود: چرا در ميان ما كه اشك چشممان خشك و تمام شده ، تنها تو مانده اى كه هنوز اشك از چشمانت سرازير است . كنيز گفت : من وقتى كه به دشوارى مى افتم ، شربت سويق ( بدست آمده از آرد نرم ) مى آشامم ، از اين رو اشكم تمام نشده است . رباب دستور داد، شربت سويق تهيه كردند، خود و ساير بانوان از آن نوشيدند، و به آنها گفت :(هدف من از تهيه اين شربت اين بود تا بنوشيد و براى گريه و ريختن اشك براى مصائب حسين (ع ) قوت و نيرو بگيريد(. و نيز نقل شده كه شخص ناشناسى ، چند پرنده سياه رنگ براى رباب (س ) فرستاد، تا بوسيله آنها بر سوگوارى حسين (ع) كمك شود، او وقتى كه آنها را ديد، پرسيد اين ها چيست ؟ گفتند: هديه اى است كه فلانى فرستاده تا برسوگوارى حسين (ع ) كمك شوى ، او گفت : ما كه عروسى نداريم ، اينها را براى چه مى خواهيم ، سپس ‍ دستور داد آنها را از خانه بيرون كردند و بعد از رفتن آنها، اثرى از آنها ديده نشد و به طور عجيبى ناپديد شدند.(220) بر گرفته از : داستانهای اصول کافی منابع: 216 - باب مولد الحسين (ع )، حديث 4، ص 464 -ج 1. (به طور اقتباس و تلخيص) 217- باب ان مستقى العلم من بيت آل محمد(ص )، حديث 2، ص 399 - ج 1. 218 - همان ، حديث 6، ص 465 - ج 1. 219- مولد الحسين (ع )، حديث 8، ص 465 (به طور اقتباس ) ج 1. 220 - همان ، حديث 9،ص 466، ج 1


برچسب ها :

جنجالهای اخیر بر علیه امربه‌معروف آب در هاون‌ کوبیدن‌است جنجال سازان بر علیه فرایض الهی امر به معروف و نهی ازمنکر، اجرای این فریضه الهی را تاب نمی آورند. اینان بقایشان در شلوغی و آشوب است. اقدام غیر انسانی اسیدپاشی در اصفهان بهانه‌ای شده برای جنجال سازان... به گزارش پایگاه خبری انصارحزب‌الله،انصارحزب‌الله شهرستان دزفول در بیانیه ای فضاسازی رسانه های معاند بر علیه آمران به معروف و ناهیان از منکر را با هدف به حاشیه راندن طرح مجلس و خالی کردن دل آمران‌به معروف دانست. در این بیانه آمده است: امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین مبین اسلام است و نقش برجسته و ممتازی در میان واجبات و بایدهای آن دارد به طوری که عامل دوام و بقاء دیگر واجبات ، عمل به این فریضه الهی و احیای آن است. جای تاسف دارد عده ای که دم از ظواهر اسلامی می‌زنند و در دستگاه‌های اجرایی کشور مسئولیتی دارند به خاطر اهداف سیاسی حاضر به دفاع و احیاء این فرائض الهی نیستند و عده ای فرصت طلب احیاء این دواصل را به ضرر سازمان رأی خود و حزب خود می‌دانند.این افراد آیا هنوز عظمت اجرای امربه معروف را درک نکرده‌اند؟! مگر نه این است که مولای متقیان فرمودند:تمامى اعمال و کارها حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر مانند قطره اى در مقابل یک دریاى بزرگ و پهناور است .(نهج البلاغه،حکمت۳۷۴). هر زمانی که قرار بوده کاری ارزشی در کشور صورت گیرد عده ای دست به مخالفت زده‌اند؛ عده ای که دل در گرو غرب دارند و برای فرهنگ بیگانه غش می‌نمایند. طی مدتی که در مجلس شورای اسلامی سخن از بررسی لایحه امر به معروف است ، باز همان عده دست به کار شدند تا پروژه ای را جهت به حاشیه کشاندن این طرح الهی در دستور کار خود قرار دهند و شروع به موج‌سازی نمودند تا فضا را ملتهب کنند. جنجال سازان بر علیه فرایض الهی امر به معروف و نهی ازمنکر، اجرای این فریضه الهی را تاب نمی آورند. اینان بقایشان در شلوغی و آشوب است. اقدام غیر انسانی اسیدپاشی در اصفهان بهانه‌ای شده برای جنجال سازان تا از طریق رسانه های داخلی به پیشتازی یکی از رسانه‌های دولتی خوراک برای رسانه های بیگانه تهیه کنند. اقدامی که خیلی سریع لو رفت و فتنه این اهالی فتنه برای مردم هویدا شد که این عده قصد دارند تا از اقدام مشکوک اسید پاشی به‌عنوان حربه‌ای بر علیه مجلس و بویژه نیروهای حزب اللهی استفاده نمایند ، حضور برخی از فتنه گران ۸۸ در تجمع مقابل مجلس در هفته گذشته و برخی شعارهای سیاسی و فمینیستی در اصفهان هم بیانگر ماهیت این صیادان فتنه می باشد. پرواضح است که نیروهای متدین و مذهبی که دغدغه ارزشها را دارند هرگز دست به اقداماتی غیرانسانی همانند آنچه در اصفهان اتفاق افتاد نمی زنند و این اتهام نچسب به نیروهای متدین فقط توسط دل سپردگان غرب طرح می گردد. افسوس که با توجه به اظهارات سریع همه مسئولان ارشد انتظامی و امنیتی و قضایی و دولتی ،باز هم برخی رسانه های داخلی بر طبل دروغ اتهام زنی به نیروهای متدین می‌زنند و این اقدام غیرانسانی را به فریضه الهی امربه معروف گره می زنند !! واقعاً چه دستهایی در پشت این فتنه رسانه ای است که بین رسانه های داخلی که غالباً از بودجه بیت المال ارتزاق می‌نمایند با رسانه های معاند وحدت رویه‌ای ایجاد نموده است؟! یقیناً دستگاه‌های مسئول باید با این رسانه ها برخورد قاطع نمایند. یقیناً یکی از اهداف فضاسازی رسانه ای اخیر این است تا آمران به معروف را از میدان به در کنند و آنان را در ادامه راه خود مردد نمایند ، اما زهی خیال باطل‌؛ چرا که این اقدامات علاوه بر اینکه باعث دلسردی و هراس در دل آمران به معروف نمی شود بلکه آنان را بر ادامه راه خود ثابت قدم تر می نماید. امروز احیاء تذکر لسانی و اجرای فریضه الهی امربه معروف و نهی از منکر در برابر سیل تهاجم فرهنگی غرب یک ضرورت انکار ناپذیر است و یقیناً اقدام دیر هنگام اما قابل تقدیر نمایندگان در بررسی لایحه حمایت از آمران به معروف طبق قانون اساسی است و پر واضح است که اجرای آن فقط حامیان فرهنگ غرب و مروجان فساد را نگران می‌نماید.


برچسب ها :

در دانشگاه شهیدبهشتی مطرح شد: درسی که امام حسین (ع) داد:نترسیدن و ایستادن دکتر سعید جلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی عصر سه شنبه ۶ آبان در همایش استکبارستیزی در مکتب امام حسین (ع) که در تالار مولوی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، شرکت نمود و به ایراد سخنرانی پرداخت. به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، مشروح این شخنرانی به شرح زیر است: یکی از بحثهای مهم و جدی که شاید دغدغه بشر بوده و شاید قدمت آن همراه با شکل‌گیری جوامع بشری باشد، بحث آزادی است. آزادی، از موضوعاتی است که بشر همواره درباره‌اش هم بحث داشته و هم دغدغه. این حقیقت هم قابل انکار نیست که اگر ما صحبت از آزادی می‌کنیم، در جوامع مختلف و در فرهنگهای مختلف کسانی بوده‌اند که این مفهوم را انکار کرده‌اند. آزادی را نادیده انگاشته‌اند. حالا شاید شکلهای این کار متفاوت باشد. اینکه به آزادی چگونه می‌نگریستند یا چه نوع بیان می‌کردند یا چه عمل می‌شده است، هر کدام از این‌ها عرصه‌هایی است که قابل بحث و گفتگو است. اما شاید این حقیقت را نشود انکار کرد که مفهوم آزادی و مقوله آزادی به خصوص آن چیزی که در عمل اتفاق می‌افتد، آن چیزی که تحت مفهوم آزادی بخواهد عینیت پیدا بکند، مورد مخالفت کسانی بوده و کسانی بوده‌اند که به مقابله با آن برمی‌خاستند. انکار «حقیقت» برای انکار «آزادی» من در این فرصت می‌خواهم کمی درباره این موضوع صحبت کنم که چگونه مفهومی به اسم آزادی که دغدغه دیرین بشر و جوامع بشری بوده مورد انکار قرار گرفته یا می‌گیرد. و یکی از مسائل اساسی در بررسی این مفهوم این است که «آزادی چگونه مورد انکار قرار می‌گیرد؟» شاید یکی از مهم‌ترین بسترهایی که موجب انکار آزادی می‌شود «انکار حقیقت» است. یکی از مهم‌ترین بستر‌ها برای کسانی که خواسته‌اند مانع آزادی بشوند این بوده است که اصل حقیقت را انکار کنند. اصل حقیقت را به چالش بکشانند. اصل حقیقت را مورد هجمه قرار بدهند. شاید دلیلش هم این باشد که آنچه می‌تواند آزادی را تعالی ببخشد حقیقت است. آن چیزی که می‌تواند آزادی را عادلانه کند حقیقت است و از همه مهم‌تر آن چیزی که می‌تواند آزادی را حفظ بکند یا به آن جهت بدهد حقیقت است. اگر شما توانستید خود حقیقت را با شیوه‌های مختلف به چالش بکشانید، آن وقت مقابله با آزادی این قدر‌ها هم سخت نخواهد بود. «انکار حقیقت» یا مقابله با حقیقت به این معنا نیست که بگوییم کسانی گاهی به راحتی می‌آیند و می‌گویند ما می‌خواهیم با حقیقت مقابله کنیم و بعد هم تقابل خودشان را با آزادی انجام بدهند! این، بحث مهمی است. شاید این دو مفهوم از مفاهیمی باشند که اگر مخالفتهایی با آن‌ها صورت گرفته و نسبت به این دو مفهوم چالشهایی اتفاق افتاده، همراه با پیچیدگی‌هایی بوده. چون حقیقت دست نیافتنی است، پس نیست! اگر کسی بخواهد حقیقت را انکار بکند، چه باید بکند؟ حقیقت که یک مفهوم روشن است و انکار آن کار آسانی نیست. یکی از بسترهایی که برای انکار حقیقت شکل می‌گیرد این است که حقیقت را «دست نیافتنی» معرفی بکنند. اینکه حقیقتی باشد و بتوان آن را محقق کرد و دنبال کرد، اصل این را انکار بکنند. این یکی از آن شیوه‌هایی است که اگر کسانی خواستند حقیقت را به چالش بکشانند و بعد به تبعش آزادی را به چالش بکشانند، بر همین مبنا عمل کرده‌اند. بستری را فراهم می‌کنند که ما حقیقت را یک امر دست نیافتنی بدانیم یا اینکه حقیقت را یک امر نسبی بدانیم. بگوییم حقیقت اصولاً یک مفهوم سیال است. یک پندار است و آن چیزی که دنبال می‌شود پندارهای انسان است! امروز ممکن است یک چیزی را حق بداند و فردا حق را خلاف این بداند. مثلاً نفی حقیقت و واقعیت به این شکل مطرح بشود که اگر ما از حقیقت یا واقعیتی صحبت می‌کنیم، این، پنداری بیش نیست؛ درست مثل تعبیری که «دکارت» چند قرن پیش مطرح می‌کرد: «من فکر می‌کنم پس هستم و مبنا من هستم». من یک سری فکر‌ها دارم. امروز ممکن است یک چیز باشم و فردا چیز دیگری باشم. عرض خواهم کرد که این نگاه در ‌‌نهایت چه فرجامی پیدا می‌کند. اگر شما چنین بستری را گشودید که حقیقت دست نیافتنی است، حقیقت نسبی است، حقیقت چیزی جز پندار‌ها و تصورات و برخی چیز‌ها که ما فکر می‌کنیم نیست، این با آن نگاهی که حقیقت را جوهره هستی می‌داند متفاوت است؛ نگاهی که می‌گوید «جوهره حقیقت در هستی وجود دارد». این دو نگاه کاملاً متفاوت‌اند. در این مورد توضیح خواهم داد. پدر اندیشه آزادی یا سهامدار برده داری؟ اما ببینیم فرجام آن نگاهی که حقیقت را دست نیافتنی می‌داند چیست؛ آن موقع شما می‌توانید خیلی چیز‌ها را قلب کنید. می‌توانید متفاوت کنید. می‌توانید وارونه کنید. آن موقع شما می‌توانید خیلی از رفتارهایی را که خلاف آزادی است به اسم آزادی جلوه بدهید. می‌توانید اسم خیلی از حرکتهای استبدادی را آزادی بگذارید و یا بالعکس. از این بستر، این روند برمی خیزد. شما می‌بینید خیلی از کسانی که آمدند و اندیشه‌شان را بر این مبنا پایه‌گذاری کردند، به جاهایی رسیدند که غیرانسانی‌ترین دیدگاه‌ها را بیان می‌کردند اما نام آن‌ها «پدر آزادی» می‌شد! دیدگاه‌هایی که همین امروز در همین دانشگاه ما تدریس می‌شود. مثلاً عنوان می‌کنند آقای «جان لاک» پدر اندیشه آزادی است. چرا این را بیان می‌کنند؟ وقتی که شما زندگی همین فرد را بررسی می‌کنید، می‌بینید سوابق کاری‌اش چه بوده؛ در‌‌ همان زمانی که این نظریه‌پردازی‌ها را می‌کرده، «دبیر انجمن مستعمرات در کارولینای شمالی» بوده. خودش یکی از سهامداران عمده شرکتهای برده‌داری بوده. این‌ها چیزهایی نیست که در یکی از کتاب‌های ما ادعا شده باشد. در منابعی است که خود آن‌ها نوشته‌اند؛ اما مسئله اینجاست که به این قبیل نکات ضریب نمی‌دهند. این فرد با این سابقه، می‌شود پدر اندیشه آزادی! خالی از لطف نیست من بخشی از نظرات ایشان را مرور کنم؛ ببینید این پدر اندیشه آزادی چه می‌گوید. از ترجمه کتاب ایشان می‌خوانم. از «نشر نگاه معاصر». نگاهش به انسان‌ها را ببینید. می‌گوید «نوع دیگری از رعیت وجود دارد بر حسب حق طبیعی تسلیم سلطه مطلق و قدرت بی‌حد و حصر و اختیاری ارباب خود قرار می‌گیرد. به نظر من این افراد از زندگی خود صرف نظر کرده‌اند و به تبع آن آزادی آن‌ها ساقط شده است و بدین ترتیب در وضع بردگی قرار گرفته‌اند. از این رو حق هیچ گونه مالکیتی ندارند و در چنین وضعی نیز نمی‌توانند در آن دولت به عضویت جامعه مدنی درآیند. زیرا هدف اصلی جامعه مدنی محافظت از دارایی است»! این نظرات آقای «جان لاک» است. حالا در کتاب فراوان می‌بینید. چون بر این مبنا نگاه می‌کند. اصلاً کارویژه دولت را حفاظت از دارایی می‌داند. حفظ مالکیت می‌داند. بعد در‌‌ همان جا بحث می‌کند که اگر کسانی هنوز در وضع طبیعی هستند و به آنجامعه مدنی به آن معنا نرسیده‌اند، این‌ها به این معنا نیست که بتوانند با آن‌ها حق برابر داشته باشند که حالا مثلاً چندتا سانتریفیوژ کار کند! اینکه می‌بینید کسانی که مدعی آزادی هستند، زمانی در برابر اندیشه‌های مختلف بیشترین فشار‌ها و تضییقات را برای محدود کردن آزادی می‌آورند بر اساس این قبیل مبانی تئوریک است. کشته شده‌اند که شده‌اند؛ حقشان بود! این مبانی تئوریک چه می‌گوید؟ می‌گوید اصلاً حقیقتی نیست؛ حقیقت نسبی است. شما می‌بینید در همین دوران ما، نه در یک تاریخ دور، در کمتر از بیست سال پیش، در همین جهان، در یک کشور کوچک افریقایی در کمتر از سه ماه یک میلیون نفر انسان کشته می‌شود اما کسی قطعنامه‌ای صادر نمی‌کند. دقیقاً در همین دوران؛ در دوران مدرن یک میلیون نفر انسان کشته شده‌اند. حتی شاید شما‌ها اسمش را هم نشنیده باشید. حتی در تاریخ هم نمانده باشد. چون‌‌ همان طور که بیان شد، می‌گوید این‌ها اصلاً در وضع طبیعی هستند و هنوز به جامعه مدنی نرسیده‌اند. بنابراین کشته شده‌اند که شده‌اند! این جنایت در کدام کشور بود؟ در «رواندا»؛ سال ۱۹۹۴٫ بیست سال از آن اتفاق نگذشته است. اصلاً اینجا نه جامعه جهانی باید تحریک بشود. نه حتی شورای امنیت قطعنامه‌ای صادر بکند. نه اقدام دیگری صورت بگیرد. چرا؟ چون با نگاه مدعیان آزادی تفسیر می‌شود. با همین نگاه به راحتی می‌توانند خیلی چیز‌ها را نادیده بگیرند. در همین دوران است که شما می‌بینید کسانی حقوق و امتیازاتی را برای خود تعریف می‌کنند ولی در عین حال مدعی آزادی هم هستند. مثلاً بیان می‌کنند چند کشور خاص و قدرت خاص می‌توانند امتیاز «وتو» داشته باشند و بقیه نداشته باشند ولی این، مانع این نمی‌شود که این‌ها خودشان را بهترین مدعیان آزادی قرار ندهند! حالا اگر سئوال کنید چرا؟ می‌گویند همین است. نه فقط در حق وتو. ببینید برای دیگران چه تضییقاتی به بار آورده‌اند. مثلاً کسانی که شعار اقتصاد بازار آزاد را می‌دهند، بخاطر یک تراکنش بانکی، به خودشان حق می‌دهند که بگویند چرا فلان جا خلاف آن چیزی که ما می‌گفتیم تراکنش بانکی انجام گرفت؟! حتی برای اتباع کشورهای خودشان در‌‌ همان کشوری که ادعای آزادی و بازار آزاد دارد، به دلیل یک فعالیت اقتصادی که مثلاً فلان چیز فروخته شده و این ممکن است فلان باشد، پانزده سال حبس داده می‌شود… از این مثال‌ها فراوان است و مطلب اصلی‌ام این‌ها نیست. عرضم این است که اگر می‌گوییم آزادی یک دغدغه جدی بوده است و کسانی به مقابله با آن برخاسته‌اند، این مقابله می‌توان شکل و لعابی داشته باشد که حتی این مقابله کنندگان با آزادی، پدر آزادی نامیده شوند. شما اگر باز به اندیشه‌های لیبرالیسم نگاه ‌کنید، بهتر می‌توانید موضوع را تحلیل کنید. اخیراً یک کتابی منتشر شده و ترجمه خوبی هم دارد. نویسنده‌اش آقای «جان هیکس» است. می‌گوید ما این تعارض را چگونه حل می‌کنیم. از یک طرف می‌گوییم هدف لیبرالیسم کاهش شر و رسیدن به خیر است. از یک طرف می‌گوییم هسته مرکزی، اختیار انسان است. اگر مبنایی نداشته باشیم این تناقض‌ها را چگونه می‌خواهیم حل کنیم؟ جنگ با حقیقت؛ از «انکار» تا «انصراف» چرا در اینجا این بحث را گشودم؟ می‌خواهم این را عرض کنم که رسالت بزرگی که پیامبران الهی برای خودشان قائل بودند، همین باز کردن اسارتهای این طوری بود؛ «یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ» (اعراف، ۱۵۷) با آن مبنای غلط می‌تواند بد‌ترین رفتار‌ها حتی به اسم آزادی صورت بگیرد. چون اصل، آن حقیقتی است که اتفاق می‌افتاد، نه آن اسمی که دارد. «اتبع الحق اهوائهم لفسدت السموات و الارض». اگر حقیقت بخواهد تابعی از آن نگاه باشد که چیزی از آن نمی‌ماند. تمام انبیای الهی آمده بودند که این حقیقت بتواند محقق بشود تا آزادی در آن شکل متعالی خودش شکل بگیرد. انسان بتواند در آن شکل صحیح خودش به آن کمال برسد. «یرید الله ان یحق الحق کلماته لیحق الحق و یبطل الباطل» بر این مبنا است دیگر. چون اگر شما بخواهید اصل حقیقت را با لطایف الحیلی انکار بکنید آخرش این می‌شود. اگر ما امروز امام حسین علیه‌السلام را سرور آزادگان می‌دانیم، به این خاطر است که او کلمه الله بود. اگر گفته می‌شود یحق الحق کلماته، آن کلمه اللهی بود که آمد همین احقاق حق را انجام بدهد. حقیقت را روشن بکند. اگر گفته می‌شود رسالت پیامبران این بود که «یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی ان کانت علیهم» یعنی آمدند که این زنجیر‌ها را از دست و پای انسان‌ها باز کنند، بر این مبنا بود. بله. برخی از این زنجیر‌ها سخت‌افزاری است. به‌‌ همان معنای واقعی زنجیر است. «و ارسل معنا بنی‌ اسرائیل و لا تعذبکم». یک عده‌ای را تحت شکنجه و زور می‌گیرید. این را باید آزاد کرد اما برخی‌ دیگر هم نرم‌افزاری است. آن زنجیرهای نرم‌افزاری چیست که بر دست و پای انسان‌ها بسته می‌شود و از سوی چه کسانی بسته می‌شود؟ اگر ما بحث آزادی را می‌کنیم، چه کسانی مانع آزادی می‌شوند؟ چه کسانی این زنجیر‌ها را می‌بندند؟ آن کسانی که اصل حقیقت را هدف قرار می‌دهند. عرض کردم. یک راهش این است که با شکلهای تئوریک خاص خودشان، انکار حقیقت می‌کنند. این تنها راه نیست. راه دومی که ما امروز هم با آن مواجه هستیم، یک راه جدید نیست اما امروز هم به شکل مدرنش وجود دارد؛ در کنار انکار حقیقت «انصراف از حقیقت» است. یعنی چه؟ اصلاً بحث نمی‌کنند بحثنمی‌کند که حقیقتی هست یا نیست. می‌گوید اصلاً کی گفته که مبنا باید حقیقت باشد؟ استدلال دنیای مدرن: هر که زورش بیشتر حقش بیشتر ببینید، این تعبیری که قرآن دارد؛ «فاستکبروا فی الارض بغیر الحق و قالوا من اشد منا قوه» می‌گوید بله. اگر من این بحث‌ها را می‌گویم، من حرفهای شما را نمی‌فهمم. «ما نفقه کثیراً مما تقول». یکی از بحث‌هایش این بود. می‌گوید چیزهایی که شما می‌گویی، درست یا غلط من به آن کاری ندارم. آن چیزی باید مبنا قرار بگیرد که من می‌گویم. چرا؟ وقتی به او می‌گویی چرا باید این مبنا باشد؟ چرا باید پنج‌تا کشور حق وتو داشته باشند و بقیه نداشته باشند؟ پاسخش چیست؟ در همین «ان‌پی‌تی» یکی از بحث‌ها این است. قشنگ به صراحت در همین ان‌پی‌تی بیان می‌کند که این چندتا کشور باید سلاح هسته‌ای داشته باشند و بقیه نباید داشته باشند. اگر سئوال بشود که چرا این‌ها باید داشته باشند و دیگران نباید داشته باشند، «قالوا من اشد منا قوه»، چون زور ما بیشتر است! یک استدلال استکباری قدیمی که امروز هم وجود دارد. یعنی قدرت مبنای مناسبات بین‌المللی باشد. سئوال که می‌کنیم می‌گوید من این چیزهایی که تو می‌گویی نمی‌فهمم. همین است که هست! تعبیر «ما نفقه کثیراً مما تقول» به این معناست: اصلاً این چیزهایی که شما می‌گویید قابل فهم نیست. به صراحت دارند این را می‌گویند. بعد ادامه‌اش می‌گوید «نراک ضعیفا». یعنی ما شما را ضعیف می‌بینیم و چون امروز ما مبنای قدرت هستیم، باید این را داشته باشیم. چرا شما باید بیایید و نیازهای عملی برای یکی دیگر را تعیین بکنید؟ چرا؟ چرا کس دیگر باید بیاید و شما بگویید که چقدر نیاز دارد؟ بر‌‌ همان مبانی‌ای که بیان شد. تازه این آقای «جان رالز» که در میان اندیشمندان لیبرال به نام عدالتخواه معروف است، شما کتابش را ببینید. بیان می‌کند که اگر ما صحبت از عدالت می‌کنیم، بر مبنای دمکراسی و لیبرالیسم آمریکا است. به صراحت در کتابش بیان می‌کند. می‌گوید آن است که می‌تواند متخصص باشد. بعد به صراحت‌‌ همان جا تجویز می‌کند که اگر کسانی این چارچوب را نپذیرند، ما حق داریم ولو با نیروی نظامی علیه آن‌ها اقدام بکنیم. این آن چیزی است که شکل می‌دهند. یا در مورد توزیع ثروت؛ برای چه باید این طور باشد؟ «نحن اکثر اموالاً و اولاداً». به صراحت این را بیان می‌کنند. بنابراین، اگر شما می‌بینید با مبناهای مختلف، مقابله با آزادی صورت می‌گیرد با این مبانی است: یا انکار حقیقت است یا انصراف دادن از حقیقت. به صراحت این‌ها را بیان می‌کنند. شما دیدید. فقط می‌گویند باید این را بپذیرید. آن وقت خطری که اینجا وجود دارد، این است که او بخواهد این تصور را القا بکند که یک واقعیتی وجود دارد. باید این واقعیت‌ها را دید. این واقعیت‌ها این است که عده‌ای قدرت دارند، عده‌ای ثروت دارند و پُرزور هستند، این‌ها یک نظامی را شکل داده‌اند، همه باید توی همین نظام زندگی کنند! من این را چند جا عرض کرده‌ام. من سال هشتاد و هشت سفری به ژاپن داشتم. با نخست وزیر آنجا ملاقات داشتم. جالب بود. نخست وزیر وقت آنجا، وزیر خارجه‌اش و آن شاهد عینی‌ای که از بازماندگان حادثه هیروشما بود، یک پیرزن هفتاد هشتاد ساله، بیان می‌کردند که اگر ما بمباران هسته‌ای و اتمی شدیم، این حق ما بوده! این یک نوع نگاه است. بالاخره یک همچین چیزی هست. یک واقعیتی است و باید پذیرفت. نخست وزیرش بیان می‌کرد که حزب ما بعد از شصت سال توانسته در انتخابات، حاکمیت و قدرت را به دست بگیرد. کاری که ما کردیم این بود که به مردم وعده دادیم اگر حاکمیت را در دست بگیریم، می‌توانیم بگوییم بعد از گذشت نزدیک به هفتاد سال از جنگ جهانی دوم آمریکا پایگاههای نظامی را تحویل بدهد و از آنجا خارج بشود ولی الآن می‌بینم نمی‌توانیم این کار را انجام بدهیم. با اینکه قول دادیم. این شعار را دادیم و انتخاب شدیم. الآن آن‌ها در برابر ما ایستاده‌اند. گفت احتمالاً من استعفا بکنم. اتفاقاً چند ماه بعد هم استعفا کرد و بعد از یک مدتی هم به عنوان نماینده مجلس به تهران آمد و یک ملاقاتی هم در اینجا با من داشت. گفت «نشد…» همین. سیاست خارجی عرصهٔ واقعیت هاست؛ عرصهٔ «همهٔ واقعیت‌ها» یکی از بحثهایی که امروز مطرح می‌شود این است که عرصه سیاست خارجی عرصه واقعیت‌ها است و باید واقعیت‌ها را دید. این حرف، حرف درستی است اما باید همه واقعیت‌ها را دید. اتفاقاً همانطور که کسانی که مستبدانه‌ترین رفتار‌ها را دارند و شعار آزادی می‌دهند، کسانی هم که بیشترین سعی را برای پوشانیدن واقعیت‌ها دارند شعار واقع‌بینی را می‌دهند. بله. اتفاقاً این حرف بسیار درستی است. کار بزرگ امام ما این بود که واقعیتهای جهانی را نشان داد. واقعیتهای مناسبات بین‌المللی را نشان داد. آن واقعیت‌ها است که باید دیده بشود. از جمله واقعیت‌ها این است که باید به این نکات توجه بشود. اتفاقاً آن‌ها این را دارند می‌پوشانند. خودشان را یک قدرت فعال مایشاء می‌دانند که همه باید با آن باشند. کسی نباید در برابر آن‌ها بایستد. اتفاقاً در همین دیدن واقعیت‌ها است که قرآن کریم می‌فرماید «اولم یروا»، آیا نمی‌بینید؟ چرا همه واقعیت را نمی‌بینید؟ «ان الله الذی خلقهم هو اشد منهم قوه». این را هم ببینید. این طور نیست که این‌ها فعال مایشاء باشند، اینطور نیست که هر چه بخواهند‌‌ همان خواهد شد. اینکه می‌بینید این‌ها امروز این همه از انقلاب اسلامی نگران هستند، بخاطر این است که انقلاب اسلامی این واقعیت را نشان داد. نشان داد که همه قدرت‌ها می‌توانند پشت سر شاه باشند و ملتی بگوید او باید برود و او برود. همه آن‌ها پشت سر صدام باشند و هر آنچه که می‌توانند کمک بکنند. ملتی بایستد و مقاومت بکند و پیروز بشود. نگذارد آن‌ها به نتیجه‌شان برسند. خب آن‌ها از این نگران هستند که الگویی نشان بدهد که خلاف این هم می‌شود عمل کرد. امام حسین (ع) هم واقع بین بود اینگونه نیست که بگوییم این یک واقعیت است که باید تسلیمش شد. اصلاً امام حسین علیه‌السلام برای چه اینجایگاه را دارد؟ برای اینکه می‌خواهد این واقع‌بینی را به ما نشان بدهد. «الا ترون ان الحق لایؤمن به و ان الباطل لایتنهی عنه». آیا نمی‌بینید؟ اتفاقاً دارد به ما درس واقع‌بینی می‌دهد اما این نوع واقع‌بینی؛ «الا ترون ان الحق لایؤمن به». آیا نمی‌بینید این واقعیت را که آن حقیقت مبنای عمل نیست؟ قدرت و ثروت می‌خواهد جای آن را بگیرد. اینجاست که آنجایگاه پیدا می‌شود. بعد می‌فرماید «لیرغب المؤمن من لقاء ربه حقاً حقا». آنجایگاه آزادگی اینجا دیده می‌شود. چرا ما می‌گوییم سرور آزادگان؟ چون نمی‌پذیرد کسانی بخواهند مناسبات را بر مبنایی غیر از حقیقت تعریف بکنند. یکی از نگرانی‌های دیگری که وجود دارد این است که برخی از کسانی که از حقیقت انصراف می‌دهند، شاید منکر حق نشوند؛ بگویند قبول داریم که این حق است اما چه کار بکنیم؟ مثال زدم که بعضی از دولت‌ها چگونه هستند. می‌گویند بالاخره این مناسبات هست دیگر؛ ما چه کنیم؟ یادم نمی‌رود که با وزیر خارجه‌ یکی از همین کشورهای قدرتمند اروپایی صحبت می‌کردیم. می‌گفت ما یک قدرت کوچک هستیم. نمی‌توانیم. بالاخره این مناسبات شکل گرفته. گفتم آخر شما چطور به این نتیجه رسیدید؟ گفت این است دیگر. از حقیقت انصراف بدهند یا اینکه بگویند حالا بیا در همین چارچوب سعی کنیم آن‌ها را راضی کنیم و یک ذره از حقمان را از آن‌ها بگیریم «واتخذوا من دون الله الهه لعلهم ینصرون لایستطیعون نصرهم و هم لهم جند محضرون». یعنی بخواهند با راضی کردن بعضی از این‌ها با التماس یک حقی را بگیرند. برخی از این دولت‌ها این را بیان می‌کردند. من این نکته در یکی از دیدار‌ها در تهران به معاون آقای «مرسی» گفتم. گفتم اگر شما می‌خواهید آن قوام و ثبات اصلی را داشته باشید، باید بتوانید بر یک مبنایی تکیه بکنید که این مسیرتان را ادامه بدهید. نه با یک مبنایی که‌‌ همان مبنا علیه شما به کار برده بشود. متأسفانه دیدید که چه فرجامی برای آن مسیر پیدا شد. چرا این بیان می‌شود؟ شما خیال نکنید از کسانی که بر مبنای انکار حقیقت و بر مبنای قدرت، بر مبنای ثروت فکر می‌کنند، می‌توانید حقی بگیرید. این تعبیری که قرآن کریم از حضرت ابراهیم علیه‌السلام دارد برای ما اسوه است؛ «قد کان لهم اسوه فی ابراهیم والذین معه». منطقش دقیقاً چیست؟ چرا این اسوه است. می‌گوید چون برای آن کسانی که در برابرشان بودند این را بحث می‌کرد که اصلاً این نوع نگاه استکباری که شما دارید، «بداء بیننا و بینکم العداوه و البغضاء ابداً حتی یؤمن بالله». می‌گوید مبنایی که بر اساس انکار حقیقت است نمی‌تواند مناسباتی صحیح شکل بدهد. «لن ترضی عنک الیهود و لاالنصاری حتی تتبع ملتهم» چرا می‌گوید این‌ها از تو راضی نمی‌شوند تا اینکه آن چیزی را که می‌خواهند ادامه بدهند؟ این، درجات هم دارد. می‌گوید بعضی‌هایشان بیشتر و بعضی‌هایشان کمتر؛ «لتجدن اشد الناس عداوه». این‌ها هستند. آنهایی که «اقربهم موده» این‌ها هستند. چرا؟ تعبیرش این است. می‌گوید اینهایی که می‌بینید یک کم به شما نزدیک‌تر هستند این‌ها چون «انهم لا یستکبروا». می‌گوید وقتی مبنا یک مبنای استکباری بشود، شما نباید انتظار داشته باشید آن کار بتواند شکل بگیرد. چون بر مبنای استکبار است «ما زادهم الا نفورا استکباراً فی الارض». افسانه‌ای که فروریخت یکی از نکات اصلی که در اینجا وجود دارد توجه به تفاوت دو نوع نگاه است؛ «قد بدت البغضاء من افواههم». می‌گوید اگر این‌ها این گونه در برابر شما می‌ایستند، به این خاطر است که آن‌ها نمی‌خواهند مبنایی بر اساس حقیقت شکل بگیرد. می‌دانند که در آن صورت، با تمام مطامع استکباری آن‌ها درگیر می‌شود. نه اینکه فقط درگیر بشود. می‌دانند اگر چیزی بر مبنای حقیقت شکل بگیرد، آن موقع موفق می‌شود. به قول معروف، افسانه شکست‌ناپذیری این‌ها را به هم می‌ریزد. آن‌ها در سایه خوف و ترس و ترساندن است که می‌توانند شکل بگیرند. قرآن می‌گوید کسانی قوی‌تر از شما هم بودند و نتوانستند بر مبنای ظلم و تفکر غلط شکل بگیرند؛ «قد اهلک من قبلهم من القرون من هو اشد منه قوه و اکثر جمعا»، می‌گوید کسانی بودند که خیلی قدرتمند‌تر بودند و پولدار‌تر بودند اما نتوانستند دوام پیدا کنند. خب او از این نگران می‌شود. اینکه شما می‌بینید تمام فعالیت آن‌ها روی جمهوری اسلامی ایران متمرکز می‌شود برای چیست؟ خب خیلی جاهای دیگر هم وجود دارد. شما در همین منطقه و در همسایگی ما می‌بینید کس دیگری هست که تازه سلاح هسته‌ای‌اش را هم دارد. کشورش هم خیلی بی‌نظم است. ثبات خاصی ندارد. چرا نسبت به آن نگران نمی‌شوند؟ چون می‌بینند اینجا یک مدل جدید، یک نگاه جدید دارد شکل می‌گیرد. یک نگاهی شکل می‌گیرد که این افسانه شکست‌ناپذیری را به هم می‌زند. بعد این نگاهش محقق می‌شود. نه تنها محقق می‌شود بلکه موفق هم می‌شود. نه تنها موفق می‌شود بلکه تکثیر هم می‌شود. خب او می‌فهمید که این قدرت جدید، این افسانه و این تصور را که او برای جهان بافته که حتی کسی که بمباران هسته‌ای شده هم می‌گوید حق ما بوده، به هم می‌ریزد. من در‌‌ همان سفری که آن مقام ژاپنی به تهران آمد این را گفتم؛ گفتم شما بعد از هفتاد سال می‌گویید ما هنوز نمی‌توانیم به این قدرت بگوییم از جزایر ما برو بیرون. چطور در همین منطقه ما و در همین عراق. شما دیدید چه شد. پس می‌شود با مدلهای دیگری کار کرد. این قدرت جدید، نگاه جدیدی دارد؛ «وَلَمّارَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هذاما وَعَدَنَا اللَّهُوَرَسولُهُ وَصَدَقَاللَّهُوَرَسولُهُ وَما زادَهُمإِلّا إیمانًاوَتَسلیمًا». اگر این‌ها را می‌بیند، تازه نشاط و ایمان و جدیتش در این مسیر بیشتر می‌شود. خب استکبار از این نگران است. این چگونه ممکن است؟ درسی که امام حسین (ع) داد: نترسیدن و ایستادن، باطل السحر شیطان اگر ما می‌گوییم امام حسین (ع) «سرور آزادگان» و «سید شهیدان» است، این، همین طوری به دست نمی‌آید. طبیعی است که لازمه چنین موفقیت‌ها و چنین روندی مبارزه و مجاهده است. اگر شما می‌بینید او هم دارد در آن مسیر تمام سعی خودش را به کار می‌برد «والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت» طبیعی است که اگر شما در برابر او هستید «الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله». نمی‌شود بگویید مبارزه‌ای نباشد و دستاورد باشد؟ آن‌ها هم که در‌‌ همان مسیر باطل خودشان کار می‌کنند، دارند مرتب تلاش می‌کنند. ضمن اینکه قرآن می‌گوید اگر چنین صحنه‌ای صورت بگیرد، خداوند بی‌طرف نیست؛ «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا». می‌گوید «فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان ضعیفا». این طور نیست که خیال کنید او یک قدرت مایشاء است. می‌شود با او هم مبارزه کرد. اینجاست که مفهوم «شهادت» و محرم معنی پیدا می‌کند. تمام حربه او ترساندن است؛ «ذلکم الشیطان یخوف اولیائه». نقطه مقابلش چیست؟ «شهادت». «یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم ان لاخوف علیهم و لا یحزنون»، «ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه ان لاتخافوا و لاتحزنوا». باطل السحر سلاح او که ترساندن است چیست؟ «نترسیدن و ایستادن». فقط این نیست که بگوییم نترسید. ببینید، با این نگاه است که یک مکتب جدید شکل پیدا می‌کند. یک پارادایم جدید شکل پیدا می‌کند. محاسبات او را دچار اخلال می‌کند و محاسبات جدید وارد عرصه می‌شود. اینکه مقام معظم رهبری یکی دو ماه پیش در یکی از صحبت‌هایشان اشاره فرمودند که مواظب باشید دچار اشتباه محاسباتی نشوید، از این منظر است. چون شما با این نوع نگاه، یک عرصه جدید و یک سیستم جدیدی از محاسبات را وارد می‌کنید. حسین (ع)، آزاد شد و آزادگی را ارمغان آورد قرآن نمی‌گوید به کسی که شهید می‌شود نگویید مرده است «ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا». فقط این را نمی‌گوید. تعبیرش این است که در محاسباتتان هم این طوری محاسبه نکنید؛ «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا». این نگاه، یک مبنای جدید شکل می‌دهد. چه نگاهی است که می‌تواند این مبنا را شکل بدهد؟ نگاه حسینی. او می‌داند که اگر بخواهد در برابر همه این‌ها بایستد، باید آزاد بشود تا بتواند بایستد؛ ولی آزادی در شکل متعالی خودش. شما در عرفه می‌خوانید «ان الهوا بوثائق الشهوه اثرنی و کن انت نصیر لی حتی تنصرنی و تبصرنی و افنی». او اول خودش را از بزرگ‌ترین اسارت که اسارت نفس است آزاد می‌کند. آن موقع می‌تواند چنین حماسه بزرگی ایجاد بکند و چنین آزادگی‌ای را به ارمغان بیاورد. اگر امام حسین (ع) بیان می‌کند که «من رءا سلطانا جائراً مستحلاً لحرم الله ناکثاً لعهدالله» نمی‌تواند در برابرش نایستد. تعبیر می‌کند که اگر کسی یک نظام سلطهٔ مبتنی بر ظلم و جور را ببیند، بعد این تعبیر را دارد که «و لم یغیر به قول و لافعل» و هیچ گفته یا رفتاری را در برابر آن نداشته باشد، «کان حق علی الله ان یدخله مدخل». می‌گوید آن موقع اگر چیزی سرش بیاید خودش مقصر است. اینکه ما می‌گوییم امام حسین علیه‌السلام بر سر نی هم قرآن تلاوت می‌کرد، این قرآن در تمام وجود بوده است و می‌خواسته تمام آن را ظهور بدهد. «شهید شهریاری» از مکتب حسینی آموخت که «ما می‌توانیم» اگر امروز حرکتی صورت می‌گیرد و می‌تواند موفق بشود، بر اساس چنین نگاه و چنین مکتبی است. خوب است من اینجا از کسانی که این مسیر را ادامه دادند یادی کنم؛ از همین دانشگاه شهید بهشتی، شهید بزرگوار «شهید شهریاری» را داریم. آزاده‌ترین افراد ما چه کسانی بودند؟ کسانی که دلبستگان سیدالشهداء بودند. کسانی که نمی‌پذیرفتند کسی به آن‌ها بگوید من باید نیاز عملیتان را تعیین بکنم. چه کسانی این قدرت و این افسانه را شکستند؟ شهید شهریاری‌ها. چون اینجا دانشگاه این شهید بزرگوار است، این خاطره را تکرار می‌کنم. خاطره مربوط به مهرماه ۸۸ می‌شود. ما برای تأمین داروهایی که آن زمان هشتصد و پنجاه هزار بیمار ما را تأمین می‌کرد به سوخت بیست درصد نیاز داشتیم. یعنی هشتصد و پنجاه هزار بیمار ما از داروهایی استفاده می‌کردند که تولید آن دارو‌ها نیاز به سوخت بیست درصد داشت. ما عضو آژانس هستیم. حقوقی داریم و تکالیفی داریم. نامه‌اش را به آژانس داده بودیم که وظیفه آژانس این است که برای اعضا تسهیل بکند که بتوانند به آن چیزی که لازمه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای است دسترسی پیدا کنند. گفتیم این هم که یک موضوع کاملاً انسانی است. هشتصد و پنجاه هزار بیمار دارند از این دارو استفاده می‌کنند. باید این را در اختیار ما قرار بدهید. وقتی که این مطرح شد. آن قدرتی که بر مبنای‌‌ همان نگاه استکباری عمل می‌کند احساس کرد تازه یک موضوعی گیر آورده به عنوان اهرم فشار. کسانی که ادعای حقوق بشر و فلان دارند. گفت خیلی خب. شروع کرد به شرط و شروط گذاشتن. با‌‌ همان نگاه استکباری «من اشد منا قوه». خیلی خب. ما این را که شما نیاز دارید داریم. «نحن اکثر اموالاً و اولاداً». اگر شما نیاز دارید، ما تعیین می‌کنیم که نیاز شما چگونه تأمین بشود. گفتیم که اگر شما این کار را نکنید ما خودمان انجام می‌دهیم. یکی از آن‌ها یک لبخندی زد که یعنی به این آسانی نیست! اگر می‌توانید انجام بدهید… چه تفکری این نیاز را تامین کرد؟ چه تفکری این نگاه حق‌خواهانه را محقق کرد؟ تفکر شهید شهریاری. بدون اینکه حتی یک ریال دریافت کند. می‌دانست که بهای این کار جان خودش است. استقبال کرد. این تفکری است که استکبار از آن احساس خطر می‌کند. شما دیدید که با جسارت تمام، ترورش کردند. چه کسانی؟ آنهایی که ادعای مقابله و مخالفت با تروریسم می‌کنند. وقتی می‌بینند ملتی دارد از حق خودش دفاع می‌کند، آن‌ها از تروریسم علیه او استفاده می‌کنند. خیلی از این کسانی که مدعی آزادی هستند، نه کمپینی راه انداختند و نه هیاهویی راه انداختند که بگویند چرا باید یک دانشمند ما برای یک فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای هدف قرار بگیرد. بین تروریست‌ها و آن‌ها چه نسبتی هست؟ چرا آن‌ها نگران بودند؟ آن‌ها بیشتر از اینکه نگران غنی‌سازی باشند، نگران تفکر شهید شهریاری هستند. تفکری که با عشق به سیدالشهدا می‌گوید «ما می‌توانیم». می‌ایستد و کار را دنبال می‌کند و بطلان افسانه شکست‌ناپذیر بودنش را نشان می‌دهد. او از این نگران است. لذاست که شما امروز می‌بینید دو جریانی که امروز در واقع وجود دارند، یکی جریانی است که آزادیخواه به معنای واقعی و متعالی آن است و کسانی که به دنبال محدود کردن حقوق انسان‌ها و ملت‌ها هستند. از طنزهای تلخ روزگار ما این است که امروز کسانی خودشان را مدافع و مدعی آزادی قرار می‌دهند که بیشترین مخالفت را در مبارزه با ظالمین دارند. می‌گویند این را‌‌ رها کنید. یعنی چه. باید پذیرفت. همین است. آخر این چه تناقضی است؟ چه پارادوکسی است؟ امروز شما می‌بینید کسانی به حقیقت و به صحت مدافع و مدعی آزادی هستند؛ امثال شهید شهریاری که می‌ایستند و مبارزه می‌کنند و جان خودشان را در این راه می‌دهند. این آن مسیر صحیحی بود که امام بزرگوار ما در مسیر انقلاب روشن کرد. هنر امام این بود که واقعیتهای عرصه بین‌الملل را به خوبی نشان داد. نگذاشت نیمی از آن پوشیده بماند یا نیمی دیگر را هم تحریف شده نشان بدهند. این موفقیتهای بزرگ و این حیات جدید را برای ملت ما به تأسی از مکتب امام حسین علیه‌السلام به ارمغان آورد. انشاءالله که همه ما هم بتوانیم در این مسیر، آن گونه که شایسته است، ادامه‌ دهنده راه نورانی قرآن و اهل بیت باشیم که «استجیبوا لله و الرسول اذا دعاکم لما یحییکم». ما هر میزان که این دعوت را پاسخ گفتیم به‌‌ همان میزان ملت ما حیات گرفت و موفقیتهای بزرگی رقم خورد. *رجا


برچسب ها :

توهین تهمینه میلانی به اعتقادات مذهبی مردم دشمن افسانه است؛ ما سنت‌هایی داریم که دلایل وجودی‌شان از بین رفته است، فیلم سیاه وجود ندارد، مگر خارجی‌ها بیکارند الکی به ما جایزه بدهند، نباید اینقدر دشمن دشمن کنیم، تجاوز فرهنگ غرب افسانه است و... شاید باورش سخت باشد اما همه این جملات را یک ایرانی آن هم در یک برنامه‌ زنده تلویزیونی بر زبان رانده است. جهان نیوز: ملاک از دعوت برخی از افراد به رسانه ملی و دادن آنتن زنده تلویزیون هنوز هم ناشناخته است و این موضوع در برنامه سینمایی هفت ناشناخته‌تر جلوه می‌کند. ظاهرا هر فردی که فیلمی در اکران داشته باشد می تواند جزو میهمانان این برنامه شبانگاهی باشد و لابد آنها هم فکر می‌کند چون برنامه در ساعاتی بین شامگاه و صبح‌گاه پخش می‌شود می توانند هر هذیانی که به ذهنشان می‌رسد را بر روی آنتن زنده و به نمایندگی از میلیون‌ها ایرانی بر زبان جاری کنند. مصداق بارز حکایت بالا حضور تهمینه میلانی کارگردان فمنیست سینمای ایران در برنامه «هفت» است. هذیان‌گویی دوباره این کارگردان نشان دادن که تلویزیون سیاست مشخصی از در اختیار دادن آنتن خود به افراد ندارد. میلانی اگر به جای دوربین «هفت» مقابل دوربین بی‌سی‌سی فارسی و صدای آمریکا هم قرار می‌گرفت همین حرف‌ها را (شاید وقیحانه‌تر) بر زبان جاری می کرد با همین شدت و غلظت از هذیان‌گویی و ناشناختگی از جامعه متدین ایرانی؛ اما جای سوال از مسئولان تلویزیون است که اصلا چرا به چنین افرادی مجال حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی را می‌دهید تا هرچه دلشان خواست را در باب مسایل ارزشی جامعه ایرانی از زبان جاری کنند؟! در شرایطی که حتی افرادی با کم‌ترین درجه هوشی نیز می‌دانند این روزها ایران در یک جنگ نابرابر گسترده قرار دارد؛ «افسانه خواندن» دشمن و منکر شدن دشمن، حرف ساده لوحانه ای بود که خانم کارگردان با اعتماد به نفسی عجیب در رسانه ملی از آن سخن گفت و دست و پا زدن های مجری در توضیح و توجیه حرف های وقیحانه او راه به جایی نبرد. البته شاید برای خانم میلانی که اهل اقامت‌های مکرر در کشور دوست و برادر آمریکا (!) است؛ دشمن موجودیت خارجی نداشته باشد. چرا که ایشان هر وقت از تحریم‌ها به تنگ آمد و اصلا هر وقت فیلشان هوای ینگه دنیا کرد بار سفر می‌بندد و همراه با جناب مهندس روزگار را دور از این مردم فلاکت زده و در میان دوستان مردن شان سپری می‌کنند. لابد موانعی مثل تحریم‌ها و تهاجم فرهنگی و مشکلات متفاوتی که برای مردم سرزمین ما بوجود آمده نیز از طریق دشمن فرضی ایجاد شده است! اما شاید بهتر باشد بخشی از آنچه تهمینه میلانی در برنامه هفت گفت را یکبار دیگر مرور کنیم تا متوجه عمق فاجعه بشویم. فیلمسازی که نه تنها اعتقادی به دشمن ندارد، بلکه نظرات عجیب او درباره بخش اعظمی از جامعه ایرانی که خانواده‌های متدین را تشکیل می‌دهد نیز قابل تامل است. او با حضور در برنامه جمعه شب ۹ آبان «هفت» با تحقیر از حیای زن مسلمان ایرانی و پرهیز ذاتی او از اختلاط در جمع مردان نامحرم، رفتار جامعه متدین را یک جمود در برابر مدرنیته معنا کرده و می‌ گوید: «ما سنت هایی داریم که دلایل وجودی شان از بین رفته است. اینکه زن را مخفی می‌کنند. خیلی از خانواده ها در خیلی از شهرستان ها یا حتی در همین تهران هم این کار را میکنند. اینها هیچ کدام نمیدانند دلیل اینکه زن مخفی می شده چه بوده است. دلایلش خیلی علمی و درست بوده است. زمانی بوده که تاتار، مغول و قوم های دیگر حمله میکردند و آذوقه را می بردند. زن را می بردند برای کنیزی بچه های را می بردند برای غلامی. بیشتر ساختمان های ما بخصوص در زنجان اگر تشریف ببرید می بینید که دیوارهای دو پوسته وجود دارد. و موقع حمله زن و بچه و آذوقه را در میان دیوار می گذاشتند تا بتوانند یک سال دیگر با آن زندگی کنند. این شکل شیوه جنگ عوض شد. الان بمب می اندازند روی سر مردم ولی هنوز آن شیوه ادامه پیدا کرد. یعنی خیلی ها هنوز زن و بچه شان را مخفی میکنند. دلایل وجودی اش از بین رفت ولی خود این هنوز مانده است.» بله؛ خانم میلانی ظاهرا در هیچ کتاب معتبر یا از هیچ استاد فاضلی در فضایل الگوی زن مسلمان ایرانی و سرور زنان جهان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چیزی نخوانده و نشنیده است. او هیچ وقت نشنیده که حضرت شان در برابر مرد نابینا هم حجاب کرد تا حتی به قدر لحظه ای از کتم عصمت بیرون نباشد. آیا این پنهان کردن و حجاب داشتن معنایش پنهان کردن زن در دوره حمله مغولان است؟ این کارگردان در بخش‌ دیگری از سخنانش خطاب به مردم مسلمان ایران که به زعم ایشان همچنان در بی خبری و جهل مرکب زندگی می کنند اظهار داشت: «امروز این سنت‌های غلط باید از بین برود. فیلم سیاه وجود ندارد، مگر خارجی ها بیکارند الکی به ما جایزه بدهند. نباید اینقدر دشمن دشمن کنیم. تجاوز فرهنگ غرب افسانه است». بخش جالب دیگر سخنان خانم کارگردان نظرات عجیب او در باره فیلم‌های سیاه‌نما است تا از این طریق میزان و شدت روشنفکرنمایی خود را در یک برنامه زنده فریاد بزند:«فیلم سیاه بی معنی است. من فیلمسازم و کار خودم را دارم می کنم. فیلم سازی هست که میخواهد فیلم اجتماعی سیاه بسازد. بگذارید بسازد. چرا فکر میکنید فستیوال ها از ما استفاده یا سوء استفاده میکنند. من اصلا با این حرف کاملا مخالفم. مگر بیکارند که به ما توجه کنند. برای چی اینقدر دشمن می پرورانیم. من با این کلمه دشمن مشکل بسیار جدی دارم. شما میدونید بیس اینکه ما اینقدر دشمن خیالی میسازیم چیه؟ ما دائما در رسانه میگوییم فرهنگ غربی به ما حمله کرد. دشمن منتظر است از ما آتو بگیرد و اینها. حالا اگر دشمن بفهمد ما چند تا ایدزی داریم در جامعه چه استفاده ای از این میکند؟... بعد می گویند غربیها نمی گذارند ما درست زندگی بکنیم. آیا غربی ها به شما میگویند شما با خانم تان درست صحبت نکنید؟ میگویند دندان تان را مسواک نزنید؟ می گویند حمام نکنید؟ میگویند زبان آلمانی یاد نگیرید؟ می گویند در شغل تان رشد نکنید؟ ببینید اینها همه افسانه است. من نمیدانم چرا دائما این نگرش را در جامعه باب میکنند.... من مشکل جدی با کلمه آبرو دارم. آبرو روزگار ما را سیاه کرده است». شنیدن این حرف‌ها از زبان تهمینه میلانی و این میزان از کج‌فهمی درباره مسایل استراتژیک، غفلت در دشمن شناسی و توهم دانستن وجود دشمن، نگاه تحقیرآمیز به خانواده‌های متدین و مذهبی و... اصلا تازگی ندارد. او قبلا نیز بارها این حرف‌ها را گفته است و موضع گیری در برابر این حرف‌ها شاید احساس قهرمان بودن به کارگردان انتولکتوئل سینمای ایران بدهد که اتفاقا با ژستی قهرمانانه که انگار رسانه ملی را فتح کرده است در برنامه «هفت» حاضر شد؛ اما جای سوال از مسولان رسانه ملی است که آیا هیچکس از تفکرات چنین فردی آگاه نبود که آنتن زنده تلویزیون را خرج بیان تفکراتش کردید؟ آیا حاضرید در همین برنامه هفت از آن بخش جامعه که خانم مدعی العموم در سخنانش به آنها توهین کرد عذرخواهی کنید؟ و در آخر تا چه زمانی قرار است جذاب جذب مخاطب بیشتر فدای پاسداری از ارزش‌ها شود؟! منبع: فارس


برچسب ها :

اسیدپاشی اقدامی سازمان‌یافته از سوی خط اغتشاش نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه مسلمان منکر را ابزاری برای رسیدن به معروف نمی‌کند، گفت: این جنایت یک کار ساماندهی شده و سازمان‌یافته از سوی خط حامی ایجاد اغتشاش است که با هدف از بین بردن امنیت روانی انجام می‌شود. زهره طبیب‌زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس، ضمن محکوم کردن وقایع اخیری که در اصفهان با عنوان اسیدپاشی صورت گرفته است، با بیان اینکه بحث اسیدپاشی می‌تواند دو دلیل داشته باشد، گفت: احتمال دارد فردی به خاطر انتقام‌گیری‌های شخصی و مسائل خانوادگی مبادرت به این جنایت غیر قابل دفاع کند که باید قوه قضائیه با عامل آن با اشد مجازات برخورد کند. وی گفت: مسئولین امر باید مجازات‌های محکمی را در رابطه با این جنایت ناجوانمردانه در نظر بگیرند تا کسی جرات نکند چنین‌کاری را انجام دهد، اگر در گذشته با این جنایت برخوردهای شدیدتری می‌شد امروز شاهد این قبیل جنایت‌ها نبودیم. نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: من مسئله اسیدپاشی اخیر را فراتر از انتقام‌گیری شخصی می‌دانم. حتی اگر انتقام گیری شخصی هم در کار بوده است جریاناتی که ما آنها را در راستای جریان‌های علیه نظام می‌دانیم با تظاهر به ایجاد جو نا آرام و فقدان امنیت در جمهوری اسلامی تلاش می‌کنند این اقدام را به نحوی با بحث امر به معروف و ناهی از منکر که طرح آن هم اکنون در مجلس در حال بررسی است و یا به نوعی به بحث بی‌حجابی و آمران به معروف ، مرتبط و نسبت دهند که این خیانتی بزرگ به اعتقادات دینی و نظام است. البته چنین اقداماتی از این جریان‌ها را در گذشته نیز مشاهده کرده‌ایم. طبیب‌زاده با بیان اینکه البته چنین اقداماتی از این جریان‌ها را در گذشته نیز مشاهده کرده‌ایم، تاکید کرد: هیچ مسلمان متدینی حاضر نمی‌شود امر به معروف و ناهی از منکر را اینگونه و با پاشیدن اسید به صورت مردم انجام دهد و یک منکری را ابزاری برای رسیدن به معروف استفاده کند، مسلمانی که معتقد به اجرای امر به معروف و ناهی از منکر است، این حرکت جنایتکارانه را تایید نمی‌کند و دست به چنین کاری نمی‌زند. وی تصریح کرد: این جنایت به گمان من یک کار ساماندهی شده و سازمان‌یافته از سوی خط حامی ایجاد اغتشاش است که با هدف از بین بردن امنیت روانی در جامعه انجام می‌شود. این افراد قصد دارند جو موجود در کشور را یک جو نا امن جلوه بدهند و خوراک برای افرادی مانند احمد شهید تهیه کنند. طبیب زاده در خاتمه اظهار داشت: به نظر من قطعا یک بهره‌برداری‌های سیاسی پشت سر این اقدامات که روزنامه‌های زرد به آن دامن می‌زنندف وجود دارد. از مسئولان قضایی می‌خواهیم همچون گذشته خاطیان این ماجرا را هم به سزای عمل خود برسانند و واقعیت را برای مردم شفاف‌سازی کنند.


برچسب ها :

۱۰۰ توصیه رهبر انقلاب به مداحان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف تاریخی همواره بیانات و رهنمودهایی پیرامون هنر شعر و مداحی داشته‌اند. گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است: اهمیت و نقش هیئات مذهبی *اجتماعات دینی: ما مسلمانها و بخصوص ما شیعیان، امتیازی داریم که دیگر ملیتها و ادیان این امتیاز را به قدر ما ندارند و آن عبارت است از اجتماعات دینی که به شکل روبه‌رو، چهره به چهره، نفس به نفس تشکیل میشود که این را در جاهای دیگر دنیا و در ادیان دیگر کمتر میشود پیدا کرد. هست؛ نه به این قوّت، نه به این وسعت، نه به این تأثیرگذاری و محتواهای راقی.( ۴ / ۴ /۸۷) ضرورت تاسیس تشکیلاتی برای منصب مداحی تعیین حدود و ثغور مداحی:البته باید بتدریج طوری بشود که این سِمت مدّاحی - که واقعاً یک منصب است - حدود و ثغوری هم پیدا کند. (۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) خصوصیات مداحی:مداحی اهل بیت، خیلی بالاست. هم مقام بالا و هم تأثیر زیادی در جامعه و ذهن مردم دارد. باید بدانید که چه کسی مداح است، مقدّمات کار مداحی او چیست، چه قدر شعر می‌داند، چه قدر حفظ است و چه قدر می‌تواند بخواند؟ این خصوصیات را باید مرکزی عهده‌دار شود. حالا نمی‌دانم این مراکز مرسوم باید این کار را بکنند یا خود شما به کیفیتی فکرش را می‌کنید. این چیزی است که دنیا و نیازهای جامعه‌ی امروز، غیر از آن را بر نمی‌تابد و قبول نمی‌کند. باید این طور باشد. (۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) کسانی که رسماً این منصب را به عهده می‌گیرند و لباس مقدس ستایش اهل بیت(علیهم‌السّلام) را بر تن می‌کنند و مردم، آنها را به این عنوان می‌شناسند، بایستی خصوصیاتی داشته باشند و مرکزی باشد که آنها را با این خصوصیات تشخیص بدهد و صحه بگذارد. (۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) ضرورت تشکیل انجمن های ادبی شعر رشد شعر: خود پیش‌کسوتهای شعری به شعر بپردازند. شعر را ندهید دست آدم‌هایی که سررشته‌ای از شعر ندارند و شعر برایشان یک تفنّنِ دور از زندگی‌شان و دور از فهم و ذهنشان است. خود شماها دور هم بنشینید شعر بگویید. هر جا یک انجمنی هست و یک مجموعه‌ای دور هم جمع می‌شوند و می‌خوانند، شعر رشد پیدا می‌کند.( ۱۳ /۳ /۸۹) نقش شعر: همین شعری که خودتان سروده‌اید و ممکن است خوب هم باشد - قضاوت کلّی نمی‌کنم - آن را در یک مجمع ادبی، وسط بگذارید و به هر کسی که آن شعر را نقد کند و اشکال بجایی بر این شعر وارد نماید، جایزه بدهید تا قوی بشود. یا از اشعار خوبی که دیگران دارند و یا از اشعار خوب خودتان استفاده کنید. سعی کنید این گونه سطح شعرها را بالا بیاورید.( ۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) اهمیت و نقش مداحی اهمیت مداحی:من اصرار دارم که این نکته را برای برادران عزیز مداح - چه آنهایی که به صورت حرفه‌یی مداح هستند، چه آن کسانی که گاهی در کنار کارهایشان این کار را انجام می‌دهند - تکرار بکنم که این نقش، نقش بسیار مهم و حایز اهمیت و حساسی است؛ این را کم نگیرید.( ۱۷ /۱۰ /۱۳۶۹) هنر مداحی: نقش هنر، نقش شعر، نقش ادبیات، نقش حضور در میدانهای عملی در پرورش این روح ایمانی، نقشی است که بسیار بسیار کارساز و مؤثر است. شما جای مداح و ذاکر اهل بیت را اینجا ببینید؛ نقش ایمان‌آفرین، نقش فرهنگ‌ساز، نقش مستحکم‌کننده‌ی پیوند قلبی بین پیروان و بین آن محبوبان؛ یک چنین نقشی است. این نقش، بسیار نقش مهمی است.( ۱۴ /۴ /۸۶) هنر مداحی:کار مداح، استفاده‌ی از هنر برای بیان حقیقت است. خود این ایستادن، با صدای خوش و با آهنگ زیبا شعری را خواندن - هم شعر هنر است، هم آهنگ هنر است، هم صدا هنر است - با چندین هنر، انسان یک حقیقتی را بیان کند، میتواند تأثیر مضاعفی در ذهن مستمع و حاضر در مجلس و مخاطب شما بگذارد؛ این خیلی نعمت بزرگی است، خیلی فرصت بزرگی است.( ۲۳ /۲ /۱۳۹۱) نقش شعر:اگر مداحی بتواند یک شعر خوب را که دارای مضمون و محتوای خوبی باشد، با صدای خوبی بخواند، شما ببینید که چه قدر خدمت بزرگی است. بسم‌اللَّه، این گوی و این میدان. منتها شرط اولش این است که شعر خوب باشد.( ۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) گاهی یک بیت شعری که شما میخوانید، از یک ساعت بحث مستدل یک گوینده‌ی ماهر تأثیرش در دلها بیشتر است. خوب، این خیلی ظرفیت بزرگی است؛ از این ظرفیت باید خوب استفاده کرد.( ۱۳ /۳ /۸۹) شغل مهم: مدّاحی و ستایشگری خاندان پیغمبر - که طبعاً ذکر مصائب را هم به همراه دارد - شغل خیلی مهم و بزرگی است.( ۱۹ /۷ /۱۳۷۷) ترکیب شعر و مداحی: مدّاحیِ رایج در بین ما، یک حرفه دو جانبه است؛ فقط آوازه‌خوانی و شعرخوانی نیست؛ ترکیب هنرمندانه‌ای از این دو مقوله است.( ۱۸ /۶ /۱۳۸۰) نقش هنرمندانه: کارتان سخت است عزیزان! کار شما بر خلاف اینکه بعضیها خیال میکنند چهار کلمه حفظ کنیم و یک صدای بازی هم داشته باشیم، بس است؛ نه، کار، خیلی سخت است. کار، هنرمندانه، مؤثر، هدایتگر و جهت‌بخش باشد.( ۱۴ /۴ /۸۶) ترکیب شعر و مداحی: مداحی، معرفت‌افزائی است. مداحی، پراکندن معرفت و حکمت و امید و عقیده‌ی راسخ است. مداحی، جوشاندن چشمه‌های عواطف در دلها است؛ با استفاده‌ی از هنر شعر، هنر آواز، هنر اجرا.(۱۱ /۲ /۹۲) ویژگی های مداحی هنر مداحی:در کار مدّاحیِ شما چند چشمه هنری وجود دارد: شعرتان هنر است؛ صدایتان هنر است؛ آهنگی که انتخاب می‌کنید، هنر است؛ اشارات و کارهایی که انجام می‌دهید، هنر است. (۱۹ /۷ /۱۳۷۷) منطق داشتن : عنصر دوم، عنصر تعقّل است؛ چون منطق، استدلال، حرف حساب، حرف درست و حرف خوب در لابلای این شعرها فراوان وجود دارد و می‌تواند ذهنها را قانع کند. البته منطق، شکلهای مختلفی دارد. گاهی برهانی است، گاهی خطابی است، گاهی شعری است؛ مقصود این است که بتواند این پیام را به اعماق ذهن مخاطب برساند و او را قانع کند. (۱۹ /۷ /۱۳۷۷) حامل پیام دینی: خصوصیت سوم این است که شما حامل پیام دینی محسوب می‌شوید؛ یعنی سِمت معنوی و روحانی دارید. در دنیا خوانندگان خوب زیاد هستند و ممکن است شعرهای خوبی هم بخوانند؛ اما آنها از موضع مدّاح حرف نمی‌زنند؛ ولی شما از موضع مدّاح اهل بیت و از موضع معنوی و روحانی حرف می‌زنید. (۱۹ /۷ /۱۳۷۷) حامل معارف و اخلاقیات بودن: من بارها توصیه کرده‌ام، باز هم توصیه میکنم؛ منبرتان را، مجلستان را تقسیم کنید به دو قسم: قسم اول، معارف و اخلاقیات. ما امروز به اخلاقیات احتیاج داریم، به معارف احتیاج داریم. ( ۳ /۳ /۱۳۹۰) افتخار آفرین بودن:ما احتیاج داریم که جوان ما امروز افتخار کند به اینکه متعلق به ایران اسلامی است؛ افتخار کند به وجود امام؛ افتخار کند به جمهوری اسلامی؛ افتخار کند به دین خود و به مذهب خود و به پیروی اهل‌بیت. ( ۳ /۳ /۱۳۹۰) غیرمستقیم باشد :بهترین نحوه‌ی بیان هم بیان غیرمستقیم است.در قالب شعر خوب - اینجا نقش شعرا معلوم میشود( ۳/ ۳ /۱۳۹۰) طالب شعر خوب بودن :شما که مداحید، وقتی طالب شعر باشید، چشمه‌ی شعر شاعر به جوش می‌آید. شما که طالب شدید، او شعر میگوید. وقتی شعرش به وسیله‌ی شما خوانده شد، انگیزه‌ی او برای شعر گفتن چند برابر میشود؛ یک هم‌افزائی به وجود می‌آید؛ او به شما کمک میکند، شما به او کمک می کنید.( ۳ /۳ /۱۳۹۰) وظیفه مداحان شناخت وظیفه: طبقه‌ای که با ایمان مردم، با دل مردم، با معارف مردم، با نام مبارک ائمه (علیهم‌السّلام) و اهل بیت سر و کار دارد، وظیفه‌ی سنگینی دارد. برادران عزیز! این وظیفه را درست بشناسند؛ درست از آن استفاده کنند.( ۱۴ /۴ /۸۶) مطالب پر مغز و پر محتوا باشد: وظیفه و مسئولیت بزرگ جامعه ی مداح این است که مطالبش پُرمغز و پُرمحتوا باشد و به شیوه ی درست این را اداره کند؛ هم در مصیبت و مدایح، و هم در عزا و جشن. باید مطالب با شکلهای مختلف و در قالبهای مختلف بیاید.( ۱۷ /۵ /۱۳۸۳) انتساب به خاندان رسالت: آنچه ما وظیفه داریم، این است که خود را شایسته‌ی انتساب به آن خاندان کنیم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله‌ی وابستگان آنها و معروفین به ولایت آنها بودن، دشوار است. (۵ /۱۰ /۱۳۷۰) امید و نشاط آفرین بودن: امروز احتیاج داریم که نسل موجود ما، نسل جوان ما، با امید، با نشاط، با خوشبینی به آینده، با ایمان به خدا، با پیوستگی قلبی به اهل‌بیت بار بیاید. ( ۳ /۳ /۱۳۹۰) تشویق جوانان به تلاش: ما امروز به جوانی احتیاج داریم که بداند سرنوشت خود او و سرنوشت جامعه‌ی او و سرنوشت خانواده‌ی بزرگ او وابسته‌ی به کار و تلاش اوست؛ اهل تلاش باشد، اهل کار باشد، اهل جدیت باشد، اهل پیگیری باشد، اهل تنبلی نباشد، اهل وادادگی و لاابالیگری نباشد. این تربیتها چه جوری انجام میگیرد؟ شما میتوانید نقش ایفاء کنید. ( ۳ /۳ /۱۳۹۰) توجه به مسائل روز: ما باید بدانیم که اگر فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها امروز در بین ما ظاهر می‌شدند و یک ساعت، دو ساعت و یا یک روز در بین مردم می‌آمدند، ما را به چه چیزی امر می‌کردند؟ انگشت اشاره به کدام راه از راههایی که در مقابل ما گشوده است، دراز می‌کردند و به ما می‌گفتند که از این راه بروید؟ ما باید آن را دنبال کنیم و در تبیین و تعلیم و معرفتی که می‌خواهیم به مستمع بدهیم، آن را ملاحظه کنیم و نیاز زمان را پُر کنیم.( ۰۶/۱۸ /۱۳۸۰) چگونگی توصیف ائمه (ع) چگونگی توصیف ائمه (ع): رعایت شان ائمه حرف من با شما برادران عزیز مداح و ذاکر این است که شماها در این زمینه خیلی وظیفه دارید. من گاهی اوقات توصیه‌هایی می کنم. این جور نیست که ما برای عظمت فاطمه ی زهرا درمانده باشیم که چه جور این عظمت را بیان کنیم و متوسل بشویم به شعر، نثر و یا کلامی؛ نه، بلکه ما به آن عظمت احتیاج داریم. (۱۷ /۵ /۱۳۸۳) رعایت شان ائمه:حدود بیست سال پیش، این حرفها را می‌زدیم و خیلی، آنها را می‌شنیدند؛ ولی نمی‌فهمیدند که ما چه می‌گوییم. می‌گفتیم فقط درباره‌ی خال و خط خیالی چهره‌ی ائمه(علیهم‌السّلام) شعر نسرایید. شعر گفتن درباره‌ی زلف و ابروی و چشم و عارض امام که تعریف نیست. ( ۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) بیان برجستگی علمی از مسایل زندگی و برجستگیهای عملی علی(ع) بگویید. در آن روز، این مسایل برایشان روشن نبود؛ اما امروز چگونه است؟ امروز، برای همه روشن است.( ۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) توجه به ابعاد معنوی: وقتی راجع به امیرالمؤمنین شعری خوانده می‌شود، باید هم مقام معنوی علی(ع) - که ما از او خبر کمی داریم و از ذهن و فکر و دلِ ما آدمهای پایین و متوسط پنهان است - و هم عبادت و مظلومیت و حکومت و عدل و ضعیف.( ۱۸ /۶ /۱۳۸۰) بیان زندگی ائمه:زندگی امیرالمؤمنین را بیان کنیم تا بین او و خصومش در تاریخ و امروز مقایسه شود. ( ۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) امروز شما خوب می‌توانید اینها راتصویر کنید. اول برای خود و بعد برای دیگران تصویر کنید. جهاد امیرالمؤمنین، چیز مهمی است. از دوران کودکی - مثلاً از سن یازده یا سیزده سالگی - که او به عنوان یک انسان خودش را درک کرد، تا آخر عمر با دشمنان خدا مشغول مبارزه بود و بالاخره در این راه هم جان داد. یک شاعر، چه قدر خوب می‌تواند این را بیان کند. یک گوینده، چه‌قدر خوب می‌تواند این را در ذهنها و تا آن اعماق دل مردم نفوذ بدهد.( ۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) عدم استفاده از مدح های بی معنا چیز دیگری که بنده در بعضی از خوانندگان جلسات مداحی اطلاع پیدا کردم، استفاده‌ی از مدح‌ها و تمجیدهای بی‌معناست، که گاهی هم مضر است. ( ۵/۵ /۱۳۸۴) بیان معارف شیعی: معارف شیعه در اوج اعتلاست. معارف شیعی ما معارفی است که یک فیلسوفِ در غرب پرورش یافته‌ی با مفاهیم غربی و بزرگ شده‌ی آشنای با معارف فلسفیِ غرب مثل هانری‌کُربن را می‌آورد دو زانو جلوی علامه‌ی طباطبایی می‌نشاند؛ او را خاضع می‌کند و می‌شود مروج شیعه و معارف آن در اروپا. می‌شود معارف شیعه را در همه‌ی سطوح عرضه کرد؛ از سطوح ذهن متوسط و عامی بگیرید تا سطوح بالاترین فیلسوف‌ها. ما با این معارف نباید شوخی کنیم. ( ۵/۵ /۱۳۸۴) بیان ارزشها ی ائمه: ارزش اباالفضل، ارزش حبیب‌بن‌مظاهر، ارزش جُون در اینهاست، نه در قد رشیدش یا بازوی پیچیده‌اش. قد رشید که خیلی در دنیا هست؛ ورزشکارهای زیبایی اندام که خیلی هستند؛ اینها که در معیار معنوی ارزش نیست. گاهی روی این تعبیرها تکیه هم می‌شود! حالا یک وقت شاعری در یک قصیده‌ی سی، چهل بیتی اشاره‌یی هم به جمال حضرت اباالفضل می‌کند؛ آن یک حرفی است؛ ما نباید خیلی خشکی به خرج دهیم و سختگیری کنیم؛ اما این‌که ما همه‌اش بیاییم روی ابروی کمانی و بینی قلمی و چشم خمار این بزرگواران تکیه کنیم، این‌که مدح نشد؛ در مواردی ضرر هم دارد؛ در فضاهایی این کار خوب نیست.( ۱۱ /۲ /۱۳۹۲) منابع مداحان قرآن: برای حرکت دادن یک جامعه‌ی مسلمان، بهترین ابزارتان آیات قرآن است. این، چیز خیلی عجیبی است؛ کهنه نشده و کهنه نمی‌شود. با توجه به اینها، هرجا هستید، برای صیقل زدن به این سلاح و کامل کردن و در دست گرفتن آن تلاش کنید.( ۵ /۱۰ /۱۳۷۰) ادعیه: در دعاها و زیارتهای ما، تعبیرات عاشقانه و خیلی خوبی هست که حقایقی را نشان می‌دهد؛ اینها را محور باید قرار داد. آنچه را که مثلاً شیخ و ابن‌طاووس و مفید و دیگر بزرگان در کتابهایشان گفته‌اند، اینها را بایستی محور قرار داد. بعد آنها را در یک ارایه‌ی هنری، به شکل زیبا و شایسته‌یی بیان کرد. ( ۱۷ /۱۰ /۱۳۶۹) زیارات: برای مناقب ائمه، از زیارتها، بخصوص زیارت جامعه‌ی کبیره استفاده کنید. بنابراین شما دیگر هیچ احتیاجی ندارید که مبالغاتی را در ذهن خودتان خلق کنید. آنچه که باید در باب ائمه (علیهم‌السّلام) گفته شود، در زیارت جامعه هست. شما میتوانید یک فقره از فقرات زیارت جامعه را - حالا شاید صدها فقره است - انتخاب کنید و با توجه به قریحه‌ی شعری و تخیل و فرآوری ذهنی خودتان، یک غزل زیبا و ناب از آب در بیاورید. ظرفیت این معارف اینقدر بالاست. ( ۵ /۳/۱۳۹۰) مناجات: مناجات هم جزو شعر آئینی است. شعر آئینی فقط مسئله‌ی مدح و مرثیه نیست؛ مناجات هم جزو شعر آئینی است. برای اینکه مضمون مناجات را درست پیدا کنیم، بهترین مرجع، دعاهاست.( ۲۵ /۳ /۱۳۹۰) مطالعه: صاحب حرفه‌ی مداحی که خود را مفتخر کرده است به اینکه در این راه خدمت و کار کند، اگر بخواهد همه‌ی این خصوصیات را جمع کند، اولاً احتیاج دارد به مطالعه و کار. به قول معروف، بی‌مایه فطیر است. احتیاج به مطالعه هست، احتیاج به کار هست.( ۳/۳ /۱۳۹۰) دیوان صائب: ما غزلیات زیادی داریم. شما به دیوان صائب نگاه کنید. من یک وقت چند بیت از این اشعار را تصادفی انتخاب کردم و به بعضی از برادرهای مداح گفتم روی اینها کار کنید. دیوان صائب غزلهای بسیار خوب و مفیدی دارد که در دلها اثر می‌گذارد. دیگران هم از این‌گونه اشعار دارند. ( ۱۱ /۲ /۱۳۹۲) کتاب های معتبر: این همه مناقب اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) در کتابهای معتبر وجود دارد؛ از آنها استفاده بشود؛ از گفته‌های افرادی که خودشان سندند، ثقه و معتبرند.( ۳/۳ /۱۳۹۰) اشعار دینی و مذهبی: اگر بناست شعر محتوائی داشته باشد، بهترین محتواها همین محتواهای شعر دینی و شعر مذهبی است با عرض وسیع و ان‌شاءالله دنبال کنید. ( ۱۱ /۲ /۱۳۹۲) کتب شعر: شعر خوب و حکمت‌آمیز وجود دارد که اگر کسی بخواهد ده سال تکراری نخواند، می‌تواند در تمام موضوعات، شعر بیرون بیاورد. از شعرای قدیم بگیرید، تا شعرای امروز و شعرهای خوب. (۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) اشعار قوی فارسی را در کتابهای گوناگون پیدا کنید و آنهایی را که برای تفهیم مفاهیم و عقاید و اخلاق اسلامی و یا بینش سیاسی و یا هر آنچه که امروز جامعه‌ی اسلامی به آن نیاز دارد و مناسب است، برگزینید و بیاورید در محافل بخوانید.( ۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) ویژگی های شعر در مداحی خوب و مفید بودن: یک‌وقت یکی از برادران مداح می‌گفت ما اگر از شعرهای خوب و شعرای بزرگ شعری انتخاب کنیم، مردم نمی‌فهمند؛ بنابراین مجبوریم از این شعرها استفاده کنیم. این‌طوری نیست؛ من این را قبول ندارم. وقتی با زبان شعر با مردم حرف بزنید، هرچه شعر پیچیده هم باشد، وقتی مداح با هنر مداحی خود توانست این را کلمه کلمه به مردم القاء و مخاطبه کند، در دل مردم اثر می‌گذارد. ( ۱۱ /۲ /۱۳۹۲) محکم، قوی، خوش‌مضمون و قانع کننده: شعر شما باید خوب، محکم، قوی، خوش‌مضمون و قانع کننده باشد. گاهی قصیده‌ای که شما می‌خوانید، به اندازه چند منبرِ یک منبریِ خوش‌بیان تأثیر می‌گذارد. گاهی یک بیت شعرِ بجا به قدر یک کتاب قیمت دارد. اینها آسان و مجّانی به دست نمی‌آید. انسان باید زحمت بکشد، کار و تلاش کند، ( ۱۹ /۷ /۱۳۷۷) متین و قوی: شعر خوب را بیابد، آن را حفظ کند و بخواند. البته امروز خوشبختانه معمول شده که شعر را از رو بخوانند. به نظر ما اشکالی هم ندارد؛ اما قدیمیها عیب می‌دانستند که از رو بخوانند. البته اگر مدّاحان شعر را حفظ کنند، یک هنر اضافه هم خواهند داشت؛ اما اگر حفظ نکنند، اشکالی ندارد. مهم این است که شعر، خوب، متین، قوی و خوش‌مضمون باشد. ( ۱۹ /۷ /۱۳۷۷) بیان منقبت اهل بیت (ع): بهترین مجموعه‌ی شعری که میشود در یک منبرِ مداحی انسان فکر کند، چیزی است که در آن، اولاً منقبت اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) باشد. ذکر مناقب آنها دلها را روشن میکند، شاد میکند، شوق را در انسان برمی‌انگیزد، اشک را از چشمها جاری میکند. البته منظور، مناقب متقن است. اینجور نباشد که انسان به حرفهای سست تکیه کند. ( ۳ /۳ /۱۳۹۰) دینی ، پرمغز و زیبا: شعر خوب، شعر پرمغز و البته شعر زیبا. خود هنر شعر اثر هم میگذارد. وقتی شعر خوب بود، وقتی استخوان‌بندی شعر، الفاظ شعر، خوب بود - شعرِ خوب، با مضمون خوب - تأثیرش بیشتر هم هست؛ بعلاوه که سطح ذهن مردم و فکر مردم را هم بالا می‌آورد.( ۲۳ /۲ /۱۳۹۱) اثرگذار:شعر را از لحاظ هنری، سطح خوب انتخاب کنید؛ چون اثرگذار است. شعر خوب و شعر هنری، همان خاصیت عمومی هنر را دارد. خاصیت عمومی هنر این است که بدون این‌که خود گوینده حتّی در خیلی از موارد توجه داشته باشد و غالباً بدون این‌که مستمع توجه داشته باشد، اثر می‌گذارد.( ۵ /۵ /۱۳۸۴) افزایش ایمان: وقتی شعر را میخوانیم، به فکر باشیم که از این شعر ما ایمان مخاطبان ما زیاد شود. پس، هر شعری را نمیخوانیم؛ هرجور خواندنی را انتخاب نمیکنیم؛ جوری میخوانیم که لفظ و معنا و آهنگ، مجموعاً اثرگذار باشد. در چه؟ در افزایش ایمان مخاطب.( ۱۴ /۴ /۸۶) درست و خوب انتخاب کردن: شعر را بایستی درست و خوب انتخاب کرد. شعر یکی از نمادهای برجسته‌ی هنر است. هر بافته‌ی نظمی، شعر نیست؛ شعر خصوصیات خودش را دارد؛ باید شعر انتخاب کرد.( ۳/۳ /۱۳۹۰) ملاک شعر خوب لفظ خوب: اولاً لفظ شعر، لفظِ خوب باشد. ( ۱۴ /۴ /۸۶) ماندگار: گاهی یک شاعر، یک بیت شعر می‌گوید که از چند ساعت حرف زدن یک سخنورِ توانا گویاتر است. یک بیت یا یک مصرع شعر، در ذهنها می‌ماند و مردم آن را می‌فهمند و تکرار می‌کنند و نتیجتاً ماندگار می‌شود.( ۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) تاثیرگذار: یک هنر عالی، ولو مخاطب آن هنر تشخیص ندهد که این عالی است، اما تأثیر او در نفس آن مخاطب، تأثیر عمیقتری خواهد بود از یک هنر سطحیِ مبتذل بازاری؛ فایده‌اش این است. ( ۱۴ /۴ /۸۶) لفظ قوی: ، مضامین جذاب و آموزنده لفظ، باید لفظ قوی، خوب، زیبا؛ مضامین، مضامین جذاب، جالب، تازه، غیرتکراری و مطلب - که عمده این است - آموزنده باشد.( ۱۴ /۴ /۸۶) دارای مفاهیم اسلامی: یکی از چیزهایی که باید در این اشعار باشد، عبارت از مفاهیم بلند اسلامی - مثلاً در باب توحید یا نبوت - است. بهترین اشعار قدما در باب توحید و نبوت، همین مدایحی است که شعرای بزرگ ما در مقدمه‌ی دیوانها و مثنویهایشان ذکر کرده‌اند و گفته‌اند. (۲۸ /۱۰ /۱۳۶۸) آهنگ و سبک در مداحی آهنگ و سبک در مداحی: توجه به موسیقی اصیل ایرانی ما در قدیم از زبان موسیقیدانهای معروف شنیده بودیم که میگفتند موسیقی اصیل ایرانی را نوحه‌خوان و شبیه‌خوانها حفظ کرده‌اند؛ موافق‌خوان، مخالف‌خوان، علی‌اکبرخوان، قاسم‌خوان. هر کدام یک دستگاهی را به اینها میدادند که باید در آن دستگاه بخوانند. این موجب شد که موسیقی نانوشته‌ی ایرانی - که نه نُت داشت، نه نوشته داشت و نه چیز دیگری داشت - بتواند برسد به دست کسانی که اینها را با نُت و شیوه‌های جدید بتوانند ثبت و ضبط کنند. (۱۴ /۴ /۸۶) پرهیز از تقلید غلط: چه خواننده‌ی جلسه‌ی مداحی، ناگهان بیاید آهنگهای اروپائی را - آن هم به شکل غلط و نابلد بنا کند خواندن؛ سبکهائی که فرض کنید حالا فلان خواننده‌ی غربی یا مقلد عربِ آن غربی یکوقتی خوانده، ما این را از او یاد بگیریم و بنا کنیم خواندن! که قبل از انقلاب هم متأسفانه همین کارها را کردند. (۱۴ /۴ /۸۶) پرهیز از تقلید غلط: حالا مثلاً مداح یا خواننده‌ی ما بیاید در رادیو و تلویزیون به تقلید - آن هم غلط - آهنگ غربی یا آهنگ مجالس لهو را در مجلس ایمان و در مجلس معنویت تکرار کند، این درست نیست؛ این غلط است. (۱۴ /۴ /۸۶) عدم استفاده از آهنگ بد: نوآوری، درست؛ اما نه این‌جور. این مربوط به آهنگ است. البته صدای خوب را میتوان با آهنگ بد خراب کرد؛ صدای متوسط را میتوان با آهنگ خوب آرایش داد. خود آهنگ یک مسئله است. (۱۴ /۴ /۸۶) آهنگ خاص: هر آهنگ و آوازی به درد شما نمی خورد. آهنگ و آواز خاصی به درد شما می خورد، آن هم با شیوه ی بیان خاص مداحی. (۱۳ /۳ /۸۹) پرهیز از تقلید غلط: من شنیده‌ام در مواردی از آهنگ‌های نامناسب استفاده می‌شود. مثلاً فلان خواننده‌ی طاغوتی یا غیرطاغوتی شعر عشقیِ چرندی را با آهنگی خوانده؛ حالا ما بیاییم در مجلس امام حسین و برای عشاق امام حسین، آیات والای معرفت را در این آهنگ بریزیم و بنا کنیم آن را خواندن؛ این خیلی بد است. (۵ /۵ /۱۳۸۴) ساخت آهنگ خوب: خودتان آهنگ بسازید. این همه ذوق و این همه هنر وجود دارد. یقیناً در جمع علاقه‌مندان به این جریان کسانی هستند که می‌توانند آهنگ‌های خوبِ مخصوص مداحی بسازند؛ آهنگ عزا، آهنگ شادی. (۵/۵ /۱۳۸۴) استفاده از آهنگ شاد برای اعیاد: این را هم عرض بکنم که آهنگ شادی از آهنگ عزا جداست. الان معمول شده که برای روزهای عید جلساتی تشکیل می‌دهند. بنده مخالف این کار نیستم؛ بد هم نیست که دست می‌زنند. البته اگر از رادیو بشنویم - که بنده خودم گاهی از رادیو شنیده‌ام - و شعر را درست گوش نکنیم، خیال می‌کنیم دارند سینه می‌زنند! هم لحن، سینه‌زنی است؛ هم آن دستی که می‌زنند، مثل زدن روی سینه است. این چه شادی‌یی شد؟! (۵/۵ /۱۳۸۴) اگر برای روزهای شادی، آهنگ‌های مناسب - نه آهنگ‌های مبتذل، نه آهنگ‌های طاغوتی، نه آهنگ‌های حرام - و شیوه‌های خوب انتخاب کنند، مؤثرتر و بهتر است. این‌طور نباشد که چون به روضه‌خوانی عادت کرده‌ایم، روز شادی هم که می‌خواهیم حرف بزنیم، لحنمان بشود لحن روضه‌خوانی. (۵/۵ /۱۳۸۴) سنگین،متین و مناسب بودن آهنگ: بعضی از آهنگهائی هم که انسان گوشه و کنار میشنفد یا به گوش انسان میرسد، آهنگهای مناسبی نیست؛ حالا گیرم که چهار نفر را هم جذب کند. نه، آهنگ باید سنگین، متین و متناسب با محتوائی باشد که شما دارید عرضه میکنید؛ خدای نکرده به سمت آهنگهای حرام و آهنگهائی که گناه است، سوق پیدا نکند. این هم خیلی نکته‌ی اساسی و مهمی است. (۱۳ /۳ /۸۹) پرهیز از تقلید غلط : هر شعری، هر تصنیفی، هر ترانه و آهنگی که خوانده شد، قابل تقلید نیست. چیزهائی هست که خودش فی نفسه حرام است. (۱۳ /۳ /۸۹) آهنگ خوب به معنای تقلید از آهنگ موسیقی‌های لهویِ مضلّ عن سبیل اللَّه نیست؛ این را توجه داشته باشید. بعضی از آهنگها، آهنگهای بدی است، آهنگهای غلطی است، آهنگهای لهوی است؛ این را نباید به وادی حرفه‌ی مداحی و خواندن مداحی کشاند. (۳/۳ /۱۳۹۰) نوآوری در آهنگ: عیبی ندارد که شکلهای جدیدی را در خواندن و قرائت اشعار و آهنگ‌سازی‌های گوناگون ابتکار کنید؛ اما از این تشابه و تداخل بپرهیزید. البته آهنگهای لهویِ مضلّ عن سبیل اللَّه را میگویم، نه حالا هر آهنگی که یک وقتی در یک مضمون دیگری خوانده شده، آن را بخواهیم منع کنیم؛ نه، آهنگهائی که لهوی است و مضلّ عن سبیل اللَّه است؛ اینها را نیاورید. (۳/۳ /۱۳۹۰) نقش مداحان در حفظ وحدت و انسجام اسلامی عدم تحریک عصبیت های مذهبی: یکی از چیزهائی که من بخصوص میخواهم تکیه کنم، مسئله‌ی «انسجام اسلامی» است که ما گفتیم. انسجام اسلامی یعنی عصبیتهای بین‌المذاهبی مسلمانها نباید تحریک شود. شما نباید کاری کنید که عصبیت آن مسلمانِ غیرشیعه علیه شما تحریک شود؛ او هم متقابلاً نباید کاری کند که غیرت و عصبیت شما را علیه خودش تحریک کند. آنها همین را میخواهند. ( ۱۴ /۴ /۸۶) کاری کنند که عصبیتهای شیعه و سنی را زنده کنند. به آنها تفهیم کنند اینها شیعه‌اند؛ اینها صحابه را سب میکنند؛ اینها مقدسین شما را چنین و چنان میکنند. جدائی بیندازند؛ آنها این را میخواهند. منادی وحدت شیعه و سنی، از اوّلی که این فکرها پیدا شده، این چیزها مورد نظرش بوده است. یک عده‌ای چرا نمیفهمند؟ ( ۱۴ /۴ /۸۶) حفظ وحدت: وحدت را حفظ کنید.اگر دیدید در جامعه بین شما کسانی هستند که عکس این رفتار میکنند، آنها را طردشان کنید؛ مخالفت خودتان را به آنها ابراز و اعلام کنید؛ اینها ضرر میزنند؛ ضربه میزنند. ضربه‌ای به اسلام میزنند، ضربه‌ای به تشیع میزنند، ضربه‌ای به جامعه‌ی اسلامی میزنند. این از جمله مسائل بسیار مهم است.( ۱۴ /۴ /۸۶) همدلی:تفرقه‌ی بین مؤمنین کارِ خدائی نیست، برای هدفِ خدائی انجام نمیگیرد؛ کار شیطانی است؛ کار شیطانی است. ایجاد بغضاء و کینه بین مؤمنین، فضای اختلاف را به وجود آوردن، این کار شیطان است، کار خدائی نیست. کار خدائی همدلی است.( ۴/۴ /۸۷) اختلاف افکنی: شما اینجا یک شعری بخوانید، امروز هم که ویدئو و اینترنت و وسائل گوناگون انتقال پیام وجود دارد؛ عکس و تفصیلات آن برود در فلان نقطه، چهار تا آدم جاهلِ متعصب را تحریک کند، بیندازد به جان یک مشت زن و بچه‌ی بی‌گناه، خون اینها را بریزد. مراقب این چیزها باشید. ( ۱۱ /۲ /۱۳۹۲) اینکه بنده این همه اصرار میکنم، تأکید میکنم برای اینکه اختلافات مذهبی و طایفه‌ای را کمرنگ کنید، برای این است. کسی خیال نکند که اگر ما بخواهیم نعمت این عشقی که دلهای مردم ما را بحمداللّه پر کرده و مالامال از محبت اهل‌بیت است، شکرگزاری کنیم و این عواطف را تحریک کنیم، راهش آن است؛ نه، اشتباه است. ( ۱۱ /۲ /۱۳۹۲) اختلاف‌افکنی یا تحریک عصبیتهای اختلاف‌افکن، مصلحت نیست؛ نه امروز مصلحت است، نه زمان امام صادق (علیه‌السّلام) مصلحت بود؛ آنها هم جلویش را گرفتند. بعضی از افراد سطحی‌نگر به این مسئله توجه ندارند.( ۱۱ /۲ /۱۳۹۲) ضرورت خودسازی مداحان توجه به اخلاق: عزیزان من! مردم از صدای شما خوششان می‌آید، از شعر شما لذت میبرند، از اجرای شما - چه در مدحتان، چه در مصیبتتان - دلهایشان تکان میخورد و اشک میریزند؛ اما به خود شما هم نگاه میکنند. اگر شما از لحاظ اخلاق، از لحاظ تدین، از لحاظ عفت، نمود تحسین‌آوری داشتید، همه‌ی آنچه را که عرض کردیم، به صورت مضاعف در مردم اثر خواهد کرد. (۱۱ /۲ /۱۳۹۲) تزلزل اخلاقی: اما اگر خدای نکرده بعکس شد؛ مردم نشانه‌ی تزلزل اخلاقی، نشانه‌ی عقب‌ماندگی از لحاظ اخلاق و رفتار و خدای نکرده عفت و این چیزها مشاهده کنند، اثر این هنرها و زیبائی‌هائی که در کار شما هست، از بین خواهد رفت؛ این را مراقب باشید. (۱۱ /۲ /۱۳۹۲) مراقبت از خود: همه‌مان باید مراقب باشیم؛ ما عمامه‌ای‌ها بیشتر از دیگران، گویندگان مذهبی بیشتر از دیگران، نامداران عرصه‌ی دین و تقوا بیشتر از دیگران. همه باید مراقب باشیم؛ شما هم همین طور. (۱۱ /۲ /۱۳۹۲) شما کسانی که در عرصه‌ی دین و معرفت و امور الهی دارید کار میکنید، خیلی باید مراقب باشید؛ مراقب اخلاق، مراقب پاکی زبان، پاکی دامان، پاکی دل، پاکی دست. خدای متعال به شما کمک کند. (۱۱/۲/۱۳۹۲) نصیحت: امروز ما محتاج نصیحتیم. برای رشد اخلاق در جامعه، برای گسترش خلقیات خوب، برای اعتلای روحیه‌ی همدلی و برادری و صفا و اخوتی که در جامعه‌ی دینی مطلوب است، احتیاج داریم به نصیحت . (۵/۵ /۱۳۸۴) عبودیت: اساس و جوهر کار، عبودیّت است. من و شما هم باید از همین جاده برویم. البته این قلّه‌ها خیلی بالاست. اگر چشم ما بتواند این قلّه‌ها را ببیند، خیلی باید خدا را شکرگزار باشیم؛ چه برسد که به آن‌جاها برسیم؛ لیکن باید برویم؛ راه این است. این دامنه‌ها را باید به قدر قدرت و توانمان طی کنیم؛ که اگر این‌طور شد، به قدر ظرفیتمان بهره خواهیم برد.( ۵/۵ / ۱۳۸۴) برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمه‌ی زهرا نتیجه‌اش باید این باشد.( ۵/۵ /۱۳۸۴) توجه به خدای متعال: توصیه‌ی ما این است: تلاوت قرآن، انس با قرآن، انس با حدیث، آشنائی با معارف اهل‌بیت از طریق حدیث، و بالاتر از همه، توجه به خدای متعال، حفظ و تقویت رشته‌ی ارتباط قلبی با ذات اقدس احدیت، با دعا، با توسل، با ذکر، با خشوع، با نماز نافله.( ۳/۳ /۱۳۹۰) ضرورت پرداختن به مسائل روز در مداحی توجه به نیاز جامعه :به نیاز امروز جامعه‌ی اسلامی نگاه کنید، ببینید چقدر ملت ما، جوانها و جامعه‌ی ما در کشاکش طوفانهای گوناگونِ تهاجم سیاسی و فرهنگی و انواع و اقسام تلقینات و تبلیغات، به نگاه نو، به روحیه‌ی سرشار از امید، به دل لبالب از اطمینانِ به آینده، فهمیدن راه روشن احتیاج دارد. این را همه باید انجام دهند؛ هر کسی به یک نحوی. و شما میتوانید سهم وافری در این زمینه داشته باشید. به هر حال، مجموعه‌های اساتید و پیشکسوتهای مداحی میتوانند کارهای خوبی انجام دهند، امیدواریم ان‌شاءاللَّه انجام دهند. (۴/۴ /۸۷) توجه به انقلاب : یک نقطه‌ی اساسی هم این است که ما وضعیت کنونی انقلاب را همواره هم در یاد خودمان داشته باشیم، هم در حوزه‌ی شعاع گفتاری خودمان، تأثیر نفس خودمان را به یاد دیگران بیاوریم. (۴/۴ /۸۷) عزیزان من! انقلاب یک حادثه در تاریخ ایران فقط نبود؛ این یک حادثه در تاریخ جهان و در تاریخ بشریت بود. بر روی این نکته من تکیه و تأکید میکنم - این شعار نیست، این تدقیق در یک حقیقت است - که این یک حادثه در تاریخ بشریت است. هر چه زمان بیشتر بگذرد، بیشتر این حقیقت روشن خواهد شد. (۴/۴ /۸۷) توصیه به جوانهایی که می خواهند وارد عرصه مداحی بشوند احراز صلاحیت: امروز اگر چنانچه بپرسند: «آقا حرفه‌ی مداحی به چی احتیاج دارد؟»، «یکی بخواهد مداح بشود، از امروز شروع کند، چه چیزی نیاز دارد؟»، دو سه چیز را میشمارید دیگر؛ میگوئید باید صدایش خوب باشد، حافظه‌ی خوبی داشته باشد، بتواند شعر یاد بگیرد؛ البته روح هم داشته باشد. یک انسانی با داشتن حافظه‌ی خوب و صدای خوش، میتواند بشود یک مداح. به نظر ما این کافی نیست. شما به مداح به چشم یک معلم نگاه کنید که میخواهد چیزی را به مستمع خود تعلیم بدهد. همه‌ی شماها این صلاحیت را دارید. هیچ کس را از این دائره نباید بیرون کرد. هر که شوق این کار را دارد، بسم‌اللَّه، خیلی خوب است؛ اما صلاحیتش را در خودش به وجود بیاورد.( ۱۳ /۳ /۸۹) توجه به شیوه پیشکسوت ها: به جوانها توصیه میکنم شیوه‌های پیشکسوتها را بکلی کنار نگذارند؛ دست نکشند.( ۱۴ /۴ /۸۶) نوآوری در امتداد شیوه گذشتگان: من با نوآوری موافقم؛ نوآوری هیچ اشکالی ندارد؛ اما اگر بخواهید در این نوآوری کمال پیدا کنید، بایستی این نوآوری در امتداد شیوه‌ی گذشتگان باشد.«العلی محظورة الّا علی من بنی فوق بناء السّلفی». یک طبقه ساخته‌اند، شما روی آن طبقه یک طبقه بسازید؛ دیگری بیاید روی آن طبقه‌ی شما یک طبقه بسازد؛ آن وقت بناء میشود مرتفع. ( ۱۴ /۴ /۸۶) اضافه کردن به شیوه پیشکسوت‌ها: محسّنات اساتید، پیشکسوتها و کسانی را که در این کار از شما یک پیراهن بیشتر پاره کرده‌اند، یاد بگیرید و چیزی بر آن اضافه کنید. شیوه‌های جدید، این‌جوری درست بشود، خوب است.( ۱۴ /۴ /۸۶) پر کردن جای خالی گذشتگان: در بین شما عزیزان بحمداللّه هم پیشکسوتها هستند، هم جوانها هستند، استعدادهای خوبی هم وجود دارد. در میان شما، گلهای پرطراوتِ نورسی من مشاهده میکنم، که توانسته‌اید خوب وسط میدان بیائید و جای خالی گذشتگان را نه فقط پر کنید، بلکه برتر و بهتر از آنها - ما خیلی از گذشتگان را هم دیدیم - حرکت کنید.( ۱۱/ ۲ /۱۳۹۲) آسیب های مداحی پرهیز از خطا در خواندن و گفتن: اگر ما خطایی انجام دهیم، خطای ما مثل خطای مردمِ عادی نیست؛ سنگین‌تر و سخت‌تر است. اگر ما خدای نکرده کسی را به وادی ضلالت و گمراهی انداختیم، با عمل مشابهِ دیگری تفاوت دارد. مداح‌ها بدانند چه می‌خوانند و چه می‌گویند.( ۵/۵ /۱۳۸۴) ابتذال: امروز هم پول می‌دهند و می‌گویند به ابتذال بکشید و اسلام را قدح کنید و اهل بیت را مورد مذمت قرار بدهید و شیعه را خراب کنید.( ۲۸ /۱۰ / ۱۳۶۸) استفاده از مدح های نابجا: مبادا پانصد نفر، هزار نفر، گاهی ده هزار نفر در جلسه‌ای جمع شوند و یک ساعت برای آنها نغمه‌سرایی شود؛ اما چیزی به آنها داده نشود. ( ۱۸ /۶ /۱۳۸۰) استفاده از مدح های نابجا: گاهی کلمات مدح‌آمیزی از ائمّه علیهم‌السّلام پشت سر هم می‌آوریم که نه درست مستمع به عمق این کلمات می‌رسد، نه با فهمیدن آن کلمات چیزی بر معرفت او اضافه می‌شود. اینها ارزش چندانی ندارد.( ۱۸ /۶ /۱۳۸۰) چیز دیگری که بنده در بعضی از خوانندگان جلسات مداحی اطلاع پیدا کردم، استفاده‌ی از مدح‌ها و تمجیدهای بی‌معناست، که گاهی هم مضر است.( ۱۸ /۶ /۱۳۸۰) استفاده از تعبیرات سبک: از برخی تعبیرات درباره ائمه (ع) نباید استفاده کرد ، اینها سبک است.( ۱۸ /۶ /۱۳۸۰) تقلید نابجا: چنانچه مداح و خواننده ما و ستایش‌گر اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) از کسانی که خودشان غرق در حیرت و بدبختی‌اند - وادی هنری غرب، بخصوص هنر موسیقی‌شان که به ابتذال کشانده شده - و در وادی حیرت و سردرگمی شیطانی و نه حیرت رحمانی هستند، این کار شریف و پاکیزه و مقدس را الگوگیری کرد، این کار ناسزاوار است؛ کار ناشایستی است. منبع: ایسنا


برچسب ها :

تأملی در چرایی امر به معروف کار فرهنگی خدا و لفّاظی مدعیان! سردمداران تئوری‌های لائیک و مذهب ستیز غربی با اصالت دادن به هوا و هوس سرکش بشری در تعاملات اجتماعی چه گلی بر سر خود زده‌اند که مقلدانِ چشم و گوش بسته داخلی گریبان چاک می‌کنند!.... به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، مدیرمسئول هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع) در سرمقاله هفته‌نامه یالثارات نوشت: «کسی را که خداوند بخواهد هدایت کند سینه(روح) او را برای پذیرش دستورات اسلام گشایش می‌دهد. و آن کس را که بخواهد گمراه نماید، سینه او را تنگ (و بسته) می‌کند.»۱ «کار فرهنگی» لقلقه‌ای است که از دوران دولت سازندگی و سپس اصلاحات و مهر‌ورزی و اعتدال همواره در زبان دولتمردان و مسئولان سلامت و امنیت روانی و اجتماعی، در پاسخ به مطالبه انقلابیون مؤمن در زبان‌ها چرخیده و به عنوان حربه‌ای برای فرار از مسئولیت و عمل به وظایف قانونی مطرح شده است. مقال حاضر تلاشی است جهت ارزیابی و سنجش کمّ‌وکیف ادعاهای نافرجام از دیدگاه مکتب که مستلزم ذکر نکاتی چند است: الف-بر خلاف القائات مادی گرایانه غرب و مقلدان داخلی آن، لوح روح و روان انسان همانند بیابان برهوت و بی‌آب و علف خلق نشده است،‌بلکه همراه با زینت یعنی مجموعه‌ای از گرایش‌ها و بینش‌ها به عرصه وجود آمده است. همانند خلقت آسمان که به مجموعه‌ای از ستارگان پرفروغ مزین شده است.۲ ب-هدایت و راه‌یافتگی انسان به سعادت زندگانی هر دو جهان از دیدگاه قرآن، با زمینه‌سازی انسان اما به دست خداست. توضیح لازم آنکه انسان با سرمایه خدادادی درونی خود،‌راه سعادت و کمال و رستگاری را اولاً می‌شناسد، ثانیاً به سمت آن کشش و گرایش دارد. اگر با قدرت و اختیاری که دارد با این بینش و گرایش درونی خود هماهنگ و هم جهت شد، دارای «شرح صدر» و ظرفیت گشاده روحی و روانی می‌شود و آن‌گاه هدایت تکمیلی الهی در می‌رسد و او را در مسیر بهروزی و بهجت و سرور و کمال حقیقی به‌راه می‌برد. و بعکس اگر سرمایه بینش و کشش درونی را با گناه و سرکشی مدفون و پنهان کرد،‌ آن‌گاه دیگر خبری از هدایت تکمیلی خداوندی نخواهد بود و همین بی بهرگی از هدایت الهی به معنای «اضلال کيفري الهی» و بسته بودن روزنه‌های روح و قلب انسان است که دیگر هیچ هدایتی را بر نمی‌تابد و امید هیچ خیری به او نیست و سقوط و هلاکت او حتمی است. ج-به لحاظ حقوقی نیز در قوانین نظام اسلامی و وظایف دولتمردان، راه‌های شقاوت و تباهکاری-از جمله قوانین ناظر به رعایت حجاب و عفت اجتماعی- پیش‌بینی و مقرر شده و متقابلاً کیفر قانون گریزی و بی‌مبالاتی به حقوق اجتماعی افراد نیز مدوّن و مصوّب و سازوکارهای کیفری آن مستوفا بیان شده است. *** با مواجهه این مقدّمات مکتبی و حقوقی با عرف و عملکرد رایج در جامعه نتایجی چند متصوّر خواهد بود. ۱-به فراموشی سپردن انسان‌شناسی مکتبی اسلام و دل خوش داشتن به‌کار فرهنگی نسیه در مقوله حیا و عفاف اجتماعی، معنایی جز پیروی خواسته یا ناخواسته از انسان‌شناسی مادی اندیش غرب و گرفتار کردن مردم و جامعه در «ایسم»های آزموده شده و بدفرجام جوامع کفرزده غربی نخواهد‌بود. سردمداران تئوری‌های لائیک و مذهب ستیز غربی با اصالت دادن به هوا و هوس سرکش بشری در تعاملات اجتماعی چه گلی بر سر خود زده‌اند که مقلدانِ چشم و گوش بسته داخلی گریبان چاک می‌کنند! ورق پاره‌ای که امروز به بهانه تصویب طرح حمایت از آمران به معروف، شیون و واویلا می‌کند، چگونه خواهد توانست از کیفر و مجازات ردّ حکم حجاب قرآنی(به‌دلیل ردّ و انکار ضروری دین) در امان بمانَد؟! ۲-حجاب به‌ جهت آن که یک واجب ضروری دین است و به‌دلیل ماهیت اجتماعی آن و لزوم متابعت از نظم اجتماعی مشمول وضع قانون قرار گرفته است، نقض آن همانند هر قانون دیگری موجب مجازات شرعی و قانونی است؛ مثل سرقت و دزدی، قاچاق مواد مخدر، رشوه‌گیری، قتل و سایر جرائم. کار فرهنگی در این میان نه جایگزین اجرای قانون تواند بود و نه بدیلی برای امر به‌معروف و نهی از منکر که اصل و اساس همه خیرها و خوبی‌هاست. کار فرهنگی به شرط توخالی نبودن و واقعیت داشتن تا مرحله قبل از ارتکاب جرم است یا برای بازپروری مجرم مجازات شده. گفت شخصی: خوب ورد آورده‌ای لیـک ســوراخ دعـا گـم کرده‌ای۳ اصولاً خداوند صادق القول و صادق الوعد، بیش و پیش از مدعیان لاف زن بی‌کردار نهال کار فرهنگی را در نهاد جان انسان کاشته و پیامبرانش را- به‌عنوان سرسلسله‌هاي حزب‌الله- برای شکوفایی آن نهال از راه تبيين و امر به معروف و نهی از منکر گسیل فرموده. پیامبران به نوبه خود به فرزندان جسمی و معنوی خویش - حزب‌الله- همین مسئولیت را مؤکداً بیان داشتند(یابُنَیَّ... وامر بالمعروف و انه عن المنکر)۴ والسلام ۱-قرآن کریم- انعام۱۲۵ ۲-س حجرات – ی۷ ۳-مثنوی معنوی ۴-س لقمان


برچسب ها :

هشدار انقلابی سردار سلیمانی آزادی شهر استراتژیک «جرف‌الصخر» عراق، بنا به دلایل متعدد، از آزادی شهر آمرلی این کشور و بنا به برخی اقوال، حتی از عملیات پیروزمندانه «قلمون» سوریه نیز مهمتر است. عملیات عاشورا هم که به آزاد‌سازی این شهر منجر شد خود، گفتنی‌های شنیدنی دارد به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله: آزادی شهر استراتژیک «جرف‌الصخر» عراق، بنا به دلایل متعدد، از آزادی شهر آمرلی این کشور و بنا به برخی اقوال، حتی از عملیات پیروزمندانه «قلمون» سوریه نیز مهمتر است. عملیات عاشورا هم که به آزاد‌سازی این شهر منجر شد خود، گفتنی‌های شنیدنی دارد که برخی از آنها شاید برای عده‌ای حتی باورکردنی نباشد. به عنوان مثال این منطقه از سال ۲۰۰۳ محل جولان تروریست‌ها بوده و حتی آمریکایی‌ها در طول ۹ سال اشغال عراق نیز نتوانسته بودند (یا شاید هم نخواسته بودند) آن را پاکسازی کنند. در این باره گفتنی‌هایی است: ۱- جرف‌الصخر، منطقه‌ای است مثلثی‌شکل با جمعیتی بالغ بر ۸۰ هزار نفر با ترکیب مذهبی غالبا شیعه و سنی که در حد فاصل کربلا و بغداد قرار دارد. این شهر از غرب نیز به استان الانبار متصل می‌شود. به عبارت بهتر، جرف‌الصخر، دروازه ورود به کربلا، بغداد و به طور کلی، تمام استان‌های جنوبی عراق است. این منطقه که فقط ۶۰ کیلومتر با بغداد و ۸۰ کیلومتر با فلوجه فاصله دارد، یک منطقه مواصلاتی است که بخش‌های شمالی، جنوب شرقی و غربی را به هم وصل می‌کند. همین «موقعیت خاصِ» استراتژیک بود که این شهر را مورد «توجه خاص» تروریست‌ها قرار داده بود. با آزاد‌سازی این منطقه، نه تنها خطر از شهرهایی چون کربلا، نجف و شهر بغداد دور شد، بلکه مقدمه آزادی مناطق دیگر مثل شهر فلوجه هم فراهم آمد. فلوجه در غرب جرف‌الصخر قرار دارد. ۲- شرایط محیطی حاکم بر این منطقه، مسئله مهم دیگری است که شاید کمتر به آن پرداخته شده باشد. جرف‌الصخر، منطقه‌ای است سرسبز و جنگلی که امکان انجام عملیات کلاسیک برای ارتش در آن «بسیار» سخت است. طبق گزارش‌های رسمی، ارتش عراق آزادی این منطقه را از مناطق فرات - مشرف به کربلا- آغاز و ذره‌ذره جلو رفت تا اینکه سرانجام چهارم آبان ماه با حمله به قلب آن، شهر را به طور کامل آزاد کرد. به عبارت دیگر، نوع عملیات نظامی که برای آزاد‌سازی این منطقه صورت گرفت، در نوع خود کم‌نظیر است. ۳- اینکه چنین منطقه‌ای با چنان موقعیت مهمی از سوی ارتش عراق و نیروهای مردمی این کشور آزاد می‌شود و غربی‌ها نیز در آن هیچ سهم و نقشی حتی به اندازه شلیک یک گلوله هم ندارند نیز، در جای خود حائز اهمیت است. بنا به ادعای مقامات رسمی آمریکایی، ایالات متحده تا سال ۲۰۱۱ در اوج قدرت، و براساس اخبار متواتر و موثق، تروریست‌ها تا این سال در اوج ضعف قرار داشتند. از طرفی، همان طور که اشاره شد، شهر جرف‌الصخر از سال ۲۰۰۳ یعنی زمانی که عراق در اشغال آمریکایی‌ها بود، به بهشت‌تروریست‌ها تبدیل شده و تا همین چند روز پیش نیز اوضاع چنین بود. این بدین معنی است که ارتش عراق با عملیات عاشورا، ظرف چند روز، کاری کرد که آمریکایی‌ها نتوانسته یا نخواسته بودند طی سال‌ها آن را انجام دهند. ۴- ائتلاف به اصطلاح ضد داعش، که با پیشنهاد «سعودی‌های وهابی» به بهانه و با تظاهر مقابله علیه «وهابی‌های تکفیری»! راه‌اندازی شده، به گفته سازندگان آن، تشکیل شده است از ۶۰ کشور جهان به رهبری آمریکا. دستاورد این ائتلاف در مبارزه با تروریست‌ها را همین یکی دو روز پیش جان کربی، سخنگوی پنتاگون در یک جمله عنوان کرد: «آمریکا نتوانسته جلوی پیشروی داعش را بگیرد!» ۵- وقتی که آمریکا با آن همه دبدبه و کبکبه، بگوید نمی‌تواند یک مشت تروریست اجاره‌ای را متوقف کند، دو حال بیشتر ندارد. یا این کشور درست می‌گوید و آمریکا که رهبری ۵۹ کشور را در ائتلاف ضد داعش بر عهده دارد، واقعا به قدری ضعیف شده که قادر به متوقف کردن حرامی‌های تکفیری نیست؛ که در این حالت، باید به بی‌خاصیتی ارتش ۶۰ کشور جهان خندید. یا اینکه دروغ می‌گوید، چرا که به تروریست‌ها هنوز احتیاج دارد. به نظر می‌رسد، احتمال دوم به واقعیت نزدیک‌تر باشد. یعنی آمریکایی‌ها نمی‌خواهند تروریست‌های تکفیری از بین بروند یا حتی تضعیف شوند چرا که در این صورت، به اهداف خود نخواهند رسید. اظهارات مقامات و رسانه‌های آمریکایی مبنی بر اینکه مثلا، «جنگ با داعش ۳۰ سال زمان نیاز دارد»، یا «این گروه، ثروتمندترین گروه تروریستی جهان است» و... نیز با همین هدف صورت می‌گیرد. آمریکایی‌ها نیاز دارند، حتی اگر شده، داعش را قوی جلوه دهند. آنها از خود می‌پرسند چرا باید گروهی را که در حال پیشبرد اهداف استعماری آنها در خاورمیانه و جهان اسلام است، متوقف کند؟! یکی از این اهداف اسلام‌هراسی است. داعش ظرف چند ماه جنایت، چقدر در پیشبرد اسلام‌هراسی که آرزوی دیرینه استعمارگران است پیش رفت؟! ۶- آزادی جرف‌الصخر تاثیر عمیق خود را بر جبهه مقاومت برای رسیدن به پیروزی‌های دیگر خواهد گذاشت، همانطور که آزادی آمرلی تاثیر خود را گذاشت. اگر ادعا کنیم آزادی جرف‌الصخر نتیجه طبیعی پیروزی در آمرلی بود، بیراهه نرفته‌ایم. این تاثیر نه فقط در جبهه عراق که در جبهه نبرد سوریه و لبنان نیز ملموس و عمیق خواهد بود چرا که داعش، جبهه النصره، ارتش آزاد و ... اگرچه عناوین متفاوتی برای خود برگزیده‌اند، اما در هر حال از یک آخور تغذیه می‌شوند و ماحصل یک تفکر مسموم هستند. بنا بر این پیروزی در جرف‌الصخر، همه این تکفیری‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده و روحیه‌ای برای آنها باقی نخواهد گذاشت. ۷- سردار قاسم سلیمانی و نقش برجسته وی در عملیات آزاد‌سازی جرف‌الصخر و آمرلی اما، خود داستان دیگری است که پرداختن به آن مطلب مستقلی می‌طلبد. در این باره فقط به این اکتفا می‌کنیم که حضور یک استراتژیست مومن و معتقد ایرانی در کشورهای دوست و همسایه و نجات مردم از ادیان مختلف (ایزدی، مسیحی، شیعه، سنی و...) نه تنها محبوبیت وی در ایران و حتی مردم جهان را افزایش داده بلکه بر محبوبیت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران نیز در منطقه می‌افزاید. تصور کنید، عده‌ای وحشی‌تر از حیوانات وحشی به جان و مال و ناموس مردم هجوم آورده و از هیچ جنایتی - تاکید می‌شود - هیچ جنایتی دریغ نورزند. سپس مدعی همیشگی دفاع از حقوق بشر به همراه ۵۹ کشور دیگر ادعا کنند، قادر به دفع شر این موجودات نیستند. بعد، این حیوانات شروع به قتل عام گسترده کرده و مغول‌وار هزاران نفر را سلاخی کنند و.... در این هیاهو، مردی به کمک چند مشاور نظامی که تعدادشان از انگشتان دست هم کمتر است، ورود کرده با هیچ چشم‌داشتی، هم مدعیان دروغین و هم تکفیری‌های وحشی را تحقیر کند. در این شرایط، احساس ناجیان نسبت به منجی چه خواهد بود؟ در انتهای این وجیزه، به عنوان حسن ختام به اظهاراتی که در شبکه‌های اجتماعی با عنوان «پیام سردار به داعش» به سردار سلیمانی نسبت داده شده، اشاره می‌کنیم. اگرچه صحت این اظهارات تایید نشده، اما شنیدن آن خالی از لطف نیست: «اگر پایتان، فقط پایتان به حرم سیدالشهدا (ع) برسد با کسب اجازه از ولی امر مسلمین کربلای جدیدی را رقم خواهیم زد که تاریخ به خود ندیده باشد و به همراه سربازان امام زمان(عج) نماز ظهر را در بقیع خواهیم خواند.»


برچسب ها :

روایت‌ ماندگار قیصر امین‌پور از عاشورا قیصر در منظومه روز دهم با یک زبان خیلی ساده و همه فهم و با قالب نیمایی، یک تصویر جانکاه و به یاد ماندنی از روز عاشورا خلق کرده است. شعر بزرگسالش هم یعنی مثنوی معروف نی‌نامه، از آثار شاخص است. به گزارش فارس، امروز یعنی هشتم آبان مصادف است با سالروز وفات و پرکشیدن قیصر امین پور شاعر معاصر و نام آشنای کشورمان. روز وفات قیصر همزمان است با محرم سال ۱۳۹۳ و این شاعر شعرهای قابل اعتنایی در این حوزه از خود به جای گذاشته است. علی داوودی از شاعران کشورمان در گفت‌وگویی به برشمردن ویژگی ‌های شعر عاشورایی قیصر پرداخته که سخنان وی به صورت یادداشتی شفاهی منتشر می‌شود: * شعر انقلاب وابستگی تام و تمام به مکتب عاشورا دارد عاشورا یک روز تکرار نشدنی است و به نوعی می‌توان گفت روزی است که در جهان هر سال تکرار می‌شود تا به سرانجام برسد. عاشورا به عبارتی در ادبیات، روح و هستی و همه دارایی فرهنگ و زندگی ما است و همیشه بوده و خواهد بود. اما در نسبت با انقلاب اسلامی و شعر انقلاب اسلامی باید گفت از آنجا که انقلاب اسلامی ریشه‌های عمیق مذهبی دارد و با اصل عاشورا و مفاهیم و شعارهایش پیوند دارد و به نوعی ریشه گرفته از عاشورا است، اندیشه‌های مکتب عاشورا به انقلاب اسلامی زندگی می‌دهد و به تبع شعر انقلاب وابستگی تام و تمام به مکتب عاشورا دارد. اما دلایل دیگری هم داریم که عاشورا را در شعر ما خیلی خاص تر کرده است. یکی نزدیکی خاک و اقلیم یعنی همسایگی ما با عراق و کشوری که کربلا در آن واقع شده،‌ دیگری جنگی که بین دو کشور واقع شد و تشبیه دشمن به اشرار و اشقیای صحنه عاشورا و صدام یزید کافر گفتن مردم و سه دیگر هم مساله آرزوی زیارت کربلا برای مردم است که همه اینها عطش دیدن این خاک را در فرهنگ ما تشدید می‌کرد و در شعر هم چون زبان حال و قال این سرزمین است، از ابعاد مختلف عاشورا در شعرها حضور دارد آن هم با هر موضوعی سیاسی، اجتماعی،‌ عرفانی و هر کس هم به بهانه‌ای به این لشکر آزادگی پیوسته است. * حضور طبیعی عاشورا در شعر قیصر قیصر یکی از کسانی است که این را به صورت خیلی طبیعی به این مساله پرداخته است. از ویژگی‌های شعر قیصر طبیعی بودن است یعنی انعکاس حال است و تصنع و تکلف در شعرش نیست و برای همین حالات مختلف جامعه را به راحتی می‌توانیم در شعرش ببینیم. در دوره‌ای شورمند است،‌ در دوره دیگر انتقادی و در دوره‌ای هم خیلی فرد گرا است و طبیعتا مساله‌ای مثل عاشورا و هر نگاه مذهبی دیگر به صورت خیلی طبیعی در شعرش جلوه کرده است. مساله عاشورا هم در شعر کودک و هم در شعر بزرگسال قصیر حضور دارد و اتفاقا در هر دو بخش هم آثار شاخصی است. در منظومه روز دهم که می‌سراید: روز عاشوراست کربلا غوغاست کربلا آن روز غوغا بود عشق، تنها بود برای یک شعر نوجوان کلمه عشق جزء ممنوعیت‌های این گونه شعر در دوره‌ای بود اما ببینید قیصر چه قدر خوب مفهوم عشق را جا انداخته است و از یک عشق متعالی دینی برای نوجوانان سخن گفته است. آتش سوز و عطش بر دشت می‌بارید در هجوم بادهای سرخ بوته‌های خار می‌لرزید از عَرَق پیشانی خورشید، تَر می‌شد * یک مثنوی خیلی خوب از قیصر قیصر در منظومه روز دهم با یک زبان خیلی ساده و همه فهم و با قالب نو و نیمایی، یک تصویر جانکاه به یاد ماندنی از روز عاشورا خلق کرده است. در شعر بزرگسالش هم یعنی مثنوی معروف نی‌نامه از آثار شاخص او است. قالب مثنوی در دوران جدید به فراموشی رفته بود که توسط تعدادی از شعرا احیا شد و امروز خیلی از بزرگان با این قالب شناخته می‌شوند مثل استاد معلم و احمد عزیزی. قیصر مثنوی کم دارد و اتفاقا این مثنوی خیلی کار خوبی است. خوشا از دل نم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نشاندن خوشا زان عشقبازان یاد کردن زبان را زخمه فریاد کردن او در این شعر و در بیت بیتش تا آخر، در واقع با محور قرار دادن نی که نشانه تشخیص در ادبیات است، به مضمون آفرینی پرداخته و در هر بیت به یک بعد پرداخته است: سری سر مست شور و بی قراری چو مجنون در هوای نی سواری اینجا یک نی است و در جای دیگر نی دیگر: چه رفت آن روز در اندیشه نی که اینسان شد پریشان بیشه نی؟ اینجا هم یک عالم دیگر است و با نی قبلی فرق دارد. همین طور: خدا چون دست بر لوح و قلم زد سر او را به خط نی رقم زد ببینید او این نی‌های مختلف در جاهای مختلف را جمع کرده و از یک منظر همه اینها را هم خانواده کرده که نی در هر کجا که باشد دردمند و سوزدار است: پر از عشق نیستان سینه او غم غربت، غم دیرینه او غم نی بند بند پیکر اوست هوای آن نیستان در سر اوست او این هنر را داشته که شعری با ساختی بسیار نو بسراید و علیرغم اینکه مثنوی است و شعرش هم روایت نیست و هر بیتی می‌تواند مضمون و خط جدایی داشته باشد، این شعر را خیلی هم خانواده و در امتداد هم بسراید به جهت اینکه یک ساخت خوب در نظر گرفته است، خواننده احساس پراکندگی در مثنوی نمی‌کند و ارتباط بسیار خوبی با این مثنوی برقرار می‌کند.


برچسب ها :

پیکر ۷۰ شهید دفاع مقدس در جنوب تفحص شد‌ رئیس کمیته جست‌وجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح گفت: به تازگی پیکر ۷۰ شهید گلگون کفن دوران دفاع مقدس در مناطق عملیاتی جنوب تفحص شده است. به گزارش خبرگزاری تسنیم، سردار سیدمحمد باقرزاده دقایقی پیش در مراسم ورود ۴۵ شهید گلگون کفن دفاع مقدس از مرز تمرچین پیرانشهر، اظهار کرد: این شهدا در عملیات والفجر ۲ و ۴، کربلای ۷ و ۴، قادر و نصر به درجه رفیع شهادت نائل آمده اند. وی تصریح کرد: این شهدای عزیز در جریان عملیات جستجوی کمیته تحقیق و تفحص مفقودین در منطقه حاج عمران کشف شده اند. باقرزاده افزود: این شهدا پس از گذر از شهر نقده و برگزاری مراسم استقبال از انان در این شهر عازم ارومیه می شوند و پس از برگزاری آئین بزرگداشت در این شهر برای طی مراحل بعدی به تهران انتقال داده می شوند. رئیس کمیته جست‌وجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح گفت: بتازگی پیکر ۷۰ شهید گلگون کفن دوران دفاع مقدس در مناطق عملیاتی جنوب تفحص شده است.


برچسب ها :

چرا رئیس‌جمهور در ماجرای اسیدپاشی از «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» نام برد؟! امربه‌معروف، کنایه، رأی! معادله‌ای با پاسخ «صفر»… اینکه رئیس‌جمهور ما درست در روزهایی که صدای رسانه‌های ضدانقلاب و برخی محافل داخلی در مربوط بودن ماجراهای اسیدپاشی به جریان متدینین و فریضه امر به معروف و نهی از منکر بلند است؛ بیاید و در صحبت‌هایش امر به معروف و نهی از منکر را در کنار ناامنی مورد اشاره قرار دهد؛ صد البته با هیچ منطقی، نه تنها سازگاری نداشت بلکه مضارّ فراوانی را هم دامنگیر افکار عمومی و البته مواضع شخص رئیس‌جمهور کرد پایگاه خبری انصارحزب الله: راستش این است که ما دیگر عادت کرده‌ایم... به اینکه رئیس جمهورمان در یک آئین از این بگوید که حاضر است جانش را برای حجاب و ارزش‌ها بدهد و کسی نمی‌تواند حجاب را از مردم ایران بگیرد... و بعد فقط به فاصله چند ساعت در یک مراسم دیگر از این بگوید که فرهنگ با وَن و پاسبان درست نمی‌شود و به جداسازی مردان و زنان نامرحم از یکدیگر متلک بگوید. عادت کرده ایم که رئیس جمهورمان یک روز بگوید دیوار تحریم ها ترک برداشت و روز دیگرش بگوید ساختمان تحریم ها باقی می ماند... و برای همین عادت ناخوب بود شاید که وقتی رئیس جمهور روحانی در روزهای بالاگرفتن بلوای مربوط به اسیدپاشی، بحث «امر به معروف و نهی از منکر» را در جمع مردم زنجان مورد اشاره قرار داد و از این گفت که «مبادا تحت لوای شعار زیبای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ناامنی آغاز شود»! ما چندان به دل نگرفتیم و منتظر شدیم تا مثل همیشه چند ساعت یا شاید چند روز بگذرد و رئیس جمهور موضع متناقض بعدی را هم در این رابطه بگیرد. که گرفت... رئیس جمهور روحانی با آنکه انگار در سخنرانی زنجانش فقط تیترهای ایسنا و ایرنا و جماران و شرق و نیوزویک را درباره اسیدپاشی خوانده بود، اما انگار برای صحبت های اخیرش در جمع اعضای هیئت دولت، نیم نگاهی هم به سایت یالثارات انداخت. او در جلسه مذکور گفته بود: «تا زمانی که عامل یا عاملین این حادثه دستگیر نشدند، شایسته نیست که کسی، فردی یا گروهی را به نادرست متهم کند چرا که اتهام بی‌اساس و بی‌پایه از گناهان بزرگ است» این رفتارهای پرسؤال! حقیقت این است که بعد از دو هفته جنجال و بلوا بر سر یک جنایت زنجیره‌ای در یکی از شهرستان‌های کشور و تهمت زنی رسانه های داخلی و خارجی و بعضاً دولتی به جریان متدینین و قاطبه مردم کشور، دیگر خیلی بعید به نظر می رسد که خواسته آقای روحانی بصورت صددرصدی محقق شود و تهمت زنندگان توبه کنند از تمام بدیهایی که علیه فریضه امر به معروف و نهی از منکر و همچنین نیروهای ارزشی و حزب اللهی کشور گفتند. تحقق این خواسته آقای روحانی بعید است و مثل همان دعای احمدی نژاد می ماند که در روزهای آخر دولتش گفته بود اگر خدا بخواهد دوباره توفیق خدمت به من عطا کند من هستم! اما سؤال اینجاست که چرا رئیس جمهور خوب یک کشور بزرگ، باید طوری مثلاً درباره امر به معروف و نهی از منکر صحبت کند و موضع بگیرد که حرفهایش اولاً در صورت کلی به نفع جریان تهمت زننده به حزب اللهی‌ها ارزیابی شود و ثانیاً در صورت جزئی و آنجایی هم که رئیس جمهور به هر قصد و نیتی تلاش می کند تا اندکی، راه رفته را برگردد و از جریان حزب اللهی که خود و ملبّس به لباس آنهاست دلجویی کند؛ حرفهایش افاقه چندانی نمی کند و همه حرفهایش در زنجان را به یاد می‌آورند که اگرچه به زبان امر به معروف و نهی از منکر نوشته شده بود اما اسیدپاشی! خوانده می‌شد. امر به معروف، کنایه، رأی! معادله‌ای با پاسخ «صفر» اما این سؤال شاید بی جواب! آنقدرها در ذهن همه پررنگ هست که خیلی از رجال کشور اگرچه در این چند روزه ظاهراً اشاره ای به عنوان «رئیس جمهور» نکردند اما در صحبتهایشان این مقوله را مورد اشاره قرار دادند و راجع به آن بحث و فحص کردند. نائب رئيس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی از کسانی است که آقای روحانی و حرفهای مذکورش را مشخصاً مورد اشاره قرار داده و گفته است: رئیس جمهور روحاني تصور مي كند با سخنان اخيرش در مورد آمران به معروف مي تواند براي خود سرمايه اجتماعي دست و پا كند. حجت الاسلام موسی غضنفرآبادی همچنین می افزاید: بهتر است رئيس جمهور به جاي متلک‌‌پرانی‌های گسترده به قانون عفاف، حجاب و نهی از منکر، كم كاري نهادهاي اجرايي در برخورد با برهم زنندگان امنيت اجتماعي در اصفهان و ديگر شهرها را جبران کند. وي با اشاره به موضع نامناسب نماينده دولت در طرح حمايت از آمرين به معروف و ناهيان از منكر نیز تصریح می کند: لازم است آقاي روحاني از نهادهاي تحت امر خود سؤال نمايد كه چه گروهها و جريانهاي سياسي از به دام افتادن جنايتكاران و برهم زنندگان امنيت اجتماعي نگران و مضطرب هستند و نمي خواهند ريشه و هويت اصلي اين افراد مشخص شود؟ نفر بعدی حجت الاسلام موسی قربانی، معاون قضایی دیوان عدالت اداری است. او نیز هدفی به نام «مقاصد سیاسی»! را در قضیه ربط دهی اسیدپاشی‌ها به امر به معروف و نهی از منکر مطرح کرده و گفته است: برخی به جای این که اصل این ماجرا را محکوم و با مسئولان برای شناسایی عوامل آن همکاری کنند، خیلی راحت این جریان را سمت و سویی دیگری می‌برند و مشکل بزرگتری ایجاد می‌کنند.‌ آنها برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود می‌خواهند مردم را نسبت به آمران به معروف بدبین ‌کنند. وی افزوده است: بسیاری از احزاب و سیاسیون در اعماق جامعه جایگاهی ندارند به همین دلیل سعی می‌کنند به جای این که شایستگی‌هایی از خود نشان دهند با ابراز‌های فرعی خود را در بین مردم مطرح کنند. راهت اصلاحات ادامه دارد شاید... حرف‌های بعضاً دوپهلوی رئیس جمهور روحانی درباره مقولات مهم و حساسیت‌زا که میتوان درباره آنها گفت اگرچه راهنمای راست می‌زنند اما به چپ می‌پیچند! ما را به یاد حرفهای کس دیگری می‌اندازد. این محمد خاتمی بود که در دوران اصلاحات جمله ای را بر زبان راند که بعداً شهرت زیادی یافت. او گفته بود: آزادی مقدم بر دین است ،اگر دین در برابر آزادی قرار گیرد، این دین است که باید محدود شود نه آزادی! حرف خاتمی به این معنا درست بود که دین، عین آزادی است و این دو در تلازم با یکدیگر قرار دارند، اما حقیقت این است که معنای تحت الفظی که از این حرف استنباط می شود چیز دیگری بود. همان چیز دیگری که رفت و رفت و اصلاحات را به آنجا رساند که برخی هوادارانش خیال کردند «آزادی» آرمان نهایی است و پر واضح آنکه وقتی چنین دیدگاهی در فردی شکل بگیرد، دیگر هیچ قیدی را برای آزادی نخواهد پذیرفت و برای همین ایستادن این فرد در مقابل دین خدا هم عجیب نخواهد بود. و طرح همین حرفهای دو پهلو بود که اصلاح طلبان را در مسیر مخالفت با برخی مؤکدات دینی، قانون و حتی ولایت فقیه و رأی مردم قرار داد. و خلاصه راستش این است که آقای روحانی هم که می گوید «در امنیت ملی تخصص دارم» گاهی از همین حرف‌ها می‌زند... حرفهایی با مزاج شاید درست اما در منصه‌ی برداشت های نادرست! و روی سخن آنجاست که بر عهده گوینده و ناطق است که حتی الامکان حرفی نزند که امکان برداشت نادرست از آن وجود نداشته باشد. اینکه رئیس جمهور ما درست در روزهایی که صدای رسانه های ضد انقلاب و برخی فرصت‌طلبان در مربوط ساختن ماجراهای اسیدپاشی به جریان متدینین و فریضه امر به معروف و نهی از منکر بلند است؛ بیاید و در صحبت هایش امر به معروف و نهی از منکر را در کنار ناامنی مورد اشاره قرار دهد؛ صد البته با هیچ منطقی، نه تنها سازگاری نداشت بلکه مضارّ فراوانی را هم دامنگیر افکار عمومی و البته مواضع شخص رئیس جمهور کرد. اسیدپاشی و تبلیغات؛ ایستگاه آخر: «فتنه» حالا که آبها از آسیاب افتاده است و قضاوت عمومی درباره اسیدپاشی ها در کنار نبود فرکانس های مسموم برخی محافل داخلی! (که البته با روشنگری خواص و هشدارهای قضایی فروخوابیدند) واقع بینانه تر شده است؛ راحت‌تر می شود، فهمید که بلوای دو هفته اخیر چیزی غیر از یک سوء استفاده‌گری نبود و می‌توان نام فتنه را برایش انتخاب کرد. حسین صفار هرندی در همین زمینه با «فتنه» خواندن جنجال های مربوط به اسیدپاشی گفته است: دشمن از این حربه استفاده می‌کند تا درست در روزهایی که مجلس شورای اسلامی برای امر به معروف و نهی از منکر قانون می‌نویسد، با اسیدپاشی اتفاقاتی را رخ دهد که این اقدام مجلس تحت‌الشعاع قرار گیرد. وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی می افزاید: در این شرایط، برخی رسانه‌های داخلی نیز به سرعت و بدون پشتوانه اطلاعاتی و رسمی انگشت اتهام را به سمت امر به معروف و نهی از منکر و متدینان گرفتند و گفتند اجرای این فریضه الهی سبب رواج اقدامات خودسرانه می‌شود. صفارهرندی می گوید: امروز باید پرسید که چرا کار برخی از انسان‌های فاسد را به امر الهی در زمینه توصیه به خوبی‌ها و دوری از بدی‌ها نسبت می‌دهیم و بدون دلیل، امر به معروف و نهی از منکر را تخریب می‌کنیم. وی همچنین تأکید می‌کند: فریضه دینی امر به معروف و نهی از منکر هزار دلیل شرعی و عقلی دارد و بالاترین جایگاه را در منظومه فکری مسلمانان در اختیار می‌گیرد؛ اما امروز عده‌ای نمی‌خواهند این فریضه در جامعه جریان یابد. حجت الاسلام محمدرضا آشتیانی، نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی نیز به برخی مخالفت ها با امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده و در یک سخنرانی در جمع مردم قم گفته است: بعد از ۳۵ سال مجلس می‌خواهد امر به معروف و نهی از منکر را به صورت قانون در آورد اما عده‌ای در داخل و خارج از مجلس به جدّ با آن مخالفت می‌کنند. این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از حمایت رییس قوه قضائیه و رییس مجلس در مسأله امر به معروف و نهی از منکر تقدیر کرد و گفت:‌ مراجع تقلید نیز در پیام‌های خود از اجرای این فریضه الهی در کشور حمایت کردند. رئیس‌جمهور باید بیشتر دقت کند اسماعیل کوثری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز درباره مواضع رئیس جمهور روحانی در ماجرای اسیدپاشی جزو منتقدین به شمار می رود. او در گفت‌وگو با خبرنگار یالثارات می گوید: رئیس جمهور روحانی باید بیشتر از این به مشاورین خود تذکر بدهد چون گاهی پیش می‌آید که این افراد خبری را می گیرند و بصورت تحقیق نشده آنرا به دست رئیس جمهور می‌رسانند. کوثری می افزاید: اما بعد و پس از آنکه موضع‌گیری‌هایی کردند؛ هنگامیکه بیشتر بر روی مسئله دقیق می شوند، معلوم می شود که خبر به آن صورتی که آنها دیده اند، نبوده است. این نماینده مجلس شورای اسلامی همچنین به یالثارات می گوید: البته باید این نکته را هم پذیرفت که کسی که بر اساس این اخبار در مجامع عمومی سخنی می گوید در واقع در حال بیان نظر خود است و لذا او که در سطوح بالا قصد دارد بر اساس اخبار رسیده، نظری را ابراز کند بهتر است دقت لازم را هم به خرج بدهد. اسیدپاشی تمام شد اما... «ناامنی» مقوله ای است که اگرچه شاید در حکومت های مطلوب تا حد زیادی از آن جلوگیری شود اما به هر حال هیچگاه بصورت صددرصدی از بین نمی رود. این اصلی پذیرفته شده در تمام جوامع انسانی است. در ماجرای اسیدپاشی نیز اگرچه امری مفسدانه و با خوی وحشیگری و غیر اسلامی از جانب عامل یا عاملین به وقوع پیوست اما به هر حال این نکته هم در خاطر عده زیادی ماند که چطور برخی از رسانه های داخلی و حتی برخی مقامات سیاسی که بعضاً وابستگی‌هایی هم به دولت داشتند؛ در قبال آن موضعی گرفتند که فی الواقع امر به معروف را در یکسو قرار می داد و اسیدپاشی را در سوی دیگر! برای مثال، یکی از دستیاران رئیس جمهور در مصاحبه با خبرگزاری دولت، نزدیک به ۳۵۰ کلمه درباره این موضوع مصاحبه کرد اما نه تنها هیچ نامی از «اسیدپاشی» نبرد بلکه تماماً و کراراً به امر به معروف، بایدها و نبایدهایش و تکیه کلام ناحق همیشگی یعنی «خودسرها» پرداخت. حالا دولت مانده است و برخی مواضع دوپهلو که اگرچه قسمتهای مربوط به اشخاص و تشکل های مذهبی اش شاید قابل حلالیت و گذشت باشد، اما قسمت مربوط به دین خدا و احکام الهی هرگز قابل گذشت نیست و اگر دولت قصد عاقبت بخیری در این دنیا را دارد، باید بداند که عذرخواهی در این زمینه ضروری است.


برچسب ها :

درگفت‌وگو با آيت‌الله فقيه ايماني مطرح شد: عبور از عزاداري‌هاي مردود،چالش شيعيان در عصر جنگ‌نرم مسئله ای که امروزه به عنوان یکی از چالش‌های مهم عصر حاضر در بین شیعیان و محبین اهل بیت مطرح است.بررسی و عبور از عزاداری‌های غلطی که رسما توسط مراجع عظام رد شده است... منشور عزاي عظمي همیشه همزمان با فرارسیدن شهادت سرور و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و هفتاد و دو تن از یاران باوفای این امام عزیز جامعه اسلامی ایران در حزن و اندوه فرو می رود و فضای شهر و حتی خانه و کاشانه ایرانیان سیاهپوش می شود. عزاداری برای سرور شهیدان یکی از برنامه های اصلی مردم محسوب می شود که خواندن زیارت عاشورا جزء جدایی ناپذیر این عزاداری است.بدون شک ماه محرم الحرام را می توان به عنوان یکی از بی بدیل ترین ایام در تاریخ بشری دانست. ماهی که به سبب پیوستگی آن با شهادت جانگداز یکی از بهترین رهبران تاریخ که همواره خود و خاندانش مورد ظلم حاکمان و بی مهری مردمان قرار داشته اند با حزنی سنگین همراه است. جایگاه ویژه امام حسین (ع) به دلیل نوع شهادت و حوادث ناگواری که نه تنها برای ایشان بلکه برای خانواده و یارانش به وجود آمد، نزد شیعیان و در نگاهی وسیع تر، نزد بشریت، باعث شده است تا این ماه به یکی از شاخص ترین ماه های سال تبدیل شود. ماهی که کانون توجه و حلقه اتصال دلهای بسیاری از مردم از اقشار مختلف و سلایق گوناگون و اعتقادات متفاوت شده است. درروایات اسلامی از حضرت سید الشهدا (ع) به عنوان کشتی نوح یاد می شود که ناجی بشریت از گمراهی ها و کج روی هاست. ناجی بشریتش می دانیم چرا که در روایات قید می شود که هر کس سوار بر این کشتی شود نجات می یابد و هیچ گونه پیشوند وپسوندی و یا قیدی بر سوارشوندگان بر این کشی بار نمی شود. از این روست که در این ماه ایرانی وغیر ایرانی، مسلمان و مسیحی، شیعه و سنی و افراد مختلف با سلایق سیاسی و فرهنگی مختلف گرد هم می آیند تا اقامه عزا کنند. عاشورا به عنوان نقطه عطف تلاقی و مواجهه عریان دو جبهه حق و باطل ، خود دنیایی است که اگر بی پیر و راهنما و به صرف جذبه آن در آن قدم بگذاریم قطعا نمی توانیم از پس مفاهیم بلند و ناب آن برآییم و ممکن است به ورطه نقض غرض افتاده و راه را گم کنیم. اهل بیت (ع) از قبل از وقوع این حادثه عظیم همواره بر اهمیت و جایگاه رفیع آن در انسان سازی و جامعه سازی تاکید کرده اند. لذاست که زیارت این روز بزرگ ـ زیارت عاشورا ـ به عنوان حدیثی قدسی سینه به سینه از سوی اهل بیت حفظ شد تا اینکه از زبان امام محمد باقر (ع) به مردم ابلاغ گردید تا به عنوان منشور این حادثه عظمی روشنگر راه عاشقان و دلدادگان این مسیر قرار گیرد و همواره با تاکید فراوان از سوی اهل بیت، سفارش به خواندن و مراقبت از آن شده است چنان که امام صادق(ع) به صفوان می فرمايد: زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می کنم، اول زيارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او شکور باشد. سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا اميد از درگاه او برنگردد زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. (بحارالانوار-جلد ۹۸-ص ۳۰۰) زيارت عاشورا و تجهیز افکار در همین زمینه آیت الله فقیهی ایمانی زیارت عاشورا را به عنوان خط زندگی در جهت مصونیت انسان از گمراهی برشمرد و در توضیح چرایی تاکید اهل بیت بر مداومت بر این زیارت افزود: زیارت عاشورا به دلیل اینکه خط زندگی است به بشر می آموزد که حفظ دین ـ به عنوان راه و برنامه رسیدن به حق و ذات باری تعالی ـ آنقدر حائز اهمیت است که انسان حتی باید برای حفظ آن از به خطر انداختن جان خود نیز هراس نداشته باشد. مفاهیم بلند زیارت عاشورا که در تجهیز افکار و عقاید پیروان اهل بیت به ستیزه با دشمنان حق و تقویت حق همواره به مثابه یک دانشگاه عمل کرده است در طول تاریخ با دشمنی و مخالفت دشمنان اسلام و اهل بیت مواجه بوده است به طوری که دشمن از تخریب چند باره حرم حسینی تا شهید کردن زوار سید الشهدا (ع) فروگذار نکرده است و امروز نیز شاهدیم که در برخی کشورهای به ظاهر اسلامی از خواندن زیارت عاشورا نه تنها ممانعت به عمل می آید بلکه با کسانی که اقدام به قرائت آن می کنند برخورد می شود!.از طرفی حتی در برخی از کشورهای اسلامی شاهد هستیم که برداشت غلط از اسلام و دستورات الهی مشکلات زیادی برای آنها ایجاد کرده است. مجالس عزا سرآغاز تحول بزرگ آیت الله فقیه ایمانی در تبیین علت دشمنی با نام و یاد امام حسین (ع) که سبب زنده نگه داشتن دین است افزود: دشمن وقتی می بیند امام حسین (ع) چراغ دین را روشن نگه داشته است با او دشمنی می کنند چرا که وقتی دین باشد دیگر نمی توانند کاری علیه بشریت انجام دهند لذاست که با امام حسین دشمنی می کنند. مجلس عزاداری امام حسین (ع) چونان کانون اجتماع دلبستگان به مرام آزادگی و انسانیت در طول تاریخ مورد استقبال انبوه مردم و توده ها قرار گرفته است به طوری که اغلب این مجالس منشا و سرآغاز تحولات بزرگ تاریخ در نیل جوامع اسلامی خصوصا شیعی به آرمان های دینی بوده اند. امروز نیز این مجالس با شور و هیجان خاصی هر ساله از سوی جوانان و عاشقان سیدالشهدا(ع) برگزار می شود که اگر از سوی بزرگان و صاحبان نظر و اندیشه دینی مورد رصد و مراقبت قرار نگیرد بلاشک با دسیسه ها و شبهه افکنی های دشمنان دین رو به ضعف خواهد نهاد و علاوه بر کاستن از رونق آن، راه استیلای دشمنان را بر مسلمین هموار تر می کند. شناخت ضد تبليغ ها شناخت آفات و آسیب هایی که ممکن است در مسیر تکریم مقام امام حسین (ع) و اقامه عزا گریبان‌گیر عزاداران شود یکی از مهم ترین گام های دست اندرکاران و برپادارندگان عزای حسینی است؛ آسیب هایی که خود را در هر دو زمینه شکل و محتوا نشان می دهد و بعضا نه تنها کمکی به تقویت بنیه دینی افراد نکرده بلکه در نقض غرضی آشکار و دردآور عملکردی خلاف آرمان و هدف عاشورا از خود نشان می دهد به طوری که خود تبدیل به ضد تبلیغی برای دین و خصوصا مکتب سیدالشهدا (ع) در انظار عموم مردم دنیا می گردد. در مقابل شناخت بیشتر شخصیت امام حسین (ع) و یاران با وفایش در کنار پیرایش واقعه عاشورا از تحریفات و بدعت هایی که یا از جهل برخی افراد ساده دل نشات می گیرد یا از سودجویی افرادی فرصت طلب، خود اقدامی اساسی در مبارزه با تخریب چهره و جایگاه دینی عزاداری امام حسین (ع) به شمار می رود. د رهمین زمینه استاد اخلاق آیت الله فقیه ایمانی پرهیز از رفتارهایی که باعث مخدوش شدن چهره عزاداری می شود را یک راه برای ادای حق عزاداری خواند و افزود: کوچکترین کاری که می شود انجام داد در عزای امام حسین (ع) تباکی و گریستن برای مصیبت حضرت است. ماندگاری راه و رسم امام حسین (ع) در طول تاریخ از آن جهت است که حامل پیام هایی دقیقا مطابق با فطرت و خواست قلبی بشر است. آزادگی، شجاعت، ظلم ستیزی، عدالت طلبی، مبارزه با تبعیض و فساد و امثالهم گوشه ای از پیام های ماندگار عاشوراست. پیام هایی که نمونه عملی هر کدامشان را در کربلا می توان یافت و الگو قرار داد. تا بتوان به نهایی ترین نتیجه مکتب حسینی که تربیت یارانی هم ردیف با شهدای کربلاست برای امامی که بناست تا با ظهور مبارک خود جهان را از لوث وجود ظالمان پاک کند دست یافت. حال پسندیده است در چنین شرایطی اکنون که در ایام عزاداری سرور سالار شهیدان و یاران باوفایش هستیم.آداب عزاداری این ایام تمام و کمال رعایت شود.مسئله ای که امروزه به عنوان یکی از چالش های مهم عصر حاضر در بین شیعیان و محبین اهل بیت مطرح است.بررسی و عبور از عزاداری های غلطی که رسما توسط مراجع عظام رد شده است در کنار شور و شعور شاید مهمترین وظیفه شیعیانی است که در عصر جنگ نرم زندگی می کنند.مطمئنا در چنین شرایطی سوء استفاده دشمن به منظور تخریب ارزشهای عاشورا غیر ممکن خواهد بود.


برچسب ها :

فریضه‌ای برای تعطیلی
چرا از اجرای واجب الهی بیمناکند؟
 
 
اگر هدایت جامعه و گسترش مسوولیت پذیری در آن را از جمله فواید ترویج امر به معروف و نهی از منکر در جامعه بدانیم، فقط حامیان فساد و انحراف و فاسدان و منحرفان اند که از ترویج این واجب الهی بیمناک خواهند بود!

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، دکتر محمد صادق کوشکی در یادداشتی به تحلیل چرایی مخالفت رسانه های زنجیره ای با فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخته و نوشته است:

۱- موضع‌گیری‌های چندماهه اخیر علیه امر به معروف و نهی از منکر و حرکت هماهنگ و جبهه‌ای رسانه‌ها و مطبوعات سکولار و برخی دولتمردان لیبرال بر ضد این فریضه مغفول، رویدادی نیست که توجه چندانی را به خود جلب کرده باشد و در سایه همین بی‌توجهی است که مخالفان یگانگی دین و سیاست (اعم از رسانه‌ای و سیاسی و دولتی و...) تمام توان خود را برای حذف کامل این فریضه از صحنه اجتماع و تبدیل آن به یک ضد ارزش به کار گرفته‌اند.

۲- به این تیتر دقت کنید: «منع ناهیان از منکر از جرم و قتل»! روزنامه‌ای که چنین تیتری را در صفحه نخست خود آورده نه‌ تنها از سکولار بودن خود خجل نیست که به آن افتخار هم می‌کند! نفرت از نهی از منکر و ناهیان از منکر در این تیتر به وضوح به چشم می‌خورد! براساس این تیتر ناهیان از منکر موجوداتی‌اند عاشق جرح و قتل و طرح مجلس دست آنها را برای لذت بردن از قتل و جرح خواهد بست! (این تیتر درباره طرح مجلس در حمایت از آمران به معروف تنظیم شده است!)

اگر متولیان این روزنامه دین ندارند لااقل آزادگی پیشه کنند و بفرمایند در طول تاریخ انقلاب اسلامی آمران به معروف چند نفر را کشته یا مجروح کرده‌اند؟ (البته می‌دانیم که در ۲ دهه اخیر نزدیک به چهل تن از آمران به معروف در حین انجام این فریضه به شهادت رسیده‌اند!)

۳- در سرمقاله یکی از روزنامه‌های سکولار درباره نهی از منکر و امر به معروف چنین آمده است: «مردم به دلایل متعدد نمی‌توانند بپذیرند که افراد دیگر، از موضع خود اصلح‌بینی، وارد حوزه خصوصی و رفتاری آنان شوند.
- امر به معروف و نهی از منکر موجب رودررو قرار دادن افراد در جوامع جدید می‌شود که ممکن است عوارض ناخوشایندی داشته باشد که افزایش قتل و نزاع و اسیدپاشی بخشی از آن است!
- برداشت‌های افراد از درست و نادرست و مطلوب و نامطلوب بودن یک رفتار مثل گذشته نیست و مردم تا حد زیادی در این خصوص اختلاف‌نظر دارند و در این خصوص چگونه می‌توانیم دیگران را به موضوعی امر و نهی کنیم که آنها در خوب یا بد بودن آن با ما توافق نظر ندارند و در نتیجه نمی‌شود هر شخصی را مرجع نهایی تشخیص اعمال و رفتار خوب و بد بدانیم تا او به خودش اجازه بدهد که مردم را براساس برداشت خود امر و نهی یا ادب کند.»

مرور این نوشتار و حتی سطور فوق برای اهل فن این امر را ثابت می‌کند که نویسنده و ناشر این متن نه اعتقادی به فقه دارند و نه باوری به واجب و حرام و حلال! نه مرجعیت را قبول دارند و نه امر به معروف و نهی از منکر را و طبیعی است که چنین موجوداتی مخالف سرسخت حکومت دینی و نظام ولایت فقیه باشند!

این اشکالات قبل از آنکه به طرح مجلس درخصوص حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر وارد باشد به اصل این واجب الهی وارد است و این، یعنی نویسنده (که جرات درج نامش را هم نداشته) و ناشر، خود را داناتر از شارع مقدس و قرآن کریم می‌دانند!

(نعوذبالله!) چون خدای متعال در قرآن به صراحت به نهی از منکر و امر به معروف و لزوم آن فرمان می‌دهد و نویسنده و ناشر سطور مذکور، اجرای این فریضه را موجب افزایش نزاع و قتل و اسیدپاشی و... در جامعه معرفی می‌کند! دین ما اجرای این فریضه را موجب نزول رحمت بر جامعه می‌داند و سرمقاله مذکور انجام این حکم خدا را موجب افزایش تنش در جامعه معرفی میکند.!

۴- نویسنده عبارات فوق (و همفکران او) اصولا چیزی به نام منکر و معروف را قبول ندارند چون به نظر ایشان این امور نسبی هستند! آیا چنین افرادی می‌توانند به دین و شریعت معتقد باشند؟ آیا مردم واقعا همانی‌اند که نویسنده این یادداشت معرفی کرده؟ آیا کافر همه را به کیش خود نپنداشته است؟(و بگذریم از این که انکار نهی از منکر و امر به معروف می تواند مقدمه ارتداد باشد!)

۵- تلاش وحشتناک برخی و رسانه‌های همسو با آنها در هجمه به نهی از منکر و امر به معروف و ربط دادن این فریضه الهی به اسیدپاشی‌های اصفهان و مخالفت همه‌جانبه با طرح مجلس در خصوص حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر به صراحت از یک همسویی و همفکری میان مخالفان تفکر حکومت دینی و تحقق دین در جامعه حکایت می‌کند!

چون این همه آسمان و ریسمان بافتن به بهانه طرح مجلس و زور زدن برای چسباندن اسیدپاشی‌های اصفهان به نهی از منکر و قاتل و جانی خواندن آمران به معروف و ناهیان از منکر آن هم به صورت هماهنگ و همزمان چه معنا و مفهومی می‌تواند داشته باشد؟

چرا هرگاه نام این فریضه می‌آید این جماعت پریشان می‌شوند؟ چرا این همه از نام این فریضه می ترسند؟ چرا این همه دروغگویی برای ایجاد تنفر از این فریضه؟ چرا هنگامی که مجلس براساس وظیفه و رسالت خود برای تبدیل اصل هشتم قانون اساسی به قوانین اجرایی و عادی وارد عمل می‌شود ناگهان با هجوم همه جانبه برخی از چهره‌های دولتی و عده‌ای از اصلاح‌طلبان و رسانه‌های مخالف حکومت دینی روبه‌رو می‌شود؟

۶- اگر این جماعت سکولار به دین مسلط بر جامعه و جامعه دینی اعتقادی ندارند چرا به قانون اساسی و اصل هشتم آن چشم بسته‌اند؟ مگر این اصل قانون اساسی نباید اجرا شود؟ این عده که برای اجرا نشدن فلان اصل قانون اساسی خودشان را تکه‌پاره می‌کردند چرا درخصوص فراموشی مطلق اصل هشتم قانون اساسی ساکت بوده و حتی به دنبال حذف این اصل از جامعه و ذهن مردم و دفن آن در ورطه فراموشی‌اند؟

۷- از نظر این جماعت، دین امری شخصی است و حق ورود به سیاست و جامعه را ندارد و بر همین اساس هیچ فردی حق امر به معروف و نهی از منکر ندارد! (چون هر کسی آزاد است براساس قرائت و تمایل خود از دین رفتار کند یا نکند!) اما از آنجا که بیان صریح این جمله ممکن است هزینه‌هایی به دنبال داشته باشد بهتر دیده‌اند با لجن‌مال کردن آمران به معروف و ناهیان از منکر و اسیدپاسی و قاتل خواندن آنها و جناحی و سیاسی دانستن طرح مجلس درباره حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر مقصود خود را در جامعه محقق کرده و این فریضه را به تدریج از ریشه درآورده و به ورطه عدم و تعطیلی بسیارند!

۸-اگر هدایت جامعه و گسترش مسوولیت پذیری در آن را از جمله فواید ترویج امر به معروف و نهی از منکر در جامعه بدانیم، فقط حامیان فساد و انحراف و فاسدان و منحرفان اند که از ترویج این واجب الهی بیمناک خواهند بود! بر این اساس باید هم از روزنامه هایی که تحریریه هاشان لانه جاسوسان و براندازان و آشوب گران سال ۸۸ است، ندای مخالفت با حکم خدا درباره امر به معروف و نهی از منکر به گوش برسد و مگر نان حلال خورده می تواند با حکم خدا مخالفت کند؟

مخالفت با این فریضه از سوی جماعت دین گریز و دین ستیز صاحب قلم و نفوذ و مقام اگر هیچ فایده ای نداشته باشد دست کم باعث خواهد شد تا مومنان مملکت با چهره دشمنان دین و احکام خدا بیشتر آشنا شوند. والله متم نوره و لو کره الکافرون!


منبع:مشرق




برچسب ها :

معارضه با اسلام و انقلاب
دست‌های سیاهی که عروسک «اسیدپاش» را رقصاندند
 
 
یکی از رسانه‌ها درباره ماجرای اسیدپاشی‌ها گزارشی ۶ هزار کلمه‌ای منتشر می‌کند؛ گزارشی که در آن عبارت «امر به معروف» ۱۰ بار بیشتر از جمله «اسیدپاشی» تکرار شده بود.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله،فارس نوشت: جنایت‌های سریالی پدیده‌‌ی نوظهوری به حساب نمی‌آیند. همیشه ممکن است یک‌نفر یا چند نفر به هر دلیلی؛ از مباحث اعتقادی گرفته تا کینه‌های شخصی و تسویه حساب‌های تجاری و غیره دست به این کارها بزنند. اما رخداد نوظهور و البته عجیب در قبال این جنایت‌ها آن است که افرادی به بهانه وقوع این رخداد، دست به تسویه حساب با دین و امنیت یک کشور بزنند.

سوابق زیادی از پرونده‌های مربوط به جنایت‌های سریالی در ذهن مردم وجود دارد؛ ‌چند سال قبل بود که در پی هدف گلوله قرار گرفتن و کشته‌شدن چند شهروند آمریکایی، قاتل و همدستش دستگیر شدند.

قاتل یک سیاهپوست آمریکایی بود که با همکاری یک پسر نوجوان، طعمه‌ها را که البته تصادفی هم انتخاب شده بودند به محل تیررس خود هدایت می‌کرد و سپس آنها را هدف قرار می‌داد.

در ایران ما هم از این جنایت‌های چندبار تکرار، مواردی وجود دارد.

یکی از دردآورترین آنها جنایت یک گروه تبهکار در یکی از شهرهای مذهبی ایران بود که مدتی اقدام به دزدیدن زنان با ظاهر مذهبی کردند.

آنها از این زنان فیلم می‌گرفتند و همچنین آنها را وادار به سکوت و پرداخت باج می‌کردند.

این اقدام تا آن اندازه رقّت‌انگیز بود و افکار عمومی را جریحه‌دار کرد که حتی برخی مراجع تقلید نیز خواستار برخورد هرچه سریعتر با عوامل این جنایت سریالی شدند.

و مدتی بعد نیز عوامل این جنایت دستگیر شده و به سزای عمل خود رسیدند.

دو رخداد اشاره شده اگر چه یکی در آمریکا و دیگری در ایران اتفاق افتادند اما بصورت اتفاقی وجوه مشترک فراوانی با هم داشتند.

در اعتراض به هیچکدام از آنها تجمع برگزار نشد. در پی وقوع آنها کسی مدعی نشد که این قتل‌ها و ربایش‌ها بر اثر تندروی افراطیون مذهبی بوده است.

در آمریکا کسی نگفت که آن تک‌تیرانداز سیاه پوست قاتل، نماینده همه‌ی سیاهان آمریکایی است و کسی هم به مصاحبه درباره ضرورت التزام سیاهان به قانون و اخلاق در آن مقطع ننشست.

در ایران و آن شهر اشاره شده هم کسی جنایت رخ داده را به مخالفین مذهب در آن روزها که اتفاقاً حضوری پررنگ هم در رسانه‌ها داشتند و یا مخالفت‌های صریحی را با حجاب عنوان می‌کردند ربط نداد!

*ماجرای تابلویی که یک‌باره به نمایش درآمد!

اسیدپاشی‌های چند هفته اخیر اصفهان که به وقوع پیوست و طی آن چند زن با تیپ‌های اجتماعی مختلف هدف ضارب یا ضاربین قرار گرفتند؛ اگرچه مثل هر جنایت دیگری افکار عمومی جریحه‌دار شد اما به ناگاه جریانی خاص بر این مجروح‌شدگی افکار سوار شد و تا به خودمان آمدیم؛ تابلوی بلند شده بر دستان این جریان خاص! بود که خودنمایی می‌کرد.

«اسیدپاش سریالی با هدف امر به معروف و نهی از منکر این جنایت را انجام می‌دهد»!

این جمله‌ای بود که در فحوی و محتوای تمام فعالیت‌های جریان خاص مذکور، علی‌الدّوام مورد اشاره قرار می‌گرفت.

*آغاز و انجام کارناوال شوم «تیترهای یک»

اولین کسی که با دست‌های مرموزش گزینه «امر به معروف و نهی از منکر» را در کنار «اسیدپاشی» نقش زد و آن را مطرح کرد یک خبرگزاری داخلی بود.

این رسانه در قالب یک گزارش در اشاره به اسیدپاشی‌های اصفهان نوشته بود: «این حادثه زمانی اتفاق افتاد که از چندی پیش تاکنون در شبکه های اجتماعی مطالبی با محتوای "اسیدپاشی به زنان بی‌حجاب" در اصفهان منتشر می شود؛ اما مشخص نیست که آیا حادثه شب گذشته ارتباطی با این مطالب داشته است یا خیر؟»

و بعداً نیز در لابه‌لای مطلب دیگری نوشت: «خبری از اطلاع‌رسانی دقیق در این باره نیست و تنها شایعاتی در شبکه‌های اجتماعی مبنی بر "برخورد راکبان موتورسیکلت با بدحجاب‌ها" مطرح بوده است»

همین رسانه در گزارش دیگری نیز تأکید کرد:«به نظر می‌رسد با توجه به نزدیک بودن ایام محرم گروه‌های تکفیری که از ماه‌ها قبل، جمهوری اسلامی ایران را برای برهم زدن مراسم ماه محرم تهدید کرده بودند، از هم‌اکنون فعالیت خود را از اصفهان آغاز کرده‌اند»!

و سایرین هم به صحنه آمدند...

ناگفته پیدا بود که بی‌بی سی فارسی و دویچه‌وله و بالاترین و سایرین چه مطالبی را در این زمینه منتشر خواهند کرد.

اما آنچه که سخت باور می‌نمود، تقلّای برخی رسانه‌های داخلی بود که دور شایعه‌ی مرتبط بودن اسیدپاشی‌ها با امر به معروف و نیروهای ارزشی را گرفتند و کارناوال تیترهای یک را به راه انداختند.

تیترهایی که تماماً بحث اسیدپاشی را مورد اشاره قرار داده بودند اما محتوا را که می‌خواندی یک عبارت وجود داشت که بیشتر از اسیدپاشی تکرار شده بود. نه یک‌بار که بارها و بارها.

«امر به معروف و نهی از منکر»...

یکی از سایت‌های اصلاح‌طلب درباره ماجرای اسیدپاشی‌ها گزارشی ۶ هزار کلمه‌ای منتشر می‌کند و در قالب آن به مصاحبه با صاحبنظرانی در زمینه اخلاق و اجتماع می‌پردازد. گزارشی که در آن عبارت «امر به معروف» بیشتر و بیشتر از عبارت «اسیدپاشی» تکرار شده بود.

یک کارگردان زن که به دیدگاه‌های فمینیستی و ضدّ مردی شهره است، از کلمه «خودسر»! در مصاحبه علیه اسیدپاشی استفاده می‌کند.

کلمه‌ای که یک طیف سیاسی خاص، مغرضانه آن را برای نیروهای حزب‌اللهی مورد اشاره قرار می‌دهد!

خبرنگاران چند رسانه‌ی خاص در هنگام پرسش از مقامات ذیربط در این زمینه دائماً بر این معنا تکرار می‌کنند که آیا حوادث اشاره شده ربطی به امر به معروف و نهی از منکر داشته‌اند یا خیر؟!

روزنامه‌ی شرق در سرمقاله یکی از شماره‌های خود، جنایت اسیدپاشی را «بی‌نظیر» و «بی‌مثال» توصیف کرده و می‌نویسد: «وقوع چهار حادثه اسیدپاشی از حیث میزان جریحه‌دارکردن احساسات عمومی، در نوع خود بی‌نظیر است»

یک رسانه‌ی داخلی برای داغ‌تر کردن قضیه، خواستار ضرورت آموزش به مردم از طریق تلویزیون مبنی بر چگونگی دفاع شخصی در مقابل اسیدپاش‌ها و چیستی کمک‌های اولیه به مجروحان اسیدپاشی می‌شود.

یک محفل رسانه‌ای مشهور به تندروی مذهبی که اخیراً شاخه‌هایی از آن مورد ضربه‌ی وزارت اطلاعات نیز قرار گرفت، جنایت اسیدپاشی اصفهان را کار نیروهای ارزشی! این شهر معرفی کرد.

و دست‌هایی مرموز همینطور بر دامنه‌ی این خبرها و سؤال‌های تک بعدی اضافه کردند و اضافه کردند.

افزودنی‌های غیر مجازی که هدفش در روزهای بعد مشخص شد!

*چرا به صورت امر به معروف و نهی از منکر هم اسید پاشیدند؟

موج خبری رسانه‌های اشاره شده اگرچه با سوژه‌ی اسیدپاشی به راه افتاد اما گویا اهداف دیگری را دنبال می‌کرد.

اهدافی که با خوانش خبرهای مربوط به تجمع معترضین اسیدپاشی! در اصفهان و تهران با حضور برخی فتنه‌گران دستگیر شده در سال ۸۸، بروز شایعه ناامنی اسیدپاشی در مشهد و تهران و همچنین متلک‌پرانی‌های گسترده به قانون عفاف و حجاب و نهی از منکر مجلسی‌ها و همچنین مجموعه‌های ارزشی مثل انصار حزب‌الله به وضوح قابل دیدن هستند.

پر واضح بود که جنایت اسیدپاشی اصفهان نیز همچون همه‌ی موارد دیگر جنایت‌های سریالی که صفحات حوادث روزنامه‌ها و سرویس‌های اجتماعی خبرگزاری‌ها گه‌گاه مطالبی را در مورد آنها منتشر می‌کنند؛ ادامه نمی‌یابد و پلیس و سرویس‌های امنیتی با آنها برخورد خواهند کرد؛ اما نکته‌ی ناواضح و البته ناهمخوان ماجرا بروز سه آسیب یا همان اهداف اشاره شده بود که به ناگاه دامان کشور را گرفت و مقولاتی مثل اطلاع‌رسانی دیرهنگام و نادرست و ایضاً مرجع‌سازی غلط از مطالب غرض‌ورزانه برخی رسانه‌های داخلی و خارجی که عللی داشت در گستره عقاید شخصی یک خبرنگار تا بغض رسانه‌های ضد انقلابی؛ سبب شد تا یک جنایت احمقانه اما همیشه ممکن‌الوقوع، تبدیل به یک تراژدی پر غصه شود.

جنایتی که البته واقعیت قضایای آن‌هم در شتاب عده‌ای برای ضربه زدن به مقولات ارزشی و در ادامه به نظام اسلامی، بصورت صحیحی منعکس نشد.

این وزیر بهداشت و درمان بود که اخیراً در جمع خبرنگاران بیان کرد که تعداد اسیدپاشی‌های رخ داده در اصفهان از ابتدای امسال تاکنون ۹ مورد بوده است که ۴ نفر از قربانیان نیز مرد! بوده‌اند.

خبری و نکته‌ای که البته در همان رسانه‌هایی که با آب و تاب اخبار مربوط به زنان قربانی و رابطه اسیدپاشی‌ها با امر به معروف و نهی از منکر را مطرح می‌کردند بازتاب چندانی نیافت.

و نه تیتر یک شد و نه پیرامون آن اقتراحی و بحثی صورت گرفت و نه درباره‌اش سرمقاله‌های داغ نوشته شد.

*نگفتیم و ندیدیم...

باید با خودمان روراست باشیم!

در ماجرای جنایت اسیدپاشی اصفهان، خیلی از ما شاید آن طیف همیشه حاضر در چالش‌های عمومی علیه مردم و نظام را ندیدیم و از یاد بردیمشان و برای همین شد که توانستند دوباره دست به شیطنت رسانه‌ای و امنیتی زدند!

آنهایی که از هر جنایتی و از هر برخورد قضایی با این جنایت‌ها آسمان و ریسمان خودشان را پی می‌گیرند. از قتل‌های زنجیره‌ای سال ۷۸ گرفته تا اعدام قاچاقچی‌ها و دستگیری جاسوس‌ها و غیره.

قصاص را در روزنامه‌هایشان غیر انسانی معرفی می‌کنند، زندان‌های ایران را اتاق‌های شکنجه می‌دانند و در حالی که امر به معروف و نهی از منکر از اصول مصرّح قانون اساسی ماست، با آن مخالفت می‌کنند.

همانهایی که خواستار جلوگیری از اعدام و قصاص عامل اسیدپاشی به صورت کسانی مثل «آمنه بهرامی» هستند چون می‌خواهند با این کار نشان بدهند حکومت اسلامی به دنبال خشونت است؛ اما هنگامی که همین جنایت اسیدپاشی می‌تواند دستاویزی برای کوبش دین و هواخواهان امر به معروف و نهی از منکر باشد؛ خواستار اشدّ مجازات برای عواملش می‌شوند!

ابن‌الوقت‌هایی که منطقشان بی‌منطقی است و مثلاً در همین ماجرای مذکور، مزوّرانه بر روی خروجی رسانه‌هایشان از دلسوزی به حال کسانی نوشته‌اند که قرار است بعنوان اسیدپاش توسط نیروهای امنیتی دستگیر شوند!

علی خلیلی. شهید امر به معروف و نهی از منکر

آنها در این قضیه خواستار تشکیل ستاد برای پیگیری پرونده شده‌اند اما هنگامیکه «هادی محبّی» و «علی خلیلی» امر به معروف و نهی از منکر کردند و سرانجام در دفاع از نوامیس بعضاً حتی بدحجاب یک خانواده به شهادت رسیدند؛ نه تنها هیچ خبری از تیترهای یک و پرداخت‌های گسترده رسانه‌ای به این شهادت‌ها و امر به معروف‌ها نبود بلکه، هیچکدام از همین «آنهای معروف» هم نه تجمعی در این باره صورت دادند و نه خواستار تشکیل ستاد پیگیری شدند!

راستش این است که ما شاید در قضیه اسیدپاشی اصفهان این طیف همیشگی کم‌تعداد اما پر سر و صدا را از یاد بردیم!

و صد البته عدم اطلاع‌رسانی به‌موقع و عدم موضع‌گیری صحیح هم آسیب‌های خودش را بر جا گذاشت.

چرا عده‌ای رصد نکردند که امکان دارد در هنگام طرح قانون امر به معروف و نهی از منکر در مجلس شورای اسلامی و اصرار انصار حزب‌الله بر تشکیل گروه‌های امر به معروف لسانی؛ ممکن است عده‌ای همچنان که مخالفت‌های صریح خود را با این واجب دینی ابراز کرده‌اند؛ نقشه‌هایی را هم برای لکه‌دار کردن چهره‌ این واجب دینی طراحی کنند؟!

چرا نیروی انتظامی درباره اسیدپاشی‌های اصفهان که وزیر بهداشت اخیراً خبر دقیق‌تری درباره آن اعلام کرد؛ اطلاع‌رسانی به موقع را انجام نداد؟

آیا واقعا بین پلیس کشور و وزیر بهداشت؛ روا نبود که خیلی قبل‌تر از اینها، خبر اعلام شده مبنی بر اسیدپاشی به صورت ۴ مرد اصفهانی و منوط نبودن اسیدپاشی به ۳ هفته‌ی اخیر توسط پلیس اعلام شود نه وزیر بهداشت؟

و همچنین بپذیریم که برخی از ما نیز دیر متوجه سؤالات غرض‌ورزانه و مطالب رسانه‌ای شیطنت‌آمیز مرتبط با امر به معروف و اسیدپاشی شدیم!

در همین روزهای اخیر و در مصاحبه‌هایی بیان می‌شود که پیوند زدن چنین پرونده‌هایی با مسائل دینی همچون امر به معروف و نهی از منکر کار جریانات ضد انقلاب است و یا سیستم قضایی باید با رسانه‌هایی که این مسئله را طرح کردند برخورد کند و یا ایضاً کار این افراد کمتر از جنایت اسیدپاشی نیست.

سلّمنا... ولی آیا بهتر نبود قبل از آنکه سه هدف اشاره شده در بالا اندکی محقق گردد و عده‌ای کار شوم خود را تا حدّی پیش بردند؛ این قبیل موضع‌گیری‌ها انجام می‌گرفت و در همان ابتدا کسانی از سیستم‌های قضایی و امنیتی به جریان‌ها و اشخاص مرتبط با افکار عمومی هشدارها و انذارهای لازم را می‌دادند؟

باید با خودمان روراست باشیم...

*پاسخی به یک فرض محال

پرونده‌ی اسیدپاشی‌های اصفهان همچنان مفتوح است و هنوز کسی بعنوان مجرم یا مجرمان اصلی این پرونده دستگیر نشده است.

مشخص نیست چه کسی یا کسانی در پشت این پروژه‌ی سیاه قرار داشته‌اند و این جنایت با چه هدف یا اهدافی صورت می‌گرفته است؟!

اما بیاییم بدترین فرض یا همان فرض ضد انقلاب و ایادی داخلی آنها را در نظر بگیریم و به این فکر کنیم که شاید مجرم اصلی کسی بوده باشد که به اسم تشخیص خود از دین یا هر چیز دیگری دست به این کار زده باشد؟!

همان اتفاقی که در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای سال ۷۸ رخ داد و در ماجرای پرونده قتل‌های محفلی یکی از شهرستان‌های کشور در حوالی سال ۸۰ و همینطور در ماجرای تبهکاری یک راننده تاکسی در تهران که تشخیص داده بود، می‌تواند و باید از تمام زنان انتقام بگیرد در ۳ سال قبل نیز وقوع یافت!

حتی فرض بر وقوع این انگیزه نیز جمله‌ای مشهور از آیت‌الله بروجردی وجود دارد که هنگامیکه خبر اقدام دزدی یک طلبه به محضر ایشان عرض می‌شود، برمی‌آشوبند و می‌گویند:«نگویید یک روحانی دزدی می‌کرد، بگویید دزدی لباس روحانیت پوشیده بود»

حقیقت ماجرا همین است...

دین اسلام و بویژه تفکر شیعه اجازه خشونت، تفسیر شخصی از دین و امر غیر قانونی و غیر انسانی را به هیچ کس نمی‌دهد.

و لذا آنهایی که پرونده جنایت‌های اصفهان را در مقابل امر به معروف و نهی از منکر قرار می‌دهند علی‌القاعده یا شناختی از دین ندارند و یا نیّات دیگری را سینه‌های خود پنهان کرده‌اند.

کم‌شناختی و غرض‌ورزی‌هایی که معاضدت در جنایت به حساب می‌آیند و جزای آنها، اقلّ کم برای غرض‌ورزی‌های صورت گرفته در راستای ملکوک کردن چهره‌ی مقدس امر به معروف و نهی از منکر، حتماً کمتر از مکافات اسیدپاشی و عوامل آن نیست.




برچسب ها :

اسید پاشی بیشتر میتواند كار اينها باشد
 
 
اسید پاشی بیشتر می تواند کار موتور سوارانی باشد که هفت تیر به دست به دنبال کشتن بسیجیانی چون احمدی روشن هستند.
 

 «پارس»- فاطمه قزلباش- اسید پاشی بیشتر میتواند کار کسانی باشد که تحمل حجاب بانوان آزاد را در کشورشان ندارند و آنان را به خاطر حجابشان تحقیر و توهین می کنند و به باد کتک می بندند یا بسیجی که دست و پا و چشم و زندگیش را میدهد تا یک وجب از خاک و ناموسش دست اجنبی نیافتد.

اسید پاشی بیشتر می تواند کار موتور سوارانی باشد که هفت تیر به دست به دنبال کشتن بسیجیانی چون احمدی روشن هستند یا علی خلیلی هایی که جانشان را میدهند تا مویی از سر دختر تنها و بی پناهی کم نشود.

اسید پاشی بیشتر میتواند کار کسانی باشد که فتنه کردند و ریختند و سوزاندند و ترساندند و حتی سرانشان حاضر به عذر خواهی نشدند یا بسیجی که جانش را داد تا امنیتم بازگردد.

اسید پاشی بیشتر می تواند کار رهروان شمر و خولی و حرمله باشد که به کودک و گوشواره و معجر رحم نکردند یا بسیجی که از عباس و کربلا درس گرفت، آنجا که نگذاشت تا زنده است نامحرمی به خیام نزدیک شود.

دشمن عادت دارد که دامن بزند به شایعات شر و آتش فتنه را شعله ور کند و بسیجی عادت دارد که سپری باشد برای اسلام و انقلاب و رهبرم و تا آتش این فتنه را هم خاموش نکند از پا نمی نشیند.




برچسب ها :

می‌خوانند و می‌رقصند؛ وزارت‌ ارشاد دست می‌زند!
 
 

رجانیوز: «تکخوانی زنان» از آن مسائلی بود که در ابتدای آغاز به فعالیت علی جنتی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم، کسی گمان نمی‌کرد به دغدغه و اولویت این وزارتخانه تبدیل شود اما جرقه این مساله را خود آقای وزیر زد و ماجرا از همانجا آغاز شد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که دارا بودن تحصیلات حوزوی و همچنین آشنایی با فضای فرهنگی حوزه علمیه و علما یکی از تدابیر ویژه دولت برای انتخاب او به عنوان چهره اصلی دستگاه فرهنگی کشور از سوی رئیس‌جمهور بوده است، در روزهای نخست فعالیت خود در حاشیه یک مراسم، سخنانی را به زبان آورد که به طور ویژه انتقاداتی جدی را از سوی علمای حوزه علمیه قم به دنبال داشت.

به گزارش رجانیوز، جنتی که در حاشیه رونمایی از نهج‌البلاغه مطلی در دفتر خود در وزارت ارشاد در جمع خبرنگاران حضور یافته بود، درباره مساله خوانندگی بانوان گفت: «اظهارنظرهای مختلفی در خصوص تکخوانی خواننده زن در کنسرت‌ها وجود دارد اما طبق نظر برخی مراجع تقلید، اگر موجب مفسده نباشد ایرادی ندارد.»

انتشار این اظهارنظر که رنگ و لعاب فقهی نیز داشت، در همان ساعات اولیه با واکنش جدی حوزه های علمیه روبرو شد و در برخی واکنش ها، این اظهارات از سوی وزیر ارشاد نشانه کم اطلاعی وی در زمینه فقه شیعه توصیف شد. به عنوان مثال، آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به مطرح شدن برخی سخنان مبنی بر اعلام نظر فقها در خصوص خوانندگی زنان گفت: «گفته شده است که چرا می‌گویید خواننده زن نباشد. نصف جمعیت ایران زن است و فقها در این زمینه نظر دهند، این طرز سخن‌گویی سابقه ندارد. این‌ها خبر ندارند یک طلبه ۲۰ سال درس می‌خواند تا به مرحله اول اجتهاد برسد و باید برای مجتهد شدن ۴۰ سال درس خواند. وزارت ارشاد بداند تکرار این کارها سبب می‌شود که مردم فاصله بگیرند.»

با افزایش دامنه اعتراضات و واکنش‌ها به این مساله، انتظار می‌رفت که خود وزارت ارشاد و آقای جنتی هم فتیله این قضیه را پایین بکشند و با سکوت از کنار آن بگذرند تا کم کم به فراموشی سپرده شود اما این پایان ماجرا نبود.

در ماه‌های اخیر، موجی در شهرهای بزرگ به ویژه پایتخت ایجاد شده که خوانندگان زن اقدام به برگزاری کنسرت موسیقی برای خانم‌ها می‌کنند که در برخی موارد به دلیل حضور مردان در این مراسم‎ها، با اعتراض افکار عمومی روبرو شده است اما این همه داستان نیست. اخیرا به بهانه کنسرت موسیقی و تکخوانی زنان، مراسم رقص و حرکات موزون خانم‌ها نیز برگزار می‌شود.

مساله تاسف‌بار اینجاست که این گروه‌ها بدون هیچ منع قانونی و برخورد قضایی، صراحتا در بروشورهای تبلیغاتی خود اعلام می‌کنند که برنامه اجرایی توسط آنها یک برنامه ترکیبی شامل آوازخوانی ترانه‌های مختلف و همچنین حرکات موزون است. حتی در تبلیغات خیابانی و اینترنتی یکی از این گروه‌ها آمده است که زنان در این برنامه، «رقص باله» اجرا خواهند کرد. این برنامه‌ها که اغلب در سالن‌ همایش‌های بین‌المللی برج میلاد تهران برگزار می‌شود، بلیت‌های گرانقیمتی هم دارد اما به دلیل نوع اجرای آن، با استقبال بالای برخی طیف‌های خاص روبرو می‌شود.

از سوی دیگر، کوتاهی و تساهل وزارت ارشاد در این زمینه سبب شده تا موج این اقدامات ساختارشکنانه از پایتخت به شهرهای دیگر نیز منتقل شود. به عنوان نمونه، چند روز پیش و در شهر اصفهان، جشنواره‌ای تحت عنوان «میراث ناملموس ایران» برگزار شد که در آن و تحت عنوان آداب و رسوم محلیف رقص مختلط زنان و مردان با لباس‌های محلی در انظار عمومی اجرا شد؛ یعنی یک جشن عروسی کامل با این تفاوت که حاضرین در مجلس را تنها خانم‌ها تشکیل نمی‌دادند، بلکه یک «پارتی مختلط بزرگ» در حال اجرا بود.

البته وزارت ارشاد مدعی است که «تاکنون هیچ‌گونه مجوزی برای حرکات موزون وغیرمتناسب با فرهنگ اسلامی صادر نشده است. تنها اجرا‌ها محدود به آئین‌ها و بازیهای برگرفته از فرهنگ اقوام ایرانی است که با نظارت دقیق و صرفا برای بانوان توسط بانوان اجرا می‌شود» اما بالا و پایین پریدن دختران با لباس‌های خاص در برابر چشمان مردانی که به عنوان مهمان در این مراسم حضور داشتند، خشم مردم معتقد و مذهبی اصفهان را به دنبال داشت؛ موضوعی که رسانه‌های ضدانقلاب تلاش کردند تا با پررنگ کردن ماجرای اسیدپاشی در این شهر، آن را تحت‌الشعاع قرار دهند.

این حوادث و اقدامات در حالی در ایران و زیر چشمان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روی می‌دهد که حتی اگر استدلال ضعیف فقهی آقای جنتی برای عدم اشکال داشتن تکخوانی زنان را نیز بپذیریم، باز هم جای این سوال باقی می‌ماند که آیا این موضوع با این همه حواشی و حساسیتی که روی آن وجود دارد، چرا باید به یکی از اولویت‌های نهادهای فرهنگی دولتی تبدیل شود و تا جایی بر دفاع از آن پافشاری شود که این گروه‌ها به خود اجازه دهند تا خطوط قرمز را نیز رد کنند و دست به اجرای رقص‌های دسته‌جمعی بزنند؟ آیا آقای جنتی به عنوان مسئول اصلی فرهنگ در کابینه دولت یازدهم، ریشه همه مشکلات فرهنگی و هنری جامعه ایران را در تکخوانی زنان و برگزاری کنسرت‌های خوانندگان زن می‌داند که اینچنین مصرانه و جدی پیگیر این مساله است؟

در حالی که تهاجم فرهنگی علیه باورها و اعتقادات ریشه‌دار اسلامی – ایرانی در صدر اولویت‌های عملیاتی غرب قرار دارد و سالیانه مبالغ هنگفتی از بودجه عمومی کشورهای غربی صرف «تیشه به ریشه اعتقادات مردم و به ویژه جوانان ایران زدن» می‌شود، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که تنها وزاتخانه‌ای در کشورمان است که لقب «اسلامی» را یدک می‌کشد و باید سکاندار هدایت کشتی فرهنگ در این دریای طوفانی باشد، اولویت خود را در حمایت از یک اقدام غیرشرعی و غیرضرور قرار داده که می‌تواند عامل گسترش بی‌حیایی و بی‌عفتی در جامعه ایرانی باشد.

این انتظار از آقای جنتی که خود سابقه تحصیلات حوزوی دارد، وجود داشت که حداقل از ضریب دادن به اینگونه رویکردها در سازمان تحت نظارت خود اجتناب کند و زمینه را برای فعالیت پررنگ‌تر و تاثیرگذارتر جبهه فرهنگی مومن فراهم کند اما به نظر می‌رسد حتی پس از هشدارهای جدی رهبر معظم انقلاب در حوزه فرهنگ و اعلام نگرانی چندین باره از وقایعی که در این عرصه روی می‌دهد، هنوز درب وزارت ارشاد و علی جنتی روی همان پاشنه سابق می‌چرخد و قرار نیست روند حاشیه‌ساز و جنجال آفرین این وزارتخانه در عرصه‌های انحرافی، جای خود را به تلاش برای ایجاد فضای فرهنگی سالم اسلامی و ایرانی در کشور بدهد.




برچسب ها :

در‌خواست «نورالدین پسر ایران» از مسئولان
 
 
نورالدین پسر ایران گفت: باید ایثارگری‌های رزمندگان اسلام با زبان جوانان به نسل جدید منتقل شود.

 
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، نورالدین عافی عصر امروز در یادواره شهدا که به مناسبت تجلیل از شهدای طلبه و دانشجوی منطقه ارسباران در شمال‌شرقی استان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر برگزار شد،‌ اظهار کرد: باید ایثارگری‌ها و جانبازی‌های رزمندگان و شهدای هشت سال دفاع مقدس را متناسب با سلایق جوانان و با زبان آنها به نسل جوان منتقل کنیم.

راوی کتاب نورالدین پسر ایران، در محور خاطرات ۸ سال دفاع مقدس وی تدوین و گردآوری شده، رمز ماندگاری فرهنگ هشت سال دفاع مقدس را صداقت، دیانت، تبعیت از ولایت عنوان کرد.

عافی افزود: در فرهنگ جبهه همه با هم برادر و برابر بودند و صداقت این عزیزان و عشق به لقاءالله باعث شده بود که معنویت ویژه‌ای در بین ایثارگران و رزمندگان باشد و همین ایمان، عقیده خاص و عمل به تکلیف باعث شده بود که در جبهه‌ها مسائل دنیوی مطرح نشود و همه به عشق جهاد در راه خدا با کمترین امکانات بر دشمن تا بن دندان مسلح پیروز شوند.

این جانباز هشت سال دفاع مقدس گفت: در فرهنگ جبهه هشت سال دفاع مقدس دیگر کسی بر دیگری برتری نداشت بسیج، سپاهی، فرمانده بدون عنوان و درجه همه در یک لباس خاکی و در یک سنگر در مصاف با دشمن بودند و این باعث شده بود هر روز صمیمیت بیشتر شود.

وی در خصوص ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در بین جوانان گفت: تاکنون بیش از ۸۰ دانشگاه حضور یافته و خاطرات و ایثارگری‌ها و اهداف آنها را به اساتید و دانشجویان تبیین کرده و مورد استقبال دانشجویان و فرهیختگان قرار گرفته‌اند که اگر به زبان مناسب با آنها سخن بگوییم و فرهنگ جبهه را که رزمندگان با پوست و استخوان و جان خود از اسلام و انقلاب دفاع کردند به نحو شایسته بیان کنیم قطعاً تأثیر به سزایی در جوانان ما خواهد گذاشت که باید در این راه مسئولان فرهنگی تلاش مضاعف نمایند تا فرهنگ جبه در غربت نماند.

منبع: فارس




برچسب ها :

مالک این قصر در شمال تهران کیست؟
 
 
در هر حال اگر چشمتان به این قصر افتاد، فقط محو تماشای معماری، ستون‌ها یا طاووس‌ها نشوید، بلکه حتماً به آیه‌ی مبارکه‌ی «و ان یکاد» نیز نظری بیاندازید تا مالک زحمت‌کش که لابد پول آن را با زور بازو و عرق جبین درآورده است چشم نخورد.
iranpn.comنوشت: شاید هر مخاطبی با دیدن عکس‌های این قصر زیبا ابتدا گمان کند که لابد قصری قدیمی در رم، مادرید، پاریس یا لندن است؟ قصری متعلق به «سر»ها، «کنت‌»ها، «سزار»ها ... و یا سرمایه‌داران کلان دهه‌های گذشته. اما این گمان کاملاً خطاست. این قصر نه قدیمی است و نه در خارج از کشور قرار دارد. بلکه قصری نوساز در یکی از خیابان‌ها تهران است. 


\"\"

در پی تهیه‌ی گزارشی در سطح شهر تهران بود که ناگهان از مقابل این قصر عبور کرده و چشمانش خیره می‌ماند. ما بقیه‌ی ماجرا را به نقل از خودش بخوانیم:

محل سکونت من نیز در شمال شهر تهران است. البته نه در محله‌های گران نیاوران، دزاشیب یا فرمانیه، بلکه در بلندی‌های اطراف «امامزاده قاسم – ع». کوچه‌های باریک، آپارتمان‌های بلند با زیربنایی اندک و برخوردار از ده‌ها واحد غیر مسکونی و پر مخاطره برای سکونت ما. 


\"\"

همین‌طور عرق‌ریزان به پیاده‌روها نگاه می‌کردم که ناگهان زیبایی یک پیاده‌روی اختصاصی نظرم را به خود جلب کرد. اما سرم را که بالا کردم، بهت‌زده شدم. البته نه فقط به خاطر دیدن یک قصر زیبا، بلکه به خاطر دیدن دو طاووس زنده که مانند دو مجسمه‌ یا بهتر بگویم دو سرباز زنده در دو طرف سر در این قصر ایستاده بودند.

\"\"
فوری از خودرو پیاده شدم. چرخش چشم کفاف نمی‌داد، لذا با حرکت سر به راست و چپ و بالا و پایین نمای بیرونی این قصر نظری انداختم. بهتم تشدید شد. با همین بهت فوری به طرف کیف دوربین رفتم تا چند عکس زیبا تهیه کنم، اما به ناگاه سایه‌ای بر سرم افتاد و همین‌طور که نشسته بودم، متوجه شدم که به جز چهار ستون قوی که در واقع پاهای دو محافظ قصر بودند، چیز دیگری نمی‌بینم.

از جسارت روحیه‌ی خبرنگاری استفاده کردم و خونسرد سری بالا کردم. قبل از این که چیزی بگویم، یکی از آنان با صدایی کاملاً محکم گفت: اجازه نداری عکس بگیری. پرسیدم چرا؟ گفت: چون اجازه داریم دوربینت را خرد کنیم. هر کس اقدام به عکس گرفتن از این قصر کند، دوربینش را خرد می‌کنیم!

حق بدهید که دیگر فرصت یا بهتر بگویم جرأت این نبود که بگویم: «بی‌خود می‌کنید، چنین قانونی نداریم». لذا تشکر کردم و بساط را پهن نکرده جمع کردم و به راه افتادم. 



اما عذاب وجدان ناراحتم می‌کرد. شاید هم گردن‌کلفتی نگهبانان مرا بر سر لج آورده بود. در هر حال علت هر چه بود نمی‌دانم، ولی تصمیم گرفتم حتماً از این قصر و طاووس‌هایش عکس‌برداری کنم و این کار را کردم. نمی‌دانم که این قصر متعلق به کیست؟ و خوشحال می‌شوم اگر بدانم.

البته مالک خودش هم می‌داند که قصر عجیب و قریبی ساخته است و طاووس‌ها نیز بر حس کنجکاوی بیننده می‌افزاید، لذا آیه‌ی «و ان یکاد» را باخطی خوش به صورت کچ کاری در زیر طاق حکاکی کرده است که یک موقع چشم نخورد.

اما، با دیدن این آیه، آن هم بر سر در قصری که به رغم زیبایی هیچ انطباقی با فرهنگ اسلام نداشت، مرا به یاد حکایتی قدیمی انداخت که به صورت خلاصه به شما عرض می‌کنم:

می‌گویند: روزی یکی از انبیای الهی در گذر خود به مردی پیر و فرتوت برخورد که برای خود جایگاهی در بالای درختی کهن‌سال ساخته بود و در آن به عبادت خدا مشغول بود. سر سخن را با او باز کرد و در نهایت پرسید: حالا چرا اینجا زندگی می‌کنی؟ گفت: جوان که بودم در عالم رؤیا به من خبر دادند که بیش از ۹۰۰ سال زندگی نخواهم کرد، لذا حیفم آمد که این عمر کوتاه را به جای عبادت، در راه ساختن خانه و کاشانه تلف کنم. آن نبی گفت: اما به من خبر رسیده که زمانی خواهد رسید که در آن مردمان بیش از ۸۰ یا ۹۰ سال عمر نمی‌کنند، اما برای خود قصرها و برج‌ها می‌سازند. او گفت: ای بابا، اگر عمر من ۹۰ سال بود که آن را با یک سجده سپری می‌کردم.

در هر حال اگر چشمتان به این قصر افتاد، فقط محو تماشای معماری، ستون‌ها یا طاووس‌ها نشوید، بلکه حتماً به آیه‌ی مبارکه‌ی «و ان یکاد» نیز نظری بیاندازید تا مالک زحمت‌کش که لابد پول آن را با زور بازو و عرق جبین درآورده است چشم نخورد. 


\"\"



برچسب ها :

کسب روزی حرام سمی‌ است که زندگی را ویران می‌سازد
 
 
کسی که می‌خواهد آلوده به حرام‌خواری نشود، باید زمینه‌ها و عوامل گرفتاری به این گناه خانمان‌سوز را بشناسد و از گرایش به آنها جلوگیری کند زیرا حق مال و دارایی این است که جز از راه حلال به دست نیاید و جز در مورد حلال مصرف نشود.

خبرگزاری «حوزه»، ششمین جلسه از «درس‌نامه رزق حلال» نوشته حجت‌الاسلام علی اصغر ملک‌احمدی پیرامون شناخت زمینه‌های آلوده شدن به مال حرام وچگونگی جلوگیری از درآمد حرام را منتشر می کند.

در بررسی زمینه‌ها و عوامل حرام‌خواری، می‌توان امور فراوانی را نام برد، که هر یک ممکن است در انسان زمینه‌ساز آن باشد،‌ در این مبحث به برخی از آنها اشاره می‌ شود .

*وسوسه‌های شیطانی:

هنگامی که فردی تصمیم می‌گیرد، مالی حلال، بدون ربا، غل و غش، دروغ و رشوه، به دست آورد و به غفلت نخورد، شیطان به او وعده فقر می‌دهد.« الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (بقره، آیه۲۶۸)

این شیطان است که وقتی می‌خواهید از اموال پاکیزه خود انفاق کنید شما را از تهیدستی می‌ترساند و به کارهای زشت فرمان می‌دهد و خداست که شما را به آمرزش و بخشایش خود وعده می‌دهد و خدا را بخششی گسترده و فضلی بی‌پایان است.

شیطان انسان را وسوسه می‌کند که اگر در پی کسب حلال باشی به جایی نمی‌رسی و آینده‌ای نخواهی داشت و فرزندانت بی‌سروسامان می‌مانند.

یکی دیگر از وسوسه‌های شیطان این است که به انسان می‌گوید یک بار از راه حرام ثروتی به دست بیاور و به اصطلاح بار خود را ببند، سپس توبه کن و از راه‌ها ی خلاف دست بردار.

قرآن کریم این فریب شیطان را نیز سرزنش می‌کند و در گفتگوی دوزخیان با بهشتیان در قیامت بیان می‌کند: (قصص آیه ۷۸)

«منافقان به مومنان ندا می‌دهند که نگاهی به ما کنید تا از نور شما استفاده کنیم، وقتی جواب رد می‌شنوند، می‌گویند: آیا ما در د نیا با شما نبودیم؟ می‌گویند: آری بودید ولی شما خودتان را در بلا افکندید، فریب دادید و در کار خیر، امروز و فردا کردید».

نوعی دیگر از وسوسه شیطان این است که انسان را وسوسه می‌کند که چرا زیرک نیستی و از فرصت‌ها برای پولدار شدن استفاده نمی‌کنی تو که لیاقت رسیدن به ثروت را داری، پس از هوش و توانایی خود استفاده کن و از هر راهی شده ثروت و مال به دست آور، قارون می‌گفت:«انما اوتیته علی علم عندی»

من این ثروت را به خاطر علم و تخصص خود به دست آورده‌ام. (قصص آیه ۷۸)

قارون می‌گفت آنچه به من داده شده بی‌گمان به سبب علمی است که خود دارم؛ آیا قارون ندانسته است خدا پیش از او نسل‌هایی را نابود کرده که به نیرو و توان از او قویتر بوده‌اند؟ و آیا دانسته‌ است که در قیامت کسی درباره گناه خطاکاران از آنها سوالی نمی‌کند؟

*زمینه خانوادگی:

یکی دیگر از عوامل و زمینه‌های حرام‌خواری،‌ توقعات و خواسته‌های خانوادگی است، وقتی در خانواده‌ای رعایت حلال و حرام نمی‌شود و به دست آوردن مال و ثروت از حرام، معیاری می‌باشدتا فرزندان نیز این روش را یاد بگیرند و خود را به آب و آتش می‌زنند تا به ثروت دست یابند.(روزی حلال، ص۱۴۹)

*احساس حقارت:

یکی دیگر از زمینه‌‌های حرام‌خواری حالت‌های روحی و روانی است که انسان با افکار و تخیلات نادرست، گرفتار عقده حقارت می‌شود و تصور می‌کند با دستیابی به مال و ثروت می‌تواند جایگاه خویش را در جامعه پیدا کند از این رو به هر دری می‌زند تا خانه‌ای مجلل،‌اسباب و وسایلی گران‌قیمت و پیشرفته و ظاهری همچون ظاهر ثروتمندان داشته باشد، تحقیر شدن‌های شخصیتی سبب می‌شود تا هر حرامی را برای خویش حلال بداند.

سرکوب شدن شخصیت انسان،‌زمینه‌های دنیا پرستی و گرایش به امور انحرافی را فراهم می‌سازد و او را در شهوت ثروت‌غوطه‌ور می‌کند .

پیشوایان اسلام می‌فرمایند: اگر انسان مقام و شخصیت خود را بشناسند، هرگز شخصیت بلند مرتبه و کریم خود را در راه‌های انحرافی و پست نابود نمی‌کند.

امام سجاد‌(ع) می‌فرمایند:«من کرمت علیه نفسه هانت علیه الدنیا» تحف العقول ص۳۱۸

کسی که نفس خود را گرامی دارد، امور مادی دنیا در نظرش بی‌ارزش گردد.

*محیط:

همان‌طور که مکان زباله موجب پیداش و رشد میکروب‌ها و بیماری‌ها می‌شود، محیط فاسد اقتصادی،‌نیز زمینه حرام‌خواری و کسب امور نامشروع را به وجود می‌آورد، وقتی جامعه به سوی دنیا‌گرایی و تجملات پیش می‌رود انسان‌ها برای رسیدن به مقاصد دنیایی خویش راه‌های نامشروع را بر می‌گزینند روزی حلال ص۱۵۰

*جهل و نادانی:

جهل و نادانی زمینه‌ساز بسیاری از گناهان است معرفت نداشتن به خداوند بی‌اعتنایی به مبانی دینی و سرانجام آن، ناآگاهی از کیفر دنیوی و اخروی سبب گرایش به حرام‌خواری می‌شود همانطور که شخص بی خبرو گرسنه غذای مسموم را با اشتها می‌خورد و انسان تشنه ناآگاه، آب آلوده را می‌نوشد انسان بی‌خبر از سموم مال حرام، آن را با شادی به دست می‌آورد و استفاده می‌کند،‌اما غافل از این که به زودی این سموم زندگی وی را ویران می‌سازد.

امیرالمومنین‌(ع) می‌فرمایند: «الجهل معدن الشر و الجهل اصل کل شر»

جهل مرکز زشتی است و جهل پایه همه زشتی‌ها است.(روزی حلال، ص۱۵۰ و ص۱۵۱)

*فقر و تهیدستی:

فقر و نداری یکی از زمینه‌های مهم حرام‌خواری است هنگامی که انسان خویش را در گرداب فقر و تهیدستی می‌بیند به هر کاری دست می‌زند، سرقت می‌کند و نیرنگ و غش را روش خود می‌سازد تا به مال و ثروت دست یابد و خویش را از این مهلکه نجات دهد. بنابراین یکی از زمینه‌های حرام‌خواری فقر است برای سالم‌سازی جامعه لازم است به طور جدی و اساسی با فقر و نداری مبارزه شده و ریشه‌های رباخواری و سو استفاده از بیت‌المال خشکانده شود!!(همان، ص۱۵۰ و ص۱۵۱)

امام سجاد‌(ع) می‌فرمایند:«اما حق مالی و دارایی این است که جز از راه حلال به دست نیاید و جز در مورد حلال مصرف نشود و از راه درست منحرف نشود سزاوار است که برای به دست آوردن ثروت،‌ترک طاعت خدانکنی»

*حرص و طمع:

گاهی سرمایه و ثروت زمینه‌ساز گناه و طغیان است:« کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَي، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَي » ایه ۶

بنابراین حرص و طمع سبب مال اندوزی و علاقه مندی به دنیا می‌گردد و چه بسا که ثروت باعث طغیان و نافرمانی انسان شود و او را ازیاد خداغافل کند

*تجمل گرایی

یکی از چیزهایی که باعث می‌شود انسان حرام خوار شود تجمل‌گرایی است کسی که دچار تجمل‌گرایی شود هر روز به دنبال جیزی جدید و نو است و دائماً در فکر تزیین خانه و زندگی خویش خواهد بود وقتی این آفت به جان انسان افتاد چه بسا که توان تهیه این تجملات را نداشته باشد و برای رسیدن به خواسته خود دست به اموال حرام دراز کند چه بسا افرادی که در این راه به چشم و هم چشمی و مسابقه بر سر متاع‌های دنیوی گرفتار شده و برای جلو افتادن از دیگران به خرام‌خواری روی آورده اند ب




برچسب ها :

سنگ تمام روزنامه شرق برای خواننده زن طاغوتی
 
 
روزنامه اصلاح طلب شرق با "سیما بینا" یکی از خوانندگان زن طاغوتی مصاحبه ای تفصیلی ترتیب داده و متاسفانه در سایه غفلت مسئولان وزارت ارشاد آن را در شماره امروز خود منتشر کرد.
به گزارش دانا، روزنامه زنجیره ای شرق که بارها و بارها در حمایت از فتنه گران و افرادی که به نوعی مقابل نظام ایستاده‌اند،‌ مطلب منتشر کرده , در اقدامی حیرت انگیز با یکی از خوانندگان زن زمان طاغوت مصاحبه ای انجام داده و آن را امروز (سوم آبان ماه) خود منتشر کرد.

این روزنامه اصلاح طلب با "سیما بینا" یکی از خوانندگان زن طاغوتی مصاحبه ای تفصیلی ترتیب داده و متاسفانه در سایه غفلت مسئولان وزارت ارشاد آن را در شماره امروز خود منتشر کرد.

سیما بینا در بخشی از مصاحبه خود در پاسخ به این سوال روزنامه شرق که شنیده بودیم شما اولین زنی بودید که بعد از انقلاب در تالار وحدت کنسرت دادید اظهار داشت:

بعد از انقلاب در تالار وحدت کنسرتی نداشتم اما شروع برگزاری کنسرت های خصوصی برای جماعت محدود و بعدها خانم ها در ایران، بعد از انقلاب را با احتیاط و دوراندیشی های لازم شروع کردم. برپایی این کنسرت ها، مجالی بود برای معرفی قطعاتی از موسیقی محلی سنتی و در صحنه هایی که خانم ها در خانه خودشان برای جماعتی از هنرآموزان کلاسم و فامیل و دوستانشان آماده می کردند این کنسرت ها خیلی جدی و به زیبایی انجام می شد.

بعد از اتفاقاتی که برای موسیقی در ایران افتاد رفتن به بسیاری از برنامه های رادیو و کنسرت های مختلف چندان انتخاب و دلخواه من نبود، مثل «هنر برای مردم» یا «برنامه شما و رادیو» و جشن ها و سفرهای کنسرتی به شهرها و مناطق مختلف، حذف شد. همه ترانه هایی که باید از سراینده های مختلف در ماه اجرا می کردیم، بایدی و تکلیفی بود، هیچ کدام را خوش نداشتم. این برنامه ها از زندگی من حذف شد و در شرایط جدید طبعا بیشتر به کارهای پژوهشی و جست وجوهای خودم در مورد موسیقی محلی مناطق خراسان و دیگر جاهای ایران پرداختم و با پشتوانه تجربیاتم در زمینه موسیقی ملی و محلی به تمرین و ممارست بیشتری روی توانایی های آوازم پرداختم. کلاس های آموزش آواز هم خودبه خود به تجربیات و یادآوری آموخته هایم در موسیقی کمک می کرد و این کلاس ها از هر جهت برای خانم ها و هنرآموزان و بیشتر برای خودم مفید بود. روی نغمه های ردیف بیشتر عمیق شدم، صدای استادان قدیمی را بسیار شنیدم و کار کردم و نفس به نفس، تحریربه تحریر و کلام به کلام استادان و بعد با اشعار مختلف به خودم فرصتی دادم که ابتکاراتی روی آوازها و جمله بندی آوازهای سنتی داشته باشم که همه اینها در رابطه با خلوت خودم انجام می شد و کلاس یا آوازمان، همینطور در آواز محلی این توانایی را پیدا کردم که ابتکارها و خلاقیت خودم را هم در موسیقی داشته باشم و تنها منحصر به اجرای کارهای پیشنهادی نباشم. در هر صورت خلاقیت در کارم بیشتر به وجود آمد و برای همین می گویم: «جایگاه هنری خودم را بیشتر پیدا کردم.» فهمیدم کجا باید بخوانم، کجا کنسرت بدهم، در چه فستیوال هایی شرکت کنم و از کدام برنامه ها بیشتر فاصله بگیرم. به این ترتیب در کار خودم آزادتر شدم و دیگر هیچ اجباری وجود نداشت.

به نظر می رسد روزنامه شرق با چاپ این مطلب قصد دارد به نوعی قبح خوانندگی زنان در جامعه را شکسته و آن را امری عادی جلوه دهد.

وی در بخشی دیگری از سخنانش در اظهاراتی تامل برانگیز و هدف دار گفته که حالا فهمیدم باید کجا بخوانم و در چه فستیوال هایی شرکت کنم و به این ترتیب آزاد تر شدم که همگی این جملات به نوعی با کنایه و ایهام گفته شده.

روزنامه شرق و مسئولان آن تا کنون قدم های بسیاری در جهت قبح زدایی از مسائلی که برای نظام خط قرمز است برداشته اند، اما این اقدام حیرت آور، اوج این سیاست را ثابت کرد.

این روزنامه اصلاح طلب با پر و بال دادن به موضوعات مختلف همچون حادثه اسید پاشی، مسئله امر به معروف، مذاکرات هسته ای، ماجرای مستند من روحانی هستم و ... در بیشتر مواقع با رسانه های اپوزیسیون همراهی کرده و در این راه گاف های بسیاری داده است.

به نظر می‌رسد مسئولان این روزنامه و اتاق فکر آن با سرعت به سمت قبح زدایی از موضوعات مهم و مسائل شرعی و خلاف اصول نظام هستند و موقع آن رسیده که مسئولان امر برخوردی قاطع با این روزنامه داشته باشند.

مسئولان معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد نیز که همواره در کلام خود به رعایت خطوط قرمز در عین افزایش آزادی‌‌ها(!) تاکید داشتند باید پاسخ گو بوده و برخوردی قاطع با مسئولان این روزنامه داشته باشند.

دولت نباید با کسانی که در حال پیمودن خطوط قرمز نظام هستند تسامح و تساهل کند و باعث شود طاغوتیان و نوکران آنان دوباره در ایران اسلامی که هزاران خون شهید به پای آن ریخته شده، احیا شوند.

در اینجا این سوال مطرح می‌شود که چرا باید رسانه های زنجیره ای دست به چنین اقدامی بزنند؟

البته پاسخ این سوال معلوم است و دلیل ان هم دادن اختیار و آزادی بیش از پیش به برخی تفکرات و جریانات است که بدون شک بدشان نمی‌آید نظام ضربه ای ببیند و برخی تفکرات غربی و طاغوتی در جامعه امروز حکم فرما باشد و از همین رو درصدند تا با انتشار چنین مطالبی و در عین حال کوبیدن نیروهای انقلابی و ارزشی به هدف خود دست پیدا کنند.

به هر حال امیدواریم مسئولان قوه قضائیه و همچنین وزارت ارشاد با موضع گیری مناسب هرچه سریعتر با این روزنامه زنجیره ای برخورد کنند، چراکه معلوم نیست در صورت عدم برخورد با این اقدام ، در آینده نزدیک پای چه کسانی به چنین روزنامه هایی باز شود!



برچسب ها :

در هشدار نمايندگان مجلس به وزير ارشاد مطرح شد؛
هنجارشکنان هر غلطی‌که دلشان می‌خواهد انجام می‌دهند وکسی هم نیست یقه آنها را بگیرد!
آقاي جنتي! از سرنوشت وزير علوم عبرت بگيريد!
 
 
واقعیت این است که در حوزه فرهنگ حوادثی در حال وقوع است که برخلاف مدعای آقای وزیر افرادی به صورت کاملا آزادانه و البته گستاخانه و وقیحانه در حال هنجارشکنی و قبح‌زدایی از برخی منکرات و محرمات هستند...

پایگاه خبری انصارحزب الله:پس از دريافت كارت زرد توسط وزارت ارشاد از جانب نمايندگان مجلس شوراي اسلامي اميد آن مي‌رفت كه وزير و وزارتخانه تحت امرش اصلاح مسير كرده و بر خط صواب قرار بگيرند. اما با حرفهاي جنتي پس از دريافت اين كارت زرد مبني بر اينكه اگر استیضاح هم بشود نفر بعدي نيز همين سياست‌ها را ادامه خواهد داد(نقل به مضمون) به سرعت اين اميدواري رنگ باخت. تكخواني زنان و حمايت جنتي از آن يكي از مهمترين مباحثي است كه وي با استناد به فتواي برخي مراجع در رابطه با حرام نبودن تكخواني زنان در جمع زنانه ، به صورت مكرر در رسانه مطرح مي‌كرد. اما در چند وقت اخير با توجه به كنسرتهايي كه در آنها زنان خواننده اقدام به تكخواني آن‌هم نه تنها در جمع زنانه بلكه در جمع مختلطي كه مردانش نیز به تماشای خوانندگی زنان همراه با حرکت‌های موزون! می پردازند ديگر مجالي براي آقاي وزير مدعي نگذاشته است.

اين اقدام از جانب برخي خواننده‌هاي زن كه يك خلاف شرع بيّن و غير قابل توجيه است همچنان از حمايت وزير برخوردار است. چند روز پيش و در واكنش به اين تخلفات شرعي و قانوني بسيج دانشجويي بيش از ۴۰ دانشگاه سراسر كشور با صدور بيانيه اي متذكر شد كه آقاي وزير اينجا ايران اسلامي است! دانشجویان بسیجی تاکید کردند که در صورت عدم اصلاح وضعیت موجود،به انتشار بیانیه اکتفا نکرده و گام‌های بعدی را از طریق مجاری نظارتی و چارچوب‌های پیش بینی شده قانونی برخواهیم داشت.

اما در چند وقت اخير گستاخي و بي پروايي وقيحانه طيف شبه روشنفكر و خواهان زندگي حيواني غربي كه با حمايت هاي ظاهري و معنوي وزارت ارشاد به حد اعلاي خودش رسيده است ديگر مجالي براي خيرخواهي و تصور اينكه «ان‌شاءالله بز است» نگذاشته است. براي روشن‌تر شدن مواضع ديگر دستگاههاي نظام بالاخص مجلس شوراي اسلامي به عنوان بازوي نظارتي و قدرتمند انقلاب در اين زمينه، با چند نفر از اعضاي كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي به گفت و گو نشسته‌ايم.

حجت الاسلام احمد سالک کاشانی رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در پاسخ به اينكه موضع مجلس و كميسيون فرهنگي نسبت به اجرای کنسرت و تکخوانی زنان كه با مجوز وزارت ارشاد در تهران و شهرستان های دیگر صورت مي‌گيرد چيست، مي‌گويد: به این مسئله باید از دو دیدگاه به پرداخته شود، یکی اینکه تمام زحماتی که وزارت ارشاد در زمینه‌های مختلف و ماموریت‌های مختلف می‌کشد نباید تحت الشعاع یک عمل زشت دیگری قرار بگیرد. به همین علت بین فعالیتهای فرهنگی وزارت ارشاد در زمینه های مختلف باید تفکیک قائل شد. بطور مثال در زمینه سینمایی همین امروز(یکشنبه هفته جاری) برخی از مسئولان وزارت ارشاد از جمله آقای ایوبی رئیس سازمان سینمایی در کمیسیون فرهنگی مجلس حاضر شدند و درباره کارهایی که صورت گرفته و نیز تذکراتی که در رابطه با موضوعات مختلف داده شده است به طور مفصل بحث و گفت‌وگو کردیم.

بحث دیگر در رابطه با فعالیتهای ارشاد مربوط به کارهایی از جمله همین تکخوانی زنان در جمع‌های مختلط است که هم برخلاف ارزش‌های جامعه و بعضاً هم خلاف شرع است. در این زمینه دو مورد به کمیسیون فرهنگی مجلس گزارش شد که هر دو مورد به صورت ضربتی و با سرعت به همراه مستندات آن از جمله سی دی تصویری مربوط به آنها در کمیسیون مطرح شد و ملاحظه شد که هر دو گزارش صحت دارد.

سالك در ادامه اظهار مي‌دارد: در یکی از این کنسرت‌ها چهار زن و چهار مرد به صورت همخوانی و تک خوانی در جمع مختلط مردم و مخاطبان خوانندگی می‌کنند؛ با توجه به مستندات کمیسیون هم باشدت هر چه تمام‌تر با این موضوع برخورد کرد. مورد دیگری هم که گزارش شده بود مربوط به یکی از شهرستان‌های کشور بود که در آن هم تکخوانی زنان در جمع مردم اتفاق افتاده بود که ما هم به شدت با آن مورد نیز برخورد کردیم. مسئله‌ای که اینجا بسیار مهم است موضوع نظارت بر اینگونه برنامه ها و مجوزهایی است که ارشاد به چنین برنامه‌هایی می‌دهد. چه بسا افرادی هستند که مجوزی برای انجام یک کاری می‌گیرند اما در عمل چیزی مثل تکخوانی زنان از آن بیرون بیاید!

رئيس كميسيون فرهنگي مجلس مي افزايد: اما در مورد این مسئله که مسئولان ارشاد مشخصا مجوز اجرای برنامه هایی که تکخوانی زنان در آنها هست را می‌دهند یا خیر بنده اطلاعی ندارم! اما این مسئله هست که ممکن است برای یک کار فرهنگی مجوزی گرفته شود و بهره برداری دیگری از آن صورت بگیرد که البته این نکته هم از نظر قانونی و هم از نظر مسائل دیگر موضوع قابل پیگیری هست. موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که تکخوانی زن در برابر نامحرم نه تنها مخالف ارزش های انقلاب اسلامی ما بلکه مخالف با مبانی دینی ما هم هست. فلذا از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به صورت قاطعانه می خواهیم که بر سطوح مختلف ارائه مجوزها یک نظارت کلی و جدی داشته باشد.

بعد از کارت زردی که مجلس به وزیر داد و به دنبال آن واکنش تامل‌برانگیز جنتی مبنی بر اینکه اگر استیضاح هم بشوم برنامه های فرهنگی دولت بر اساس روال خودش اجرایی خواهد شد! به نوعی یک دهن کجی و حس تقابل با قانون و مجلس را به اذهان متبادر می کند. آیا مجلس نبایستی از اهرم‌های قانونی و نظارتی خودش به نحو شایسته‌تری در زمینه کنترل و جلوگیری از برخی ساختارشکنی‌ها و تحرکات ضد ارزشی که تحت لوای کار فرهنگی صورت می‌گیرد استفاده کند؟

حجت الاسلام سالك در پاسخ به اين مطالبه برحق مردم و نظام مي‌گويد: ما نسبت به این اتفاقات اشراف داریم و همچنین کنترل‌های لازمه را انجام می دهیم. همچنین مسائل و موضوعات مختلفی را در نظر داریم که به منظور عدم ایجاد جوسازی‌های منفی الان نمی‌توانم آنها را عنوان کنم اما در جای خودش و بدون ایجاد حاشیه انجام خواهیم داد. ما تا آنجایی که می توانیم تلاش برای انجام اصلاحات را انجام خواهیم داد و در صورت لزوم از ابزارهای نظارتی و قانونی مجلس شورای اسلامی از جمله طرح سئوال از مسئولین، تحقیق و تفحص و ... در مراحل بعدی استیضاح استفاده می‌کنیم.

سيد مرتضي حسینی عضو كميسيون فرهنگي در رابطه با واكنش مجلس در مواجهه با برخي اقدامات وزارت ارشاد مي گويد: مجلس به خاطر بروز پاره‌ای از مسائل و گوش نکردن وزیرارشاد به تذکرات نمایندگان به آقای جنتی کارت زرد داد و طبیعتا مجلس در مواقع لزوم به مسئولیت خودش عمل می‌کند. همین الان هم در رابطه با موضوعات و مسائل مختلف وزیر به کمیسیون فراخوانده می شود و نکات لازم و تذکراتی که نمایندگان محترم مجلس و یا حضرات آیات عظام تقلید دارند را به وی متذکر می‌شویم. از جمله مسائلی که وزیرارشاد مطرح می کنند این است که می‌گوید من کسی نیستم که اجازه بدهم خلاف شرعی در مجموعه تحت مدیریتم اتفاق بیفتد، حالا اگر موردی هم پیش بیاید توسط معاونت ها آن را پیگیری و حل می کنیم.

حسيني در ادامه اظهار مي دارد: اما موضوعی که الان در رابطه با کنسرت و تکخوانی زنان مطرح است اینکه اگر این خوانندگی در جمع مختلط صورت بگیرد خوب مسلما این یک مسئله خلاف شرع بیّن است و باید جلوی آن گرفته شود. بنابراین لازم است که آقای جنتی جلوی چنین اتفاقاتی را بگیرد و اگر هم مسائلی از این دست تکرار شود اینطور نیست که کمیسیون فرهنگی و مجلس شورای اسلامی از این مسائل به راحتی عبور کنند. مخصوصا اینکه مراجع عظام تقلید به وسیله حضرت آیت الله آشتیانی که به نوعی رابط این مراجع عالیقدر و کمیسیون فرهنگی هستند بصورت مکرر از قول مراجع در کمیسیون فرهنگی و مجلس عنوان می‌کنند که این حضرات از اوضاع فرهنگی کشور به شدت ناراحت هستند.

مبنای ما هم بر این است که نظر مراجع عظام که موجبات برکت و رحمت برای این کشور و انقلاب هستند در زمینه‌های مختلف بخصوص نگرانی های این بزرگواران در حوزه مباحث و موضوعات فرهنگی محترم و مهم شمرده شده و به مطالبه ایشان با دقت‌نظر و کنترل بیشتر پاسخ بدهیم. ما به هر ترتیب تذکرات مان را به مسئولان و وزرا در رابطه با کارهای مختلف می‌دهیم و اگر اتفاقی نیفتاد همانطور که در قضیه مربوط به وزیرعلوم دیدید ، قطعا مجلس اقدام مقتضی را صورت می دهد.

اینکه آقای وزیر مدعی هستند اگر کار خلاف قانون یا خلاف شرعی در وزارتخانه تحت امر وی اتفاق بیفتد حتما پیگیری می‌کند در ظاهر حرف خوبی است اما واقعیت این است که در حوزه فرهنگ حوادثی در حال وقوع است که برخلاف مدعای آقای وزیر افرادی به صورت کاملا آزادانه و البته گستاخانه و وقیحانه در حال هنجارشکنی و قبح‌زدایی از برخی منکرات و محرمات هستند و اصطلاحا هر غلطی که دلشان می خواهد انجام می دهند و کسی هم نیست یقه آنها را بگیرد! آقای جنتی چطور می تواند چنین ادعایی را مطرح کند در حالی که کار را به جایی رسانده‌اند که مقام معظم رهبری، مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی، دلسوزان و نخبگان فرهنگی و دینی از آنچه که در حوزه فرهنگ این مملکت در حال وقوع است اعلام نگرانی و نارضایتی کرده و می کنند!

این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در اين رابطه می‌گوید: واقعیت این است که چون برخی از اصلاح‌طلبان و شبه روشنفکران نسبت به این دولت اعلام حمایت کرده‌اند اینها نیز می‌خواهند خودشان را با آنها همدرد و همزبان نشان بدهند! یک جاهایی هم کوتاه می‌آیند که شبه روشنفکران ناراحت نشوند! مثلا معاون‌وزیر می‌آید و در کمیسیون با افتخار می گوید که به منزل شجریان رفته است و از وی تقاضا کرده که با شبکه بی‌بی‌سی مصاحبه نکند و او هم یک چنین قولی به معاون‌وزیر داده است!

آیا درد جامعه ما این است که فلان ضدانقلاب یا فلان خائن به ملت و وطن‌فروشی-که در جریان فتنه امریکایی اسرائیلی سال ۸۸ هر چه آبرو از صدقه سر جمهوری اسلامی و نظامش کسب کرده را به پای رجاله هایی مثل گوگوش و دیگران ریخته و از هیچ خیانتی به ملت و میهنش هم دریغ نورزید- با بی‌بی‌سی مصاحبه بکند یا نکند؟! ظاهرا جناب وزير به قول دوستان بسيج دانشجويي فراموش كرده است كه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي كشوري انقلابي در سطح ايران است نه حكومت سكولار و لائيكي مثل تركيه كه به طور همزمان در كنار مساجد بزرگ و زيبايش، برخي سواحل كشورش را به محل فسق و فجور برخي حيوانات انسان‌نما تبدیل‌كرده است! شايد آقاي جنتي روياي تركيه اي كردن ايران را در سر مي‌پروراند و يا شايد او هم به جرگه مدافعان معرفي تركيه به عنوان يك كشور مسلمان مترقي و پيشرفته است كه همزمان هم با همه دنيا رابطه حسنه دارد و هم مثلا به آداب مسلماني شان مي رسند!؟




برچسب ها :

اجرای‌نمایشنامه توهین‌‌آمیزعلیه امام حسین
 
 
چرا مدیر نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی به عنوان کارگردان در ایام محرم این نمایشنامه ضددین را اجرا می‌کند. شاید از نظر جناب دادویی که کارشان نظارت بر عدم اجرای چنین نمایشنامه‌هایی است «ناگهان هذا حبیب‌الله...» یک نمایشنامه کاملا دینی است!!


به گزارش  فارس، روز گذشته روابط عمومی مرکز هنرهای نمایشی در خبری اعلام کرد نمایشنامه «ناگهان هذا حبیب اله...» نوشته عباس نعلبندیان به کارگردانی رضا دادویی در روزهای سه شنبه و چهارشنبه ۶ و ۷ آبان ماه ۹۳ ساعت ۱۸ در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر نمایشنامه خوانی خواهند داشت.

در این نمایشنامه‌خوانی بازیگرانی همچون حسین پاکدل، علی سرابی، پریسا مقتدی، هوشنگ هیهاوند، ژاله صامتی، الهه حسینی، سید جواد طاهری و علی امیری ایفای نقش خواهند کرد. این برنامه در سلسله نمایشنامه خوانی‌های سوگواره «شب‌های واقعه» اجرا می‌شود.

به گزارش فارس این خبر در حالی اعلام می‌شود که آثار عباس نعلبندیان سال‌هاست در فهرست ممنوعه قرار دارد و به دلیل محتوای ضدمذهب اکثر آثار او وزارت ارشاد مجوزی به اجرا آثار وی نمی‌دهد.

رضا دادویی کارگردان این برنامه‌ نمایشنامه‌خوانی و ریاست شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی درباره اجرای این نمایشنامه به ایسنا گفته است: این روخوانی فرصتی است تا متوجه شویم برخی اسامی که سال‌ها بی‌دلیل و بی‌هیچ توجیه منطقی، امکان اجرا نداشته‌اند، می‌توانند به صحنه بازگردند... نعلبندیان از اساس این متن را به امام حسین (ع) تقدیم کرده است. او در این اثر، نگاهی امروزی به واقعه‌ی کربلا دارد. بنابراین تغییرات چندانی لازم نبود و فقط در حد چند واژه و جمله، حذفیاتی داشتیم.

در نمایشنامه «ناگهان هذا حبیب الله مات فی حب الله ، هذا قتیل الله مات بسیف الله» درباره مفهوم شهادت و قربانی شدن است ، روایت حول شخصیتی به نام «فریدون» می گردد که ما او را از لابلای مونولوگ های همسایه هایش می‌شناسیم. مردمانی که هریک نظری عجیب در مورد او و صندوقچه ای که در اتاق اش است دارند اما همه بر این نظر متفق اند که صندوق او پر از پول است. در انتها هریک با انگیزه ی تصاحب پول اما در اقدامی جمعی «فریدون» را می کشند و پس از روبرو شدن با صندوق خالی از کرده ی خود پشیمان می شوند و باز از فضایل او حرف می زنند.

در این نمایشنامه با چند شخصیت مواجه هستیم که هرکدام دارای مشکلات متعددی هستند از مشکلات مالی گرفته تا اخلاقی، داستان حول محور فریدون می‌گردد که ناگهان وارد خانه‌ای قدیمی می‌شود و در آنجا سکونت می کند؛ فریدون که آدمی روشنفکر و دائم‌الخمر است با هیچکدام از اهالی خانه غیر از دختر نوجوانی به نام فاطمه ارتباط برقرار نمی کند. هر کدام از همسایه‌ها از منظر خود به فریدون نگاه می‌کنند و وجود صندوق بزرگی در اتاقش این گمان را بوجود می‌آورد که او فردی متمول است و اهالی خانه که دچار مشکلات فراوانی هستند نقشه قتل او را می‌کشند».

روایت بالا را می‌توان ساده‌انگارانه ترین روایت از نمایشنامه‌ای خواند که نعلبندیان با ارجاعات مذهبی فراوانی در لابه‌لای ارجاعات اروتیک خود آورده است. نمایشنامه‌ سرشار از ارجاعات گوناگون روشنفکری و اروتیک است. شخصیت اصلی نمایشنامه که فریدون نام دارد در لابلای ارتباطات غیراخلاقی خود با فاطمه که همواره در حالت مستی اتفاق می‌افتد از قرآن،حسین(ع)،مولا(حضرت)علی و ... نام می‌برد؛ برای شخصیت‌های فرعی از اسامی دینی استفاده شده است. فاطمه دختر نوجوانی که از ارتباط غیراخلاقی با فریدون خرسند است و پدر و مادر او نیز از این ارتباط آگاهند اما چون چشم طمع به مال فریدون دارند چیزی نمی‌گویند و حتی در جایی نیز پدر او، فریدون را به ارتباط بیشتر با فاطمه ترغیب می کند.

در نمایشنامه دو شخصیت همجنس باز وجود دارد که بی‌پروا به روابط غیراخلاقی آنها اشاره می‌شود و حتی در بخشی از نمایشنامه از قول حسین‌آقا! نسبت به اینکه دیگران دیدی منفی به این موضوع دارند اعتراض می‌شود. حسین‌آقا و تقی دو فردی هستند که روز و شب را در آغوش هم و در یک تختواب سپری می‌کنند.

داستان «ناگهان هذا حبیب الله ...» در ظهر تاسوعا تا ظهر عاشورا می گذرد. این نمایشنامه در سال ۱۳۵۱ توسط آربی اُوانسیان در ششمین جشن هنر شیراز و در کارگاه نمایش به صحنه رفت و به مدت ۵ شب نیز در فستیوال جهانی نانسی اجرا شد.

استفاده از نمادهای عاشورایی و دینی نظیر صدای زنجیر زدن و سنج که در برخی مواقع لابلای صحنه‌های اروتیک گنجانده شده است، صدای صوت دلنشین قرآن پدر برای فرزند،گوشواره، خلخال، روبنده، دوطفلان، خرابه، خیمه، آتش گرفتن خیمه‌ها، سفره حضرت زینب و ... که در جای جای متن مورد استفاده قرار گرفته نشان می‌دهد که نویسنده قصد دارد ذهن مخاطب را درگیر این مسئله کند و در نهایت از واژه شهید تقدس‌زدایی می‌کند.

در پایان این نمایشنامه فریدون که انگار حسین زمانه خود و فردی دائم‌الخمر و زن‌باره است به گونه‌ای توسط همسایگان کشته می‌شود که انگار شهید شده و شهید زمانه خودش به حساب می‌آید.

بدتر از همه این است که در این نمایشنامه اینگونه القاء شده است که مبارزه امام حسین(ع) و قیام او یک تصمیم غلط بوده است و حضرت با چنین تصمیمی خود و خانواده‌اش را به کشتن داده است!!

حالا اینکه چرا مدیر نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی به عنوان کارگردان قصد دارد این اثر را روی صحنه ببرد و در ایام محرم و عزاداری سرور و سالار شهیدان این نمایشنامه ضد دین را اجرا کند، سوالی است که حداقل ما برای آن هیچ پاسخی نتوانستیم بیابیم. شاید از نظر جناب دادویی که کارشان نظارت بر عدم اجرای چنین نمایشنامه‌هایی است «ناگهان هذا حبیب‌الله...ن یک نمایشنامه کاملا دینی است!




برچسب ها :

در عزاداری‌ها افراط و تفریط کنیم، بیچاره‌ایم
 
 
آیت‌الله قرهی گفت: افراط‌گرایان در عزاداری واقعاً اگر امام(ع) را دوست دارند، چند صباحی صبر کنند و در ترویج افکار حسینی(ع) گام بردارند، آن‌وقت می‌بینند که جهان امام حسین(ع) را خواهد شناخت و ابا‌عبدالله‌(ع) هم از آنها خشنود خواهد شد.


 آیت‌الله روح‌الله قرهی، رئیس حوزه علمیه امام مهدی (عج) است. ایشان تحصیلات حوزوی و دانشگاهی را به موازات هم پیش برده و دکترای فلسفه غرب از دانشگاه هامبورگ دارد. وی هم اکنون مدرس دروس اخلاق، تفسیر قرآن، منطق و کلام به طلاب و دانشجویان است. آیت‌الله قرهی جانباز ۷۰درصد جنگ تحمیلی نیز هست که از ناحیه یک چشم و کمر دچار مجروحیت شده است. مرد سیاست و اقتصاد هم هست و سواد تحلیلی و تخصصی قابل توجهی در این عرصه‌ها دارد. بسیاری از بزرگان عالم سیاست از منبر و دروس او در این زمینه‌ها بهره‌مند می‌شوند.

اما آن چیزی که بیشتر از هر چیز دیگری درباره ایشان برای مخاطب عام نمود داشته است، حالات روحی‌شان در هنگام مجالس روضه است که برای افرادی که علمایی همچون او را این روزها دیگر کمتر می‌بینند، بسیار قابل توجه است. هر چند که مانند بسیاری از علمایی که در عوالم عرفانی خود اهل سیر و سلوک هستند، به شدت درباره خود کتوم است و سخن از خود نمی‌گوید اما بکاء شدید او هر زمانی که نام مقدس اهل‌بیت(ع) را بر زبان می‌آورد مخاطب را به گونه دیگری منقلب می‌کند. علما و معلمان بزرگی همچون آیات‌ عظام خوشوقت، حق‌شناس، مجتبی تهرانی، مهدوی‌کنی که همگی از بزرگان و برکات تهران برشمرده می‌شدند در چند سال گذشته دار فانی را وداع و دعوت حق را لبیک گفتند. تهرانِ این روزها هر چند خسارت معنوی سال‌های گذشته برایش همچنان سنگین است اما به برکت حضور رهبر معظم انقلاب و علمایی همچون آیت‌الله قرهی همچنان استوار است.

از دوران نوجوانی و جوانی با علمای بسیار بزرگی همچون آیت‌الله مولوی قندهاری اساتید بزرگ عرفان و مکاشفه، آیت الله بهجت، آیت‌الله مروارید، امام راحل و ... هم‌کلام و هم نشین بوده است. همین هم‌نشینی برای مردی که تشنگی‌اش برای دربرگیری و بهره‌مندی از معارف الهی بر کسی پوشیده نیست، باعث شده که این مسیر را نسبت به دیگران با سرعت بیشتری طی کند. عشق و علاقه عجیب ایشان به شهدا هم وجه دیگری از زندگی پر برکت‌شان است. اما آن چیزی که بیشتر از همه درباره این مرد شریف زبانزد شده است توجه ایشان در قول و عمل به حضور مقدس حضرت صاحب‌الزمان(عج) است. آیت‌الله قرهی به جوانان توصیه می‌کند که هر وقت گرفتاری برای شما پیش آمد فاتحه‌ای به روح بلند حضرت نرجس خاتون مادر مکرمه حضرت ولی‌عصر(عج) هدیه کنید، انشا‌‌ءالله آن گرفتاری مرتفع می‌شود. جوانانی که همیشه علاقمند به معنویات یا قرار گرفتن در مسیر الهی هستند عاشق این هستند که ولو برای لحظه‌ای، گپی خصوصی با آیت‌الله قرهی بزنند و توصیه‌ یا نصیحتی منحصر به شخص از ایشان درباره خود بپرسند. همین باعث شده که منبر او بیشتر از سایر سنین مورد توجه جوانان باشد.

در آستانه ماه محرم با این استاد علوم دینی و مرد اخلاق درباره وجوهی از شخصیت و قیام امام حسین (ع) و ایام عزاداری در ماه محرم به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

* با وجود اینکه بیشتر مردم ایران در ایام محرم به عزاداری برای امام حسین (ع) می‌پردازد، اما حتی از سوی خود عزاداران حسنین (ع) کمتر به ضرورت این عزاداری‌ها و کارکردهای آن توجه می‌شود. اگر قرار باشد حضرتعالی از منظر معارف اسلامی یکی از کارکردهای این عزاداری‌ها را برجسته کنید، آن کارکرد چه خواهد بود؟

بسم الله الرحمن الرحیم. محرم یکی از خصائص‌اش این است، که جهان را نه با تشیّع بلکه با اسلام ناب آشنا می‌کند. اینکه امام راحل عظیم الشان بیان فرمودند: «این محرم و صفر بود که اسلام را زنده نگه داشت» برای این است که بیان کنند، اسلام نابی که هم به صلح می‌اندیشد و هم در مقابل ظلم می‌ایستد، باید آن را به عالم معرفی کرد.

بنابراین بحث محرم و صفر همان گونه که امام راحل عظیم الشأن فرمودند بحث زنده نگه داشتن اسلام است. وجود مقدس ابی عبدالله (ع) و اصحاب گرامی‌شان با شهادت و جانفشانی نه تنها تشیع، بلکه اسلام را زنده نگه داشتند و به تعبیری برتر از این، ادیان الهی را احیا کردند.

ژوزف فرانسوی می‌گوید عزاداری شیعیان نمی‌تواند نشانگر افسردگی و خمودگی آنان باشد

همچنان که دکتر ژوزف فرانسوی، جامعه شناس شهیر می‌گوید: فضای عاشورا و تاسوعا مختص یک مکتب نیست، اگر چه تشیع با عزاداری و سوگواری برای حضرت سیدالشهدا (ع) اعلام جانفشانی می‌کند اما وقتی خوب نگاه می کنیم و دقیق تر می شویم این جانفشانی های حضرت تمام ادیان الهی را حفظ کرده است. شما اگر نظریات و دیدگاه های اندیشمندان غیر مسلمان، دانشمندان نصارا و دیگران را مطالعه کنید از جمله جرج جرداق مسیحی را می بینید از وجود حضر ت سیدالشهدا (ع) به عنوان "محی الدین" نام می‌برند، احیاگر میراث تفکر توحیدی که از پیامبران به ما رسیده است. می‌دانید که در تفکر ما دو شخصیت بزرگوار، لقب محی الدین داردند. محی الدین اول وجود مقدس امام حسین (ع) است و محی الدین ثانی حضرت حجت ابن الحسن، امام عصر (عج).

همین دکتر ژوزف، بیان می‌کند، «کسانی که تصور می‌کنند شیعیان با عزاداری در کنجی می‌نشینند و انسان‌های خموده‌ای هستند، اشتباه می‌کنند. اگر عزاداران حسین (ع) خموده باشند باید گوشه‌ای کز کنند اما وقتی این‌ها به تاسوعا و عاشورا می رسند با «یا حسین» «یا حسین» و «هیهات من الذله» بیشتر جان و توان می‌گیرند و آرمان‌هایشان را به واسطه این عزاداری‌ها فریاد می‌زنند. این ها به نام عزاداری ورود می‌کنند اما در حقیقت مکتب خودشان را تبلیغ می‌کنند. فرهنگ عاشورا را معرفی می‌کنند، و مردم می‌گویند این امام حسین (ع) کیست که بعد از هزار و اندی سال مردم برایش عزاداری می‌کنند. این عین حیات و سرزندگی است. لذا شیعیان به دلیل اینکه بدانند این فرد کیست، به سراغ معارف می‌روند تا معرفت شیعه و اسلام ناب را درک کنند.

لذا ما باید این موضوع را برای همگان تفهیم کنیم، که ماه محرم و صفر که عده‌ای امروز به آن خدشه می‌اندازند که چرا مشکی می‌پوشید و عزاداری می‌کنید، این گونه است و به این شکل و شمایل است؟ این نوع عزاداری در حقیقت نشان دادن فرهنگ سرزندگی فرهنگی است.

این مشکی پوشیدن در ماه محرم که یکباره تحولی در جامعه ایجاد می‌کند، باعث جلب توجه همه عالم است. یعنی عالمیان می‌گویند «اینجا چه خبر است»! این سینه زدن‌ها و به سر زدن‌ها جلب توجه می‌کند و این جلب توجه باعث می‌شود که آنها به دنبال شناسایی کسی باشند که مردم برای او مشکی می‌پوشند و عزاداری می‌کنند. لذا، این موضوع برای معرفی اسلام، بسیار خوب است. این نکته بسیار ظریف و عمیقی است که باید به آن توجه کرد.


غم امام حسین (ع) نه تنها انقباض نمی‌آورد، بلکه عین انشراح و انبساط است

اگر بخواهیم منصفانه و منطقی به موضوع نگاه کنیم کسانی که عاشورا و تاسوعا را می خواهند احیا کنند و زنده نگه دارند در واقع می خواهند آن گوهر شریف انسانیت را ارج بگذارند و نگذارند آن شعله مقدس خاموش شود. اگرچه ما باور داریم "فالله خیر حافظا" است و آن شعله مقدس صاحب دارد و خداوند، شعبه‌ای از آن را در دل دوستدارانش می‌کارد و سینه‌ها را مالامال از آن غم و اندوه مقدس می‌کند. این غم صد البته با غم‌های معمول دنیا که ذهن و روح آدم‌ها را در خود مچاله می‌کند فرق می‌کند. این غم نه تنها انقباض نمی‌آورد بلکه عین انشراح و انبساط است. برخی متأسفانه در روزگار ما این موضوع را به خوبی درک نمی‌کنند. گاهی این تصور ایجاد می‌شود که زنده نگه داشتن محرم و صفر مترادف و مساوی با خمودگی و افسردگی است. اما اتفاقا کسانی که از بیرون به این فرهنگ نگاه می‌کنند گاهی حقایق را بهتر درمی‌یابند که دکتر ژوزف از این جمله است.

بنابراین ما باید متوجه این موضوع باشیم که وقتی در حادثه کربلا و عاشورا تأمل می‌کنیم و این حادثه را در کانون توجه مان قرار می‌دهیم در قلب آرمان‌های شریف و بزرگ حضور یافته‌ایم و در فضای عزت‌خواهی، ظلم‌ناپذیری، توحیدگرایی و حقیقت‌طلبی دم می‌زنیم و این خیلی مهم است.


افراط‌گرایان در عزاداری، اگر امام حسین(ع) را دوست دارند چند صباحی صبر کنند

* یکی از مشکلاتی که ما در خصوص عزاداری برای حضرت سیدالشهدا (ع) داریم، این است که گاهی عده‌ای با توجیه عاطفی و احساسی به نوعی در شیوه‌های عزاداری پیش می‌روند که از منظری با عقلانیت دینی همخوان نیست، اوا از سویی هم عده دیگر به بهانه پیروی از عقلانیت از اساس با عزاداری مخالف هستند. به عبارت دیگر ما گاه از این سمت بام می‌افتیم و گاهی از سمت دیگر آن. تفسیر حضرتعالی از این مسئله چیست؟

نکته مهمی که در باب محرم و عزاداری برای امام حسین (ع) مطرح است این است که در این ایام نباید افراط و تفریط وجود داشته باشد. اگر افراط و تفریط کنیم، بیچاره‌ایم. باید بدانیم، اگر امام المسلمین بحث قمه‌زنی را بیان فرمودند، برای اینکه آنهایی که می‌خواهند این اسلام ناب را با عنوان خاصی که عرض کردیم، به عالم بشناسانند، با این نوع رفتار آنها این را بزرگ‌نمایی می‌کنند و می‌گویند که «این افراد خون‌ریز هستند»؛ حتی می‌گویند «اینها خون بچه‌های کوچک را هم می‌ریزند»! این گفته‌ها در خصوص این مسئله، نمی‌گذارند که توجه جهانیان به اصل قضیه، یعنی امام حسین(ع) و قیامش جلب شود.

اینها واقعا اگر امام حسین (ع) را دوست دارند، چند صباحی صبر کنند و با همین حالت ترویج افکار حسینی (ع) حرکت کنند. آن وقت خواهند دید که جهان، امام حسین (ع) را خواهد شناخت و ابا‌ عبدالله‌ الحسین (ع) هم از آنها راضی و خشنود خواهد شد.


کنار گذاشتن عزاداری با عنوان و شعار روشنفکری، تفریط است

از طرف دیگر هم نباید با عنوان روشنفکری، عزاداری را کنار بگذاریم. همان‌گونه که امام المسلمین و مراجع تقلید عظام هم عزاداری می‌گیرند، همگان باید عزاداری بگیرند و از این غم ناراحت باشند. بنابراین ما از سویی نباید افراط و تفریط داشته باشیم و از سوی دیگر بگوییم که ما نباید مشکی بپوشیم یا عزاداری کنیم.

اما این مسئله صورت دیگری هم دارد، متاسفانه عده‌ای در سخنرانی‌های خود می‌گویند «نباید برای امام حسین (ع) مشکی پوشید و سینه زد، اتفاقا از آنجا که امام حسین (ع) به خاطر عشقی که به خدا داشت شهید شد، ما باید شاد باشیم!» آقا جان این چه حرفی است که شما می‌زنید؟ امام حسین (ع) به شهادت رسیدند برای اینکه دنیا را گلستان کنند، پس اگر شادی‌ای هم باشد، این شادی بین خود شهید و خدا است. اما اینکه ما الگوی عملی بسیار بی‌نظیری را از دست دادیم، باید به خاطر ایشان عزادار باشیم. البته همانطور که گفتم افراط و تفریط نباید کرد.

* مقام معظم رهبری «منبر» را بزرگترین رسانه شیعیان خواندند و می‌دانیم که بیشترین کارکرد منابر در ایام عزاداری حضرن سیدالشهدا (ع) است. توصیه های شما خطبا و وعاظ برای اینکه بتوان در دوران حاضر از این رسانه بهترین استفاده را بکنند و در مردم و جامعه تاثیر داشته باشند، چیست؟

یکی از نکات بسیار عالی آن هم هست، همان بحث چهره به چهره بودن است که منبر این حالت را دارد و تبیین می‌کند. من در سال ۱۳۶۳ خدمت امام جماعت محترم شهر سقز بودم که ایشان به من فرمودند: «شماها چیزی دارید که ما نداریم! اینکه ماه محرم و صفر می‌شود، ماه مبارک رمضان می‌شود و حتی در جشن‌های خودتان ترویج فرهنگ اهل‌بیت (ع) را بر منابر انجام می‌دهد، ولی ما این را نداریم. ما فقط شب‌های قدر و نماز جمعه را داریم و آن هم معمولا نمازهای ماه مبارک رمضان و امثال این است. این نکته بسیار مثبت شما است که سخنرانی در منبرها را دارید».


اهل منبر خواسته اهل‌بیت(ع) را بخواهند نه خواسته نفس‌شان را

با وجود این نکات مثبتی را که اهل منبر دارند، باید توجه داشته باشند که خواسته اهل‌بیت (ع) را بخواهند نه خواسته نفش خودشان را. «آیا خواسته اهل‌بیت (ع) امروز تفرقه است؟» یا خیر. خواسته آن بزرگواران اتحاد بین مسلمین است. منبریان، امروز باید اعلان کنند، کسانی که امروز به شعار دین آمده‌اند و می‌گویند «والذین آمنوا بالله و بالیوم الاخر» و... اما پروردگار عالم می‌فرماید اینها ایمان نیاوردند، بلکه «یخادعون الله والذین آمنوا و ما یخدعون الا انفسهم». یعنی اینکه اینها جزء مسلمانان نیستند، اینها خدعه به کار می‌برند.

منبریان باید این موضوعات را تبیین کنند و روشنگری درست و صحیحی درباره اتفاقات جهان اسلام داشته باشند. منبریان باید افشا کنند که این‌ها لباس دین را پوشیده‌اند و با نام دین دارند جهان را نسبت به دین، اسلام ناب و اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) بدبین می‌کنند. این موضوعات را باید حتما افشا کرد.


داعش را کسی ایجاد کرده که سلمان رشدی را معرفی کرد

* شیوه این تبیین چگونه باید باشد! رهبر انقلاب اخیرا تاکید کرده‌اند که مقابله با تهدیدات و آسیب‌ها باید با شیوه‌های حکیمانه و معقول صورت بگیرد. به نظر حضرتعالی چطور می‌شود نشان داد که اتفاقات اخیر در جهان اسلام خدعه دشمنان دین است؟

ببینید روزی دشمن با رمان‌نویسی سلمان رشدی ملعون و روزی با کشیدن کاریکاتورها در بسیاری از مطبوعات چنین تلاشی را کردند تا چهره اسلام ناب را مخدوش کنند، اما موفق نشدند. امروز دیدند بهترین راه خدعه این است که در لباس دین اسلام جریانی را شکل بدهند که با دیدن آن جریان دیگر مردم جذب اسلام نشوند. این نکته بسیار مهم است که باید در آن تامل کرد.

بنده اعتقاد راسخ دارم که تشکیل داعش و تشکیل گروه‌های تکفیری برای دو مطلب بوده است؛ اول به این خاطر که در اروپا و آمریکا اسلام به خوبی داشت گسترش پیدا می‌کرد. اینها خواستند بگویند که مراقب جوانان‌های خود باشید که اگر جوان‌های شما به اسلام روی آوردند و مسلمان شوند، آنها را به سوریه می‌برند و می‌کشند و در آخر هم کشته می‌شوند.

مسئله این است که چطور می‌شود که آنها این اجازه را می‌دهند تا از سر بریدن و گذاشتن سر بر روی سینه، قلب را بیرون آوردن و جگر را دندان زدن و... فیلمبرداری کنند و به همگان نشان دهند؟ چگونه اینها اجازه می‌دهند ازدواجی را به عنوان نکاح جهادی درست کنند و در همه جا آن را بیان ‌کنند؟ و دختری از تونس به تلویزیون رسمی تونس بیاید و اعلام کند که در روز با چندین نفر بوده است؟ تمام این موضوعات را خودشان مصاحبه می‌کنند و می‌گویند، تا این شایعه را رواج دهند که اگر به اسلام جذب شوید، بیچاره می‌شوید! تا مردم را گمراه کنند و بگویند این اسلامی که به ما مسیحیان و یهودیان و ادیان دیگر می‌گوید «شما فقط گناه می‌کنید و بعد در درگاه کشیش توبه می‌کنید، این چه دینی است؟» اما ببینید که خودشان دارند چگونه گناه می‌کنند، می‌کشند و چگونه کشته می‌شوند.

این موضوع مغفول‌عنه شده و باید رسانه‌ها به آن بپردازند و به مردم بگویند که به خاطر این قضیه گروه‌های تکفیری را تشکیل دادند. دشمن می‌خواهد در مرحله نخست بین خود مسلمین درگیری ایجاد کند و وقتی جهان اسلام را از درون تضعیف کرد، بعد بیاید پیروان دیگر ادیان را با مسلمانان درگیر کند و اجازه ندهد که مردم حقیقت را بفهمند.

مطلب دوم، چپاول منابع کشورها است که باعث شده داعش ایجاد شود تا از این طریق بتوانند از موقعیت استفاده کنند و سلاح‌های خود را به فروش برسانند، زیرا آمریکا به شدت افول پیدا کرده است و به هر چیزی برای بقاء خود دست می‌زند.


منبری‌ها به مسئولان تذکر بدهند ولی به کسی اهانت نکنند

مسئولان ما باید در خصوص این موضوع و شرایطی که غرب دارد دقت کنند، با هوشمندی با خدعه‌های غرب مواجه شوند و من از منبریان می‌خواهم که به مسئولان تذکار بدهند، اما اهانت نکنند. منبریان بیایند از امام راحل عظیم الشان بگویند! تذکر بدهند که اگر ما به سمت غرب و آمریکا برویم، طبیعی است که آنها می‌خواهند منابع اسلام را از بین ببرند و نابود کنند و باید بدانیم که آمریکا افول کرده است.

شما بدانید که هر وقت اقتصاد آمریکا رو به ورشکستگی باشد، جنگ راه می‌اندازد تا سلاح‌های خود را بفروشد. پس ما نباید به آنها نقطه ضعف نشان دهیم زیرا هر موقع به سمت آنها رفتیم آنها تصور می‌کنند که ما ضعیف هستیم. ما باید باور داشته باشیم که «الاسلام یعلو و لا یعلا علیه» (اسلام دینی است که برتری می‌جوید و مورد چیرگی قرار نمی‌گیرد) و بر همین سبیل بمانیم.

در عزاداری‌ها افراط و تفریط کنیم، بیچاره‌ایم
پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۲۸
 
آیت‌الله قرهی گفت: افراط‌گرایان در عزاداری واقعاً اگر امام(ع) را دوست دارند، چند صباحی صبر کنند و در ترویج افکار حسینی(ع) گام بردارند، آن‌وقت می‌بینند که جهان امام حسین(ع) را خواهد شناخت و ابا‌عبدالله‌(ع) هم از آنها خشنود خواهد شد.


به گزارش تسنیم؛ آیت‌الله روح‌الله قرهی، رئیس حوزه علمیه امام مهدی (عج) است. ایشان تحصیلات حوزوی و دانشگاهی را به موازات هم پیش برده و دکترای فلسفه غرب از دانشگاه هامبورگ دارد. وی هم اکنون مدرس دروس اخلاق، تفسیر قرآن، منطق و کلام به طلاب و دانشجویان است. آیت‌الله قرهی جانباز ۷۰درصد جنگ تحمیلی نیز هست که از ناحیه یک چشم و کمر دچار مجروحیت شده است. مرد سیاست و اقتصاد هم هست و سواد تحلیلی و تخصصی قابل توجهی در این عرصه‌ها دارد. بسیاری از بزرگان عالم سیاست از منبر و دروس او در این زمینه‌ها بهره‌مند می‌شوند.

اما آن چیزی که بیشتر از هر چیز دیگری درباره ایشان برای مخاطب عام نمود داشته است، حالات روحی‌شان در هنگام مجالس روضه است که برای افرادی که علمایی همچون او را این روزها دیگر کمتر می‌بینند، بسیار قابل توجه است. هر چند که مانند بسیاری از علمایی که در عوالم عرفانی خود اهل سیر و سلوک هستند، به شدت درباره خود کتوم است و سخن از خود نمی‌گوید اما بکاء شدید او هر زمانی که نام مقدس اهل‌بیت(ع) را بر زبان می‌آورد مخاطب را به گونه دیگری منقلب می‌کند. علما و معلمان بزرگی همچون آیات‌ عظام خوشوقت، حق‌شناس، مجتبی تهرانی، مهدوی‌کنی که همگی از بزرگان و برکات تهران برشمرده می‌شدند در چند سال گذشته دار فانی را وداع و دعوت حق را لبیک گفتند. تهرانِ این روزها هر چند خسارت معنوی سال‌های گذشته برایش همچنان سنگین است اما به برکت حضور رهبر معظم انقلاب و علمایی همچون آیت‌الله قرهی همچنان استوار است.

از دوران نوجوانی و جوانی با علمای بسیار بزرگی همچون آیت‌الله مولوی قندهاری اساتید بزرگ عرفان و مکاشفه، آیت الله بهجت، آیت‌الله مروارید، امام راحل و ... هم‌کلام و هم نشین بوده است. همین هم‌نشینی برای مردی که تشنگی‌اش برای دربرگیری و بهره‌مندی از معارف الهی بر کسی پوشیده نیست، باعث شده که این مسیر را نسبت به دیگران با سرعت بیشتری طی کند. عشق و علاقه عجیب ایشان به شهدا هم وجه دیگری از زندگی پر برکت‌شان است. اما آن چیزی که بیشتر از همه درباره این مرد شریف زبانزد شده است توجه ایشان در قول و عمل به حضور مقدس حضرت صاحب‌الزمان(عج) است. آیت‌الله قرهی به جوانان توصیه می‌کند که هر وقت گرفتاری برای شما پیش آمد فاتحه‌ای به روح بلند حضرت نرجس خاتون مادر مکرمه حضرت ولی‌عصر(عج) هدیه کنید، انشا‌‌ءالله آن گرفتاری مرتفع می‌شود. جوانانی که همیشه علاقمند به معنویات یا قرار گرفتن در مسیر الهی هستند عاشق این هستند که ولو برای لحظه‌ای، گپی خصوصی با آیت‌الله قرهی بزنند و توصیه‌ یا نصیحتی منحصر به شخص از ایشان درباره خود بپرسند. همین باعث شده که منبر او بیشتر از سایر سنین مورد توجه جوانان باشد.

در آستانه ماه محرم با این استاد علوم دینی و مرد اخلاق درباره وجوهی از شخصیت و قیام امام حسین (ع) و ایام عزاداری در ماه محرم به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

* با وجود اینکه بیشتر مردم ایران در ایام محرم به عزاداری برای امام حسین (ع) می‌پردازد، اما حتی از سوی خود عزاداران حسنین (ع) کمتر به ضرورت این عزاداری‌ها و کارکردهای آن توجه می‌شود. اگر قرار باشد حضرتعالی از منظر معارف اسلامی یکی از کارکردهای این عزاداری‌ها را برجسته کنید، آن کارکرد چه خواهد بود؟

بسم الله الرحمن الرحیم. محرم یکی از خصائص‌اش این است، که جهان را نه با تشیّع بلکه با اسلام ناب آشنا می‌کند. اینکه امام راحل عظیم الشان بیان فرمودند: «این محرم و صفر بود که اسلام را زنده نگه داشت» برای این است که بیان کنند، اسلام نابی که هم به صلح می‌اندیشد و هم در مقابل ظلم می‌ایستد، باید آن را به عالم معرفی کرد.

بنابراین بحث محرم و صفر همان گونه که امام راحل عظیم الشأن فرمودند بحث زنده نگه داشتن اسلام است. وجود مقدس ابی عبدالله (ع) و اصحاب گرامی‌شان با شهادت و جانفشانی نه تنها تشیع، بلکه اسلام را زنده نگه داشتند و به تعبیری برتر از این، ادیان الهی را احیا کردند.

ژوزف فرانسوی می‌گوید عزاداری شیعیان نمی‌تواند نشانگر افسردگی و خمودگی آنان باشد

همچنان که دکتر ژوزف فرانسوی، جامعه شناس شهیر می‌گوید: فضای عاشورا و تاسوعا مختص یک مکتب نیست، اگر چه تشیع با عزاداری و سوگواری برای حضرت سیدالشهدا (ع) اعلام جانفشانی می‌کند اما وقتی خوب نگاه می کنیم و دقیق تر می شویم این جانفشانی های حضرت تمام ادیان الهی را حفظ کرده است. شما اگر نظریات و دیدگاه های اندیشمندان غیر مسلمان، دانشمندان نصارا و دیگران را مطالعه کنید از جمله جرج جرداق مسیحی را می بینید از وجود حضر ت سیدالشهدا (ع) به عنوان "محی الدین" نام می‌برند، احیاگر میراث تفکر توحیدی که از پیامبران به ما رسیده است. می‌دانید که در تفکر ما دو شخصیت بزرگوار، لقب محی الدین داردند. محی الدین اول وجود مقدس امام حسین (ع) است و محی الدین ثانی حضرت حجت ابن الحسن، امام عصر (عج).

همین دکتر ژوزف، بیان می‌کند، «کسانی که تصور می‌کنند شیعیان با عزاداری در کنجی می‌نشینند و انسان‌های خموده‌ای هستند، اشتباه می‌کنند. اگر عزاداران حسین (ع) خموده باشند باید گوشه‌ای کز کنند اما وقتی این‌ها به تاسوعا و عاشورا می رسند با «یا حسین» «یا حسین» و «هیهات من الذله» بیشتر جان و توان می‌گیرند و آرمان‌هایشان را به واسطه این عزاداری‌ها فریاد می‌زنند. این ها به نام عزاداری ورود می‌کنند اما در حقیقت مکتب خودشان را تبلیغ می‌کنند. فرهنگ عاشورا را معرفی می‌کنند، و مردم می‌گویند این امام حسین (ع) کیست که بعد از هزار و اندی سال مردم برایش عزاداری می‌کنند. این عین حیات و سرزندگی است. لذا شیعیان به دلیل اینکه بدانند این فرد کیست، به سراغ معارف می‌روند تا معرفت شیعه و اسلام ناب را درک کنند.

لذا ما باید این موضوع را برای همگان تفهیم کنیم، که ماه محرم و صفر که عده‌ای امروز به آن خدشه می‌اندازند که چرا مشکی می‌پوشید و عزاداری می‌کنید، این گونه است و به این شکل و شمایل است؟ این نوع عزاداری در حقیقت نشان دادن فرهنگ سرزندگی فرهنگی است.

این مشکی پوشیدن در ماه محرم که یکباره تحولی در جامعه ایجاد می‌کند، باعث جلب توجه همه عالم است. یعنی عالمیان می‌گویند «اینجا چه خبر است»! این سینه زدن‌ها و به سر زدن‌ها جلب توجه می‌کند و این جلب توجه باعث می‌شود که آنها به دنبال شناسایی کسی باشند که مردم برای او مشکی می‌پوشند و عزاداری می‌کنند. لذا، این موضوع برای معرفی اسلام، بسیار خوب است. این نکته بسیار ظریف و عمیقی است که باید به آن توجه کرد.


غم امام حسین (ع) نه تنها انقباض نمی‌آورد، بلکه عین انشراح و انبساط است

اگر بخواهیم منصفانه و منطقی به موضوع نگاه کنیم کسانی که عاشورا و تاسوعا را می خواهند احیا کنند و زنده نگه دارند در واقع می خواهند آن گوهر شریف انسانیت را ارج بگذارند و نگذارند آن شعله مقدس خاموش شود. اگرچه ما باور داریم "فالله خیر حافظا" است و آن شعله مقدس صاحب دارد و خداوند، شعبه‌ای از آن را در دل دوستدارانش می‌کارد و سینه‌ها را مالامال از آن غم و اندوه مقدس می‌کند. این غم صد البته با غم‌های معمول دنیا که ذهن و روح آدم‌ها را در خود مچاله می‌کند فرق می‌کند. این غم نه تنها انقباض نمی‌آورد بلکه عین انشراح و انبساط است. برخی متأسفانه در روزگار ما این موضوع را به خوبی درک نمی‌کنند. گاهی این تصور ایجاد می‌شود که زنده نگه داشتن محرم و صفر مترادف و مساوی با خمودگی و افسردگی است. اما اتفاقا کسانی که از بیرون به این فرهنگ نگاه می‌کنند گاهی حقایق را بهتر درمی‌یابند که دکتر ژوزف از این جمله است.

بنابراین ما باید متوجه این موضوع باشیم که وقتی در حادثه کربلا و عاشورا تأمل می‌کنیم و این حادثه را در کانون توجه مان قرار می‌دهیم در قلب آرمان‌های شریف و بزرگ حضور یافته‌ایم و در فضای عزت‌خواهی، ظلم‌ناپذیری، توحیدگرایی و حقیقت‌طلبی دم می‌زنیم و این خیلی مهم است.


افراط‌گرایان در عزاداری، اگر امام حسین(ع) را دوست دارند چند صباحی صبر کنند

* یکی از مشکلاتی که ما در خصوص عزاداری برای حضرت سیدالشهدا (ع) داریم، این است که گاهی عده‌ای با توجیه عاطفی و احساسی به نوعی در شیوه‌های عزاداری پیش می‌روند که از منظری با عقلانیت دینی همخوان نیست، اوا از سویی هم عده دیگر به بهانه پیروی از عقلانیت از اساس با عزاداری مخالف هستند. به عبارت دیگر ما گاه از این سمت بام می‌افتیم و گاهی از سمت دیگر آن. تفسیر حضرتعالی از این مسئله چیست؟

نکته مهمی که در باب محرم و عزاداری برای امام حسین (ع) مطرح است این است که در این ایام نباید افراط و تفریط وجود داشته باشد. اگر افراط و تفریط کنیم، بیچاره‌ایم. باید بدانیم، اگر امام المسلمین بحث قمه‌زنی را بیان فرمودند، برای اینکه آنهایی که می‌خواهند این اسلام ناب را با عنوان خاصی که عرض کردیم، به عالم بشناسانند، با این نوع رفتار آنها این را بزرگ‌نمایی می‌کنند و می‌گویند که «این افراد خون‌ریز هستند»؛ حتی می‌گویند «اینها خون بچه‌های کوچک را هم می‌ریزند»! این گفته‌ها در خصوص این مسئله، نمی‌گذارند که توجه جهانیان به اصل قضیه، یعنی امام حسین(ع) و قیامش جلب شود.

اینها واقعا اگر امام حسین (ع) را دوست دارند، چند صباحی صبر کنند و با همین حالت ترویج افکار حسینی (ع) حرکت کنند. آن وقت خواهند دید که جهان، امام حسین (ع) را خواهد شناخت و ابا‌ عبدالله‌ الحسین (ع) هم از آنها راضی و خشنود خواهد شد.


کنار گذاشتن عزاداری با عنوان و شعار روشنفکری، تفریط است

از طرف دیگر هم نباید با عنوان روشنفکری، عزاداری را کنار بگذاریم. همان‌گونه که امام المسلمین و مراجع تقلید عظام هم عزاداری می‌گیرند، همگان باید عزاداری بگیرند و از این غم ناراحت باشند. بنابراین ما از سویی نباید افراط و تفریط داشته باشیم و از سوی دیگر بگوییم که ما نباید مشکی بپوشیم یا عزاداری کنیم.

اما این مسئله صورت دیگری هم دارد، متاسفانه عده‌ای در سخنرانی‌های خود می‌گویند «نباید برای امام حسین (ع) مشکی پوشید و سینه زد، اتفاقا از آنجا که امام حسین (ع) به خاطر عشقی که به خدا داشت شهید شد، ما باید شاد باشیم!» آقا جان این چه حرفی است که شما می‌زنید؟ امام حسین (ع) به شهادت رسیدند برای اینکه دنیا را گلستان کنند، پس اگر شادی‌ای هم باشد، این شادی بین خود شهید و خدا است. اما اینکه ما الگوی عملی بسیار بی‌نظیری را از دست دادیم، باید به خاطر ایشان عزادار باشیم. البته همانطور که گفتم افراط و تفریط نباید کرد.

* مقام معظم رهبری «منبر» را بزرگترین رسانه شیعیان خواندند و می‌دانیم که بیشترین کارکرد منابر در ایام عزاداری حضرن سیدالشهدا (ع) است. توصیه های شما خطبا و وعاظ برای اینکه بتوان در دوران حاضر از این رسانه بهترین استفاده را بکنند و در مردم و جامعه تاثیر داشته باشند، چیست؟

یکی از نکات بسیار عالی آن هم هست، همان بحث چهره به چهره بودن است که منبر این حالت را دارد و تبیین می‌کند. من در سال ۱۳۶۳ خدمت امام جماعت محترم شهر سقز بودم که ایشان به من فرمودند: «شماها چیزی دارید که ما نداریم! اینکه ماه محرم و صفر می‌شود، ماه مبارک رمضان می‌شود و حتی در جشن‌های خودتان ترویج فرهنگ اهل‌بیت (ع) را بر منابر انجام می‌دهد، ولی ما این را نداریم. ما فقط شب‌های قدر و نماز جمعه را داریم و آن هم معمولا نمازهای ماه مبارک رمضان و امثال این است. این نکته بسیار مثبت شما است که سخنرانی در منبرها را دارید».


اهل منبر خواسته اهل‌بیت(ع) را بخواهند نه خواسته نفس‌شان را

با وجود این نکات مثبتی را که اهل منبر دارند، باید توجه داشته باشند که خواسته اهل‌بیت (ع) را بخواهند نه خواسته نفش خودشان را. «آیا خواسته اهل‌بیت (ع) امروز تفرقه است؟» یا خیر. خواسته آن بزرگواران اتحاد بین مسلمین است. منبریان، امروز باید اعلان کنند، کسانی که امروز به شعار دین آمده‌اند و می‌گویند «والذین آمنوا بالله و بالیوم الاخر» و... اما پروردگار عالم می‌فرماید اینها ایمان نیاوردند، بلکه «یخادعون الله والذین آمنوا و ما یخدعون الا انفسهم». یعنی اینکه اینها جزء مسلمانان نیستند، اینها خدعه به کار می‌برند.

منبریان باید این موضوعات را تبیین کنند و روشنگری درست و صحیحی درباره اتفاقات جهان اسلام داشته باشند. منبریان باید افشا کنند که این‌ها لباس دین را پوشیده‌اند و با نام دین دارند جهان را نسبت به دین، اسلام ناب و اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) بدبین می‌کنند. این موضوعات را باید حتما افشا کرد.


داعش را کسی ایجاد کرده که سلمان رشدی را معرفی کرد

* شیوه این تبیین چگونه باید باشد! رهبر انقلاب اخیرا تاکید کرده‌اند که مقابله با تهدیدات و آسیب‌ها باید با شیوه‌های حکیمانه و معقول صورت بگیرد. به نظر حضرتعالی چطور می‌شود نشان داد که اتفاقات اخیر در جهان اسلام خدعه دشمنان دین است؟

ببینید روزی دشمن با رمان‌نویسی سلمان رشدی ملعون و روزی با کشیدن کاریکاتورها در بسیاری از مطبوعات چنین تلاشی را کردند تا چهره اسلام ناب را مخدوش کنند، اما موفق نشدند. امروز دیدند بهترین راه خدعه این است که در لباس دین اسلام جریانی را شکل بدهند که با دیدن آن جریان دیگر مردم جذب اسلام نشوند. این نکته بسیار مهم است که باید در آن تامل کرد.

بنده اعتقاد راسخ دارم که تشکیل داعش و تشکیل گروه‌های تکفیری برای دو مطلب بوده است؛ اول به این خاطر که در اروپا و آمریکا اسلام به خوبی داشت گسترش پیدا می‌کرد. اینها خواستند بگویند که مراقب جوانان‌های خود باشید که اگر جوان‌های شما به اسلام روی آوردند و مسلمان شوند، آنها را به سوریه می‌برند و می‌کشند و در آخر هم کشته می‌شوند.

مسئله این است که چطور می‌شود که آنها این اجازه را می‌دهند تا از سر بریدن و گذاشتن سر بر روی سینه، قلب را بیرون آوردن و جگر را دندان زدن و... فیلمبرداری کنند و به همگان نشان دهند؟ چگونه اینها اجازه می‌دهند ازدواجی را به عنوان نکاح جهادی درست کنند و در همه جا آن را بیان ‌کنند؟ و دختری از تونس به تلویزیون رسمی تونس بیاید و اعلام کند که در روز با چندین نفر بوده است؟ تمام این موضوعات را خودشان مصاحبه می‌کنند و می‌گویند، تا این شایعه را رواج دهند که اگر به اسلام جذب شوید، بیچاره می‌شوید! تا مردم را گمراه کنند و بگویند این اسلامی که به ما مسیحیان و یهودیان و ادیان دیگر می‌گوید «شما فقط گناه می‌کنید و بعد در درگاه کشیش توبه می‌کنید، این چه دینی است؟» اما ببینید که خودشان دارند چگونه گناه می‌کنند، می‌کشند و چگونه کشته می‌شوند.

این موضوع مغفول‌عنه شده و باید رسانه‌ها به آن بپردازند و به مردم بگویند که به خاطر این قضیه گروه‌های تکفیری را تشکیل دادند. دشمن می‌خواهد در مرحله نخست بین خود مسلمین درگیری ایجاد کند و وقتی جهان اسلام را از درون تضعیف کرد، بعد بیاید پیروان دیگر ادیان را با مسلمانان درگیر کند و اجازه ندهد که مردم حقیقت را بفهمند.

مطلب دوم، چپاول منابع کشورها است که باعث شده داعش ایجاد شود تا از این طریق بتوانند از موقعیت استفاده کنند و سلاح‌های خود را به فروش برسانند، زیرا آمریکا به شدت افول پیدا کرده است و به هر چیزی برای بقاء خود دست می‌زند.


منبری‌ها به مسئولان تذکر بدهند ولی به کسی اهانت نکنند

مسئولان ما باید در خصوص این موضوع و شرایطی که غرب دارد دقت کنند، با هوشمندی با خدعه‌های غرب مواجه شوند و من از منبریان می‌خواهم که به مسئولان تذکار بدهند، اما اهانت نکنند. منبریان بیایند از امام راحل عظیم الشان بگویند! تذکر بدهند که اگر ما به سمت غرب و آمریکا برویم، طبیعی است که آنها می‌خواهند منابع اسلام را از بین ببرند و نابود کنند و باید بدانیم که آمریکا افول کرده است.

شما بدانید که هر وقت اقتصاد آمریکا رو به ورشکستگی باشد، جنگ راه می‌اندازد تا سلاح‌های خود را بفروشد. پس ما نباید به آنها نقطه ضعف نشان دهیم زیرا هر موقع به سمت آنها رفتیم آنها تصور می‌کنند که ما ضعیف هستیم. ما باید باور داشته باشیم که «الاسلام یعلو و لا یعلا علیه» (اسلام دینی است که برتری می‌جوید و مورد چیرگی قرار نمی‌گیرد) و بر همین سبیل بمانیم.




برچسب ها :

زنان ابوبکر البغدادی + عکس
 
 
فعالان شبکه‌های اجتماعی تصویری را منتشر کردند که آن را متعلق به همسران سرکرده گروه تروریستی داعش می‌دانند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، بسیاری از صفحات شبکه‌های اجتماعی فیسبوک و توییتر تصاویری از زنان نقابدار را منتشر کردند که معتقدند این تصاویر دسته‌جمعی متعلق به همسران و کنیزان "ابوبکر البغدادی" خلیفه خودخوانده گروه تروریستی داعش است. برخی فعالان فضای مجازی هم تصویر زنان را متعلق به جهاد نکاح دانستند و اطلاق آنها به عنوان کنیز را رد کردند.




برچسب ها :

برخی چوب حراج به ارزش‌ها می‌زنند
مانور بدحجابی برگزار می‌کنند می‌گویند ورزش همگانی است!
داور كره‌اي دغدغه حجاب داشت و برخي مسئولان ما ندارند
 
 
برخی برای پیاده‌روی و دوچرخه سواری عده‌ای ورزشکار نما کف و سوت می‌زنند و به صدا و سیما می‌روند و بیلان کار ارائه می‌دهند! آیا ترویج بی‌حجابی به بهانه ورزش بیلان کار می‌شود؟ ورزش و توجه به جوانان از منظر آقایان اختلاط پسر و دختر به بهانه راهپیمایی و دوچرخه سواری است؟!...

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، رئیس سازمان بسیج ورزشکاران سپاه فجر فارس با انتقاد از عملکرد برخی دستگاه‌ها در نظارت بر ورزش همگانی بانوان در شیراز، گفت: برخي‌ها مانور بدحجابي برگزار مي‌كنند و مدعي انجام ورزش همگاني هستند!

سرهنگ پاسدار رسول فلاح گفت: در حالی که بانوان ورزشکار ایرانی در بازی‌های آسیایی اینچئون با حجاب اسلامی موفق به کسب مدال‌های رنگارنگ شدند و ثابت کردند حجاب مانعی برای ورزش بانوان نیست، اینجا و در سومين حرم اهل بيت(ع) در پايتخت فرهنگي كشور ورزش همگانی بانوان بهانه‌ای برای ترویج بدحجابی و بي‌حجابي شده است! اگر در اینچئون بانوان ما مدال رنگارنگ گرفتند بولوار چمران در شیراز تبدیل به نمایشگاهی برای عرضه مدل لباس از سوی به اصطلاح ورزشکاران شده است!

فلاح با بیان اینکه در حال حاضر زن مسلمان ایرانی به خاطر کرامت و هویت اجتماعیش الگویی برای زنان غربی محسوب می‌شود، گفت: انقلاب کردیم بی‌حیایی ارزش نباشد، اما هوای این روزهای بولوار چمران آلوده است و خبری از نسیم فرحبخش پائیز شیراز در این بولوار زیبا نیست! کاش متولیان ورزش فارس و شیراز ترویج ورزش همگانی را به هر قیمتی خواستار نشوند که اینجا شیراز سومین شهر حرم اهل بیت است.

معاون تربیت بدنی سپاه فجر فارس با کنایه به پیامک‌های برخی دستگاه‌ها گفت: برخی با پیامک تبلیغ ارزش‌ها می‌کنند اما در بولوار چمران شیراز چوب حراج به ارزش‌ها می‌زنند و برای پیاده‌روی و دوچرخه سواری عده‌ای ورزشکار نما کف و سوت می‌زنند و به صدا و سیما می‌روند و بیلان کار ارائه می‌دهند! آیا ترویج بی‌حجابی به بهانه ورزش بیلان کار می‌شود؟ ورزش و توجه به جوانان از منظر آقایان اختلاط پسر و دختر به بهانه راهپیمایی و دوچرخه سواری است؟!

وی با بیان اینکه حجاب در ذهنیت ما مسلمانان ریشه در اصل عفت دارد گفت: قرار نیست در همه چیز از غرب الگو بگیریم البته همیشه حجاب برآمده از عفاف نیست و ممکن است سنت‌های قومی و فرهنگی پشتوانه آن باشد. از طرفی گاهی برخی از محجبه‌ها هم رفتار دور از عفاف دارند که ایجاب می‌کند دستگاهایی مربوط برای هرکدام از این وضعیت‌ها برنامه‌ریزی جداگانه‌ای داشته باشند.

فلاح که با ایسنا گفتگو کرده، به عملکرد خوب بانوان ورزشکار در بازی‌های آسیایی اینچئون اشاره و اضافه کرد: تیم‌های بانوان ما با ۱۵مدال شامل ۲ طلا، ۷ نقره و ۶ برنز، رکورد، تعداد و مرغوبیت کسب مدال را در تمام ادوار بازی‌های آسیایی شکستند اما آنچه مهمتر از مدال‌های کسب شده توسط بانوان بود، اخلاق و رفتار حرفه‌ای و مطابق با ارزش‌های دینی بانوان ورزشکار بود به گونه‌ای که توجه رسانه‌های خارجی را به حضور بانوان مسلمان ایرانی جلب کرد. این توجه به شکلی بود که در هر میدانی بانوان ایران با پوشش اسلامی حاضر بودند و شاهد واکنش مثبت از سوی رسانه‌ها و مدیران خارجی بودیم. این نوع توجه و انعکاس عملکرد مثبت بانوان محجبه ایرانی می‌تواند در فضای رسانه‌ای بین‌المللی تاثیر مثبتی را برای کشور به همراه داشته باشد.اما اینجا و دربولوار چمران شیراز ورزش همگانی بانوان بهانه‌ای برای ترویج بی حجابی شده است!

فلاح با یادآوری عملکرد قابل ستایش داور کره‌ای در مسابقه تیم کبدی بانوان ایران و هند گفت: چگونه است که یک مرد اجنبی که در فرهنگش حجاب جایگاهی ندارد وقتی بانوی ورزشکار ما حجابش دچار مشکل می‌شود بلافاصله با کت خود به او کمک می‌کند تا حجابش را حفظ کند و در این مسیر بانوان ورزشکار هندی نیز که به حجاب اعتقادی ندارند ورزشکار ما و داور مرد کره‌ای را یاری می دهند تا یک زن مسلمان در حجابش دچار مشکل نشود اما اینجا و در شیراز دلمان خوش است که خانم‌ها با وضعیتی دور از فرهنگ اسلامی و ایرانی به ورزش دوچرخه سواری و پیاده روی مشغولند تو گویی تبلیغ مد لباس در قالب این ورزش‌هاست! متاسفم که یک داور کره‌ای دغدغه حجاب ورزشکاران ما را دارد اما مسئولین ما در شیراز نسبت به این موضوع دغدغه شایسته ندارند.

معاون تربيت‌بدني سپاه فجر فارس تصريح كرد: به جای اینکه بنشینیم و از ظرفیت‌های موجود شهر در ترویج ورزش همگانی استفاده کنیم حواسمان به مهر چینی‌ها متمركز شده است. متاسفانه کسانی وارد ورزش استان شده‌اند که کمتر دغدغه اخلاق و روحیه جوانمردی در ورزش را دارند، شاید دليل اين را بايد در نزديك شدن به انتخابات جست‌وجو كرد.




برچسب ها :

درباره تکثر مانکن‌های زننده و وقیح زن‌نما!
ترویج فساد و برهنگی در ویترین مغازه‌ها
 
 
مانکن‌ها و پوشش‌هایشان به نوعی در نقش آموزش‌دهندگان رفتار خلاف قانون و ضدارزش‌های جامعه اسلامی در ویترین مغازه‌ها هستند/ظهور مانکن‌های پشت ویترین مغازه‌ها امری برنامه‌ریزی شده و دارای عقبه داخلی و خارجی است...

پایگاه خبری انصارحزب الله : اجرای قانون و حمایت و مراقبت نسبت به احترام ، تکریم و تعظیم ارزش ها و هنجارهای اجتماعی ، فرهنگی و دینی از جمله وظایف اصلی و قانونی دولت در نظام جمهوری اسلامی است.هجوم و حمله مانکن های متحرک و ثابت در خیابانهای پایتخت و یا پشت ویترین مغازه ها به صورت وقیحانه و گستاخانه ای در حال تکثیر و زاد و ولد است.

متاسفانه اجرا و یا حمایت از یکی از اصل های شرعی و دینی جامعه اسلامی که همان امر به معروف و نهی از منکر است نه تنها صورت نمی گیرد بلکه حتی نسبت به کسانی که چنین اقدامی را بر اساس دستور خداوند متعال و حسب وظیفه شرعی و دینی و متابعت از امام حسین علیه السلام که منادی و شهید راه امر به معروف و نهی از منکر است، انجام می دهند؛ هجمه نیز می کنند! سیر تکامل و تطور شکل ظاهری مانکن های پشت ویترین مغازه ها و نیز تسرّی فساد و مانکنیزم و برهنگی توسط این سربازان و ستون پنجم‌های نفوذی جنگ نرم دشمن در جامعه و همچنین وظایف متولیان و راه‌های مقابله با این مروجان فساد و برهنگی را در بوته نقد و نظر کارشناسان و مسئولان ذی مدخل در این گستره گذاشته‌ایم. آنچه در ادامه می خوانید مشروح این نقد و نظر است.

دکتر مجید ابهری ، جامعه شناس و رفتار شناس درباره سیر تطور ، تکامل و جای گرفتن مانکن‌ها در ویترین مغازه‌ها می گوید: یکی از عوارض تغییر سبک زندگی انحراف بسیاری از نمادهای فرهنگی و اجتماعی از معیارها و ضوابط اخلاقی می باشد. تمام این ناهنجاری‌ها ناشی از تغییر سبک زندگی از نمونه اسلامی – ایرانی به غربی و تحت تأثیر شبکه های ماهواره ای و فضاهای سایبری می باشد. دو سال پیش وقتی اولین مانکن ها با ظاهر نامناسب در ویترین مغازه ها دیده شد ، همان زمان بنده طی مصاحبه‌ای با رسانه ها اعلام کردم که «صدای گام بی حیایی که آهسته آهسته وارد فضای بازار پوشاک می شود، به گوش می‌رسد» برای اینکه زشتی یک رفتار ضد فرهنگی در جامعه از بین برود و از یک ناهنجاری قبح‌زدایی گردد ابتدا بایستی نمادهای آن در جامعه به طرق مختلف عرضه گردد تا چشم مردم و آحاد جامعه به آنها عادت کند.

مانکن‌های جاندار و بی‌جان!

این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به اینکه امروزه ما در جامعه مان با دو نوع از مانکن‌ها مواجه هستیم؛مانکن‌های جان دار و مانکن‌های بی جان! ، در ادامه می افزاید: مانکن های جاندار با گرفتن دستور از مراکز فرهنگی خارج از کشور و تحت تاثیر برنامه های ماهواره ای مثل «به نام زن» یا «شهرزاد ایرانی» و همچنین تحت تاثیر افکار فمنیسیتی گردانندگان مراکز ضد اسلامی‌، دینی و فرهنگی می باشند. این مانکن ها در خیابان ها با ظاهر و آرایشی غیر متعارف و با پوشاک بسیار زننده حرکت می کنند و متاسفانه برخی از دختران و زنان جامعه نیز از سر نا آگاهی از پشت پرده اصلی چنین تحرکاتی ، از این مانکن ها تقلید می کنند.

اما برخی دیگر از بانوان و دختران جامعه ما که با هوشیاری مسائل اجتماعی و فرهنگی روز جامعه را پیگیری و رصد می کنند متوجه هستند که این مانکن های جاندار عوامل و آلت دستهای ضد فرهنگی برای تحقق اهداف تهاجم فرهنگی در جنگ نرم و در دستان مدیران چنین تحرکاتی هستند.برنامه های فمنیستی که توسط شبکه های ماهواره‌ای تبلیغ می شود در ظاهر با هدف و نیت رسانیدن زنان به جایگاه و حقوق اجتماعی شان هستند اما در باطن با هدف پوشاندن تنه تنومند فرهنگ اسلامی حرکت و برنامه ریزی می کنند و متاسفانه بسیاری از نهادهای فرهنگی و متولی و صاحب مسئولیت جامعه ما هنوز در خواب غفلت به سر می برند.

گروه دیگری از مانکن ها ، مانکن های بی جان هستند که عمدتا در دهه دوم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در کشورمان و در ویترین مغازه ها قرار گرفتند. در آن زمان ابتدا مانکن ها به صورت نیم تنه و با پایه های فلزی و البته بدون سر بودند. رفته رفته این موجودات گویی به دست مجسمه سازان ماهر و هدفمندی سیر تکامل و تطوری را پشت سر گذاشتند. کم کم قسمتی از پایین تنه آنها و سپس سری بر پیکر این مانکن ها گذاشته شد. بعد آرام آرام جنسیت این مانکن‌ها بر اساس تغییرات ظاهری بدن انسان ها تعیین و ساخته شدند و لباسهایی با ظاهری نا مناسب و زننده بر تن آنها پوشانده شد.

حرکت خزنده مانکن‌ها

دکتر ابهری همچنین خاطر نشان می کند: امروز دیگر دست اندرکاران این حرکت خزنده به مراحل بالاتری از شبیه سازی آنها بر اساس انسان‌ها رسیده‌اند، یعنی اجزای صورت مانکن های زن با آرایش های غیر متعارف و بسیار شدید رنگ آمیزی گردیده است و لباسهای چسبان و تنگ یا اصطلاحا اندامی بر تن آنها پوشانیده شده است!

از منظر جامعه شناسی و رفتار شناسی یک جوان و نوجوان به دلیل شرایط رسیدن به بلوغ می تواند حتی با دیدن یک مانکن یا یک عکس و تصویر بی جان تحریک شده و به تبع آن دچار انحراف اخلاقی و رفتاری گردد. شاید عده ای از کارشناسان شبه روشنفکر و تحت تاثیر و مرعوب فرهنگ غربی این سخنان را به سخره گرفته و آن را مورد هجمه قرار داده و بگویند شما فرزندان خود را درست تربیت کنید و نگران مانکن های زنده و بی جان نباشید و غصه آنها را نخورید! اینکه خانواده ها بایستی به فکر تعلیم و تربیت فرزندان خود باشند البته حرف درست و منطقی است؛ نهادهای آموزشی مثل مدارس نیز می بایستی که به عنوان تکمیل کننده و مکمل نقش تربیتی خانواده ها باشند.

وی افزود: اما نکته اینجاست که همین نوجوانان و جوانان که در آستانه بلوغ هستند حتی با بوی عطر یا روسری زنانه امکان تحریک شدن را دارند. البته این مبحث یک موضوع اثبات شده و علمی است که تنها مختص به جامعه و کشور ما نبوده و نیست. چه اینکه بسیاری از افراد «پدوفیل» یعنی کسانی که با لباس های زنانه تحریک جنسی و ارضا می شوند، تعداد و آمارشان در خارج از کشور و مشخصا در کشورهای غربی و اروپایی بسیار بیشتر از کشور ما می باشد. بنابراین ملاحظه می شود که تحریک جنسی افراد جامعه از خیابانها و مغازه ها به بهانه های نمایش لباس بر تن مانکن ها آغاز شده است.

مانکن‌های بی‌جان تکمیل کننده مأموریت جاندار‌ها!

این جامعه شناس همچنین می گوید: «مانکنیزم» به عنوان فرهنگ فاسد تبلیغ پوشاک در جامعه ما به نوعی تکمیل کننده مأموریت مانکن های زنده را بر عهده داشته و در حال پیمودن سیرتکاملی آنها می باشد. ضعف هوشیاری و کم کاری و فقدان مسئولیت پذیری در برخی از نهادها و دستگاه‌های مسئول باعث شده است تا برخی از فروشندگان و بوتیک های فروش لباس های زنانه به هر شکل و ترتیبی که دلشان می خواهد و به نظرشان ممکن است تامین کننده اهداف و اغراض مالی شان باشد، مانکن ها را آماده کرده و با پوشاندن انواع لباس‌های زننده و چسبان آنها را در معرض دید عموم قرار می دهند.

بنابراین و از طریق همین رسانه اعلام می‌کنم که هر گونه انحراف رفتاری ناشی و نشأت گرفته از تحریکات جنسی برای پسران و دختران جامعه ما می تواند زمینه ساز فساد اخلاقی‌، همجنس گرایی و مشکلات روحی و روانی بسیاری باشد.

دکتر ابهری درباره بهترین راهکارهای مقابله با چنین پدیده زشت و زننده ای می گوید: در کنار آموزش های تربیتی در کنار خانواده و آموزش و پروش ، رسانه و نهادهای فرهنگی باید هو شیاری و سطح دانش لازم در زمینه های مختلف جوانان و نوجوانان را افزایش بدهند. از سوی دیگر لازم است که سازمانها و نهادهای دارای مسئولیت در مقابله با چنین پدیده هایی، جلوی اینگونه تحرکات و اتفاقات هدفمند و برنامه ریزی شده جهت به انحراف کشاندن مردم جامعه اسلامی مان را به صورت جدی و محکم بگیرند.

حجت الاسلام احمد سالک کاشانی رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی درباره آسیب های فرهنگی و اجتماعی و نیز پدیده هایی مثل مانکن‌های زن نما و ازدیاد آنها در ویترین مغازه‌ها‌ می‌گوید: یکی از طرق نفوذ استعمار در جوامع بشری، تسخیر اندیشه و فکر یک جامعه و گرفتن قدرت تحلیل و تفکر از مردم است که هر دوی این مسائل مباحث بسیار مهمی هستند. چه در حوزه صدا و چه در حوزه تصویر و آنت های ماهواره ای و ... «بمبارانی» می کنند که مخاطب و بیننده با دیدن آن تصاویر و صحنه ها، قدرت تفکرش را از دست بدهد که این یک مسئله بسیار بسیار مهمی است.

نکته بعدی که مسئله مهم سوم است ، استمرار یک موضوع یا اتفاق در سطح جامعه به کمک ابزار رشد یافته در حوزه فن‌آوری و تبلیغات و پروپاگاندای وسیع رسانه‌ای برای آحاد مردم جامعه فرهنگ سازی می شود. سپس همین موضوعات مورد نظر(مسائل ضد ارزشی و ناهنجاری های فرهنگی) به ارزش و هنجارهایی برای کل جامعه تبدیل می شوند که عمل نکردن افراد به آنها و یا عدم ارزش‌گذاری نسبت به آنها ضد ارزش و ناهنجاری تلقی می گردد!

سیاست منافقانه معروف نشان دادن منکر و بعکس

در نهایت نتیجه هر سه مسئله مورد اشاره در بالا یک چیز است و آن به تعبیر قرآنی «منکر جای معروف و معروف جای منکر را می گیرد». این سیاست منافقانه است و همانطور که قرآن به آن اشاره کرده است یک رفتار منافقانه است و باز در کلام وحی آمده است که یکی از طرق مورد استفاده منافقان بزک کردن منکر و معرفی آن به جای معروف است و بالعکس.

این نماینده مجلس در ادامه می گوید: راه حل مقابله با آسیب های اجتماعی چند مولفه دارد که اولین آنها مبارزه و مقابله با «علت» است. بنابراین می بایستی عوامل، مورد پایش و شناسایی قرار بگیرند. شناسایی عوامل یا همان «علتها» می تواند بخشی از روند مبارزه و مقابله ما با یک ناهنجاری و یا ضد ارزش باشد. ما نمی توانیم و نباید با معلول مبارزه کنیم، چه اینکه مبارزه با معلول خیلی دوامی ندارد و به نوعی مُسَکِّن و التیام دهنده مقطعی به حساب می آید اما مبارزه با «علت» در واقع ریشه کن کردن مجموعه عوامل دخیل در آسیب های اجتماعی و فرهنگی است. حالا این عوامل به وجود آورنده ناهنجاری ها می تواند داخلی یا خارجی باشد؛ به طور مثال ممکن است یکی از عوامل داخلی عدم اطلاع رسانی دینی به بدنه جامعه به شکل مستدل و مستند است. به کلام دیگر باید بر روی تمام این عوامل بررسی و تدقیق بیشتری صورت بگیرد.

آسیب‌های فرهنگی شبکه‌های ماهواره‌ای

نکته دیگر در این زمینه شیوه های مبارزه با آسیب های فرهنگی و اجتماعی است. لازمه این مسئله شناخت جامع و کامل داشتن از آسیب های فرهنگی و اجتماعی است؛ الان بحثهای مختلفی پیرامون این موضوع هست و برخی کارشناسان و اهل فن آسیب های فرهنگی و اجتماعی را با تعداد محورهای مختلفی احصا کرده و می شمارند از جمله برخی ۴۰ محور، برخی ۵۲ محور و برخی دیگر ۱۱ محور اصلی را از جمله آسیب های فرهنگی و اجتماعی برمی شمارند.

در واقع شناسایی این آسیب ها مثل اعتیاد به موارد مخدر، بالا رفتن سن ازدواج ، طلاق و فروپاشی بنیان خانواده ها توسط شبکه های ماهواره ای فارسی زبان که تعداد آنها در حدود ۱۰۰ شبکه ماهواره ای فارسی زبان است که با هدف قرار دادن ارزش ها و خانواده های مذهبی در صدد هستند حرکت و سرعت فروپاشی بنیان خانواده را هر چه بیشتر و سریعتر کنند.

از جمله مباحثی که توسط این شبکه ها در حد بسیار وسیعی تبلیغ می شود می توان به موضوعاتی مثل اینکه مدعی هستند جوانان باید خانه مجردی داشته باشند، ازدواج سپید انجام بدهند، طلاق موافقتی انجام بدهند و... که همه اینها مؤیِّد این نکته است که آسیب های اجتمای باید مورد شناسایی و احصا قرار بگیرند و این غیر از شناخت و شناسایی عوامل اصلی بحران زا است.

نکته بسیار مهم دیگر شیوه برخورد است که می بایستی مبتنی بر ارزش های دینی باشد.

حجت الاسلام سالک همچنین درباره نقش و وظایف دستگاه‌های دولتی و حاکمیتی در مقابله با مولفه های فساد در جامعه اظهار می دارد: بخش دیگر متوجه قانون است یعنی باید قوانینی شکل بگیرد که در مقابله با باندها و مراکزی که به زمینه های فساد دامن می زنند، با قدرت و محکم برخورد کند. به کلام بهتر مجلس ، قوه قضائیه و قوه مجریه بایستی برای مقابله در قالب شیوه های «دینی و قانونی» پای کار بیایند. اگر قانون داشته باشیم که اتفاقا داریم همانند قانون «عفاف و حجاب»؛ به ۲۵ دستگاه مختلف ابلاغ شده است و برای هر دستگاه مأموریت های خاصی تعریف و تعیین شده است، اما شما وضع ادارات ما را ببینید که چقدر فاسد است! هر اداره ای برای خودش و بر حسب سلیقه مدیرانش نوع ارتباطات‌شان تنظیم شده و با دیگر ادارات و دستگاه‌ها فرق می کند!

مشکل‌بزرگ «مجری»

رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس با تاکید بر اینکه ما مشکلی که در این بحث و بخش داریم مشکل «مجری قانون» است، می افزاید: مجریان ما باید برای اجرای قوانین آموزش های لازمه را ببینند. اما با کمال تاسف اینگونه نیست! معمولا شخصی یا فردی را برای اجرای این موضوع به کار می گیرند اما بعد از مدتی متاسفانه کار رها می شود! مجری باید پای کار بایستد و قانون را بدون تنازل و موبه مو اجرا کند و تمام تبعاتش را قبول و برخورد کند و همچنین برای اجرای بهتر و صحیحتر قانون بستر سازی های لازمه را انجام بدهد، اما متاسفانه مجری انجام نمی دهد!

بنده یک‌سال نظارت بر قانون «عفاف و حجاب» در کمیسیون فرهنگی مجلس را بر عهده داشتم ضمن اخذ گزارش کتبی از اقدامات انجام شده در راستای اجرای این قانون تمامی مجریان دستگاه‌های مسئول را احضار کردیم و سپس گزارش‌هایشان را با اظهاراتشان تطبیق دادیم. در کمال تاسف و تعجب دیدیم برخی از مجریان دستگاه‌ها اصلا خبری از محتوای گزارشی که داده بودند نداشتند! وقتی هم به آنها اعتراض می کردیم می گفتند که این گزارش‌ها را برای ما نوشته اند و ما هم ضمن امضا آنها را برای شما ارسال کرده ایم! این موضوع خیلی نگران کننده است! و مفهومش این است که ما مشکل مجری قانون داریم!

وی خاطر نشان می کند: مجریان قانون ما ضمن دیدن دوره های آموزشی می بایستی که اسلام شناس باشند، باید جریان شناس و قانون شناس باشند تا بتوانند قانون را در این زمینه اجرا کنند. یکی از معضلات و مشکلات مهم ما عدم آشنایی مجریان با ضوابط قانونی به ویژه در مباحث و مسائل فرهنگی است! اصلاح شیوه ها نیز یکی از مسائل اساسی به حساب می آید. این اصلاح شیوه ها بخشی از آن متوجه قانون است به این معنی که قانون باید مورد پالایش قرار بگیرد و قوانین مثبت تقویت شوند و قوانین دست و پاگیر و مزاحم باید لغو شده و قوانین لازمه دیگر براساس نیاز روز، به روز شوند.

این سه مسئله در بحث پالایش قوانین باید صورت بگیرد که مجلس محترم هر سه این مباحث را به جهت تنظیم قوانین و صرفا در حوزه «اقتصاد مقاومتی» شروع کرده است که بنده فکر می کنم لازم است و باید در تمام زمینه‌ها بخصوص در حوزه «فرهنگ» چنین اقداماتی صورت بگیرد.

نکته دیگر اینکه قدرت مقابله ما با امپراتوری رسانه ای و مطبوعاتی به طور طبیعی کمتر است، چه اینکه تعداد کشورها و نیز تعداد رسانه ها و تولیدات رسانه ای و فرهنگی آنها بسیار بیشتر از ماست و این یک معضلی است که ما داریم. الان لابی صهیونیزم در مطبوعات و فضای مجازی و مسائل مختلف تلاش زیادی را انجام می دهد و ضمن اختصاص بودجه های کلان و سنگین بالطبع کارهای سنگینی را انجام می دهد. اینها وجود دارد اما این مباحث به این معنا نیست که ما در گستره جنگ نرم و مقابله با آنها ضعیف باشیم.

سالک در ادامه می گوید: ما اگر سنگرهای خودمان را به همراه ابزارهای مقابله با جنگ نرم ساماندهی بکنیم می توانیم مقابله کنیم. چه اینکه بستر گسترش فرهنگ قرآنی در سرتاسر دنیا به سرعت در حال پیشرفت است و به همین علت بستر خوب و مناسبی را برای مانور دادن در اختیار داریم. منتها سیاستگذاری، هدایت و مدیریت در این زمینه موجب نگرانی است و نقص داریم!

فقدان وحدت رویه بین متولیان فرهنگی

الان مدیریت و متولیان مسائل فرهنگی در کشور متعدد هستند هر کدام از آنها متناسب با تخصص و نوع شناخت خودشان در این زمینه عمل می کنند و متاسفانه ما یک وحدت رویه بین مدیریت و متولیان فرهنگی در کشورمان کم داریم.

ما در حال حاضر سرگرم سازماندهی و سامان بخشی به مسائل و بخشهای مختلفی مثل امر به معروف و نهی از منکر و مسائل مرتبط با مسجد هستیم. ما معتقدیم همانطور که در جنگ تحمیلی نظامی و دفاع مقدس ۸ ساله مردم و مسئولان دستگاه‌های مختلف توانستند مقاومت جانانه ای از خودشان نشان بدهند امروز هم در مقابل این جنگ نرم که البته از نظر بازه زمانی طولانی تر از دفاع مقدس ۸ ساله ما هست با رعایت جوانب و رعایت مسائل مرتبط با آن می توانیم بایستیم و مبارزه کنیم.

این نماینده مجلس در تشریح وظایف نیروی انتظامی و اداره اماکن ناجا می گوید: این یکی از آن مشکلاتی است که عرض کردم! اگر مجری قانون و اماکن ناجا با قدرت و بر اساس قانون عمل کرده و برخورد کنند بسیاری از این مسائل جلوی شان گرفته می شود. یکی از مباحث و مسائلی که ما چند وقت اخیر در کمیسیو.ن فرهنگی مجلس با دوستان ناجا داشتیم همین بحث مانکن های پشت ویترین مغازه هاست که موضوع گزارش رسانه شما نیز هست. این مانکن ها از یک طرف و از نظر جنسی تحریک کننده جوانان و نوجوانان هستند و از طرف دیگر به دختران و جوانان جامعه ما یاد می دهند که چگونه باید لباس بپوشند!

به کلام دقیق تر این مانکن ها و پوشش هایشان به نوعی در نقش آموزش دهندگان رفتار خلاف قانون و ضد ارزش های جامعه اسلامی در ویترین مغازه ها هستند. این نکته وجود دارد و بارها در جلسات مختلف گفته شده است اما خب این آقایان هم یک بحثهایی در این زمینه دارند!

نگاه تساهلی دولت!

وی در پایان تاکید می کند: اما پیگیری این مسئله و مطالبه اجرای قانون از جانب رسانه ها یک مسئله مهم و قابل توجه است. نکته مهم دیگر در این بحث دولتها هستند، در دولت قبلی رئیس دولت جلوی گشت های ارشاد و چنین مباحثی را به نفع بدحجاب ها و بی حجاب ها گرفت. در دولت کنونی نیز یک نوع نگاه باز(که واژه دقیقترش داشتن نگاه تساهل و تسامح است) نسبت به مسائل اجتماعی وجود دارد! بنابراین اینجا هم با کمال تاسف یکسری برخوردها را ملاحظه و مشاهده می کنیم! آنچه که موجب نگه داشتن سنگ بر روی سنگ می شود، صرفا اجرای بدون تنازل قانون است.

با توجه به تمامی مباحث مطروحه در این زمینه تنها نتیجه ای که از صحبتهای کارشناسان و مسئولان قوه مقننه می توان گرفت این است که اولا ظهور مانکن های پشت ویترین مغازه ها امری برنامه ریزی شده و دارای عقبه داخلی و خارجی است.

فقدان اراده لازم برای برخورد با مظاهر فساد

نکته دوم اینکه دولت و ناجا به عنوان مسئولان و متولیان ذی مدخل در این بحث اصلا اراده ای برای برخورد با این مظاهر فساد و برهنگی ندارند، چه اینکه اگر غیر از این می‌بود شاهد گستاخی وقیحانه چند مغازه دار و بوتیک دار در گسترش فساد و برهنگی آن هم به بهانه کسب و کار نبودیم!

نکته سوم اینکه اگر دوستان و آقایان خودشان چنین نظر و اراده ای ندارند که ندارند راه را بر دیگر دلسوزان و دغدغه مندان ارزش های اسلام و دینی نبندند و به جای کارشکنی کردن در مسیر اجرای دستورات صریح شرعی و تاکیدات خداوند قهار و منتقم مبنی بر اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر توسط یکایک مسلمانان و کسانی‌که شهادتین را بر زبان جاری کرده اند، متعرضین و افراد دین ستیزی که آمران به معروف و ناهیان از منکر را به شهادت می رسانند یا مورد جراحت و .... قرار می دهند را حداقل بر اساس یکی دیگر از وظایف ماهوی و ذاتی پلیس تحت تعقیب قرار بدهند! چه اینکه با انجام چنین کاری قطعا آسیبی به ژست شبه روشنفکری آقایان وارد نشده و نیروهای تحت امرشان نیز هیچ خطری متوجه شان نخواهد بود!

موضوع دیگر اینکه برخی از مسئولان ذی مدخل در این زمینه وقتی با مطالبه مردم و رسانه ها و نخبگان دلسوز جامعه مواجه می شوند ضمن اعلام همراهی با مردم می گویند که از جانب مسئولان بالادستی اجازه چنین اقدامی به آنها داده نمی‌شود! خب اگر چنین است و با توجه به کلام معصوم علیه السلام که می‌فرمایند وقتی توانایی انجام کار و مسئولیتی را که بر عهداه ات گذاشته اند نداری، ماندن در آن جایگاه خیانت است! ضمن اینکه دوستان مسئول و متولی باید بین تخطّی از خواست خلاف شرع و قانون مسئولان بالاتر نسبت به تساهل و تسامح در امور فرهنگی و دینی و یا تخطی از دستورات شارع مقدس و خداوند متعال یکی را انتخاب کنند. چه اینکه رفتار منافقانه زشت ترین کاری است که یک فرد می تواند انجام بدهد.




برچسب ها :

فیلمی مبتذل برای عقده‌ای ها در ایران!
 
 
فیلم آتش بس۲ مسیری برای شدن ندارد؛ یک اجرای سطحی از چند محور کلیشه‌ای است: آدم‌های این روزگار، باری به هر جهتند؛ سنتی‌ها بی مایه و به دردنخور و کهنه و املند؛ زن و مردها روی مسایل مبتذل زندگی، دور می‌خورند و...

 فرهنگ نیوز: فیلم آتش بس۲ مسیری برای شدن ندارد؛ یک اجرای سطحی از چند محور کلیشه‌ای است: آدم‌های این روزگار، باری به هر جهتند؛ سنتی‌ها بی مایه و به دردنخور و کهنه اند؛ زن و مردها روی مسایل مبتذل زندگی، دور می‌خورند و... و البته باز هم کلی طنازی بی مایه و هجو بی پایه؛ ادعای در افتادن با ابتذال در مسیر و با ابزاری به مراتب مبتذل تر! به عبارت دیگر باید گفت این فیلم، مثل پاک کردن شیشه با دستمال کثیف است.


«همه‌ مردم ایران عقده‌ای هستند! مگر می‌شود کسی در ایران زندگی کند و عقده‌ای نباشد» ! این جملات گهربار متعلق است به سرکار خانم تهمینه میلانی کارگردان محترم فیلم سینمایی آتش بس ۱ و ۲. تردیدی نیست که چنین جمله‌ای فاقد ارزش و اهمیت برای توجه و تحلیل و پاسخگویی است اما می‌تواند راه خوبی باشد برای ورود به نقد و تحلیل آخرین ساخته ایشان: آتش بس ۲.

چرا معتقدیم آتش بس اثری عقده مند است؟
این فیلم در یک کلمه اثری «عقده گرایانه» است. اثری که همه انرژی خود را در تراکم و تزاحم انواع و اقسام عقده‌ها، به ظهور رسانده است. فیلمی به شدت شیک، که بناست خودش را در مسیر جلوه گری ساختمان‌های مجلل و بازیگران خوش لباس و ماشین‌های اشرافی، ارضا کند. داستان، اختلاف یک زوج جوان است و مایه طنز! در این بین کودکی هم هست که آکسسوار صحنه است بیشتر تا شخصیت و حتی تیپ.


فیلمی بی مسیر برای شدن؛ یک آتش بس بی مبنا
فیلم، مسیری برای شدن ندارد؛ یک اجرای سطحی از چند محور کلیشه‌ای است: آدم‌های این روزگار، باری به هر جهتند؛ سنت‌ها بی مایه و به دردنخور و کهنه و املند؛ زن و مردها روی مسایل مبتذل زندگی، دور می‌خورند و...
و البته باز هم کلی طنازی بی مایه و هجو بی پایه؛ ادعای در افتادن با ابتذال در مسیر و با ابزاری به مراتب مبتذل تر! به عبارت دیگر باید گفت این فیلم، مثل پاک کردن شیشه با دستمال کثیف است.

سینمایی که خودش نیاز به تذکر دارد می خواهد جامعه را تذکر و تنبه دهد و هدایت نماید! داستان فیلم چیست؟ زوج جوان؛ مشکل کجاست؟ درگیری‌های آن‌ها. مسئله کدام است؟ سنت‌های دمدمه فرهنگی ما. آنهم با سطحی‌ترین و مبتذل‌ترین اجرای ممکن!

در این فیلم، غیر از مسیر کلی داستان، که چارچوبی ضعیف و ورزنیامده دارد، ما با انبوهی شعار روبروییم. شعارهایی از انواع و اقسام و در مسیرهایی مختلف و با اهدافی که معلوم نیست. حالا این شعار گاهی برای کسب مجوز ساخت و نمایش فیلم است، گاهی برای ارضای نیاز فمینیستی، گاهی برای رهاشدن در مسیر فرهنگ اباحه گری جنسی که در این فیلم به خصوص به وضع بدی، ظهور و بروز دارد.

اباحه جنسی؛ از ادا و اطوارها و برخی دیالوگ‌های زوج جوان تا دیگران...
گفتیم که با یک فیلم «عقده گرا» روبروییم و در ادامه ادله‌مان باید اشاره کنیم به فرم به تصویرکشیده شدن موضوعات و معضلات مفروض فیلم. اینکه اساسا «مسئله» اصلی فیلم چیست بماند؛ سوال اینجاست که چه دستاوردی از این شکل بیان داستان و نحوه روایت و دیگر نمایه‌های فیلم نصیب مخاطب می‌شود.

آیا ما با یک اثر آسیب شناسانه فرهنگی و اجتماعی روبروییم؟
و این همان چیزی است که فیلم ادعایش را دارد. اما مشکل اینجاست که این مسئله صرفا در حد ادعا باقی می‌ماند و فیلم به سرعت می‌رود سراغ مسایل اصلیش: از شعارهای پوچ فمینیستی تا ادا و اطوارهای جنسی.

در واقع می‌شود گفت فیلم آتش بس ۲ تلاش کرده است به مجموعه‌ای یکپارچه از دستاوردهای شبه روشنفکرانه اش -که بدجوری هم در مایه‌های نازل و ضعیف معنا و تعریف می‌شود – نایل آمده و هم حظی از فحش دادن به سنت ببرد و هم فتح گیشه کند.

وقتی می شود کسی هم به مردم توهین نماید و هم ادای دفاع از جوانان را درآورد، هم با چند جمله کلیشه‌ای مهوع، مجوز ساخت و اکران بگیرد و هم فمینیسم را بازتولید و احیای سینمایی کند. خلاصه اوضاعی است برای خودش در این قالب سینمایی!

شاید بی نیاز به گفتن باشد اینکه بازی فوق العاده بد بهرام رادان و میترا حجاز در کنار زمختی و لختی لباس‌ها و بیش از حد شیک بودن همه چیز که به تهوع می‌زند، فضای فیلم را کاملاً مماس کرده برای یک دافعه برانگیزی تمام عیار!

یک فلاش بک اطلاعاتی!
فیلم سینمایی «آتش بس ۲» ، قسمت دوم اولین فیلم میلیاردی تاریخ سینمای ایران به کارگردانی تهمینه میلانی است. از آخرین ساخته تهمینه میلانی، فیلم سینمایی «یکی از ما دو نفر» ۴ سال می‌گذرد. زوج اصلی فیلم «آتش بس ۱» مهناز افشار و محمدرضا گلزار بودند. اما این بار زوج اصلی «آتش بس ۲» میترا حجار و بهرام رادان هستند که در رابطه‌ی زناشویی خود دچار مشکل می‌شوند.

خلاصه‌ای از آنچه در فیلم می‌گذرد
یک زوج جوان و تحصیلکرده که عازم سفری به خارج از کشور هستند پس از سال‌ها، مشاور خانواده‌ی خود را به طور اتفاقی در فرودگاه ملاقات می‌کنند و در مدت زمانی که منتظر پرواز خود هستند، اتفاقات سال‌هایی از زندگی خود را در مدتی که مشاور آن‌ها در خارج از کشور به سر می‌برد، مرور می‌کنند.

تهمینه میلانی کیست؟
تهمینه میلانی در سال ۱۳۳۹ در شهر تبریز به دنیا آمد. در دوران دبیرستان به تهران نقل مکان کرد و در دبیرستان‌های شرف و مرجان به ادامه تحصیل پرداخت. سال ۱۳۵۷ در رشته برق دانشگاه تبریز قبول شد. هم‌زمان با پیروزی انقلاب و بسته شدن دانشگاه‌ها به تهران بازگشت و در رشته معماری دانشگاه علم و صنعت مشغول به تحصیل گردید. با بسته شدن دانشگاه‌ها حضور در جلسات شعرخوانی، نمایش فیلم و از فعالیت‌هایی این قبیل را برگزید. در یکی از این جلسات بود که با مسعود کیمیایی آشنا گردید و توانست نظر موافق او را در دستیاری وی در کارگاه آزاد فیلم جلب نماید.

بسیار جوان بود که به عنوان اولین تجربه سینمائی به عنوان منشی صحنه فیلم خط قرمز برگزیده شد. با بازشدن دانشگاه‌ها در کنار کار در کارگاه آزاد فیلم به ادامه تحصیل پرداخت. او که به آرامی به کار در سینما آشنا می‌گردید شروع به نوشتن فیلمنامه (اگر فردا بیاید، دوستت دارم مادر، عشق و مرگ و …) و کار در دیگر فیلم‌ها (ای ایران، جهیزیه‌ای برای رباب، دل نمک و …) کرد.

از بچه‌های طلاق تا افسانه آه
اولین فیلم او بچه‌های طلاق جایزه بهترین فیلم اول را در جشنواره فجر برد و جایزه نقدی آن به او کمک کرد که مجدداً به همراه رضا بانکی و مهدی احمدی فیلم افسانه آه را بسازد. پس از شکست تجاری این فیلم، فیلم کمدی دیگه چه خبر با بازی ماهایا پطروسیان را ساخت. فیلمی که بسیار پرفروش شد.

دوم خرداد و نیمه پنهان کارگردان فمینیست
در سال ۱۳۷۶ و موقعیت خاص سیاسی پس از انتخابات دوم خرداد، میلانی فیلم دو زن را ساخت. به خاطر ساخت این فیلم، میلانی جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره فیلم فجر را برد و نامزد جایزه بهترین کارگردانی از همین جشنواره شد. میلانی که بارها در مصاحبه‌هایش تاکید کرده که یک فمینیست ایرانی است (!) پس از موفقیت فیلم «دو زن» فیلم‌های نیمه پنهان و واکنش پنجم را هر سه با بازی نیکی کریمی ساخت.

میلانی به خاطر ساخت این سه فیلم با واکنش‌های تندی روبرو شد. در سال ۱۳۷۹ پس از به نمایش درآمدن فیلم نیمه پنهان دستگیر شد. جرم او «اقدام علیه امنیت ملی، محاربه با خدا، همکاری با گروه‌های معاند و تشویش اذهان عمومی از طریق آثارهنری» اعلام شد. وی ۴ روز در انفرادی و ۴ روز در بند عمومی زندان اوین به سر برد و با دخترانی آشنا شد که بعدها زندگی آن‌ها را در فیلمی به نام «تسویه حساب» به تصویر کشید.

پس از فیلم‌های سه‌گانه میلانی با بازی نیکی کریمی، فیلم زن زیادی با بازی مریلا زارعی در سال ۱۳۸۳ به نمایش درآمد. این فیلم هم در ادامه حال و هوای فیلم‌های اخیر میلانی بود با واکنش سرد منتقدان مواجه شد اما به فروش خوبی دست پیدا کرد. در سال ۱۳۸۴ بر اساس کتاب «شفای کودک درون» اثر لوچیا کاپاکیونه فیلم آتش بس با بازی مهناز افشار و محمدرضا گلزار را ساخت. این فیلم که در سال ۱۳۸۵ اکران شد، رکورد فروش صد میلیون تومان در هفته اول را به جای گذاشت. و حالا آتش بس ۲ و مابقی ماجرا...؛




برچسب ها :

توصیه های فیروزآبادی به مدیران اطلاعاتی
پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳
 
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: اگر دستگاه های اطلاعاتی جدا جدا عمل کنند خود را از خیرات زیادی محروم می کنند. نیروهای اطلاعاتی کشور باید از سرمایه‌ها و امکانات یکدیگر استفاده کنند.


فارس: رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: اگر دستگاه های اطلاعاتی جدا جدا عمل کنند خود را از خیرات زیادی محروم می کنند. نیروهای اطلاعاتی کشور باید از سرمایه‌ها و امکانات یکدیگر استفاده کنند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت اطلاعات، سردار سرلشکر سید حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در نشست مدیران این وزارت شرکت و سخنرانی کرد.

در آغاز این نشست، حجت الاسلام علوی وزیر اطلاعات طی سخنانی خدمت ۲۵ ساله سرلشکر فیروزآبادی در ستاد نیروهای مسلح را یک سرمایه برای وی ذکر کرد که ناشی از اعتماد مقام معظم رهبری به اوست.

وزیر اطلاعات افزود: سرلشکر فیروزآبادی تاکنون با اخلاص و با ذوب در ولایت شدن به خدمت پرداخته و مالک اشتر مولا و رهبر عزیز است و حضور او در وزارت اطلاعات مایه افتخار است.

سپس سرلشکر فیروزآبادی به ایراد سخن پرداخت و با اشاره با آیه «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ »(سوره حشر آیه ۲۳) به شرح ویژگی‌های خداگونه نیروهای اطلاعاتی و حاکمیتی پرداخت.

وی افزود: «هوالملک» یعنی خداوند حاکم است. ما دستگاه های حاکمیتی، نیروهای اطلاعاتی و نظامی باید درخدمت او باشیم. «القدوس» یعنی خداوند متعال کارش درست است ما نیز باید کارمان درست باشد. «السلام» خداوند با همه روی محبت و رحمت دارد ما نیز باید محبت و رحمت داشته باشیم. «المومن »خداوند مومن است خدا ایمن کننده است ما نیز باید ایجاد امنیت کنیم. «المهیمن »خدا دیده بان است شما نیز دیده بان هستید. «العزیز» خدا قدرتمند و شکست ناپذیر است شما نیز در قدرتمندی و شکست ناپذیری مانند خدا بشوید. «الجبار »خدا جبران کننده است. به شکسته بند جبار می گویند. خدا دل های شکسته را جبران می کند گناه را می بخشد خدا گناهان را پاک می کند. «سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ » خدا پاک است کارش درست است. این حرف هایی که مشرکین می گویند به خدا نمی چسبد.

فیروزآبادی ادامه داد: این آیه، آیه وزارت اطلاعات است یعنی سر تا پا ما قدم روی مسیری که خدای متعال او را در کلام وحی صادر کرده است. کلام وحی یک سر ندارد. این سر بشری آن است که نازل شده به رسول اکرم(ص). در همین که شما می بینید و می شنوید آن سر دیگر آن ملیک مقتدر است یعنی از جانب خدا نازل می شود تو می بینی به تو می رسد وقتی یک آیه کلام خدا را نگاه می کنید عمق دارد ، عمق آن را ببینید.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ضمن تاکید بر خدایی کار کردن نیروهای اطلاعاتی از وزارت اطلاعات به عنوان محل جهاد و مبارزه یاد کرد و به استناد بیانات مقام معظم رهبری گفت: اگر دستگاه های اطلاعاتی جدا جدا عمل کنند خود را از خیرات زیادی محروم می کنند. نیروهای اطلاعاتی کشور باید از سرمایه های یکدیگر و امکانات یک دیگر استفاده کنند. روح همکاری میان دستگاه‌های اطلاعاتی چیز لازم است.

فیروزآبادی با اشاره به چگونگی دستگیری ریگی به واسطه همکاری خوب وزارت اطلاعات و نیروهای مسلح افزود: کاری که باید بکنیم تعامل و تعاون است. تعامل و تعاون دو نهاد دفاعی و اطلاعاتی همواره کشور را از غافلگیری و بحران امنیتی حفاظت کرده و امکان ضربه پذیری آن را دفع کرده است.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح نتایج تعامل و همکاری وزارت اطلاعات و دستگاه های انتظامی و نظامی این گونه برشمرد: ناامن شدن محیط داخل و پیرامون برای دشمن، ایجاد امنیت، آسایش برای مردم و زمینه های مناسب برای فعالیت های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور از نتایج همکاری وزارت اطلاعات با دستگاه های انتظامی و نظامی است.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ضمن تاکید بر تعامل کامل بین وزارت اطلاعات و نیروهای مسلح بر اهمیت آن تاکید کرد و موفقیت در عملیات ها را نتیجه تعامل کامل دانسته و کار اطلاعاتی را مقدم بر عملیات و کاهش هزینه ها دانست.




برچسب ها :

سیدالشهداء(علیه‌السلام)، مذاکره یا معامله!
 
 
موضوع مذاکره میان امام و عمرسعد چه بوده است؟ آیا دعوت امام از کل سپاه کوفه و شخص عمرسعد برای دست برداشتن از جبهه باطل و بازگشت به مسیر هدایت به معنای مذاکره است؟ آیا گوینده محترم فرق خطابه و مذاکره را نمی دانند؟...

پایگاه خبری انصارحزب الله: فرمایش ریاست جمهور در خصوص مذاکره سیدالشهداء و عمرسعد نمی تواند جمله ای تلقی شود که ناگهان به ذهن گوینده خطور کرده وبیان شده است ! نه گوینده فردی عامی است که سخن او را حمل بر ندانستن و عدم اطلاع کنیم و نه جایگاه بیان سخن جایگاهی که بتوان در آن بدون تعمّق و اندیشه کلامی به زبان آورد! همین یک جمله می تواند نمایانگر نگرش گوینده به مسائل و شیوه تفکر و بینش او باشد و البته نحوه عمل او در عرصه انجام وظایف رسمی! این نحوه نگرش به عاشورا اصرار بر آن دارد که بر خلاف روایت انقلابی و حماسی، عدالتخواهانه و معنوی از قیام سیدالشهداء علیه السلام ، این قیام را یک حادثه جلوه دهد.

حادثه ای که به‌دلیل تندروی یک طرف(عمرسعد وسپاهش) رخ داد و در صورت رفتار معقول عمرسعد و لشکریانش قابل اجتناب بود! در این روایت قیام بودن این واقعه و هدفمندی آن تلویحاً نفی می شود و سطح منازعه از منازعه حق و باطل به سوءتفاهم و سوء عملکرد شخصی تنزل پیدا می کند! بر اساس این روایت حسین (ع) اهل مذاکره است (یعنی بدنبال دست یابی به اهدافی است که می توان از طریق گفتگو به آن رسید و طرف مقابل یعنی عمرسعد و... هم اهل گفتگو و مذاکره است و مبنایی مشترک و زمینه ای واحد برای تفاهم نیز وجود دارد! ) و سازش برای او ممکن و حتی مطلوب به شمار می رود! در صورت پذیرش چنین روایتی از عاشورا ،می توان با جهان کفر و شرک و استکبار به مذاکره نشست و به تفاهم رسید و دیگر ضرورتی برای ظلم ستیزی و عدالت خواهی و حق طلبی وجود نخواهد داشت چرا که اگر؛ سالار شهیدان بتواند با عمرسعد مذاکره کند(وطبعاً هدف ایشان از مذاکره رسیدن به تفاهم بوده است! )چرا ایران اسلامی نتواند با آمریکا به تفاهم برسد؟!

طرح چنین نگرشی آن هم در فضایی که نظام در برابر یک آزمون و یک انتخاب بزرگ در مسئله هسته‌ای قرار گرفته و قبول شرایط آمریکا و یا رد آن موجب موفقیت و یا عدم نتیجه مذاکرات خواهد بود، بسیار جهت دار و هدفمند ارزیابی می شود و بعید نیست که گوینده به دنبال زمینه سازی برای رسیدن به توافق(آن هم به هرقیمت)باشد!

حال آن که این نگرش از اساس با چند پرسش اساسی همراه است و عدم پاسخ به این پرسشهای بنیادین موجب خواهدشد تا کل این نگرش به زیر سؤال رفته و منتفی شود.

۱- آیا مذاکره میان سیدالشهداء و عمرسعد بر اساس الگوی برد-برد طراحی شده بود؟ یعنی اهداف سالار شهیدان (امربه معروف و نهی ازمنکر، اصلاح انحرافات امت اسلامی ، احیاء دین‌داری ، مقابله با ظلم و فساد بنی‌امیه و....) از طریق مذاکره با عمرسعد (به عنوان یک مهره دست چندم!) قابل دست یابی بود؟ اصولاً چنین مذاکره ای کدام یک از اهداف سالار شهیدان را محقق می کرد؟

 ۲-وقتی سالار شهیدان از ابتدا سخن از شهادت می‌گوید و بسیاری ایشان را از عزیمت به کوفه بر حذر می‌دارند و نهی می کنند و حتی از امام می خواهند که لااقل اهل بیتش را با خود نبرد، دیگر مذاکره چیست و چه معنایی می تواند داشته باشد؟ اگر امام به دنبال مذاکره بود چرا به جای کوفه به دمشق نرفت و به قول ریاست محترم جمهور به دنبال «بستن با کدخدا» نبود؟ اگر از همه اخبار غیبی که از جانب رسول خدا و امیر مؤمنان و صدیقه طاهره (علیهم السلام) در خصوص «عاشورا» و «کربلا» و... آمده بگذریم، رفتار سیاسی حضرت نیز بویی از تمایل به مذاکره نمی داد! آیا کسی که به دنبال مذاکره است از حق و باطل سخن می گوید و صلاحیت کلی یزید را برای خلافت به زیر سؤال می برد و خود در پی دستیابی به حکومت برمی آید؟!

۳- به نظر گوینده محترم ، موضوع مذاکره میان امام و عمرسعد چه بوده است؟ آیا دعوت امام از کل سپاه کوفه و شخص عمرسعد برای دست برداشتن از جبهه باطل و بازگشت به مسیر هدایت به معنای مذاکره است؟ آیا گوینده محترم فرق خطابه و مذاکره را نمی دانند؟ اصولاً میان این دوشخص چه فصل و مبنای مشترکی وجود داشته که بخواهند بر اساس آن گفتگو کنند؟(آن هم در حالی که سیدالشهداء به صراحت بیان می دارند نان حرام باعث شده تا کلام حق در سپاه عمر سعد پذیرشی نداشته باشد!)

* این پرسشها و دهها پرسش منطقی دیگر در برابر نظریه ای که امام را اهل مذاکره می داند قرار داردند که هیچ گاه پاسخی دریافت نخواهند کرد! چرا که امام پاسخ این پرسشها و ادعاهایی از این دست را با شهادت خود در ظهر عاشورا به شفاف ترین و رساترین شکل داده اند!

حسینی که تربیت شده علی و فاطمه (علیهما السلام) باشد اهل مذاکره نیست که اهل معامله است!! آن هم با خدای متعال! مگر نه اینکه آیات انتهایی سوره مبارکه فجر را در شأن امام شهیدان دانسته اند؟

شأن و جایگاه سالار شهیدان چنان بود که جز خدای حسین(ع)، خریداری برای جان وی وجود نداشت و صاحب چنین جایگاهی را چه رسد که با نوکری از نوکران زنازاده فرزند زنا زاده به مذاکره بنشیند؟

و کلام آخر این که لازم نیست همه جرأت شهادت و لیاقت آن را داشته باشند و یا ظرفیت و روحیه لازم برای ظلم ستیزی و حق طلبی برخوردار باشند! اما آنهایی که فاقد چنین کمالاتی اند حق ندارند اصل چنین کمالاتی را انکار کنند!




برچسب ها :

۶۰ داعشی در جرف‌الصخر دستگیر شدند
 
 
۶۰ تروریست عضو داعش که در میان خانواده های به محاصره درآمده در منطقه 'جرف الصخر' عراق خود را مخفی کرده بودند، دستگیر شدند.


به گزارش خبرگزاری 'کنوز میدیا'، یک مقام آگاه در فرماندهی عملیات استان بابل عراق گفت: این تروریست ها که ریش های خود را تراشیده بودند در میان ۴۰۰ خانواری خود را پنهان کرده بودند که بتازگی در منطقه 'جرف الصخر' از محاصره داعش خارج شده اند.

وی که خواست نامش فاش نشود، افزود: در تحقیقاتی که از این۴۰۰ خانواده انجام شد، آن ها به وجود تعدادی تروریست پنهان شده درمیان خود اعتراف کردند.

این مقام امنیتی اضافه کرد: بیشتر این تروریست ها از اتباع کشورهای عربی هستند.

نیروهای ارتش عراق روز جمعه (۲ آبان) با به هلاکت رساندن دهها تروریست تکفیری داعش در استان 'بابل'، شهر 'جرف الصخر' و منطقه 'الرویعیه' در شمال این استان را از آن ها پس گرفتند.

گروه تکفیری - تروریستی داعش در تهاجم گسترده ای که از اوایل تابستان با پشتیبانی کشورهای غربی در مناطق شمال و غرب عراق شروع کرده، مرتکب جنایت های هولناکی شده است.

منبع: ایرنا




برچسب ها :

حسین شریعتمداری:
آقای روحانی از شما بعید بود!
 
 
باید از رئیس‌جمهور محترم پرسید؛ آیا سران فتنه از جنایت و خیانتی که مرتکب شده بودند، توبه کرده‌اند؟ که سخن از بخشش و پذیرش توبه آنها در میان باشد؟! اگرچه در هیچیک از سیستم‌های حقوقی‌ دنیا، توبه جنایتکاران مانع مجازات آنان نمی‌شود و در نظام حقوقی اسلام نیز چنین است.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان به نقد سخنان روحانی در زنجان پرداخت و نوشت: دیروز آقای دکتر روحانی در اجتماع مردم زنجان به تشریح نظرات خویش درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخت که باعرض پوزش باید گفت؛ اظهارات ایشان اولا؛ در بیان موضوع «دو پهلو»!، ثانیا؛ با توجه به مختصات زمانی- یعنی ماجرای اسیدپاشی ضدانقلاب داخلی و توهم‌پراکنی دشمنان بیرونی درباره آن- «حساب‌نشده»! و ثالثا؛ در برخی از موارد با واقعیات جاری انطباق نداشت! که پرداختن به آن، اگرچه ضروری است ولی فرصت دیگری می‌طلبد.

اما، رئیس‌جمهور محترم کشورمان در همین اجتماع به یکی از «درس»ها و «عبرت‌»های عاشورا نیز اشاره کرده و گفت: «یک درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می‌باشد.»

آقای دکتر روحانی یک عالم دینی، حقوقدان و اهل سیاست هستند بنابراین به خوبی می‌دانند که همیشه «اشتراک لفظی» به معنای «اشتراک‌در مفهوم» نیست و برخی از کلمات در بستر حقوقی، سیاسی و یا فنی و... به واژه‌ای تبدیل شده‌اند که با معنای لغوی آنها فاصله دارد و «مذاکره» یکی از همین نمونه‌هاست. مذاکره اگرچه به معنای گفت‌وگو و سخن گفتن با یکدیگر است ولی امروزه «مذاکره» در فرهنگ سیاسی مفهوم و معنای ویژه‌ای دارد که با معنای لغوی آن متفاوت است و به نشست طرفین دعوا برای حل اختلافات فیمابین گفته می‌شود و ماهیت آن «دادن‌و ستاندن» است. با این توضیح که دو طرف برای حل اختلافات فیمابین با یکدیگر به مذاکره می‌نشینند و امتیاز یا امتیازاتی می‌دهند تا در مقابل آن امتیاز یا امتیازاتی بگیرند. مانند مذاکرات هسته‌ای که جناب روحانی از آن با عنوان «برد-برد» یاد می‌کنند و در توضیح آن می‌گویند « مذاکرات باید هم به نفع ما باشد و هم به نفع طرف مقابل» و تاکید می‌فرمایند که «امتیازی می‌دهیم و امتیازی می‌گیریم».

خب! با این حساب باید از جناب آقای روحانی پرسید که آیا گفت‌وگوی حضرت امام حسین علیه‌السلام با دشمن از این نوع بود؟ و حضرت می‌خواستند امتیازی به عمرسعد بدهند! و در مقابل از او امتیازی بگیرند؟! چه کسی می‌تواند انکار کند که گفت‌وگوی سیدالشهداء علیه‌السلام با سران شرک و نفاق از نوع نصیحت و دعوت آنان به صراط‌مستقیم الهی و دست کشیدن از کفر و پلیدی بود، نه آن که حضرت با اهدای امتیاز به آنان در پی کسب امتیاز از آنها باشد، یعنی آنچه در تعریف سیاسی واژه «مذاکره» به مفهوم رایج امروزی آن آمده است!

ممکن است جناب روحانی بفرمایند که منظور ایشان نیز مفهوم مذاکره به معنای لغوی آن- یعنی گفت‌وگو با دشمن برای نصیحت آنها و نه امتیاز دادن به آنان- بوده است. که متأسفانه این عذر نمی‌تواند پذیرفتنی باشد، چرا که ایشان می‌فرمایند؛ یکی از درس‌های کربلا هم درس «تعامل سازنده»! و «مذاکره»! است و «تعامل» چه در فرهنگ سیاسی و چه در فرهنگ لغت به مفهوم معامله کردن است یعنی «بده‌وبستان» و در فرهنگ سیاسی ترجمان دیگری از همان «مذاکره» است! و باید پرسید؛ آیا امام‌حسین علیه‌السلام در پی معامله با عمرسعد و ابن‌زیاد و یزید بود؟!

رئیس‌جمهور محترم بلافاصله بعد از بیان فوق به مذاکرات هسته‌ای جاری میان ایران و ۵+۱ می‌پردازند و از آنچه به امام حسین(ع) تحت‌عنوان «مذاکره و تعامل سازنده» با دشمن نسبت داده‌اند، برای توجیه بینش و منش دولت محترم در مذاکرات - بینش و منش دولت در مذاکره و نه اصل مذاکرات- استفاده می‌کنند! و این نیز نشانه دیگری است از آن که منظور آقای روحانی از «مذاکره و تعامل سازنده»! در کربلا همان مفهوم سیاسی رایج آن، یعنی «بده و بستان» می‌باشد که نه فقط به شهادت تمامی اسناد تاریخی، بلکه به گواهی آنچه حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) درباره قیام خویش فرموده‌اند، این بده و بستان! از ساحت مقدس کربلا و عاشورا به دور است و تعجب‌آور است که رئیس‌جمهور حقوقدان که یک روحانی و سیاستمدار نیز هستند، به این نکته بسیار بدیهی توجه نکرده‌اند!

انتظار آن بود- و هنوز هم هست- که رئیس‌جمهور محترم بر این واقعیت تأکید ورزند که بزرگترین و با اهمیت‌ترین درس عاشورا، ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان قدار و ستمکار است، حتی اگر بهای آن ایثار جان در راه خدا باشد.

مگر این کلام از سید‌الشهداء علیه‌السلام نیست که «انّی لا اری‌الموت الّا سعاده و الحیاهًْ مع‌الظالمین الّا برما- من مرگ (در راه خدا) را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ستمگران (سازش با آنها) را جز خواری نمی‌دانم».

آقای رئیس‌جمهور در بخش دیگری از سخنان خود درباره درس‌های کربلا و عاشورا به «قبول توبه» اشاره کرده و می‌فرمایند؛ «ما تابع همان حسینی(ع) هستیم که توبه حر را هم قبول کرد... من در جامعه کسی را نمی‌شناسم که گناهی بالاتر از گناه حر مرتکب شده باشد و (هیچ) عظیم‌الشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز اباعبدالله‌الحسین(ع) نمی‌شناسم که در برابر سری که حر برایش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشیده باشد».

این بخش از اظهارات آقای روحانی «سخن حق» و صدالبته قابل قبولی است اما، اگر خدای نخواسته منظور آقای رئیس‌جمهور از اشاره به این فراز از تاریخ کربلا، مقایسه آن با سران فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ باشد که متأسفانه شواهدی از این فرض حکایت دارد، باید گفت نظر یاد شده از نوع «قیاس مع‌الفارق» است و نه فقط کمترین مشابهتی میان جناب «حر» با سران فتنه وجود ندارد، بلکه این دو ماجرا با یکدیگر تفاوتی در حد تضاد و فاصله‌ای به اندازه زمین و آسمان دارند.

اول آن که، جناب حر، کمترین اهانتی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) روا نداشت بلکه در مقابل اعتراض حضرت خطاب به وی که مادرت به عزایت بنشیند- ثکلتک امک- در کمال ادب و خضوع عرض کرد؛ هیچکس در میان عرب چنین سخنی به من نمی‌گوید مگر آن که پاسخ می‌شنود اما، چه کنم که مادر شما، حضرت فاطمه زهرا‌سلام‌الله‌علیها است و من خود را خاکسار حضرتش می‌دانم.

دوم آن که تنها جرم جناب حر، بستن راه بر کاروان حسینی(ع) بود، که این گناه خود را روز عاشورا با توبه و ایثار جان خویش جبران کرد.

اکنون باید از آقای روحانی پرسید؛ کدامیک از عوامل و سران فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ کمترین شباهتی با جناب حر دارند که این «پاکدامنی و ایثار» حر را با «فساد و تباهی» سران فتنه مقایسه فرموده‌اید؟! و چنانچه منظورتان از پیش کشیدن ماجرای توبه حر و پذیرش آن از سوی امام حسین علیه‌السلام، اشاره و کنایه به سران فتنه نبوده است، این بخش از اظهارات حضرتعالی در جغرافیای سخنان دیروز شما در زنجان چه جایگاهی داشته است؟! و با چه مقصود و منظوری مطرح شده است؟! شواهد فراوانی که برخی از اظهارات و مواضع اخیر نزدیکان جنابعالی از جمله آنهاست، نشان می‌دهد منظور شما از پیش کشیدن ماجرای حر، ارتباط دادن آن با ماجرای خیانت سران فتنه بوده است که نه فقط قیاس مع‌الفارق است بلکه می‌تواند برای جنابعالی یک درس بوده و «توبه» شما را از آنچه گفته‌اید در پی داشته باشد.

و اما، جناب حر همانگونه که آقای رئیس‌جمهور اشاره کرده‌اند، از اقدام خود که با وطن‌فروشی و جنایت سران فتنه قابل قیاس نیست، توبه کرد و به مصداق آیه شریفه‌ای که «توبه‌» را با اصلاح عمل انجام شده و بیان آنچه انکار کرده‌اند- الّاالذین تابوا و اصلحوا و بینوا (۱۶۰ بقره)- صداقت خود را در توبه با ایثار جان خویش امضاء کرد.

حالا باید از رئیس‌جمهور محترم پرسید؛ آیا سران فتنه از جنایت و خیانتی که مرتکب شده بودند، توبه کرده‌اند؟ که سخن از بخشش و پذیرش توبه آنها در میان باشد؟! اگرچه در هیچیک از سیستم‌های حقوقی‌ دنیا، توبه جنایتکاران مانع مجازات آنان نمی‌شود و در نظام حقوقی اسلام نیز چنین است. از این روی اظهارات جناب رئیس‌جمهور که یک عالم دینی و حقوقدان هستند، تعجب‌آور است و انتظار آن است که به صراحت اعلام کنند منظورشان سران فتنه و گذشت از جنایات آنان- آنهم بی‌آن که توبه کرده باشند- نبوده است.

و اما، درباره سخنان دیروز رئیس‌جمهور محترم گفتنی‌های دیگری نیز هست که به بعد موکول می‌کنیم و تنها خطاب به ایشان می‌گوییم «آقای روحانی از شما بعید بود»!




برچسب ها :

رسانه سعودی ادعا کرد:ایران کعبه ساخته است+عکس
 
 
یک رسانه سعودی در راستای حملات تبلیغاتی مستمر این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران، با انتشار عکسی ادعا کرد که ایران کعبه دیگری را ساخته است !
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، سایت خبری "عرعر" به نقل از یک کارشناس سعودی به نام "شیخ دکتر علی ربیع" مدعی شد: "ایران کعبه‌ای را برای شیعیان ساخته و آن را "مهدی" نامیده است." 

این به اصطلاح کارشناس سعودی برای مستند کردن این ادعای عجیب، عکسی را در صفحه تویتر خود منتشر کرده است. 

این ادعای عجیب درحالی مطرح می‌شود که این عکس مربوط به ماکتی نمادین از کعبه است که به مناسبت جشن میلاد امام دوازدهم (عج) ساخته شده بود.


 *العالم



برچسب ها :


صفحه قبل 1 ... 253 254 255 256 257 ... 514 صفحه بعد